ID : 15162413
به مناسبت سالروز رحلت حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی؛

استخاره‌ ای که حاج شیخ را مصمم به تأسیس حوزه علمیه قم کرد/تعویق زمان مرگ «آیت‌الله حائری یزدی» با عنایت امام حسین(ع)


حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی را همگان به عنوان مؤسس حوزه علمیه قم می‌شناسند، همان کسی که توانست با سیاست‌های ضد دینی رضاخان مبارزه کند و مانع از هم پاشیده شدن روحانیت و حوزه‌های علمیه در ایران شود

به گزارش یزد رسا به نقل از حوزه علمیه یزد، 79 سال پیش در چنین روزی یعنی هفدهم ذی‌القعده سال 1355 (1315 شمسی) بزرگ‌ مرد یزدی از تبار عالمان شیعی دعوت حق را در حالی لبیک گفت که حوزه‌ علمیه قم میراث جاودان او هم اکنون طلایه‌دار علم و حکمت اسلامی در جهان اسلام است.
 
حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی را همگان به عنوان مؤسس حوزه علمیه قم می‌شناسند، همان کسی که توانست با سیاست‌های ضد دینی رضاخان مبارزه کند و مانع از هم پاشیده شدن روحانیت و حوزه‌های علمیه در ایران شود زیرا جان گرفتن حوزه علمیه قم با زمان حکومت رضاخان مصادف شده بود و رضاخان دست‌ پرورده انگلیس بوده و قصد بر این داشته تا علما را از بین ببرد.
 
هنگامی که خبر رحلت جانسوز آیت‌الله حائری یزدی در قم پیچید، مردم عزادار برای مراسم تشییع «مؤسس حوزه علمیه قم» سنگ تمام گذاشتند؛ مراسمی که به دلیل حضور بانوان محجبه و انجام مراسم عزاداری در دوران استبداد رضاخانی بی‌نظیر بود.
 
 
 
 
آیت الله حائری یزدی کیست؟
آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی در سال 1276 ق در قریة مهرجردِ میبد از توابع اردکان یزد، واقع در دوازده فرسخی یزد دیده به جهان گشود.1
 
 
پدرش، محمدجعفر، کشاورزی پرهیزکار و با تقوا، صالح و صادق بود. مادرش اهل اردکان یزد بود که پس از ازدواج با محمدجعفر به روستای مهرجرد در دو فرسخی اردکان رفت.2
 
 
*چگونه حوزه علمیه قم از خشم رضاخانی مصون ماند
 
آیت‌الله سیدمحمدرضا گلپایگانی درباره نقش بی‌بدیل مرجعیت آیت‌الله حائری در حفظ حوزه علمیه در دوران استبدادی رضاخانی این چنین نقل می‌کند: من که از ابتدا به همه ائمه اطهار(ع) مخصوصاً صاحب الزمان(عج) ارادت خاصى داشتم، در مشکلات و گرفتارى‏ها به آن حضرت متوسل مى‏شدم، حضرت هم عنایت مى‏فرمودند و مشکلاتم برطرف مى‏شد.(89)
 
در همان اوایل طلبگى که در زمان رضاشاه بود، مرحوم آقا روح‏اللّه اصفهانى از اصفهان به قم آمده بودند و عده‏اى از علما و بزرگان ایران را بسیج کرده بود تا علیه رضا شاه قیام کنند.
 
ولى مرحوم آیت‌الله حائرى این کار را به صلاح حوزه نمى‏دانستند و موافق آن نبودند، لذا عده‏اى مى‏گفتند: باید به دنبال آقا روح اللّه رفت و عده‏اى هم مى‏گفتند: باید دید نظر حاج شیخ چیست؟ و باید از ایشان تبعیت کرد.
 
این مسأله باعث شده بود که امر بر من مشتبه شود، لذا به حضرت حجت(عج) متوسّل شدم که در این اوضاع وظیفه من چیست؟ آیا از شیخ تبعیت کنم؟ یا دنبال آقا روح‌اللّه اصفهانى بروم؟ و رضایت شما در کدام است؟!
 
