جهت گیری فرهنگی دولت مسیری که یکبار با مهاجرانی تجربه شد
هفته گذشته را باید هفته اعتراض علما و مراجع تقلید نسبت به سیاست های فرهنگی دولت یازدهم دانست. در کنار آیات عظام مکارم شیرازی، نوری همدانی و سبحانی، دو چهره دیگر یعنی آیت الله مصباح و همچنین آیت الله مهدوی کنی نیز در مجامع مختلف با ادبیات هشدارگونه نسبت به جهت گیری فرهنگی دولت حسن روحانی تذکر دادند. این دغدغه ها در کنار هشدارها و تذکراتی بود که برخی از علمای دیگر بلاد، ائمه جمعه و برخی از نمایندگان خبرگان رهبری در این ایام ابراز کرده اند. آخرین هشدار نیز از سوی رهبر معظم انقلاب بیان شد آنجا که در جمع خبرگان رهبری خطاب به مسئولان فرهنگی فرمودند امیدوارم مسئولان بدانند که چه می کنند و مسائل فرهنگی را نباید شوخی گرفت. در این باره چند نکته گفتنی است که نباید از آن غفلت کرد:
اول - در کنار رهبری معظم انقلاب این علما بوده اند که همواره نشان داده اند نگهبانانی امین برای فرهنگ دینی و مرزبانانی بدون تعارف نسبت به انحرافات فکری و فرهنگی جامعه هستند و در بیان تذکراتشان بویژه تذکرات فرهنگی، مراعات دوری و نزدیکی هیچ یک از مسئولان کشور را نمی کنند. همه به یاد دارند که این علما در دوره دولت قبل هم که مفتخر به زنده کردن جهت گیری های امام و انقلاب بود، وقتی در مواقعی از مسیر مفاهیم درست اسلامی خارج می شد و یاران نزدیک احمدی نژاد با اظهارنظرهای پرحاشیه خود برای دولت مسئله می ساختند، مورد خطاب و عتاب این علما قرار می گرفتند. حتی وقتی رئیس جمهور سابق به دفاع از مشاوران و اطرافیان خود پافشاری می کرد، نسبت به او هم تعارفات را کنار می نهادند و به تکلیف دینی شان عمل می کردند. آیت الله مصباح به عنوان تنها حامی جدی احمدی نژاد در دولت نهم، وقتی برخی کجی های فرهنگی را در آن دولت دید، زبان به گلایه و انتقاد گشود تا جایی که تندترین انتقادات فرهنگی از دولت احمدی نژاد از زبان آیت الله مصباح در رسانه ها منتشر شد. بنابر این علما و تذکرات خیرخواهانه ایشان را نباید در قاب سیاست دید.
دوم - هر چند در نگاه نخست، گذشت هشت ماه از آغاز به کار دولت جدید، زمان کافی ای برای قضاوت درباره عملکرد فرهنگی آن به نظر نمی رسد اما متأسفانه در همین فاصله کوتاه به دلیل سیاست ها و جهت گیری هایی که وزارت ارشاد دولت روحانی اتخاذ کرده و خود را به آن می ستاید، خیلی زود مراجع و علما مجبور شدند به میدان بیایند و برای جلوگیری از تکرار برخی آفت های دینی و اعتقادی در عرصه رسانه عمومی کشور، نسبت به حرکت فرهنگی دولت یازدهم هشدار دهند. همه آنها که دستی بر آتش فرهنگ دارند و دوره تهاجم بر مقدسات که در دوره ای به بهانه آزادی و به نام اصلاحات رقم خورد را به یاد می آورند، با مروری گذرا بر جریان رسانه ای روزهای اخیر، به روشنی تحرک مجدد همان جریان مزدور را می بینند که تحت نام اعتدال سر بر آورده اند و مقدسات را هدف گرفته اند.
سوم - در ده سال نخست انقلاب که اولویت مقابله با نظام اسلامی در قالب جنگ سخت و به شکل درگیری های داخلی، کودتاها، ترورها، بمب گذاری ها، حمله نظامی مستقیم در طبس و از همه مهم تر بواسطه هشت سال حمله گسترده نظامی و دفاع مقدس بود، عملا امکان برنامه ریزی برای این حوزه وجود نداشت و اشکالات مدیریتی و فرهنگی خود را نشان نمی داد. هر چند دفاع مقدس در دل خود یک شکوفایی فرهنگی نوینی را بوجود آورد که اگر بعد از جنگ بر همان مدار باقی می ماندیم ، به نتایج بزرگی دست می یافتیم اما متأسفانه به دلیل حاکم شدن مدیریت اشرافی و قوت گرفتن جریان سکولار، در آن مسیر باقی نماندیم. با پایان جنگ از یک سو و ارتحال امام خمینی (ره) و نبود شخصیت کاریزما و تاثیرگذار ایشان از سوی دیگر- دو عامل مهمی که جلوی خودنمایی بسیاری از اشکالات مدیریتی و فرهنگی را می گرفت - اندک اندک طبعات غفلت فرهنگی خود را نشان داد.
