اسلام مظلوم است، انقلاب مظلوم تر
یزد رسا؛ در یک تعریف گویا و روان و خلاصه از دین مجموعه بایدها و نبایدها را دین می نامند.
به تعبیر یکی از بزرگان ، دین مانند یک پازل (جورچین) است و هر یک از قطعات آن در حکم یکی از بخش های دین است و همانطور که با فقدان هریک از قطعات جورچین ، تصویر مورد نظر کامل نخواهد شد دقیقا در دین نیز اگر همه ابعاد و بخش های آن مورد توجه قرار نگیرد و حلقه های مفقود شده ای در دین داری وجود داشته باشد هدف از پایه گذاری دین به طور کامل و صحیح تحقق پیدا نخواهد کرد.
ما معتقدیم اسلام که آخرین دین و تکمیل کننده همه ادیان الهی است در برگیرنده تمامی نیازهای بشر بوده و هست و خواهد بود و برای برطرف کردن دست اندازهای موجود در زندگی انسان برنامه و دستور العمل های دقیق و جزء به جزء دارد و هرگز دین اسلام برای پیروانش دست انداز ایجاد نمی کند بلکه این پیروان و عمل کنندگان به دین هستند که با عمل نکردن به آن یا حذف بخشی از دستورات دین از زندگی خود زمینه ایجاد دست انداز و مشکلات را فراهم می کنند.
البته این بحث بسیار گسترده است و از جوانب مختلفی قابل بررسی است و به طور مثال یکی از زوایایش به تصویر کشیدن ناقص و نادرست اسلام از جانب برخی سخنگویان و نویسندگان دینی یا کسانی است که خود را کارشناس دین می دانند ولی درک صحیحی از دین نداشته و ندارند.
در این مقال فرصت پرداختن به همه این جوانب نیست و تنها به یک بخش از جنبه های مظلومیت اسلام می پردازیم.
قرآن کریم در نکوهش برخی از مسلمان که دین را به طور گزینشی مورد توجه قرار می دهند می فرماید:
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبينُ (1)
بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى پرستند (و ايمان قلبيشان بسيار ضعيف است)؛ همين كه (دنيا به آنها رو كند و نفع و) خيرى به آنان برسد، حالت اطمينان پيدا مى كنند؛ اما اگر مصيبتى براى امتحان به آنها برسد، دگرگون مى شوند (و به كفر رومى آورند)! (به اين ترتيب) هم دنيا را از دست داده اند، و هم آخرت را؛ و اين همان خسران و زيان آشكار است! (2)
گويى آنها دين و ايمان را به عنوان يك وسيله نيل به ماديات پذيرفته اند كه اگر اين هدف تامين شد دين را حق مى دانند و گر نه بى اساس!" ابن عباس" و جمعى ديگر از مفسران پيشين در شان نزول اين آيه چنين نقل كرده اند كه گاهى گروهى از باديه نشينان خدمت پيامبر مى آمدند، اگر حال جسمانى آنها خوب مى شد، اسب آنها بچه خوبى مى آورد، زن آنها پسر مى زائيد و اموال و چهار پايان آنان فزونى مى گرفت خشنود مى شدند و به اسلام و پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم عقيده پيدا مى كردند!، اما اگر بيمار مى شدند، همسرشان دختر مى آورد و اموالشان رو به نقصان مى گذاشت وسوسه هاى شيطانى قلبشان را فرا مى گرفت و به آنها مى گفت تمام اين بدبختيها بخاطر اين آئينى است كه پذيرفته اى و آنها هم روى گردان مى شدند!.
قابل توجه اينكه قرآن در مورد روى آوردن دنيا به اين اشخاص تعبير به خير مى كند، و در مورد پشت كردن دنيا تعبير به" فتنه" (وسيله آزمايش) نه" شر" اشاره به اينكه اين حوادث ناگوار شر و بدى نيست، بلكه وسيله اى است براى آزمايش. (3)
به طور خلاصه خداوند در این آیه می فرماید؛ کسانی هستند که تا نان شبشان فراهم باشد هواخواه دین هستند اما به محض این که مقداری به سختی بیافتند دین را عامل همه مشکلات و بدبختی های خود ساخته می پندارند و حاضر نیستند دل در گرو آن بسپارند.
مشکل البته از آن جا سرچشمه می گیرد که برخی دین را تنها به عنوان عامل و مسؤل ایجاد رفاه کامل و زندگی سراسر کامیابی قلمداد می کنند و به عبارتی دین را تنها سیر کننده شکم ها می دانند و هرگز به دین به عنوان عامل سعادت آخرت فکر نمی کنند. البته این حرف به معنای ناتوانی دین در اداره و ایجاد رفاه برای مردم نیست.
از این جا می توان گریزی زد به مشکلی نه چندان کوچک که در جامعه فعلی ما حاکم است و قابل چشم پوشی نیست.
