ID : 17386928
فراموشکاران! أین تذهبون؟!

امروز کسانی دم از مردم و قانونی می‌زنند که به سختی می‌توان باور کرد اصلاً اعتقادی به آن داشته باشند


فرقی نمی‌کند سیه‌چرده باشی یا سپیدروی. مرد باشی یا زن. در اروپا و آمریکا باشی یا در آسیا و آفریقا. ادواردو پسر میلیاردر ایتالیایی باشی و عاشق انقلاب یا ابوبکر و عایشه آفریقایی که بدون دیدن امامان انقلاب نام فرزندانشان را روح‌الله خمینی گذاشتند.

به گزارش یزد رسا، محمد هادی صحرایی در روزنامه کیهان نوشت: فرقی نمی‌کند سیه‌چرده باشی یا سپیدروی. مرد باشی یا زن. در اروپا و آمریکا باشی یا در آسیا و آفریقا. ادواردو پسر میلیاردر ایتالیایی باشی و عاشق انقلاب یا ابوبکر و عایشه آفریقایی که بدون دیدن امامان انقلاب نام فرزندانشان را روح‌الله خمینی و سید علی خامنه‌ای گذاشتند و یا شیخ زکزاکی، عاشقی در نیجریه. فرقی نمی‌کند برای خدا. مجاهد مجاهد است و مؤمن مؤمن. در خانه خدا هم که به روی همه باز است و آنها که مؤمن‌ترند مقرب‌ترند و آنها که مقرب‌ترند در بلا و امتحانند تا آنها که به زبان ایمان آورده‌اند نپندارند که رها گردیده‌اند و آزمایشی در پیش ندارند.(1) که دارند و این جهان با فتنه‌ها و آزمایش‌هایش دار ابتلائات است. برخی با دنیا و مافیها آزموده می‌شوند و برخی با اعمال و اندوخته‌ها. گروهی امتحانشان با انواع جهادها در برابر دشمنان خدا و دین خداست و گروهی دیگر با مواضع و مصلحت‌هاشان در برابر مقام و منصب و حزب و قوم و خویش و فرزندان. و هرکس به شیوه‌ای مبتلاست. تا سره از ناسره مشخص شود و مؤمن از مدعی. و درانقلاب اسلامی ما، انقلابی از کاسب‌کار و نفوذی.

و امتحان برای آن است که انسانها محک بخورند و مسلمانهای زبانی با ایمانهای فصلی از مسلمانهای قلبی با ایمانهای تنوری مشخص گردند تا مبادا آنها که عمری ادعای فضل کرده‌اند خود نیز باور کنند که اهل فضلند و متوقع شوند و از خدا و مردم طلبکار باشند. که اهل فضل، فضیلت دارند و برتری را از خدا یافته‌اند که عزت دست خداست همان گونه که قلبها در تسخیر اوست. اشتباه می‌کنند آنها که عزت را از غیر خدا می‌خواهند و از غیر راهش جویای آن هستند و غلط می‌روند آنها که با عزیزان خدا در می‌افتند و به آنها حسودی می‌کنند و یا هر فکر دیگر که می‌کنند. عزت از آن خدا و رسول است و مؤمنین(2) نه آنها که عمری در سایه عزیزان زندگی کردند و با خوبان همراه بودند و بر سفره اسلام و انقلاب نشستند و خوردند و به نزدیکان خوراندند و پروریدند ولی در افول عمرشان چوب حراج به یک یک داشته‌ها زدند و خود نیز نمی‌دانند چه می‌کنند و به کجا می‌روند که شیطان اعمالشان را برایشان تزیین نموده و از راه راست بازداشته و...(3) و به خدا پناه می‌بریم از آنکه ایمان سالم به گورمان نبریم.

در دورانی به سر می‌بریم که امتحانهایی پی‌درپی در جریان و خیل ریزش‌ها و رویشها برقرار است. زیادند آنها که عمری به سن و سابقه خود، تجربه خود، انجام وظیفه خود و... بالیدند و نازیدند ولی در معرکه امتحان و عمل از جوانان، کم تجربه‌ها، کم سابقه‌هایی که به باور متفرعنان «تازه به دوران رسیده‌اند» و از پیش از این به دوران رسیده‌ها! جا ماندند و آنها که بی‌ادعا بودند و در میانه میدان و پا به رکاب، پیشی گرفتند و گوی سبقت ربودند و هنوز آن عده پرادعا و هزار فامیل همچون آنان که «جمع مالا وعدده»(4)، مشغول شمردن مفاخر خود خوانده بودند و مناصب پرشمار خود. مثل نشانهای لیاقت و افتخاری که ژنرالهای درباری به جای حضور در جنگ و جبهه، برای جشن تولد به یکدیگر هدیه می‌دهند یا عناوینی که پادشاهان برای تحمیق اطرافیان، بذل و بخشش می‌کنند.

