حقیقت اولین قربانی جنگ است همانطور که فریب اصلیترین حربه جنگیاست. معمولاً هنگام جنگ میزان تلفات و خسارات پنهان نگه داشته میشود و یا در موفقیت عملیاتهای انجام شده مبالغه صورت میگیرد، اقدامی که شاید از منظر عملیات روانی و مدیریت افکار عمومی کاملا توجیهپذیر قلمداد شود اما وقتی پای رژیم صهیونیستی در میان باشد همه چیز فرق میکند. اینجا دیگر نه با مبالغه در اقدامات صورت گرفته که بعضاً با اغراقهای توهمآمیز درباره عملیاتهای انجام نشده سر و کار دارید، آنها گاهی رؤیاهایشان را به عنوان خبر منتشر میکنند!
سال ۱۹۹۱ در جریان جنگ اول خلیجفارس دیکتاتور وقت عراق برای تحریک ملتهای عرب در حمایت از خود، اقدام به شلیک موشکهای اسکاد به سرزمینهایاشغالی نمود. رژیم صهیونیستی با پیشبینی چنین شرایطی توسط آمریکا به سامانه ضد موشکی پاتریوت مجهز شده بود و به خود میبالید. همان زمان با افتخار اعلام شد از ۴۵ موشک شلیک شده، ۴۲ موشک رهگیری و منهدم شده است.
اما تنها کمی بیش از یک سال زمان لازم بود تا موفقیت رؤیایی سامانه ضد موشکی پاتریوت در اراضیاشغالی رنگ ببازد. با پایان جنگ از درصد موفقیت پاتریوت روز به روز کاسته شد تا نهایتا در گزارشی که آوریل ۱۹۹۲ در کنگره آمریکا خوانده شد به صفر رسید: «شاید» یک موشک [اسکاد] در اسرائیل[توسط پاتریوتها] ساقط شده باشد.
سامانه پاتریوت هرگز نظر ارتش اسرائیل را به خود جلب نکرد و آن طور که تئودور پوستل، عضو برنامه مطالعاتی کنترل دفاع و نیروهای انتظامی در دانشگاه ام.آی.تی طی مقاله ۵۵ صفحهای خود به نقل از منابع اسرائیلی نوشت: عملکرد پاتریوت را میتوان «شکستی کامل» به شمار آورد. با این حال مقامات رژیم صهیونیستی فواید سیاسی حاصل از بزرگنمایی عملکرد پاتریوت را به درستی درک کرده بودند.
حین جنگ وقتی یک افسر اسرائیلی پیشنهاد کرد تردیدها در مورد پاتریوت را علنی اعلام کنند، با پاسخ تند آوراهام بنشوشان از فرماندهان ارشد اسرائیلی مواجه شد: «ساکت باش! این بهترین سلاحی است که در مقابل اسکاد داریم، چون تنها سلاح است. چرا به صدام بگوییم که کار نمیکند!؟»
درست مانند سامانه ضد موشکی پاتریوت، ابهامات مشابهی نیز درباره سامانه «گنبد آهنین» رژیم صهیونیستی وجود دارد. سامانهای که با هزینهای گزاف برای مقابله با موشکها، راکتها و گلولههای کوتاهبرد طراحی شده است.
رژیم صهیونیستی در حالی از موفقیت ۹۰ درصدی این سامانه در رسانهها میگوید که تاکنون هیچ آماری از تعداد موشکهای رهگیری شده توسط «گنبد آهنین» ارائه نداده است. دسامبر ۲۰۱۹ «اورشلیم پست» نوشت: از ۶۹۰ راکت و خمپاره شلیک شده در می۲۰۱۹ توسط حماس و جهاد اسلامی فلسطین، ۲۴۰ پرتابه توسط سامانه «گنبد آهنین» رهگیری شده است. فارین پالیسی جون ۲۰۲۱ به نقل از منابع اسرائیلی آماری از نبرد موشکی میان رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت غزه طی عملیات شمشیر قدس تا ۱۵ می۲۰۲۱ ارائه داد و نوشت:
از ۲۳۰۰ راکت شلیک شده، ۱۰۰۰ راکت توسط گنبد آهنین رهگیری شد. این آمار تنها شامل رهگیری پرتابهها میشد و نه موفقیت در انهدام آنها؛ و البته به نظر میرسید آمار قابل قبولی برای موفق ارزیابی کردن یک سامانه ضد موشکی نباشد. این بار هم ممکن است سالها زمان ببرد تا گزارشهای محرمانه از عملکرد سامانه «گنبد آهنین» آشکار شود؛ شاید در این گزارشها باز هم یک افسر صهیونیست برای دفاع از بزرگنمایی عملکرد این سامانه در پاسخ به انتقاد همتایانش گفته باشد: «این تنها سلاح ماست، چرا بگوییم کار نمیکند!؟»
۲۷ جولای ۲۰۲۰ رسانههای صهیونیستی از جمله شبکه «کان» از درگیری در مرزهای شمالی فلسطیناشغالی میان نظامیان صهیونیست و رزمندگان حزبالله لبنان خبر دادند. سخنگوی ارتشاشغالگر اسرائیل این واقعه را یک «حادثه امنیتی» در مرز لبنان خواند و نتانیاهو نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی این درگیری را فراتر از «یک حادثه امنیتی ساده» اعلام کرد.
