ID : 19068025
مسئول هیئت انصار ولایت یزد:

نفوذ؛ عامل اغتشاش، فتنه و تلاطم در جامعه است


مسئول هیئت انصارولایت یزد گفت: در دوران حکومت امام علی(ع) هر فسادی اتفاق می افتاد و هر اغتشاش و فتنه ای درست می شد هر تلاطمی در جامعه رخ می داد، ریشه را که بررسی می کردند «اشعث» بود.

به گزارش یزدرسا به نقل از یزدندا؛ حجت الاسلام مهدی مهدوی نژاد بابیان اینکه هر فتنه و اغتشاشی در جامعه رخ می دهد به عوامل نفوذی برمی گردد به بررسی دوران حکومت امام علی(ع) پرداخت و گفت: ابن عبد الحدید سنی در مورد « اشعث» عبارتی به کار می برد که شاید در مورد هیچ کدام از اطرافیان امام علی(ع) و کسانی که در حکومت امیر المومنین با حضرت رفت و آمد داشتند و بزرگان جامعه ی آن موقع بودند چنین حرفی نیامده باشد« کل فساد کان فی خلافته امیرالمونین و کل التراب و ....اشعث».

مسئول هیئت انصارولایت یزد اظهار کرد: در دوران حکومت امام علی(ع) هر فسادی اتفاق می افتاد و هر اغتشاش و فتنه ای درست می شد هر تلاطمی در جامعه رخ می داد، ریشه را که بررسی می کردند «اشعث» بود.

وی افزود: امام صادق(ع) در مورد «اشعث» می فرمایند: خودش در خون امیر المونین شریک است. یک ماه ابن ملجم رادر خانه ی خودش مخفی کرد تا ابن ملجم بتواند امیرالمونین را به شهادت برساند. دخترش قاتل امام حسن(ع)، پسرش جزو قاتلین امام حسین(ع) در صحرای کربلاست. کسی است که خودش با قبیله اش در زمان پیامبر(ص)  یک جا مسلمان شدند دوباره مرتد شدند، عثمان آن ها را دوباره موقعیت داد و آن ها ادعای اسلام کردند .او یک نفوذی تمام عیار در بدنه ی جامعه ی اسلامی در زمان امیر المونین بود.

حجت الاسلام مهدوی نژاد تاکید کرد: جامعه ای که مردمش اهل تحلیل سیاسی نیستند زود تحت تاثیر نفوذ دشمن قرار می گیرند.

کارشناس مسائل فرهنگی مذهبی در یزد گفت: در حادثه ی صفین، مالک اشتر 10 ضربه ی دیگر شمشیر می زد به خیمه ی معاویه رسیده بود. معاویه قران ها را سر نیزه کرد. یک عده ای که مبانی دین دستشان نبود و منحرف بودند(خوارج) سر براوردند که معاویه با حساب نقطه ضعف های مردم کوفه قران ها را سر نیزه برد چون می دانست در سپاه امیرالمونین کسانی هستند که حاضرند پا روی علی بگذارند ولی پا روی قران نگذارند و معرفت به علی ندارند، قرآن ها را با خدعه سر نیزه کرد.

وی ادامه داد: اشعث گفت:ما با قران نمی جنگیم. گفتند از سپاه علی (ع)یک نفر باید حکم بشود. حضرت علی(ع) مجبور شدند مذاکره کنند، بعضی ها گفتند تو که تا دیروز می گفتی ما هیچ مذاکره ای نمی کنیم ولی الان چه شده. علی (ع)، مالک اشتر را نماینده ی خود کرد ولی اشعث و چند تن گفتند مالک اشتر تندرواست و کسی است که جنگ را تا به اینجا کشانده است،هرچه امیرالمونین اصرار کرد ،قبول نکردند. و امام، ابن عباس را پیشنهاد دادند که زیرک بود ، گفتند چون پسرعموی توست نمی شود و باید کسی انتخاب شود که بی طرف باشد که سرانجام ابوموسی اشعری به نمایندگی از سپاه امام به مذاکره رفت و این چنین بود که حکمیت پذیرفته شد و شد آنچه که نباید می شد.

انتهای پیام/




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.