دود قلیان ها در چشم تاغ زارهای بافق
یزدرسا از بافق؛ آنچه در کویر می روید گز و تاغ است. این درختان بی باک، صبور و قهرمان که علیرغم کویر،بی نیاز از آب و خاک وبی چشم داشت نوازشی و ستایشی، از سینه خشک و سوخته کویر به آتش سر می کشند و می ایستند و می مانند.بی هراس، مغرور، تنها و غریب. گویی سفیران عالم دیگرند که در کویر ظاهر می شوند! این « درختان شجاعی که در جهنم می رویند» اما اینان برگ و باری ندارند، گلی نمی افشانند، ثمری نمی توانند داد، شور جوانه زدن و شوق شکوفه بستن در نهاد شاخه اشان می خشکد، می سوزد و در پایان به جرم گستاخی در برابر کویر، از ریشه اشان بر می کنند و در تنورشان می افکنند و … این سرنوشت مقدر آن هاست. "برگرفته از کتاب کویر دکتر علی شریعتی"
… آری این سرنوشت مختوم درختان تاغی است که در برابر هجوم سیل آسای طوفان های شن و گرد و خاک ایستادگی کردند و همچون سپری، خانه ها و مزارع را از یورش بی امان طوفان شن نجات دادند، ولی اکنون پاداش ایستادگی و استقامت آنها این است که ریشه کن شده و زغال سر قلیان ها و گرم کننده پاتوق ها و محافل جوانان ما باشند.
روی سخن با جوانانی است که از زندگی سیر شده اند و پا بر بخت عمر و جوانی خود زده ا ند. از یکسو با قطع درخت باعث گناهی عظیم می شوند و از سوی دیگر با استفاده از تنباکوهای مصنوعی و مضر موجود که مضرات آن بخوبی بر همگان واضح است به جان قلب و ریه خود افتاده و خبر ندارند که دود این تنباکوها چه به روز سلامتی آنها می آورد.
به هر حال استعمال تنباکو برای سلامتی بسیار مضر و شکستن درختان برای آتش سر قلیان گناهی بزرگ و نا بخشودنی.
شاید جوانان ما از ارزش و اهمیت درخت تاغ و تاغ زارهای اطراف بافق بی اطلاع باشند و همین آنها را واداشته تا بی مهابا به جان درختان مظلوم افتاده و آنها را قلع و قمع کنند لذا شایسته است آنها قدری پای صحبت بزرگترها خود بنشینند و از گذشته شهرشان بپرسند.
در گذشته ای نه چندان دور قبل از کاشت جنگل های دست کاشت تاغ و گز توسط کارکنان زحمتکش منابع طبیعی در اطراف شهر، با وزش کمترین باد،سیل خروشان شن های روان که هیچ مانع و سدی در راهشان نبود به خانه های شهر هجوم آورده و آسمان را تیره و تار می نمودند و زندگی واقعاً برای مردم سخت و طاقت فرسا بود.
تا اینکه اداره منابع طبیعی اقدام به نهالکاری در اطراف شهر نمود.
کارگران زحمتکش با کمترین امکانات شروع به کشت نهال نمودند و به قول امام جمعه محترم شهرمان حجه الاسلام سلیمانی "این درختان را با اشک چشم آبیاری و با خون دل نگهداری کردند" تا به ثمر رسید و سدی شد در برابر طوفان شن.
جوانان عزیز این درختان در آن زمان با مشقت فراوان کشت و آبیاری شدند تا تبدیل به درختی شوند که شما می بینید.حال انصاف دهید آیا رواست که این درختان که تاکنون در سرمای طاقت فرسا و گرمای سوزان در برابر تشنگی و هجوم شن های روان مقاومت کردند و سپر بلای ما شدند اینچنین ریشه کن شده و تبدیل به زغال قلیان شوند.
آیا بهتر نیست بجای قطع درختان تاغ، خود حافظ و نگهبان آن بوده ودر داشتن شهری آباد و سرسبز و با هوای پاک شریک باشیم. حتی بوتههای خشک شده تاغ نیز خود سپری در برابر شنهای روان می باشند و قطع شاخههای خشک شده نیز به جنگل آسیب میرساند.
گفتنی است بریدن و ریشه کن کردن و سوزانیدن نهال و درخت و تهیه چوب و هیزم و زغال از منابع ملی و توده های جنگلی ممنوع و پیگرد قانونی دارد و خاطی به مراجع قضایی معرفی می گردد.
اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان بافق