ID : 10452099

هجمه به رسانه ملي به جرم روشنگري!


تجديدنظرطلبان با دوگانه نهادهاي حاكميتي - مدني تلاش نمودند نهادهاي مؤثر نظام را در افكار عمومي بي‌اعتبار نمايند و اين پروسه همچنان ادامه دارد.

به گزارش یزدرسا ،مقام معظم رهبري در سال 1383 و در جمع دانشجويان چند عرصه را به عنوان محل‌‌هاي  فشار دشمن برشمردند كه از «كار انداختن بازوهاي توانمند نظام» از جمله اين موارد است. سپاه، شوراي نگهبان، صدا و سيما، قوه قضائيه و ... از اين جمله‌اند. تجديدنظرطلبان با دوگانه نهادهاي حاكميتي - مدني تلاش نمودند نهادهاي مؤثر نظام را در افكار عمومي بي‌اعتبار نمايند و اين پروسه همچنان ادامه دارد.


روزنامه‌هاي زنجيره‌اي در ادامه « تخريب نهادهاي» مورد توجه خود اين بار تلاش كردند رسانه ملي را مورد هدف قرار داده و اقدامات اين نهاد را زير سؤال بردند.


روزنامه‌هاي طيف تجديدنظرطلب تلاش مي‌كنند هر از چند گاهي و به يك بهانه خاص يكي از نهادهاي مخالف خود را در تيررس قرار دهند؛ نهادهايي كه به پيشبرد اهداف كلان نظام كمك مي‌كنند و اجازه نمي‌دهند تا اپوزيسيون داخلي كشور موفق شوند برنامه‌هاي براندازي خود را به نتيجه برسانند.
درحالي اين بار نوبت به رسانه ملي رسيده كه جريان هواخواه ليبراليسم طي سال‌هاي اخير نهادهاي ويژه‌اي مانند «سپاه پاسداران انقلاب اسلامي»، «بسيج»، «شوراي نگهبان» و«قوه قضائيه» را به شدت مورد تخطئه و هجمه قرار داده‌اند.
به عبارت بهتر با بررسي مجمل تحركات رسانه‌اي- رواني امروز طيف تجديدنظرطلب مي‌توان گفت كه بسياري از اهداف كوتاه و ميان‌مدت اين جريان هماني است كه در زمان حاكميت هشت ساله‌شان دنبال مي‌شد، اهدافي كه ذيل راهبرد اصلي «استحاله نظام‌» تعريف شده و در مفاهيمي مانند« حمله به نهادهاي منتسب به حاكميت»، «‌تخريب مباني اعتقادي و ارزشي جامعه»، «‌بزك كردن چهره كارگزاران نظام سلطه»، «‌بدبين كردن مردم نسبت به آينده انقلاب و نظام»، «‌تغيير نگرش مردم نسبت به دنياي غرب»، «‌ايجاد و القاي چنددستگي در جريان رقيب براي بهره‌برداري سياسي»، «‌تخطئه چهره‌هاي مذهبي و متدين جامعه» و «ترويج وگسترش اباحه‌گري و هرج و مرج فرهنگي» معنا پيدا كرده است.


قبل از تشريح تحركات كنوني جريان هواخواه غرب در داخل، بايد به سابقه تاريخي اين جماعت براي حمله به نهادهاي خاص اشاره‌اي كرد.

 

حمله به نهادهاي حاكميتي يكي از سناريوهاست


در ايام هشت ساله حاكميتي‌شان، بدبين كردن مردم نسبت به رأس و بدنه نظام اسلامي در قالب «‌مشروعيت‌زدايي از شوراي نگهبان»، «تخريب سپاه و بسيج»، «حمله به صداوسيما» و «‌هجمه به عملكرد قوه قضائيه» عملياتي مي‌شد كه با آغاز به كار دولت يازدهم تمام اهداف ياد شده در دستور كار مطبوعات اين طيف قرار گرفته است. اما هدف از تخريب نهادهاي منتسب به رهبري را سعيد حجاريان، مشاور عالي سياسي رئيس‌جمهور اصلاحات، چنين بيان مي‌كند: «در كشور ما نمايشنامه‌اي در حال اجرا است كه سه پرده دارد و الان دو پرده از آن اجرا شده است.