در زمان ما بخشی از بدنه جامعه که تعدادشان هم قابل توجه است در هنگام خوشی ها و سرمستی های دنیای خود و در شرایطی که اوضاع به وفق مرادشان باشد اساسا کاری به دین ندارند و به آن معتقد نیستند . به طور مثال در مسئله حجاب که از معضلات بزرگ جامعه اسلامی است و با بی توجهی نسبتا کاملی هم از جانب متولیان فرهنگ مواجه است ما شاهد هستیم که بدحجاب ها و بی حجاب ها و کسانی که با این مسئله مشکلی ندارند هیچگاه نمی پذیرند که حجاب بخشی از دین است و در جامعه اسلامی یکی از محک های دین پذیری محسوب می شود ولی دقیقا همین افراد هنگامی که با پدیده های گوناگون و مشکلات اطراف خود مواجه می شوند به یکباره مدعی دین گرایی می شوند و با صدای بلند فریاد می زنند که چرا اسلام به مشکلات ما رسیدگی نمی کند؟ عجیب است که اگر اسلام را قبول دارند چرا دستور بدون تردیدش را درباره مسئله حجاب نمی پذیرند ولی در جایی که به نفعشان باشد و هنگامی که ریال های جیبشان و حساب های بانکی اشان رو به کاهش می رود و یا هنگامی که قرار است در صف های طولانی یا در پشت چراغ قرمز بایستند و یا هنگامی که خود و خانواده اشان شغل مناسبی پیدا نمی کنند از دین خدا به عنوان عامل تمام مشکلات یاد می کنند و مدعی می شوند که چرا در کشور قانون اسلام اجرا نمی شود.
البته تنها مسئله حجاب نیست و در این جا نیز فرصتی برای پرداختن به مسئله حجاب به طور شفاف و کامل نیست و باید از آن عبور کنیم ولی دغدغه اصلی از طرح این بحث آن است که چرا کسانی که به مسائل مهم دینی پایبند نیستند در جایی که
به بن بست می رسند به سراغ دین می آیند و یقه آن را می درند و حق خود را از اسلام مطالبه می کنند.
این یعنی مظلومیت اسلام و همان است که قرآن فرمود برخی انسان ها بخشی از دین را قبول دارند و بخشی دیگر را حاضر نیستند بپذیرند.
هرچند سخن به این کوتاهی نیست و جای بحث و گفتن ها و نوشتن های فراوان دارد اما از مظلومیت اسلام که بگذریم به مظلومیتی عجیب تر و در نوع خود منحصر خواهیم رسید و آن مظلومیت انقلاب است.
انقلاب اسلامی ایران در سال 57 درحالی به پیروزی رسید که این کشور بدترین و سخت ترین شرایط و زشت ترین تاریخ ها را پشت سر گذاشته بود و ملتی که سال ها در زیر چکمه های دیکتاتوری پهلوی کمر خم کرده بودند و چپاول های خاندان فاسد دربار و جیره خوارانشان را دیده بودند ، با هدایت و رهبری های حکیمانه حضرت امام خمینی در مقابل پنجاه سال حکومت خائنان به ملت قیام کردند و پهلوی ها و مزدورانشان را به زباله دان تاریخ سپرند.
هر انسان منصفی که حداقل بخشی از تاریخ آن دوران سیاه را بخواند یا بشنود بدون تردید انقلاب اسلامی را منجی ملت و یگانه نسخه رهایی از چنگال ظلم و استبداد و تمامیت خواهی دشمنان خارجی ملت و دست نشانده های داخلی می داند و هرگز هیچ انسان با شعور و فهمیده ای نمی تواند به خودش اجازه بدهد که از حاکمیت قبل از انقلاب به نیکی یاد کند و یا شرایط آن زمان را بهتر از وضع موجود قلمداد کند.
انقلاب از چند جهت مظلوم است؛ از جهتی عامل مظلومیت انقلاب برمی گردد به کسانی که باید در طول سالیان پس از انقلاب اسلامی ضمن حراست و حفاظت از اصول و گفتمان و آرمان هایی که با خون به دست آمده است ، این اصول و گفتمان را برای نسل بعد از انقلاب به درستی تبیین می کردند و مانع ایجاد توهم و ابهام نسبت به وظایف انقلاب می شدند تا امروز شاهد بی مهری های نشأت گرفته از بی اطلاعی و بی خبری برخی انقلاب نادیده ها نباشیم و باعث نشود که عده ای با کوچک ترین بهانه همه کوزه ها را بر سر انقلاب بشکنند و بی آن که بدانند رسالت انقلاب چیست و چرا ما انقلاب کردیم سعی در خنثی جلوه دادن نهضت مردم کنند و در یک کلام و با کمال صراحت بگویند ما از این انقلاب خیری ندیدیم.
