ID : 40952348
یادداشت؛

افول هژمونی آمریکا و سناریوهای آینده نظم جهانی


امروز جلوه‌های نظم آمریکایی یا هژمونی آمریکایی در حال از بین رفتن است؛ اما آنچه اهمیت دارد، آینده نظم جهانی در دوره بعد از هژمونی آمریکا است.

به گزارش یزدرسا،  ابراهیم طاهری*؛ هژمونی به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن، یک قدرت قادر است سلطه خود را بر دیگر کنشگران به‌ویژه قدرت‌های بزرگ تحمیل کند. این وضعیت در تاریخ نظام بین‌الملل، به‌ندرت رخ داده است. با‌وجود‌این، بسیاری از هژمونی انگلستان در قرن ۱۹ و ایالات‌متحده امریکا بعد از جنگ جهانی دوم، به‌ویژه بعد از ۱۹۷۰ میلادی سخن می‌گویند اما به اعتقاد بسیاری بعد از فروپاشی شوروی در دهه ۹۰ میلادی، آمریکا به قدرت بلامنازع در نظام بین‌الملل تبدیل شد.

در این راستا، آمریکا تلاش کرد نظم تک‌قطبی مدنظر خویش را در قالب انگاره نظم نوین جهانی بر دیگران تحمیل کند. البته زمزمه‌های مخالفت با نظم تک‌قطبی آمریکایی از همان زمان به گوش می‌رسید و جمهوری اسلامی ایران با ایدئولوژی انقلابی خود، تلاش می‌کرد تا برتری آمریکا را به چالش بکشاند. ماراتن آغاز شده بود و ایران، قصد نداشت نظم آمریکایی را بپذیرد، زیرا خود را در قامت رهبر و مدیر تمدن نوین اسلامی تصور می‌کرد.

نبرد تمدنی آغاز شد و ایران، تلاش کرد خودآگاهی را به تمدن‌های دیگر به‌ویژه تمدن شرقی از جمله مدل‌های هندی و چینی بازگرداند. ایران در هدف خود، مصمم گام برمی‌داشت و تلاش می‌کرد با دیگر کشورها در برابر هژمونی آمریکایی، دست به مقاومت بزند. ایالات‌متحده امریکا که از ماراتن به وجود آمده خسته شده بود، در اندیشه آن بود که تکلیف را به‌یک‌باره روشن کند و از طریق نبردی رودررو، رقیب را از میدان به در کند.

در این راستا، این کشور تلاش کرد با قرار دادن ایران در کنار عراق و کره شمالی به‌عنوان محور شرارت، زمینه‌های حذف رقیب را کلید بزند. قرار بر این بود که ابتدا، تکلیف عراق یک‌سره شود و سپس به سراغ ایران و کره شمالی بروند. ایران با بازخوانی درست، آمریکا را در زمین عراق، زمین‌گیر کرد. تهدید عراق برای ایران در دوران صدام حسین توسط دشمن راهبردی ایران یعنی ایالات‌متحده امریکا، به فرصتی بی‌نظیر تبدیل شده بود و ایران، موفق شد به یکی از قدرتمندترین و تأثیرگذارترین کشورها در عراق بعد از صدام تبدیل شود.

این مسئله، حکایت از افول هژمونی امریکا در عرصه جهانی داشت؛ امریکا که در عراق زمین‌گیر شده بود، نمی‌توانست به آرمان‌های بلندپروازانه خود جامه عمل بپوشاند، اما آنچه وضعیت را از این بدتر می‌کرد، بحران مالی ۲۰۰۸ میلادی بود که نظام سرمایه‌داری را به‌شدت تحت تأثیر قرارداد. قرائن و شواهد حکایت از آن داشت که امریکا، دیگر نمی‌تواند از طریق ژست‌های اعتباری، نظام بین‌الملل را به‌ویژه در بخش مالی به کنترل خویش درآورد.

آمریکایی که از افول خویش نگران بود، رئیس‌جمهوری سیاه‌پوست را سرکار آورد تا از این طریق، چهره بین‌المللی خویش را ترمیم کند؛ اما قدرت‌گیری شرق به‌ویژه با محوریت چین، بیداری روسیه و اصرار ایران بر آرمان جهان چندقطبی، همه حکایت از افول هژمونی امریکا داشت. در این شرایط است که می‌توان گفت امروز جلوه‌های این نظم در حال از بین رفتن است؛ اما آنچه اهمیت دارد، سناریوهای احتمالی مربوط به آینده نظم جهانی در دوره بعد از هژمونی امریکا است. به نظر می‌رسد که می‌توان سناریوهای چندی را در این رابطه ترسیم کرد که این سناریوها، عبارت‌اند از:

سناریوی اول: شکل‌گیری موازنه ضدآمریکایی

به نظر می‌رسد در حال حاضر، محتمل‌ترین سناریویی که می‌توان ترسیم کرد از نوع موازنه ضد هژمونی است. می‌توان گفت که ایران، موفق شده است با همراهی روسیه و تمایل چین، نظمی را در برابر هژمونی غربی به رهبری ایالات‌متحده امریکا ایجاد کند. در قالب این مدل از نظم، اوراسیا به محل رقابت میان قدرت‌های بزرگ و منطقه‌ای میان امریکا و متحدانش در برابر چین، ایران و روسیه، بدل خواهد شد. در این چهارچوب، تقسیم‌کاری نظامی و مقاومتی میان روسیه، ایران و چین، صورت گرفته است. در اروپا، روسیه در برابر زیاده‌خواهی‌های ایالات‌متحده امریکا و تمدن غربی، مقاومت خواهد کرد، همان‌گونه که در قالب جنگ اوکراین، اراده خود را به نمایش گذاشت.