ماه مبارک رمضان بود، موقع ظهر در مدرسه فیضیه خوابیده بودم که در عالم خواب دیدم: در آسمان یک تابلو سبز رنگى، شبیه به نئون، روشن است و با خط سبز بر آن نوشته شده بود: «وَاِذا ظَهَرَ عَلَیْکُمْ البِدَع فَعَلَیْکُمْ بِالشّیِخ عَبْدُالْکَریم» هنگامى که براى شما مسأله تازه و جدیدى اتفاق افتاد، بر شما باد که به حاج شیخ عبدالکریم رجوع کنید.
 
وقتى از خواب بیدار شدم، فهمیدم که باید به دنبال حاج شیخ عبدالکریم بروم. اتفاقاً حاج آقا روح‌اللّه اصفهانى هم کارى از پیش نبرد و سیاست حاج شیخ در آن مقطع زمانى باعث حفظ حوزه علمیه از شر رضاخان شد، والا رضاخان قصد از بین بردن حوزه را داشت.(90)
 
 
*هنگامی که شیخ حائری یزدی از طغیان آب رودخانه جلوگیری کرد
 
آیت‌الله محمدتقی بهجت فومنی درباره یکی از کرامات شیخ عبدالکریم حائری یزدی این گونه نقل می‌کند:
 
از کرامات حاج عبدالکریم حائری این بود که زمانی که رودخانه قم در اثر سیل طغیان کرده بود و آب تا لبه پل علی خانی رسیده بود، به گونه‌ای که عده‌ای از روی پل با آب رودخانه وضو می‌گرفتند و به خاطر آن نیز برای جلوگیری از نفوذ آب تمام فرش های مسجد امام را جمع کرده بودند، مرحوم حاج شیخ روی پل رفت و مقداری تربت-تربت مزار سیدالشهدا(ع)- را در دست گرفت و چیزی بر آن خواند و در آب انداخت، پس از این کار مرحوم حائری، به تدریج آب پایین آمد و بعد از چند ساعت چندین متر آب پایین‌تر رفت و به برکت این کار وی از طغیان بیش از حد رودخانه جلوگیری به عمل آمد!(91)
 
*استفاده از تسبیح تربت در میان عمامه
یکی از خصوصیات بارز آیت‌الله حائری یزدی این بود که همواره تسبیحی از تربت سیدالشهدا(ع) را به جهت تیمن، تبرک و توسل، در عمامه خویش قرار می‌داد، در ادامه تصویری از اقامه نماز جماعت توسط ایشان در حرم مطهر حضرت معصومه(س) را مشاهده می‌کنید که تسبیح تربت در میان عمامه مرحوم آیت‌الله حائری نمایان است.
 
 
 
 
 *استخاره‌ای که بنای تأسیس حوزه علمیه قم را گذاشت
روزی از روزها، هنگامی که از پابوسی مضجع شریف ثامن الائمه باز می‌گشت، مدتی در قم توقف کرد و ضمن زیارت مرقد حضرت فاطمه معصومه(س)، متوجه شد مدرسه فیضیه و دارالشفا رونق گذشته را ندارد و به انبار مغازه‌داران تبدیل شده است.
 
دو ماه از اقامت آیت‌الله حائری در قم می‌گذشت که جلسه‌ای در منزل آیت‌الله «پایین شهری» با حضور بازاریان و فقهایی نظیر حضرات آیات بافقی، کبیر و فیض تشکیل و مقرر شد حوزه علمیه قم مجدداً احیا شود.
 
این امر مهم بر دوش آیت‌الله شیخ عبدالکریم نهاده شد و چون استخاره خوب آمد: «وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ»، و همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید، مصمم شد حوزه علمیه قم را سامان دهد و شاگردان خود را از اراک به این شهر فرا خواند، با تلاش‌های ایشان، حوزه علمیه قم به جایگاهی رفیع دست یافت، این حوزه در عرصه سیاست نیز همواره مقابل سیاست‌های ستیزه‌جویانه رضاخان قرار داشت و اکنون نیز در شمار بزرگترین حوزه‌های علمیه جهان اسلام است.
 
