وقتی شاهد از غیب رسید!
به گزارش یزدرسا، چندی قبل آیتالله یزدی -در اقدامی که بین علما مرسوم است- نامهای محترمانه خطاب به آیتالله شبیری زنجانی نوشت و طی آن نسبت به تلاش برخی جریانهای سیاسی جهت سوءاستفاده از این مرجع تقلید، نکاتی را یادآور شد. این امر هتاکی و حمله همهجانبه اپوزسیون خارج کشور و همچنین برخی از چهرهها و رسانههای اصلاحطلب به آیتالله یزدی را به دنبال داشت.
سایت تحلیلی-خبری یزدرسا اما گزارشی (اینجا) را منتشر کرد که نسبت واقعی اصلاحطلبان با مراجع و پیشینیه اهانتهای این جریان به مراجع تقلید را نشان داد؛ در این گزارش به گوشهای از اهانتهای اصلاحطلبان به مراجع تقلید به طور مستند اشاره شده است.
نکته قابل توجه اما جایی است که افراد و جریانهایی بدون اشاره به بخش اصلی مطلب یاد شده که اهانتهای مکرر اصلاحطلبان به علما و مراجع را بازخوانی کرده، این بخش از مطلب یزدرسا که نوشته بود: «اصلاحطلبان و جریان اپوزسیون همواره از مواضع دو شخص منتظری و صانعی دفاع کردند اما به دنبال کوچکترین بهانهای برای توهین به مراجعی هستند که در چارچوب و پازل اصلاحطلبان بازی نمیکنند؛ رد پای این تخریبها را در میان تیترهای روزنامههای زنجیرهای به خوبی میتوان مشاهده کرد.» را بهانه قرار داده و به دفاع از حسینعلی منتظری و شیخ یوسف صانعی پرداختهاند.
مضحک آنکه حتی همین جمله را به مثابه اهانت یزدرسا به منتظری و صانعی عنوان کردهاند؛ این در حالی است که در تمام گزارش تنها مطلبی که درباره این دو فرد نوشته شده همین یک جمله بوده و اصلا موضوع گزارش یزدرسا چیزی دیگری بوده است!
جالبتر اما جایی است که همین واکنشها به گزارش یزدرسا، در واقع خود تأیید این گزارش است. در گزارش یزدرسا به اهانتهای مکرر اصلاحطلبان به مراجع تقلید اشاره و گفته شده بود این جریان فقط از مواضع منتظری و صانعی دفاع کردهاند، که حالا واکنش آنها به این گزارش و دفاع تمامقدشان از منتظری و صانعی خود مهر تأیید دیگری است بر گزارش یزدرسا و به قول معروف باید گفت: «شاهد از غیب رسید».
اما شکل دفاع این جریان از حسینعلی منتظری و شیخ یوسف صانعی هم در نوع خود جالب است. آقایان بیاناتی از حضرت امام درباره منتظری را منتشر کردهاند تا مثلا بگویند منتظری شخصیتی مورد تأیید است!
این در حالی است که امامی که جنابان سخنان 40 سال قبل او درباره منتظری را برای تأیید وی میآورند، همان امام در روزهای پایانی عمر شریفشان خطاب به منتظری نوشتند: «برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.»
حضرت امام در نامه عزل منتظری در تاریخ 1368/01/06 خطاب به او نوشتند: «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آیندۀ نظام را از دست دادهاید. شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند.
به قدری مطالبی که میگفتید دیکته شدۀ منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمیدیدم. مثلاً در همین دفاعیۀ شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و میبینید که چه خدمت ارزندهای به استکبار کردهاید...
از آنجا که سادهلوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.
دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.
نامهها و سخنرانیهای منافقین که به وسیلۀ شما از رسانههای گروهی به مردم میرسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان ـ روحی له الفداء ـ و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.»
امامی که حضرات سخنانی از او در تأیید شیخ یوسفی صانعی آوردهاند، همان امام جمله آخر وصیتنامهشان را اینگونه نوشتند: «من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسى و اسلامنمایى بعضى افراد ذکرى از آنان کرده و تمجیدى نمودهام، که بعد فهمیدم از دغلبازى آنان اغفال شدهام. آن تمجیدها در حالى بود که خود را به جمهورى اسلامى متعهد و وفادار مىنمایاندند و نباید از آن مسائل سوءاستفاده شود. و میزان در هر کس حال فعلى او است.»
لذا کسانی که برای دفاع از افراد مسئلهدار، از حضرت امام هزینه میکنند و تمجیدهای امام در ابتدای انقلاب را به مثابه مهر تأییدی برای این افراد میدانند، چرا فقط به بخشی از سخنان امام که آن هم در ابتدای انقلاب بیان شده بود استناد میکنند و چرا همهی سخنان حضرت امام را منتشر نمیکنند؟ چرا مواضع امام درباره این افراد بعد از انحراف آنها را منتشر نمیکنند و اصرار دارند اینگونه القا کنند که دیدگاه امام نسبت به این افراد همان دیدگاه ابتدایی بوده است؟!
چگونه است که مواضع فرزند یادگار حضرت امام برای برخی از حضرات موضوعیت دارد، اما همین حضرات هیچگاه از رنجنامه یادگار امام که در آن خونهایی که منتظری به دل امام کرد را روایت کرده، سخنی نمیگویند؟! به راستی آیا با این نوع مواجهه با سخنان امام، میتوان مدعی صداقت با مردم بود؟!
اگر تأکید یزدرسا مبنی بر دفاع اصلاحطلبان از منتظری و صانعی به معنای اهانت به اصلاحطلبان است پس چرا حضرات نیز اصرار دارند همچنان به حمایت از این دو بپردازند و حتی برای حمله به رسانههایی مانند یزدرسا بدون اشاره به بخشهای اصلی گزارش، فقط به همین یک جمله استناد کردهاند و به بهانه همین یک جمله به دفاع از دو فرد یاد شده پرداختهاند؟ آیا غیر از این است که همین حمایتهای کورکورانه از این دو، مهر تأییدی بر همین گفته یزدرسا است.
انتهای پیام/