عدم انصراف از یارانه ؛ «نه» به «گفتمان دولت تدبیر و امید»
به گزارش یزد رسا، مرحلهی دوم هدفمند کردن یارانهها با درخواست ازمردم برای انصراف از یارانهی به گونه ای رقم خورد که در این مرحله، دولت از ابزارهای مختلفی از جمله تبلیغات مستمر در صداوسیما (زیرنویس، مصاحبه )، یاری گرفتن از هنرمندان و ورزشکاران و حتی مدد گرفتن از مراجع عظام تقلید و همچنین راهاندازی کمپینی توسط حامیان دولت با عنوان « نه، به یارانهی نقدی» مردم را تشویق کردند تا از یارانه انصراف دهند ؛ اما اکنون بازخورد این سیاست شکلی معکوس به خود گرفته و شکاف میان تصمیمات دولت و اکثریت مردم هویدا شده است.
سنجش « نه » به «گفتمان تدبیر و امید» ریشه در درپیوند مولفه های فرهنگی ــ روانی
ثبت نام بیش از 90 درصد از مردم برای گرفتن یارانه نقدی و عدم بسیج توده ی مردم در برابرتصمیم کمپین دولت یازدهم جز در پیوند با ویژگی های روحی، روانی و فرهنگی ایرانی ها قابل تحلیل نیست و نمی توان آن را صرفاً با مولفه های سیاسی سنجید اگرچه مولفه های اجتماعی امروزدر پیوند با یک دیگر معنادار می شود.
در عین حال وقتی تقاضای بخشی مهمی از اپوزیسیون دموکراسی خواه نیروهای متخصص و با سواد جامعه، اصلاحطلبان و نیروهای جامعه مدنی نیز با بیاعتنایی بیش از ۹۰ درصد جامعه مواجه میشود، آنگاه فقدان رابطه اندام واره بین نخبگان و تودههای اجتماعی کاملا خود را نشان میدهد.
در واقع عرصه سیاسی امروز، کاملاً حالت شکل نیافته و رها به خود گرفته و سازمان و سامانی بین گروههای سیاسی و کنشگران اجتماعی با مردم وجود ندارد. در واقع هیچ گروهی پایگاه ثابت وشناخته شده اجتماعی ندارد که آن پایگاه در پشت سر تصمیماتش بسیج شود.
رأی 18 میلیون به دولت یازدهم تصمیمی مقطعی و موردی؛ نه حزبی و منسجم !؟
ناکامی «کمپین انصراف ازیارانه» نشان داد که رأی دهندگان به دولت یازدهم ،رابطه خاص و معنا داری با روحانی و گفتمانش ندارند و سرنوشت این دولت نیز به خودی خود برای آنها مهم نیست؛ بلکه رأی دادن آنها تصمیمی مقطعی و موردی بوده و فاقد معنای مشخص سیاسی است.
به عبارتی دیگر عدم تحقق خواسته های مردم در این چند ماه از دولت یازدهم منجر شده تا ضریب اطمینان از حالت نرم خود فاصله بگیرد و مصداقی از این ناکامی ، در «نه به گفتمان دولت یازدهم» با عدم انصراف از یارنه نمایان شود.
عدالت محوری زیر سئوال؟! توسعه زیرساخت های کشوراز درآمد دولت محقق می شود ؛ نه مردم!
مردمی که در زمان جنگ سخت و دفاع مقدس برای خوشنودی امامشان (ره) از جان خود گذشتند، امروز از 45 هزار تومان نگذشتند!
دلیل آن واضح است؛ مردم ، زندگی و صداقت دولتمردان آن روز را میدیدند و اکنون زندگی مسئولان دولتی را مشاهده میکنند که خانههای اشرافی، هزینه های میلیلزدی برای تعمیر استخر و سونای دولتمردان ، اتومبیلهای گرانقیمت، مهمانیهای مجلل و اسراف آمیزشان و ... از دید همگان مخفی نیست.
این در حالیست که بسیاری از همین دولتمردان و حتی شخص رئیس جمهور محترم ، بر خلاف درخواست های مکرر دولتمردان پیشین مبنی بر انصراف مستغنیان از یارانه، تا اندکی پیش از این مبلغ بهره می برده اند!
به عنوان نمونه ، مردم هر ماه مبالغ زیادی بهعنوان حق بیمه پرداخت میکنند در حالی که 70 درصد هزینه های درمانی از جیب مردم پرداخت می شود . چه تضمینی وجود دارد که یارنه ها صرف هزینه های درمانی و خدمات رسانی به مردم شود؟!
وقتی به عنوان مثال یک بازیکن فوتبال، میلیاردی در یک سال پول گرفته و به لطایف الحیل از پرداخت مالیات و ... فرار می کند، آیا انتظار می رود مردم از 45 هزارتومان یارانه صرف نظر کنند؟!
سیاست های لیبرالی شکاف میان طبقات اجتماعی!
لیبرالیسم در زمینه اندیشههای اقتصادی، به معنای مقاومت در برابر تسلط دولت بر حیات اقتصادی در مقابل هر نوع انحصار و مداخله دولت در تولید و توزیع ثروت است.
در سیستم اقتصادی، ایران امروز مبتنی بر اقتصاد دولتی یا شبه دولتی استوار شده است که این تعریف با ساختار و فرهنگ جامعه ایران همخوانی ندارد. چرا با اعمال این سیاست که فضای رقابتی را در جامعه سلب و ثروتمندان به عنوان کارآفرین معرفی می شوند؟!
باید به این نکته اذعان داشت که با حذف یارانه وتعیین کالا به نرخ بین اللمللی ، بایستی با بستر سازی در جامعه ، ایجاد فضای سالم رقابتی محقق شود . در این راستا وقتی قیمت سوخت بالا می رود ، آیا کیفیت خودروها و توسعه خدمات حمل و نقل عمومی نیز بالا خواهد رفت؟!
سیاستهای اقتصاد سرمایهداری که از زمان دولت پنجم در ایران اجرا شده است و دولتهای مختلف با شدت و ضعفهای مختلف به آن پایبند بودهاند و دولتمردان امروز نیز به شدت به آن پایبند هستند، روحیهی «ترجیح نفع شخصی به نفع جمعی» را در مردم ایجاد میکند.
پیداست که با اجرای «سیاستهای لیبرالی» در حوزههای مختلف، از جمله اقتصاد و فرهنگ، چنین روحیه ی مادی در بین مردم رواج خواهد یافت و دیگر نمیتوان از مردم انتظار «ترجیح منافع جمعی» بر « منافع فردی» را داشت.
در پایان باید یادآور شد برخی از مردم هم واقعاً در تأمین هزینههای زندگی با مشکل مواجه هستند و همین یارانهی اندک نیز در زندگیشان مؤثر است، لذا نمیتوان انتظار داشت که از یارانهشان صرفنظر کنند، در حالیکه دولتمردانشان در رفاه و آسایش به سر برده و زندگی اشرافی خود را دنبال کنند .
مجد- کارشناس ارشد روابط بین الملل