چهارم - متأسفانه با پایان دوره جنگ سخت، علی رغم این که اولویت اول دشمنان انقلاب اسلامی، جنگ نرم و تهاجم فرهنگی شد، مسئله فرهنگ اما همواره در کشور ما نه تنها در اولویت قرار نگرفت بلکه مغفول ماند. دولت های بعد از جنگ هر کدام با غفلت از حوزه فرهنگ، تمام توان خود را در مسیری دیگری قرار دادند. دولت آقاي هاشمي، توسعه اقتصادي و دولت آقای خاتمي، توسعه سياسي و دولت احمدي نژاد عدالت اجتماعي را دستور كار اصلی خود قرار دادند. دولت فعلي نيز در همین مدت نشان داده که تمركز خود را تنها در سياست خارجي و آن هم نه به صورت كلان بلكه منحصر در مواجهه با گروه 1 5 و رفع تحریم ها متمرکز کرده است. در تمام دوره های گذشته همواره رهبری انقلاب نسبت به این غفلت فرهنگی تذکراتی را خطاب به مدیران ابراز داشته اندبا این همه اما وجه اشتراک همه این دولت ها غفلت از حوزه فرهنگ بود، با این تفاوت که جهت گیری فکری و سیاست های مدیریتی دولت هاشمی و خاتمی، نسبت به اصول و آرمان های انقلاب فاصله زیادی داشت. این فاصله در دولت سازندگی آغاز و در دولت اصلاحات به اوج رسید. به دلیل همین غفلت از حوزه فرهنگ، دوره های سازندگی و اصلاحات با آسیب هایی بیشتری همراه بود و نتیجه این دولت ها با این که سرمایه گذاری روی اقتصاد و سیاست بود و شعار این دولت ها بر معیشت و آزادی متمرکز شده بود ولی نتیجه عکس داد به طوری که مردم به جای نزدیکی به دولت و حاکمیت از آن فاصله گرفتند و میزان مشارکت مردم در صندوق های رأی در این دوره ها کاهش داشت. بر خلاف این دوره ها در دولت احمدی نژاد، جهت گیری درست و سیاست های مدیریتی او به طور نسبی باعث اعتماد عمومی مردم به حاکمیت و افزایش مشارکت سیاسی شد ولی غفلت او از حوزه فرهنگ و حتی تاثیرپذیری فرهنگی وی از برخی چهره های پرحاشیه و نگاه ابزاری در این دولت نسبت به حوزه فرهنگ هم سبب شد تا احمدی نژاد دولت دهم به نقد و تقابل با احمدی نژاد دولت نهم بپردازد و تمام شاخصه های مثبتش را به ضد خودش تبدیل کند.
پنجم - وضعیت در دولت روحانی اما به شکل دیگری در حال رقم خوردن است. دولت روحانی متأسفانه از هویت مستقلی برخوردار نیست. بدنه این دولت یا خود را تحت ظل هاشمی رفسنجانی تعریف می کند یا در سایه محمد خاتمی نفس می کشد. شخص روحانی نیز با رها کردن این بدنه تمام توان خود را متوجه آشتی با غرب کرده است به طوری که در بیانات رهبری، هشدار شدید الحنی نسبت به فراموشی استقلال کشور نسبت به این روحیه داده شد. در حال حاضر دولت روحانی در حال ارتجاع به ترکیبی از تفکر فرهنگی و مدیریتی دولت های سازندگی و اصلاحات است. وقتی وزیر ارشاد که باید عامل به قانون باشد، ترویج شبکه های اجتماعی صهیونیستها را اولویتش می داند، از لزوم بازگشت به دوره وزارت ارشاد خاتمی سخن می گوید و ارادت خود را نسبت به هاشمی رفسنجانی نه تنها شخصی بلکه فکری می داند آیا علما نباید نگران باشند؟ وقتی فقط در چند ماه اخیر ولایت امیرالمومنین در شب عید غدیر زیر سئوال می رود. نسبت به عزاداری برای حضرت زهرا تشکیک می شود، برخی از احکام مسلم بانوان به عنوان تبعیض جنسیتی معرفی می شود و قصاص غیر انسانی دانسته می شود، وقتی وزیر ارشاد در پاسخ به سئوال نمایندگان خود را متولی مطبوعات می داند و از برخورد با این رسانه های هتاک ابراز تأسف می کند، وقتی رئیس جمهور پس از رأی منفی مجلس به وزیر ارشاد، به دفاع از وی می پردازد و می گوید که از کارت زرد مجلس واهمه ای ندارد، وقتی رئیس جمهور از تفکیک هنر به ارزشی و غیر ارزشی انتقاد می کند، آیا علما نباید نگران باشند؟ آیا رهبری نباید از همین ابتدا نسبت به این انحراف فرهنگی نهیب بزند و از مسئولان فرهنگی بپرسند که آیا می دانند چه می کنند؟