 

پرده اول، قضيه قتل‌هاي محفلي بود، پرده دوم آن، حادثه كوي دانشگاه بود و پرده سوم در راه است. پرده سوم چيزي شبيه كودتاست، در قضيه اول بستر و ميزبان وزارت اطلاعات بود. در دومي تحت پوشش نيروي انتظامي يك محفل شكل گرفت. پرده سوم در سپاه انجام مي‌شود... در پرده اول تمام دگرانديشان، روشنفكران با نظام پدركشتگي پيدا كردند و مشروعيت نظام در پيش آنها به صفر رسيد. در پرده دوم [كوي دانشگاه 18 تير] تمام دانشجويان يا حداقل قسمت اعظم آنها از نظام جدا شدند. در پرده سوم تمام مردم از نظام جدا خواهند شد و مردم اعتمادشان از بين خواهد رفت... در پرده سوم هدف اسقاط و براندازي كل نظام است.» (روزنامه صبح امروز، 17 فروردين ماه 1387 ص11)


حجاريان بعد از غائله قتل‌هاي زنجيره‌اي نهادهاي مورد توجه براي تخريب را اينگونه اعلام مي‌كند: «‌بعد از وزارت اطلاعات سراغ سپاه و نيروي انتظامي و صداو‌سيما برويم. ساختار فعلي اين دو نيرو، آنها را مانعي بر سر راه توسعه سياسي تبديل كرده است.» (روزنامه صبح امروز، 20 بهمن 1377)


هر چند كه براي فعاليت‌هاي مدعيان اصلاح‌طلبي جهت «مشروعيت زدايي» از نهادهاي منتسب به رهبري و «اعتمادسوزي» جامعه نسبت به اين مجموعه‌ها مي‌توان مصاديق بسياري را ذكر كرد اما به عنوان نمونه مي‌توان اشاره كرد كه در همان مقطع تاريخي وابستگان به اين گفتمان، پس از تحريف يكي از سخنراني‌هاي سردار رحيم صفوي، در حملاتي بي‌سابقه او را با پل پوت (خوناشام كامبوج) و صدام مقايسه كرد! و زماني كه خبر قتل‌هاي زنجيره‌اي رسانه‌اي شد، غوغاسالاران اين جريان با بهره‌گيري از توطئه ذكر شده تلاش داشتند‌ آن سخنان را به اين قتل‌ها پيوند زنند. آنها همچنين با به كار‌گيري واژه‌هايي نظير «لباس شخصي‌هاي تندرو» در غائله 18 تير سال78 بسيج مردمي را تخريب كرده و با زيرسؤال بردن حكم الهي قصاص در فواصل زماني مشخص مشروعيت تصميمات قوه قضائيه را مورد چالش قرار دادند.

 

   يك سال اقدام عليه رسانه ملي


طي يك سال گذشته هم شخصيت‌ها و رسانه‌هاي وابسته به اين طيف تلاش بسياري كرده تا بتوانند اقدامات رسانه ملي را نزد جامعه نامناسب و غير‌قابل توجيه جلوه دهند. آن هم به همان سبك و سياق دوران هشت ساله حاكميت كه تلاش داشتند در مقاطعي رسانه ملي را سيبل تهاجمات خود قرار دادند. بخشي از اين اقدامات يك ساله را مي‌توان اينگونه عنوان كرد:


1 -  حمله به رسانه ملي را روزنامه آسمان پنج‌شنبه 24 بهمن در گزارشي تحت عنوان«حاشيه‌هاي پررنگ‌تر از متن در قاب تلويزيون» شروع كرد. اين روزنامه ضمن بررسي جهت‌دار كارنامه شرايط صدا و سيما عزت‌الله ضرغامي رئيس اين سازمان را مورد هجمه سياسي قرار داد و نوشت: آخرين ماه‌هاي حضور عزت‌الله ضرغامي در جام‌جم گويا بيش از تمامي سال‌هاي حضور وي در صدا و سيما حرف و حديث به همراه دارد. مردي كه جايگزين علي لاريجاني شد و نه تنها سبك و سياق مدير پيشين را پي گرفت بلكه بر وجوه سياسي خاص و حمايت از طيف و جناحي كه خاستگاه سياسي مشتركي با آنان داشت، شيب فزاينده‌تري داد... اين سازمان نيازي به حسابرسي ندارد را نمي‌پذيريم. حال بايد ديد در دور تازه انتقادات چقدر براي شفاف‌سازي عملكردهاي اين سازمان اقدام خواهد شد.


2‌- روزنامه‌هاي زنجيره‌اي همچنين ارديبهشت‌ماه  امسال حملات تند حسام‌الدين آشنا مشاور حسن روحاني را تيتر زدند و از قول وي نوشته‌اند: اين سازمان به جز بودجه رسمي خود، مبلغ سنگيني معادل همان بودجه را از دولت درخواست كرده است.


وي پيكان حملات را به سمت شخص ضرغامي گرفته و گفته است كه «‌از نگاه رئيس سازمان صدا و سيما شوراي نظارت بر اين سازمان جلسه‌اي تشريفاتي است كه هر دو هفته يك بار براي گپ زدن و گعده كردن تشكيل مي‌شود. انگار اين شوراي نظارت بر سازمان صدا و سيما نيست، شوراي نظارت صدا و سيما بر رئيس‌جمهور است.»


3 -  محمد هاشمي، برادر هاشمي و رئيس سابق اين سازمان هم از قافله جا نمانده و اظهار مي‌كند: «‌در شرايط فعلي صدا و سيما از چارچوب‌هاي محوري كه امام تعريف كردند در بخشي از برنامه‌ها خارج شده است.»


4 -  در ادامه اين حملات محمدجواد ظريف نيز خردادماه امسال، مطلب سايت باشگاه خبرنگاران وابسته به سازمان صداوسيما را بهانه‌اي براي حمله به اين سازمان در صفحه فيس بوك خود با ادبيات خاصي قرار داده است.



  بهانه حمله را اين بار هاشمي ايجاد مي‌كند


اما آنچه باعث شده تا رسانه‌هاي وابسته به طيف تجديدنظرطلب روز شنبه 12دي، رو به سوي تخريب صداوسيما بياورند، سخنان اكبر هاشمي‌رفسنجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام است كه در همايش پيامبر رحمت و مدارا كه در تالار علامه اميني دانشگاه تهران برگزار شد. وي در اين همايش سخنان قابل تأملي درباره عملكرد اين نهاد به زبان مي‌آورد كه مهم‌ترين آن از اين قرار است: اين روزها مشاهده مي‌كنيد كه چقدر از صدا و سيما علائم تفرقه پخش مي‌‌شود و چيزهايي را به خورد مردم مي‌دهند كه نبوده است.

اين كارها خدمت به نظام و خدمت به انقلاب و كشور نيست.  وي در ادامه تلويحاً ارزيابي خود را از اقدامات رسانه ملي اينطور ادامه مي‌دهد: دروغ، ظلم و زندان بي‌جهت از عوامل تفرقه است... اختلاف نظر اگر در حد بحث بماند مفيد است، اما وقتي به عمل و كار فيزيكي برسد و از حدي تجاوز كند به تهمت و دروغ و درگيري تبديل مي‌شود.