در خاورمیانه، ایران از طریق محور مقاومت تلاش می‌کند تا نظم آمریکایی را به چالش بکشاند و در شرق آسیا نیز به نظر چین، به چالشی جدی علیه برتری‌طلبی‌های آمریکا تبدیل شده است. این سناریو، محتمل‌ترین سناریویی است که در حال رخ دادن است و به نظر نقش هند در این راستا، بسیار حائز اهمیت است. تلاش ایران و روسیه برای نزدیک کردن هند به خویش، باعث می‌شود که گرانش نظام بین‌الملل به سمت شرق، متمایل شود و از وزن غرب کاسته شود.

سناریوی دوم: شکل‌گیری نظمی چندقطبی با محورهای ژئواستراتژیک و مناطق ژئوپلیتیک

سناریوی دیگر و مهم در این راستا، شکل‌گیری نظمی چندقطبی است که البته می‌توان نشانه‌های این مدل از نظم را نیز مشاهده کرد. در این راستا، می‌توان انتظار چند قلمروی ژئواستراتژیک و چندین منطقه ژئوپلیتیک را داشت. مهم‌ترین ویژگی قلمروی ژئواستراتژیک، درگیری قدرت‌های بزرگ درون آن است.

در حال حاضر این قلمروی ژئواستراتژیک درون اتحادیه اروپا است که با حمله روسیه به اوکراین، به محل رقابت میان این قدرت بزرگ و دیگر قدرت‌های جهانی از جمله امریکا، انگلستان و حتی فرانسه، تبدیل شده است. از جمله مناطق مهم ژئوپلیتیک، خاورمیانه است که به محل رقابت میان ایران، عربستان و تا حدودی ترکیه، تبدیل شده است. در این منطقه ژئوپلیتیک، تلاش‌ها به سمت سویی است که گویی امریکا و متحدانش به هر شیوه‌ای متوسل می‌شوند تا از میزان و وزن ژئوپلیتیک ایران کم کنند. البته قرارگیری ایران در کنار قفقاز جنوبی، باعث شده است که ترکیه نیز در کنار محور غربی تلاش نماید ظرفیت‌های ژئوپلیتیک ایران را به حداقل برساند.

تلاش جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه در این راستا، قابل توجیه است. قرار دادن انصار الله در ذیل گروه‌های تروریستی توسط قطعنامه شورای امنیت، می‌تواند حکایتی از اهمیت ژئوپلیتیک خاورمیانه باشد. باوجوداین، چین نیز تلاش می‌کند نقش خاص خود را در این بازی ایفا کند که البته با رویکرد ژئواکونومیک این کشور هماهنگی دارد. این کشور تلاش می‌کند تا به متحدان امریکا تبدیل شود و هند و روسیه نیز با همراهی ایران در تلاش‌اند تا کریدور شمال – جنوب را به شکلی معکوس عملیاتی کنند، به‌گونه‌ای که به‌راحتی کالاهایی از این روسیه با مقصد شرق آسیا از مسیر ایران و هندوستان، انتقال داده شود.

سناریوی سوم شکل‌گیری نظم از نوع کنسرتی قرن ۱۹

اگرچه این سناریو کم‌ترین احتمال را نسبت به دیگر سناریوها دارد، اما نمی‌توان از اهمیت آن در این رابطه غافل شد. در قالب این سناریو، توافقی میان قدرت‌های بزرگ و میانی در ارتباط با حوزه‌های نفوذ، صورت خواهد پذیرفت. امریکا در این چهارچوب، دیگر هژمون نظام بین‌الملل نخواهد بود و ناچار است نقشی برابر را برای چین در این رابطه قائل باشد. البته در این راستا، احتمالاً توافقی حداقلی میان قدرت‌های بزرگ و میانی در ارتباط با امور جهانی و مناطق تحت نفوذ، صورت خواهد پذیرفت. شکل‌گیری این مدل از نظم به میزان زیادی تحت تأثیر توافق با روسیه در ارتباط با جنگ اوکراین و حل‌وفصل مسالمت‌آمیز مسئله هسته‌ای ایران است. در این صورت، می‌توان انتظار داشت توافقی حداقلی شکل گیرد که نویددهنده نظم از نوع کنسرتی قرن نوزدهمی خواهد بود.

دکتر ابراهیم طاهری؛ استادیار علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه یزد

انتهای پیام/ش




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.