ششم - مشکل وقتی بیشتر می شود که می بینم این دولت در حالی ژست فرهنگی به خود گرفته که قبل از این که فرهنگی باشد، سیاسی و امنیتی است. شخص آقای روحانی قبل از این که یک عنصر فرهنگی باشد، شخصیتی با سابقه امنیتی است. استراتژیست ها و مدیران فرهنگی او نیز قبل از اینکه فرهنگی ترین عناصر امنیتی باشند، امنیتی ترین عناصر فرهنگی اند. به همین دلیل غلبه تصمیمات فرهنگی در این دولت با زیرساخت های سیاسی و امنیتی است. برای همین تلقی این دولت بر این است که با سیاست هایی که با ویترین فرهنگی در پیش گرفته اند می توانند کشور را از آن چه بحران می نامند، عبور دهند. از نظر این دولت بحران اصلی زیاد بودن فاصله با دشمنان دیرینه و قسم خورده انقلاب اسلامی است و راه حل کم کردن این فاصله است، از نظر این دولت بحران اصلی صراحت موضع گیری برخی از مسئولان در برابر دشمن است که راه حل ملامت کردن آنهاست، از نظر این دولت بحران اصلی وجود جوانان مؤمن و انقلابی ای در عرصه فرهنگ است که برای حل آن باید آنها را منزوی کرد و ... در حالی که بحران اصلی همان جهت گیری است که برخی در دولت یازدهم برگزیده اند و رهبر معظم انقلاب در بیانات خود در جمع اعضای مجلس خبرگان این چنین نسبت به آن هشدار می دهند: امروز وظیفه ما مرزبندی صحیح و صریح با دشمن است. كسانی كه سعی می كنند این مرز را كمرنگ كنند به مردم خدمت نمی كنند.استقلال یك مرز است. بنده نگران مسئله فرهنگ هستم. اساس، باید تقویت جناح فرهنگی مومن باشد. امیدوارم مسئولین فرهنگی توجه داشته باشند كه چه می كنند، با مسائل فرهنگی نمی شود شوخی و بی ملاحظگی كرد. همه باید قدر جوانان مومن و انقلابی را بدانند، اینها هستند كه روز خطر سینه سپر می كنند. کسانی که به این جوانان مومن و انقلابی در عرصه فرهنگ با بدبینی نگاه می کنند و تلاش دارند آنها را منزوی کنند، به انقلاب و کشور خدمت نمی کنند. البته این جوانان مؤمن و انقلابی هیچگاه منزوی نخواهند شد. چرا عده ای به بهانه برخی مشکلات، افرادی را که استقامت کرده اند، ملامت می کنند. برخی تصور نکنند که اگر ما تسلیم دشمن شویم، مشکلات حل خواهد شد. من از مسئولان کشور که در مقابل دشمن موضع صریح می گیرند و منفعل نبودن ملت ایران و انقلاب اسلامی را صراحتاً اعلام می کنند، واقعاً تشکر می کنم و اینگونه موضع گیری های صریح در مقابل دشمن، باید به صورت گفتمان درآید.
هفتم - چند ماه قبل وقتی موضوع طرح سئوال از وزیر ارشاد در صحن علنی مجلس مطرح بود، برخی از همکاران دلسوز به زعم خود جهت گیری غلط فرهنگی این دولت را با تذکر قابل رفع می دانستند. آن روز به این دوستان نشانه هایی از انحراف موجود در بخش فرهنگی کشور را گوشزد کردم و امروز می بینیم نه تنها تذکرات نمایندگان و کارت زرد مجلس تأثیری در توقف این روند نداشته بلکه طلبکاری جریان معاند و محدودیت جریان دینی و انقلابی روز به روز بیشتر شد تا جایی که این گونه با عتاب و خطاب رهبری معظم انقلاب و مراجع و علما مواجه شد. اکنون آیا باید از کنار این هشدارهای عتاب گونه رهبری به سادگی گذشت؟ شاید به همین دلیل است که آیت الله مصباح تاکید می کنند که ثمره رفتارهای فرهنگی این دولت، کاشتن نهالی خطرناکتر از فتنه سال ۸۸ است. امیدواریم مسئولان دولت و خصوصا وزیر ارشاد همانطور که ادعا کرده است جهت گیری خود را تغییر دهد تا به عاقبت مهاجرانی مبتلا نشود. علی جنتی از یاد نبرد که عطاءالله مهاجرانی نیز وقتی اولین تذکرات امام خامنه ای را شنید در حرف خود را تابع ایشان اعلام کرد اما در عمل همان مسیر قبل را ادامه داد.
حمید رسایی