بازداشت آقای معاون و تلاش فرصتطلبانه برای گرفتن ماهی مقصود
به گزارش یزدرسا به نقل از پایگاه تحلیلی طنین ایران، بازداشت حمید بقایی- معاون رئیس جمهور سابق- به یکی از مباحث قابل توجه این روزها تبدیل شده است و رسانهها هر یک به فراخور حال خود، از زاویهای به آن پرداختهاند.
در این میان، برخی کوشیدهاند تا با تمسک به این رخداد، ماهی مقصود خویش را به کف آرند و از آن در راستای اغراض جناحی خود بهره گیرند. اینان میکوشند تا بایکسونگری به موضوع بازداشت حمید بقایی، آن را بهسان پتکی محکم بر سر دولت سابق فرودآورند و نهتنها به تخریب شخص خاصی بپردازند، بلکه برآنند با چنین مستمسکاتی کلیت دولت نهم و دهم را زیر سؤال برند.
این در حالی است که دولت سابق، اگرچه در دوسال آخر به دلیل خروج رئیس آن از مدار اهداف و شعارهای اولیه خود، و طرد برخی نیروهای خدوم از گرد رئیسجمهور، دچار حاشیههای فراونی شد؛ اما با این همه برآیند عملکرد دولت به ویژه در ششسال نخست آن، مطلوب بوده است.
در این باره نوع مواجهه دو طیف به موضوع بازداشت حمید بقایی و پیش از آن محمدرضا رحیمی- معاونان رئیس جمهور پیشین- دارای اهمیت بیشتری است:
الف) طیفی که از همان آغاز، در جرگه مخالفان دولت نهم و دهم قرار داشته اند و از هیچ بهانهای برای تخریب آن فروگذار نمیکردند. اینان حتی در همان دورانی که رهبر معظم انقلاب به دلیل رویکرد متعهدانه و ارزشمدارانه دولت وقت در عرصههای داخلی و خارجی، از «حمایت خاص» خود از دولت سخن میگفتند، مدام به دنبال مچگیری و تخریب دولتمردان بودند و انتقادهایشان اغلب از سربهانهگیری و فاقد انگیزه خیرخواهانه بوده است. از همین روست که خوشحالیشان از بازداشت حمید بقایی و محمدرضا رحیمی نه از باب خیرخواهی برای کشور، بلکه از سر ارضای مطامع جناحی است. مقایسه ذوقزدگی اینان از بازداشت این دو تن با نوع واکنششان به بازداشت امثال مهدی هاشمی میتواند واقعیت این ادعا را اثبات کند.
ب) طیفی که در میانه راه به ویژه در دو سال پایانی دولت دهم، توانستند جایگاههای نزدیک به رئیس جمهور وقت را به خود اختصاص دهند و به شیوههای گوناگون، یاران صادق و متعهد دولت را از گردونه خدمت حذف کنند. این عده در واقع، دولت را با حاشیهسازیهایشان از مسیر اصلی منحرف ساختند و بر سر دولت و رئیسجمهور وقت آن آوردند که همگان دیدند. اینان در ماجرای دستگیریهای اخیر نیز با فرافکنی میکوشند تا نقش خود در دورکردن دولت دهم از مسیر خدمت را کمرنگ کنند و به نوعی توپ را به زمین دیگران و از جمله دستگاه قضایی بیندازند.
در این میان اما فارغ از تحلیلهای دو طیف فوق، باید به چند نکته اذعان کرد؛
1 . کارنامه کلی دولت سابق در شش سال نخست، قابل قبول و در برخی پارامترها همچون زندهکردن شعارهای انقلاب و توجه خاص به قشرهای محروم جامعه و پرکاری، تحسینبرانگیز است. البته در آن دوران نیز دولت وقت خطاهای قابل توجهی داشت که دوستداران انقلاب متذکر میشدند؛ اما کم نبودند افراد و گروههایی که بیاعتنا به واقعیتها و برپایه اغراض جناحی، به سیاهنمایی و تخطئه کورکورانه میپرداختند.
2 . رئیس جمهور سابق در میانه راه به ویژه در دوسال پایانی دولت دهم، با اقداماتی دور از شأن و حاشیهسازیهایی ناموجه، موجب شگفتی و دلزدگی بسیاری از همکاران و دوستداران سابق خود شد و متاسفانه با کمرنگ شدن رویکردی که به واسطه آن توانسته بود آرای سنگین مردم را در سبد خویش بریزد، موجب افت قابل توجه جایگاه خود در میان علاقهمندان پیشین شد.
3. برخی فرصتطلبان کوشیدهاند تا با استناد به خطاهای احمدینژاد که بعضا بسیار فاحش و دور از شأن هم بوده است، کلیت دولت دهم و همه خدمات همکاران وی را هم زیر سؤال ببرند. اینان به واقع میکوشند تا با گلآلود کردن آب و تخطئه تمام اقدامات و مواضع دولت سابق، به گونهای کفه ترازوی مقبولیت و کارآمدی دولتهای مورد علاقه خود یعنی دولتهای اعتدال، اصلاحات و سازندگی را سنگین کنند. این در حالی است که تمجید فراوان مقام معظم رهبری از دولت سابق آن هم در آخرین دیدار با ایشان، نشان میدهد که علیرغم همه حاشیهسازیهای رئیسجمهور و برخی نزدیکان وی، رویکرد کلی دولت مورد تایید بوده است؛ اگر چه در صورت هوشیاری رئیسجمهور وقت، دولت در سالهای پایانی آنگونه اسیر حاشیههای ناگوار نمیشد.