هاشمي در حالي به عملكرد رسانه ملي تاخته كه مديران اين مجموعه تلاش كرده‌اند در آستانه سالگرد حماسه 9 دي برنامه‌هايي جهت تنوير بيشتر افكار مردمي نسبت به اقدامات براندازانه جريان تجديدنظرطلب در فتنه 88 داشته باشند و اجازه ندهند كه اذهان عموم نسبت به تحركات هنجارشكنانه رهبران اين جريان دچار فراموشي يا غفلت شوند.


همچنين رسانه ملي در حالي به بازخواني رفتار هزينه‌زا و ملال‌آور سران فتنه – آن هم به صورت مجمل - روي آورده بود كه هاشمي در آن مقطع زماني با رفتار و مواضع جهت‌دار خود از جمله نامه بي‌سلام و والسلام خود سه روز مانده به برگزاري انتخابات 22 خرداد آن سال يا سخنراني چالش‌برانگيز وي عليه نظام در نماز جمعه 3 تير ماه، يكي از افرادي بود كه توانسته بود جماعت دوم خرداد را عليه حاكميت تيزتر كند.


حال در شرايطي كه مردم با نجابت و صبوري اقدامات هاشمي و دوستان وي در غائله 88 را به صورت مقطعي ناديده گرفتند، وي و جماعتي نشانه‌دار تلاش دارند اقدامات روشنگرايانه صداوسيما را تخريب كرده و اجازه ندهند كه اين رسانه بر اساس وظايف مصرح خود به هدايت درست و منطقي افكار عمومي روي بياورد.


در حالي كه آتش تخريب صداوسيما را هاشمي رفسنجاني مي‌گستراند، روزنامه‌هاي تحت مديريت تجديدنظرطلب شعله آن را فروزان‌تر كرده و در تيترهاي اصلي صفحه نخست خود به تخطئه اقدامات روشنگرايانه اين نهاد روي مي‌آورند.


به عنوان نمونه آرمان روزنامه نزديك به خانواده هاشمي در تيتري درشت با عنوان «زنگ خطر بزرگان براي جام جم» حركت در اين مسير را برگزيده و با عبارت‌هاي تند نوشته: اميد بود با تغيير رئيس صداوسيما شاهد كنار رفتن نگاه‌هاي جناحي و يكسويه در برخي بخش‌هاي رسانه ملي باشيم و از آن به بعد تنها پيام‌هاي تبريك و تشكر از عملكرد صداوسيما باشد كه به جام جم ارسال شود. در ابتدا هم سرافراز اين وعده را داد و در روز معارفه خود با اين جملات كه « رسانه ملي براي انجام مأموريت خود نياز به راه‌حل‌هايي دارد. بايد نيروي انساني آن كارآمد شود و اصلاح روش و گردش كار در دستورالعمل‌ها صورت بگيرد. توليدات به شيوه برون‌سپاري انجام گيرد. رسانه بايد تعاملي شود و توسعه كمي و كيفي لازم است.
اين روزنامه در ادامه با اشاره به سخنان جهت‌دار هاشمي در همايش دانشگاه تهران و گلايه‌هاي رئيس‌جمهور از صداوسيما، چرايي عصبانيت اين افراد و همچنين رسانه‌هاي طيف دگرانديش را تشريح مي‌كند: در حالي كه تصور مي‌شد به اصلاح‌طلبان فضايي براي حضور در صداوسيما داده شود، حتي آن برنامه‌هاي قبلي هم كه افرادي مانند جواد اطاعت به آن دعوت مي‌شدند حذف شد و تنها به مناسبت 9دي بود كه از كواكبيان دعوت كردند تا رودرروي سليمي‌نمين بنشيند. فارغ از اين موضوعات كه گلايه‌هاي فعالان سياسي را تشديد كرد، موضوعي گسترده‌تر اين روزها بزرگان كشور را وادار به انتقاد كرده است. رئيس‌جمهور دولت يازدهم بارها از هجمه به پاستور در رسانه ملي كه بايد حامي دولت باشد گلايه كرد. بزرگاني مانند آيت‌الله هاشمي رفسنجاني هم كه سال‌ها در مسئوليت‌هاي مختلف حضور داشته و دارد، نمي‌خواهد خداي ناكرده صداوسيما عامل تفرقه شود و تلاش دارد برخي اقدامات تندروانه تعديل و به سمت تعادل برود و كساني كه وحدت را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهند كنترل و مورد مواخذه قرار گيرند. از همين رو برخي اقدامات در صداوسيما را بايد مورد بررسي قرار داد و نگذاشت رسانه ملي، ميلي شود. البته روزنامه‌هاي اعتماد، آفتاب يزد، ابتكار، شرق و ديگر رسانه‌هاي مكتوب اين جريان هم به همين نحو از خجالت رسانه ملي درآمده و با درج مطالب و گزارش‌هايي فعاليت‌هاي اين مجموعه را به باد تخريب گرفته‌اند.

