ID : 30362016

پیام فرمانده بسیج ابرکوه به مناسبت شهادت محسن حججی:


در این پیام آمده است: تا سر در بدن داریم از انقلابمان پاسداری می کنیم و انتقام سرهای زیادی را از خونخواران خواهیم گرفت.

به گزارش یزدرسا به نقل از سرو ابرکوه، در پی شهادت مظلومانه محسن حججی به دست تروریست‌های داعش در دفاع از حرم عمه سادات حضرت زینب (س)، علی فاتحی فرمانده ناحیه مقاومت بسیج ابرکوه، در پیامی نوشت؛ اکنون که پهنای جغرافیای انقلابمان سراسر جهان را گرفته، تا سر در بدن داریم از آن است پاسداری می کنیم و انتقام سرهای زیادی را از شما خونخواران خواهیم گرفت. ای نسل ابوجهل ها، ابوسفیان ها و یزیدیان بمانید که چیزی تا روز انتقام نمانده است.

متن کامل پیام بدین شرح است:

بسم رب الحسین

باز خبر از «سر» و از «سر سر سپردن» است.

شهید آوینی فرمود اگر می خواهید ما را بشناسید، داستان عاشورا را بخوانید...

انگار محرم از هر سال زودتر قصد دلبری دارد.
یاد عاشورای اربابمان عطر کوچه های بهشت را به ارمغان آورده
«پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر»
«چون شیشه ی عطری که سرش گم شده باشد»
بوی زود هنگام محرم امسالت را ای ارباب؛ مدیون سرباز سرباخته تو ایم، شهید محسن حججی.

سلام. شهید امروز سپاه اسلام...
تو از کدام ساغر عشق نوشیدی که از امسال با روضه ی ارباب بر تو نیز باید بگرییم؟
تو را چه شد آنگاه که چون کبوتری در دام لاشخوران و گرگان دست و پا زدی؟
با چند یاحسینت سر از تن جدا کردند؟
سر، که نه، بگو که زیر شانه هایت را گرفت و بالا برد و قربانی امروز را به حضرت دوست تقدیم نمود.

شنیدی ما رایت الا جمیلای عمه مان زینب؟
چقدر جسم بی سر را باید ببیند؟ چقدر زیبایی؟

امشب در عرش وقتی از ستون انبیا و اولیا رفتی، سرت را پیش پای ارباب انداختی؟ گفتی این از ماموریت من؟ بقیه هم در راهند؟
دعا کردی دیگر همسنگرانت هم این چنین وجیه در جشن سر شرکت کنند؟

بهشتیان چند سلفی با تو گرفتند؟
برای با تو بودن دعوایشان نشد؟

داعش! چه ز ما و کربلا می دانی؟
ما را ز سر بریده می ترسانی؟
ما گر ز سر بریده می ترسیدیم
در مستی مرگمان نمی رقصیدیم

محسن حججی!
چند گرفتی تا در حریم عمه مان سر بسپاری؟
بیا و در این وانفسای داغ تحریم و بازار و سلفی و... به ما بگو چه گذشت در مذاکره ات با خفاشان خون آشام؟

دیدند تو را با سر، سر و سری است؟ آن گاه که سر از تنت جدا شد دانستند مقلدان سید علی از سر گذشته اند؟ سرباز سید علی را دیدند؟ صلابت سر بداری را لمس کردند؟ دیدند سربازان انقلاب امام راحل سرتاسر وجودشان را عشق حسین (ع) ربوده است؟ سر و روی خودشان را با داغ زینب سیلی زده اند و سر به دیوار غریبی نهادند؟

فهمیدند مادرانشان در سر آغاز، سر و جانشان را نذر ائمه اطهار نمودند. با شعر، سری به نیزه بلند است، مقابل زینب سر به دیوار زدند و سر بر آستان اهل بیت ساییدند و سرانجامشان را چون آنان مسالت نمودند. دور از سر و همسر در غربت سرود سرو، سر دادند و ایستاده سردادند و اکنون در سر سرای بهشت نزد سر سلسله انبیا سری بین سرها در آوردند؟

ای سربلند تمامی آفاق.... ای شهید...
فقط مانده بود تا سرت را به نیزه کنند تا روضه مان کامل شود.
آری این نهایت آرزوی پاسداران اسلام است.

این روزها دیگر به سموم فضاهای حقیقی و مجازی عادت کرده ایم. این هم جزئی از سربازی است. خون دل خوردن را از مولایمان علی آموخته ایم و تا سر در بدن داریم از انقلابمان که جغرافیای آن اینک سراسر جهان است پاسداری می کنیم. چهل سال است ملامت ملامت گران را به خودشان و خدایمان سپرده ایم و از زهر بدخواهان سپری ساخته ایم تا برای امنیت فضای مجازی و حقیقیشان جان دهیم تا آرامش آنان برای تخریبمان و برای ناسپاسی شان فراهم آوریم.

آمده ایم تا همه این سرنوشتمان باشد.

باشد! بمانید ای نسل ابوجهل ها، ابوسفیان ها و یزیدیان که بیاییم و انتقام سرهای زیادی را از شما خونخواران بگیریم.
چیزی نمانده تا روز انتقام.

فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر...
ما منتظران شهادتیم. آمده ایم تا سرخ بمیریم. وارثان نسل خون و شهادتیم و همیشه منتظر.
پاسداریم و پاسدار یعنی منتظر...

فرمانده ناحیه مقاومت بسیج ابرکوه
علی فاتحی

انتهای پیام/ ف




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.