ارتش رژیم صهیونیستی مناطقی در «کفرشوبا»، «الهباریه» و اطراف مزارع «شبعا» را زیر آتش توپخانه خود گرفت. رسانههای صهیونیستی همچنین از پرواز جنگندههای این رژیم و اعزام نیروهای پشتیبان به منطقه خبر دادند و ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد این عملیات برای مقابله با سه یا چهار نیروی حزبالله که قصد نفوذ به اسرائیل[فلسطیناشغالی] را داشتند، صورت گرفت. در رسانههای صهیونیستی همه چیز برای نشان دادن یک ارتش آماده نبرد که به محض بروز تهدید وارد عمل میشود مناسب بود جز بیانیه حزبالله لبنان که کار را خراب کرد.
حزبالله در این بیانیه اعلام کرد: «تمام آنچه رسانههای دشمن در ارتباط با خنثی کردن عملیات نفوذ از خاک لبنان به داخل فلسطین ادعا کردند، نادرست است... ادعاهایاشغالگران تلاشی است برای ابداع پیروزیهای دروغین و توهمآمیز... تا به این لحظه، هیچگونه درگیری یا شلیکی از سوی مقاومت اسلامی در حوادث امروز صورت نگرفته است بلکه شلیکها تنها از یک سو بود، آن هم دشمن ترسو، نگران و مشوش.» حماسهای که رسانههای صهیونیستی مشغول ساختنش بودند ناگهان فرو ریخت.
نظامیان صهیونیست نه با رزمندگان مقاومت که با خودشان درگیر شده بودند. زندگی در ترس ابدی آنها را به جنون کشانده و حالا کار به جنگ با دشمن خیالی و خودزنی رسیده بود!
مثل همیشه ارتشاشغالگر اسرائیل آماری از خسارات وارد شده اعلام نکرد و گفت: هیچ آسیبی به نظامیان صهیونیست نرسیده است. بامداد جمعه، چهاردهم می۲۰۲۱ در جریان جنگ غزه ارتش صهیونیستی عملیات «حمله برقآسا» را به اجرا گذاشت. عملیاتی که نزدیک به سه سال برای انجام آن برنامهریزی کرده بود. این عملیات شامل یک طرح فریب برای کشاندن رزمندگان حماس به تونلهای دفاعی و سپس بمباران گسترده آن بود.
طبق برآورد ارتشاشغالگر اسرائیل این عملیات میتوانست حداقل ۱۰۰ و حداکثر ۸۰۰ نفر تلفات از رزمندگان حماس بگیرد. کار با استقرار تجهیزات نظامی در مرزهای غزه و مانور رسانهای مبنی بر حمله زمینی به باریکه غزه برای کشاندن رزمندگان حماس به داخل تونلها آغاز شد. نهایتا صبح جمعه ۱۶۰ پرنده نظامی حدود ۱۵۰ هدف از پیش تعیین شده را بمباران کردند.
ارتش صهیونیستی بلافاصله پس از حمله اعلام کرد عملیات موفقیتآمیز بوده و حماس دهها تن از رزمندگان خود را از دست داده است. یک روز بعد تلآویو اعلام کرد این طرح نسبتا موفق بوده و نه به صورت کامل. در حقیقت عملیاتی که سه سال برایش برنامهریزی کردند لو رفته بود و رزمندگان حماس داخل تونلها مستقر نشدند.
نزدیک به سه ماه بعد روزنامه عبری «معاریو» از اختلافات داخلی و تحقیقات ارتش صهیونیستی درباره عملیات «حمله برقآسا» گزارش داد و نوشت تلفات حماس در این حمله بسیار کمتر از آن چیزی بوده که ارتش تصور میکرده بهنحوی که برآوردهای کنونی نشان میدهد کمتر از ده رزمنده یا تنها چند رزمنده در این حمله کشته[شهید] شدهاند.
تقریبا هیچ اشراف اطلاعاتی کاملی از جانب صهیونیستها بر باریکه محاصره شده غزه وجود نداشت. با استفاده از همین عدم اشراف اطلاعاتی بود که مقاومت فلسطین توانست طی نبرد شمشیر قدس بارها اراضیاشغالی را موشکباران کند چون تشکیلات اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل از شناسایی زمان، مکان و نحوه شلیک موشکها عاجز بود. البته آنها انتقام این سرگیجه اطلاعاتی را از برجهای مسکونی غزه گرفتند.