اما انقلاب از جهت دیگری مظلوم است . کسانی که انقلاب را به عنوان یک پدیده سیاسی جدای از دین می دانند و اجازه ورود انقلاب را به ساحت و ساحل دین نمی دهند در حق انقلاب ظلم کرده اند.
کیست که نداند اگر انقلاب در این کشور به پیروزی نرسیده بود و اگر مجاهدت های رهبر کبیر انقلاب و فرزندان این ملت نبود امروز خبری از دین هم در این سرزمین نبود.
اساس مبارزه حق و باطل بر این بوده و هست که حکومت صالحان بر اساس دین خدا فراگیر شود و باطل هرگز حکومت صالحان را نخواسته و نخواهد خواست.
هنگامی که معاویه صلح را بر امام مجتبی علیه السلام تحمیل کرد و حکومت را بدست گرفت برای مردم خطبه ای خواند و خطاب به گفت : من با شما جنگ نكردم كه شما نماز بخوانيد يا روزه بگيريد، و نه براى اينكه حج بجا آوريد، و يا زكات بدهيد، زيرا آنها را بجا خواهيد آورد، ولى من با شما جنگ كردم تا بر شما امير شده حكومت كنم.(4)
در این بین البته وظیفه هیئت ها و اداره کنندگان هیئت و مجالس عزاداری اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین بسیار سنگین است و نباید از پرداختن به مسائل سیاسی شانه خالی کنند و انقلاب را از جلسات روضه و اشک جدا سازند چون در این صورت یکی از اهداف بسیار مهم از برپایی چنین محافلی تحقق پیدا نخواهد کرد و اساسا اشکی که برای مظلومیت ریخته می شود باید همراه با یادآوری حماسه و رشادت اهل بیت علیهم صلوات الله باشد. اشک ما باید عاطفی و حماسی و سیاسی باشد. ما باید هم بر مظلومیت امام حسین گریه کنیم و هم بر وضعیتی که در اثر حاکمیت استکبار و دشمن بر ملت ها روا داشته شده است بگرییم.
به فرموده امام راحل عظیم الشأن ما این نهضت پرتوی از نهضت عاشورا است. امام حسين با عده كم همه چيزش را فداى اسلام كرد؛ مقابل يك امپراتورى بزرگ ايستاد و «نه» گفت؛ هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند. و اين مجالسى كه هست مجالسى است كه دنبال همين است كه اين «نه» را محفوظ بدارد. بچه ها و جوانهاى ما خيال نكنند كه مسأله، مسأله «ملتِ گريه» است! اين را ديگران القا كردند به شماها كه بگوييد «ملتِ گريه»! آنها از همين گريه ها مى ترسند، براى اينكه گريه اى است كه گريه بر مظلوم است؛ فرياد مقابل ظالم است. (5)
رهبر فرزانه و بصیر انقلاب دو سال قبل فرمودند: هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزاداری مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است. البتّه معنای این حرف این نیست که هر حادثهی سیاسی در کشور اتّفاق میافتد، ما باید حتماً در مجلس روضه آن را با یک گرایش خاصّی - حالا یا این طرف، یا آن طرف - بیان کنیم و احیاناً با یک چیزهایی هم همراه باشد؛ نه، امّا فکر انقلاب، فکر اسلام، خطّ مبارکی که امام (رضوان الله علیه) در این مملکت ترسیم کردند و باقی گذاشتند، اینها بایستی در مجموعهها و مانند اینها حضور داشته باشد(6).
در این ایام که کارزار دو انتخابات بسیار مهم و سرنوشت ساز در پیش رو قرار دارد لازم است یک بار دیگر گفتمان و اصول اساسی انقلاب را بازخوانی کنیم تا بفهمیم و باور کنیم که برای چه انقلاب کردیم و آیا اگر انقلاب نبود امروز چه سرنوشتی داشتیم؟ بر همه خصوصا تمامی نامزدهای معتقد به انقلاب اسلامی واجب است که شرح و توضیح ماجرای انقلاب و اهدافش را در اولویت بالا قرار بدهند و مردم نیز باید پایبندی عملی به آرمان های انقلاب را از نامزدهای مورد نظر خود مطالبه کنند و با هوشیاری و حراست از حریم انقلاب مانع نفوذ و فتنه گری دشمنان خارجی و داخلی ملت انقلابی باشند.
نسأل الله منازل الشهداء
پی نوشت :
(1) سوره مبارکه حج آیه 11
(2) ترجمه آیت الله مکارم شیرازی
(3) تفسير نمونه، ج14، ص: 34
(4) ارشاد-ترجمه رسولى محلاتى، ج2، ص: 11
(5) صحيفه امام، ج10، ص: 315
(6) بیانات در دیدار اعضای ستاد مرکزی هیئت رزمندگان اسلام - 20/08/1394