به گزارش یزد رسا، در گوشه و کنار شهر در سفر رییس جمهوردر انبوه بنرهای بشدت مردمی(!) عنوان «شهر سید» نیز دیده می‌شد. و البته با قرینه ذائقه اصلاح طلبی کاملا معلوم است که سید مورد نظر حضرات، آقای محمد خاتمی است! اگر یزد دارالعباده و دارالعلم شده به خاطر استوانه‌های بزرگی چون آیت ا... سید محمد کاظم طباطبایی صاحب عروه و فقیه خراسانی و مدرس حکمی و شهید صدوقی‌ها رضوان الله علیهم بوده است. نه بخاطر آقای سید محمد خاتمی. اگر بنا شد به کسی افتخار کنند باید آن فرد حداقل یک ویژگی ممتازی در بین اقران خود داشته باشد. اما افتخار به فاقد هرگونه امتیاز شاخص بلکه افتخار به فردی با سوابق شگفت مثل آقای خاتمی چه توجیه عقلانی بلکه عرفی دارد؟!

آقای خاتمی از نظر علمی هیچ ویژگی خاصی ندارد و از نظر تحصیلات دانشگاهی فوق لیسانس است که ماشاءا... امروز در هر کوچه این شهر چند نفر دارای این مدرک وجود دارد. و از نظر حوزوی نیز هیچ جایگاه و توان علمی برای وی در بین اهل نظر شناخته شده نیست. از جهت سوابق مبارزاتی قبل از انقلاب نیز بحمدالله ایشان از جمله افرادی بودند که دعایشان در طلب عافیت مستجاب شده بود. اما در دوران ریاست جمهوری کارنامه ایشان از حوادثی پر است که نمیدانیم کدامش قابل فخر و مباهات برای همشهریان وی است؟ افتخار به مدیریتی که بیش از سیصد بحران در هشت سال دوران ریاست جمهوری وی ایجاد کرد؟ افتخار به افتضاح کنفرانس برلین؟ افتخار به خاطر نامه وی به بوش و قول به آمریکا برای عدم حمایت از انتفاضه و حزب الله و کمک به آمریکا برای تثبیت در عراق؟ (در حالی که بعضی از مسئولین آمریکایی طی حمله به عراق تصریح کردند که هدف اصلی ما اشغال ایران است و ما بعد از تثبیت در عراق به سراغ ایران میرویم و سربازان ما کوله بارهای خود را برای مدتی موقت در بغداد به زمین خواهند گذاشت و ...)!!!
افتخار به تسبیب فته عظیم 78 و شرکت در مدیریت فتنه ویرانگر ۸۸؟ افتخار به پلمپ شدن فناوری هسته‌ای کشور بدون هیچ دستاوردی در زمان وی؟! افتخار به خاطر ادعای سپردن افکار امام خمینی (ره) به موزه تاریخ توسط مامومین این اقا(اصلاح طلبان)؟ افتخار به خاطر حجم وسیع توهین بی سابقه در تاریخ اسلام به همه مقدسات؟ یا افتخار به خاطر کشیدن یزد یک میلیونی زیر سلطه شهر ۶۰ هزار نفری اردکان در زمان حاکمیت وی؟ شهری که بودجه شهرداریش با شهرداری شهر بزرگ یزد در بسیاری از مقاطع برابری کرده است!  اردکان با کمتر 1/10  جمعیت یزد یک نماینده دارد اما یزد به تنهایی یک نماینده ندارد بلکه با ضمیمه بخش اشکذر! یا افتخار به این که مسئولین استان از استاندار گرفته تا سایر موارد با میل و اعمال نفوذ یک نفر تعیین میشوند. شهری که با این همه نخبه علمی سری در علوم روز در کشور بلکه در جهان بلند کرده‌،  سالها ست وضع وسرنوشتش چنین است.

کدام یک از این امور موجب مباهات مردم یزد است؟ افتخار به این که آقایی که در اطاعت بی چون و چرا از خط آقا ی خاتمی سنگ تمام گذاشته در جلسه اصلاح طلبان در مقام دفاع از گزینه خود به دیگری می‌گوید: ما اگر یک تکه چوب هم بگذاریم اینجا مردم یزد به آن رأی می‌دهند. و اینطور شعور عموم مردم دار العباده را تکریم می‌کند؟!! افتخار به اینکه ۸۰٪  درآمدی که معدن چادرملو به یزد می‌پردازد نصیب اردکان و ۲۰٪  بقیه نصیب کل استان میشود؟! با این که این معدن در 70 کیلومتری بهاباد محروم است و 80٪  خسارت آلودگی و افت آبهای ناشی از این معدن را بهاباد میدهد و میوه‌اش  مال اردکان با250 کیلومترفاصله است؟

افتخار به این که با اعمال نفوذ، اردکان با دو برابر جمعیت ابرکوه 20 برابر بودجه بهداشتی ابرکوه در یکی از سالهای قبل تصویب میشود. افتخار به اینکه بعضی از معابر شهریزد  ده سال از تصویب طرح تعریض آن گذشته ولی شهرداری بودجه  ندارد و مردم مرکز استان در رنجند اما در اردکان حتی یک روستای ده نفری تا درب آغل گوسفندانشان هم آسفالت شده است؟ افتخار به اینکه امکاناتی که به اردکان داده شده از مجموع امکانات داده شده به مهریز و تفت و بافق و خاتم و مروست بیشتر است؟ راستی به کدام لطف آقای خاتمی وقبیله اش  در حق مردم یزد و ملت ایران باید افتخار کرد؟و اگر بخواهیم از این سنخ افتخارات را بشماریم کتابی بزرگ می‌طلبد.(و بی شک هرکس به نامزدی رای میدهدکه میداند عملکرد او چیست درمحکمه الهی دراعمال وی شریک و جوابگوی حقوق مردم است)

و اما با اینکه این حضرات شعور مردم را در حد یک تکه چوب  میدانند و با حقوق عمومی مثل ارث معامله می‌کنند و مردم یزد اینطور زیر چنبره آنها تحقیر شده و میشوند و آنقدر قیمومیت خود برای استان یزد را محرز می‌دانند که نظر حزب خود برای انتخاب یزد بعنوان پایتخت اصلاحت را کافی می‌پندارند. با اینکه در رسانه‌هایشان بویی از دفاع از ارزشهای مهم و اساسی انقلاب اسلامی مثل روح استکبار ستیزی امام (ره) و ولایت فقیه و امثال آن به مشام نمی‌رسد (بلکه گاهی به این‌ها حمله هم می‌کنند) و با اینکه .... چرا باز هم نام سومین شهر قیام و شهر شهید  محراب و شهر شهیدان کم نظیر و شهر حماسه‌های بزرگ در دفاع مقدس با نام فتنه گرانی گره می‌خورد که با اعمال خود بارها چشم استکبار جهانی را روشن کرده و امید به سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را در دل آن‌ها زنده نمودند؟! براستی چرا؟! در جواب این چرا یادم از شعر آن شاعر آمد که زبان حال عقاب تیر خورده‌ را می‌گوید که چون  به تیری که به بدنش خورده بودنگریست دید شاخه‌ای از پر خودش به تیر بسته شده است:
چون نیک نظر کردپر خویش در آن دید            گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست!
محمدی