خلبان یکی از جنگندههایی که اقدام به انهدام برجهای غزه از جمله برج الجلاء - محل استقرار رسانههای بینالمللی- کردند، پس از جنگ به شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی گفت: «انهدام برجها راهی برای تخلیه احساس ناکامی ما از آنچه برای ما رخ میداد و تخلیه ناکامی نسبت به موفقیت گروهها در غزه برای ادامه حمله به ما بود. ما موفق نشده بودیم که شلیک موشکها از غزه را متوقف کنیم، ما نتوانسته بودیم به رهبری گروههای تروریستی(!) لطمه وارد کنیم، به همین دلیل برجها را سرنگون میکردیم.»
حال و روز وخیم رژیم صهیونیستی در داخل و خارج از اراضی اشغالی محدود به این موارد نیست. امروز منافع این رژیم بدون کمترین واهمهای در منطقه غرب آسیا هدف قرار میگیرد. حتی در حوزه امنیت سایبری نیز اوضاع به همین شکل است. سپتامبر ۲۰۲۱ یدیعوت آحارانوت از هک وبگاه مقامات محلی و سرقت اطلاعات حدود هفت میلیون صهیونیست خبر داد.
اتفاقی که اورشلیم پست آن را «بزرگترین هک در تاریخ اسرائیل» خواند و پیش از این نیز در مقیاسها و اهداف مختلف تکرار شده بود. این موارد جدای از نفوذ دستگاههای اطلاعاتی جبهه مقاومت در عالیترین سطوح مقامات رژیم صهیونیستی مانند وزیر انرژی سابق و یا نماینده سابق کنست است.
به این موارد باید بیثباتی سیاسی و شکافهای اجتماعی داخلی اسرائیل را نیز اضافه کرد. آن وقت میتوان نتیجه گرفت دولت جعلی اسرائیل نه حاکمیتی منسجم که مجموعهای از معضلات انباشته شده است و امکان دارد حتی بدون فشار خارجی دیر یا زود از هم بپاشد. این همان چیزی است که «لارنس ویلکرسن» سرهنگ بازنشسته آمریکایی و عضو اندیشکده «کویینسی» در سخنرانی ماه جون خود گفت: «من چند روز قبل گفتم اسرائیل تا ۲۰ سال دیگر دولت نخواهد بود، بلکه از بین میرود. قطعاً دموکراسی نخواهد بود. یک دولت آپارتاید خواهد بود و جهان آن را مانند آفریقای جنوبی رد خواهد کرد. اکنون میگویم موجودیت نخواهد داشت.»
رژیمی که پس از ۱۴ سال محاصره یک نوار ۳۶۰ کیلومتر مربعی به نام غزه هنوز ازاشراف کامل اطلاعاتی بر آن عاجز است، از ترس دشمن خیالی خودزنی میکند، با بحران خودکشی، اعتیاد و فرار در نظامیان ارتشش مواجه است، در عالیترین سطوح حاکمیتیاش میتوان نفوذ کرد، اطلاعات بیش از دو سوم جمعیتش توسط هکرها سرقت میشود و به دلیل بیثباتی سیاسی و اجتماعی ظرف ۲ سال ۴ دولت تشکیل میدهد؛ حالا ایران را به «مرگ با هزاران ضربه چاقو» تهدید میکند و به گندهگوییهای رسانهای روی آورده است. سیاستی که معمولا برای بازسازی وجهه خود پس از ناکامیهای متوالی در پیش میگیرد.
با داستان سراییهای خیالی معدود عملیاتهای موفق برون مرزیاش را بزرگنمایی کرده و انبوه شکستهای تحقیرآمیزش در داخل و خارج اراضیاشغالی را پنهان میکند. اما این بزرگنمایی متوهمانه رسانهای حتی در میان نخبگان اسرائیلی نیز قابل پذیرش نیست.
«یوسی هلیوی» پژوهشگر صهیونیست اکتبر ۲۰۲۱ در یادداشت خود برای معاریو نوشت: «معادله پیشین که میگفت جنگهای رژیم اسرائیل در «میدانهای دشمنان» رخ میدهد، تغییر کرده و بر اساس گزارشهای امنیتی، جنگ بعدی در قلب این رژیم رخ خواهد داد... این جنگ فراگیر حتمی است اما زمان آن مشخص نیست و صراحتا باید گفت، این جنگ منجر به نابودی «دولت اسرائیل» خواهد شد.»
مقابله با ایران از طریق راهبرد «مرگ با هزاران ضربه چاقو» برای صهیونیستها بیشتر یک آرزوی دستنیافتنی است تا برنامهای عملیاتی؛ چیزی شبیه به سودای سرزمینهای از نیل تا فرات. اما باید اعتراف کرد که این راهبرد میتواند جذاب باشد البته به شرطی که آن چاقو پیشتر تا دسته در قلب صاحبش فرو نرفته باشد.