 

  آغاز ناخوش صداوسيما به روايت اصلاح‌طلبان!


روزنامه اعتماد هم در صفحه سياسي خود به «پروژه تخريب صداوسيما» عينيت بهتري مي‌بخشد. اين روزنامه در بخشي از مطلب خود با تيتر «آغاز ناخوش صداوسيما به روايت اصلاح‌طلبان!» تأكيد مي‌كند: مدير جديد سازمان صداوسيما نيامده با موجي از انتقاد روبه‌رو شده است. حجم بالاي انتقادها لذت خيره شدن‌هاي عصرگاهي به منظره روبه‌رويش از طبقه چهارم ساختمان شيشه‌اي جام جم را گرفته است. مي‌تواند اين‌گونه به خود دلداري بدهد كه هميشه تعداد ناراضيان از صداوسيما بيشتر از راضيانش بوده است اما سرافراز است و منتقدان بي‌شمار در اول راه. دولت منتقد است.

 

رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام گلايه‌هاي جدي دارد. يك گزارش كافي است تا صداي ۲۹۰ نماينده مجلس بلند شود. كمي آن‌طرف‌تر هم بدهي‌هاي كلان اين سازمان است كه به‌عنوان ميراثي از ضرغامي روي دستش مانده است. منتقدان دولت هم از او منتقدند و وزنه منتقدان عملكرد سازمان صداوسيما هر روز سنگين‌تر مي‌شود. حالا طبقه چهارم ساختمان شيشه‌اي جذابيت آنچناني براي مدير جديد ندارد و آنچه فكر او را مشغول كرده، حجم بالاي انتقادهاست.


اين روزنامه در ادامه به حمايت نرم از هاشمي مي‌پردازد و فعاليت رسانه ملي را عامل اصلي ناراحتي هاشمي مي‌داند و مي‌نويسد: روزهاي اخير روزهاي سختي براي سرافراز بود. دردسر از نامه منتقدان ژنو براي حضور در صداوسيما آغاز شد. دولت موضع گرفت و از صداوسيما انتقاد كرد. صداوسيما پاسخ داد و انتقاد تند آيت‌الله هاشمي رفسنجاني حسن‌ختام اين پروژه شد كه ابتدا تا انتهاي اين هفته براي صداوسيما دردسرساز شود.

 

صداوسيما اما انتقادها را قبول ندارد. با آمار و ارقام در تلاش است تا ثابت كند كه حتي بيش ‌ازاندازه كافي به اين دولت بها داده است؛ اما هفته اخير، هفته سرافراز نبود.» وي سپس نسبت به آنچه «گلايه» حجت‌الاسلام هاشمي رفسنجاني مي‌خواند، نوشت: «رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اينكه ما در انقلاب اسلامي متحد آمديم و حال چرا بايد تفرقه داشته باشيم، گفت: اين روزها چقدر از صداوسيما علائم تفرقه پخش مي‌شود و چيزهايي را به خورد مردم مي‌دهيم كه نبوده و اين تفرقه‌ها خدمت به كشور و انقلاب نيست.»

منبع:جوان آنلاین

انتهای پیام/ص




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.