در روزگاری به سر می‌بریم که دنیا پر است از گرگان آدمخواری که پوست گوسفند نپوشیده‌اند. که کت و شلوار بر تن کرده‌اند و کرواتی محکم بسته‌اند. مثل سران آمریکا و اسرائیل و نوکران اروپایی‌اش. و یا دشداشه و عقال و عبای عربی پوشیده‌اند مثل سران عربستان و بحرین و قطر و دیگران. جنایتکارانی شیک پوش و خوش عطر. برخی نیز گرگ نیستند و چیزی دیگرند مثل اردوغان که در آینه‌ای که آمریکا و اسرائیل برای او گرفته‌اند خود را شیر می‌بیند که نیست. آدم می‌کشند و برگ بر برگ جنایاتشان، سیاهه می‌کنند. سعودی هم که مادر تروریستهاست و با پول نفت مسلمانان، شریک جنایت آنگلوساکسون‌ها. گروهی را به نام وهابی ولی در عمل ارهابی به وجود آوردند و پروبال دادند تا عفریت مرگ را در بلاد مسلمین قلاده گشوده باشند. وهابی، زاد و ولد کرد و فکر مسمومش همچون طاعون و وبا، بلاد اسلام را پیمود. درعراق داعش شد و در سوریه النصره. در ایران جندالله و در افغانستان طالبان. در آفریقا و نیجریه گروهی تندرو و عاری از شعور و شفقت به نام بوکوحرام شدند و بی‌پروا آدم کشتند و می‌کشند. مثل سایر کشورهای اسلامی.

در تازه‌ترین جنایت این گروه افراطی که در ارتش و دولت نیجریه نیز ریشه دوانده، قتل عام صدها شیعه بی‌گناه است در کشوری که آمار شیعیانش را از ده میلیون فراتر گفته‌اند و توسط ارتشی که باید حافظ امنیت شهروندان باشد بزرگ آنان شیخ زکزاکی است که خانواده‌اش قلع و قمع شدند و خود او نیز به شدت مجروح است. در یمن نه ماه است که آل سعود نوکر یهود، سخت‌ترین شیوه‌ها را برای کشتار مسلمانان به کار بسته است و از آمریکا نیز کمک می‌گیرد و آمریکا نیز از سگانی وحشی به نام بلک‌واتری‌ها استفاده نموده. ماشین آدم‌کشی عربستان در شب و روز و ماه حرام از کشته پشته می‌سازد و زن و کودک هم نمی‌شناسد. در عراق و سوریه کک و کنه داعش و النصره به جان مسلمانان افتاده و خونشان را می‌مکد. آدم می‌کشند و می‌پزند و گاهی خام می‌خورند و گاهی پخته. ترکیه هم در این میان در توهم برپایی مجدد عثمانی است و برای این منظور تن به هر خفت و خباثتی داده است. از خنجر زدن از پشت به دوستان گرفته تا اشغال‌گری. از آدم‌کشی گرفته تا آدم‌فروشی. آنچه برایش مهم است خواب و خیال سران ماجراجویش است. پاکستان و آذربایجان و افغانستان هم بماند که آنها نیز گرفتار فکر فلج وهابیت ارهابی اسرائیلی‌اند.

در این دوران حساس و در این اوضاع پریشان که امتحانها یکی پس از دیگری پیش می‌آید و دلیران جهان و اسلام یک یک در آغوش مرگ و شهادت می‌خسبند و جان فدا می‌کنند، گروهی پرمدعا و به حاشیه رانده شده، به جای تدبیر و انجام تکلیف، تمام هم و غم خود را برعقده‌گشایی و کینه‌ورزی مصروف کرده و غافل از هر چیز برطبل تفرقه می‌کوبند و در اردوی خودی از فرجام رهبری می‌گویند! به جای انجام وظایف قانونی خود، سخنان دشمن شادکن می‌زنند و از ماه‌ها قبل گعده انتخاباتی خود گسترده‌اند. گویی هیچ تهدیدی انقلاب و کشورشان را تهدید نمی‌کند و آنها نیز هیچ تکلیفی برعهده ندارند. جهان اسلام بماند که مردم با سکوت محض این ژنرالهای مدال افتاده در مقابل گستاخی‌های دشمنان خو کرده‌اند. از این مجلس که جاماندند به فکر مجلس بعدی‌اند و از این شکست بیرون نیامده برای آن یکی نقشه می‌کشند. این خبرگان نگاهشان به دوره بعدی است و غافل از وظایف اصلی که برعهده دارند و برای آن مسئولیت گرفته‌اند و امروزه بر زمین نهاده‌اند.

دم از قانون می‌زنند و خود فراموش کرده‌اند که 21 سال پیش، هم حزبی‌ها و رفقای کاربه‌دستشان، سخن از ریاست جمهوری مادام‌العمر می‌زدند و اینها می‌شنیدند. و سخنی در اعتراض بر زبان نمی‌آوردند، و مردم به یاد خواهند آورد که کدام وزیر اصلاح‌طلب پناهنده به انگلیس مقاله مادام‌العمری ریاست جمهور چهارم را نوشت و از ضرورت تغییر قانون اساسی سخن گفت و کدام...

اینان اکنون دم از مردم و قانونی می‌زنند که به سختی می‌توان باور کرد اصلاً اعتقادی به آن داشته باشند و تاریخ در سال 88 نشان داد وقتی مردم به آنها رأی ندادند بر جمهوریت شوریدند. حال که خود را از رأی مردم به دور می‌بینند از ترسشان بدنبال غائله‌ای دیگرند و از چگونگی نظارت شورای نگهبان و مجلس خبرگان می‌گویند و کسی نیست به آنها بگوید فاین تذهبون‌ ای فراموشکاران!(5)

انتهای پیام/س*




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.