به گزارش یزد رسا به نقل از سرو ابرکوه؛ سالها پیش وقتی روباه پیر برای مقابله با اسلام ناب و ایجاد تفرقه در فکر طراحی توطئه ای کارا بود، جرقه ایجاد سلاحی در ذهن پلیدش پدید آمد، که نام آن را بعدها «مذهب علیه مذهب» گذاشتند و شروع آن را در بین اعراب با «وهابیت» و در بین ایرانیان با «بهاییت» پایه گذاری کردند.

مجموعه اباطیلی که به نام مذهب به خورد جامعه اسلامی و حتی بشریت دادند و دود آن هنوز که هنوز است چشم ها و زجر آن وجدان های بیدار را آزار می دهد. اما وهابیت با توجه به مشابه سازی عقاید باطل با عقاید حقه اسلام و حمایت اقتصادی، رسانه ای عربستان و استکبار جهانی، موفقیت بیشتری پیدا کرد. ولی بهائیت علیرغم همه سعی و تلاش طرفداران آن از جمله حکومت طاغوت، به علت بیداری علماء شیعه و هوشیاری مردم ایران، راه به جایی نبرد و به انزوای بسیار شدیدی کشیده شد، اما حرکت ضعیف و زیرپوستی آن افتان و خیزان ادامه داشت.

امروز نیز کسانی که گوشه ای از منفعتشان در پیوند خوردن با این فرقه نجس و به لجن نشسته می باشد به دنبال آن هستند که عصایی زیر بغل این جسد متعفن بگذارند تا به او لباس زندگی بپوشانند؛ آنانیکه سنگ حمایت از این فرقه و حقوق شهروندی آنان را به سینه می زنند خوبست کمی در مورد جنایات خانه خونین ابرکوه و صدها جنایت دیگر که توسط این انسان نماهای وحشی به وقوع پیوسته کمی مطالعه کنند.

باید گوشزد کرد چطور در مورد کسانی که طبق قانون بهاییت باید هر هفت روز یکبار اخبار منطقه محل سکونت خویش را به مجموعه ای بنام « محفل » و از آنجا به «بیت العدل» در حیفای اسراییل برسانند و علنا نقش یک سازمان جاسوسی را بازی میکنند، واژه شهروند و حقوق شهروندی بکار برد؟! در مورد کسانی که موظفند در راستای انتشار افکار و افزایش جمعیت این فرقه ضاله، نسبت به جذب دیگر افراد غافل و ساده لوح اقدام کرده و در عوض، مقرری بگیرند!

فرقه نجس و بی غیرتی که در بعد اخلاقی نیز در نهایت بی حیایی بسر می برند، تا آنجا که اگر یک مرد بهایی با یک زن شوهر دار بهایی مرتکب رابطه نامشروع شود، شوهر آن زن طبق قوانین بهاییت حق اعتراض نداشته و فرد متجاوز فقط در ازای این عمل کثیفش باید مبلغی را به حساب محفل و بیت العدل واریز کند، حتی اگر عمل کثیف او بارها تکرار شود!!! مستندات این حرف برای طالبان حقیقت، در اعترافات توابین از این فرقه بصورت ویدیو موجود می باشد.

و باز هم عضوی از اعضای خانواده حجة الاسلام هاشمی رفسنجانی؛
در فتنه ۸۸ که با حمایت آمریکا و اسراییل و... و مجری گری نانجیبان خائن و وطن فروش رقم خورد و البته به یُمن رهبری حکیمانه و حضور مردم بیدار در نطفه خفه شد، همان فتنه ای که حرمت عاشورا را نیز نگه نداشتند و اشک های مادر سادات را هم جاری نمودند، همان فتنه ای که مسجد لولاگر را به آتش کشید و فردی را وسط خیابان لخت مادرزاد کردند و بی حیایی ها را به نهایت رساندند و کشته سازی ها کردند؛ در میانه جمعیتی سبزپوش که شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه سر می دادند و نه غزه نه لبنان می گفتند...

دختر حجة الاسلام هاشمی رفسنجانی با لحن صدایی که بیشتر «مریم رجوی» را به ذهن متبادر می کرد، نقش یک لیدر آموزش دیده را به خوبی بازی نموده و آشوبگران مغرض و فریب خوردگان غافل را تحریک به ادامه حرکت براندازانه علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی می کرد و وقتی پدرش را از این کار دخترش مطلع می کنند، پاسخی کودکانه میشنوند که: فائزه برای خوردن ساندویچ (بخوانید با طعم فتنه) به خیابان رفته است!!! جوابی که هر عاقلی را به گریه و خنده وامیداشت...جوابی که گذشت و ...

و اما این بار نیز دوباره فائزه هاشمی رفسنجانی؟!
خبر رسید ساندویچ خور معروف این بار نیز دسته گلی دیگر به آب داده و با فریبا کمال آبادی از رهبران زندانی جامعه بهایی صهیونیستی که به تازگی به مرخصی آمده است دیدار کرده و با گستاخی تمام تصاویر افراد بی حجاب افراد حاضر در جلسه را نیز منتشر کرده اند که البته با واکنش ضعیف پدر نیز مواجه شد؛ غرض از این دیدار غلط، انحراف افکار مردم از کم کاری های اقتصادی دولت و یا افتضاح رخ داده در عدم اجرای تعهد طرف مقابل در برجام که حاصل عدم اخذ تضمین از رقیب هست، هرکدام باشد کار بسیار غلط و گستاخانه ای بود.

می توانستند برای انحراف افکار ملت از بدعهدی کدخدا و وعده های افسانه ای دولت تدبیر و امید کماکان بر روی بحث زبان انگلیسی مانور بدهند و یا دوباره کربلا درس مذاکره هست را پیش بکشند، چه میدانم یا دوسه تا توهین دیگر به منتقدین برجام توخالی، حواله میدادند و فضا را در دست میگرفتند و موج سواری میکردند.

اما این دیدار خیلی نازیبا بود، البته این دیدار باطن افکار بعضی از افراد خانواده آقای هاشمی را ظاهرتر و مردم را نیز نسبت به ماهیت جریان های سیاسی مورد حمایت این خانواده، هوشیارتر می سازد و به تعبیر دیگر عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. شاید برای افشای این رابطه پنهانی ساعت ها سخنرانی و نوشتن صفحه ها نیز اگر صورت میگرفت، نمیتوانست به اندازه این دیدارِ برملا شده برای افکار عمومی، روشنگری کند.

اما هنجارشکنی تا کجا و به چه قیمتی؟ بالاخره انگار این ماجراها تمامی ندارد و اکثرا پای یک هاشمی رفسنجانی در میان است فرقی نمی کند کرسنت باشد یا استات اویل یا فتنه ۸۸ یا تنفس مصنوعی به بهاییان... حقا که جنگ هنوز ادامه دارد و انقلاب هنوز مردان مرد را به خود میخواند تا بریدگان و سالکان راه را از هم متمایز کند و به مدد حق ، حاشا و کلا بگذاریم روزگار نام ما را در جریده نیمه راهان بنویسد... ان شاءالله

هاشم تقدسی
اردیبهشت ماه 1395