 
* تعویق زمان مرگ آیت‌الله حائری با عنایت امام حسین(ع)
مرحوم شریف رازی نقل می‌کند: آیت الله حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه قم دارای خصایص اخلاقی و انسانی و سجایای بسیاری بود، از خصوصیات بارز او شدت ارادتش به پیامبر و خاندانش، به ویژه سالار شهیدان حضرت سیدالشهدا(ع) بود که زبانزد خاص و عام بود.(92)
 
این ارادت به گونه‌ای بود که مرحوم حاج شیخ ابراهیم صاحب الزمانی تبریزی که یکی از خوبان بود از سوی آن جناب دستور داشت، همه روزه پیش از آغاز درس فقه آن مرحوم، دقایقی ذکر مصیبت امام حسین(ع) را کند و آن‌گاه جناب حائری درس فقه خود را آغاز می‌کرد.
 
دهه محرم مجلس سوگواری داشت و روز عاشورا خود به نشان سوگ حسین(ع) گِل بر چهره و پیشانی می‌مالید و جلو دسته عزاداری علما حرکت می‌کرد.
 
از شدت ارادت او به کشتی نجات امت، امام حسین(ع) و دلیل آن پرسیدند که در پاسخ فرمود: «من هر چه دارم از آن گرامی است» و آن‌گاه یکی از کرامت‌های آن حضرت در مورد خودش را به این صورت شرح داد:
 
هنگامی که در کربلا بودم، شبی در خواب دیدم که فردی به من گفت: «شیخ عبدالکریم! کارهایت را ردیف کن که تا سه روز دیگر از دنیا خواهی رفت»، از خواب بیدار شدم و غرق در حیرت گشتم، اما بدان توجه زیادی نکردم، شب سه شنبه بود که این خواب را دیدم، روز سه شنبه و چهارشنبه را به درس و بحث رفتم و کوشیدم خواب را فراموش کنم و روز پنج شنبه که تعطیل بود با برخی از دوستان به باغ معروف «سید جواد کلیدار» در کربلا رفتیم و پس از گردش و بحث علمی نهار خوردیم و به استراحت پرداختیم.
 
هنوز خوابم نبرده بود که به تدریج تب و لرز شدیدی به من دست داد و به سرعت شدت یافت و کار به جایی رسید که دوستان هر چه عبا و روانداز بود همه را روی من انداختند، اما باز هم می‌لرزیدم و آن‌گاه پس از ساعتی تب سوزانی همه وجودم را فرا گرفت و احساس کردم که حالم بسیار وخیم است و با مرگ فاصله‌ای ندارم. از دوستان خواستم که مرا هر چه زودتر به منزل برسانند و آنان نیز وسیله‌ای یافتند و مرا به خانه انتقال دادند و در منزل به حالت احتضار افتادم.
 
کم کم علائم و نشانه‌های مرگ از راه رسید و حواس ظاهری رو به خاموشی نهاد و تازه به یاد خواب سه شنبه افتادم، در آن حالت بحرانی بودم که دیدم دو نفر وارد اطاق شدند و در دو طرف من قرا گرفتند و ضمن نگاه به یکدیگر گفتند: «پایان زندگی اوست و باید او را قبض روح کرد».
 
من که مرگ را در برابر دیدگانم می‌دیدم با قلبی سوخته و پر اخلاص به سالار شهیدان توسل جسته و گفتم: «سرورم! من از مرگ نمی‌هراسم اما از دست خالی و فراهم نکردن زاد و توشه آخرت، بسیار نگرانم، شما را به حرمت مادرت فاطمه(س) شفاعت مرا بکن تا خدا مرگم را به تأخیر اندازد و من کار آخرت را بسازم و آن‌گاه بروم».
 
شگفتا که پس از این توجه قلبی دیدم، فردی وارد شد و به آن دو فرشته گفت: «سیدالشهدا(ع) می‌فرماید: «شیخ، به ما توسل جسته و ما شفاعت او را نزد خدا نموده‌ایم و تقاضا کرده‌ایم که عمر او را طولانی سازد و خدا از سر مهر به ما اجابت فرموده است، او را رها کنید» و آن دو به نشانه اطاعت خضوع کردند و آن‌گاه هر سه با هم صعود کردند.
 
درست در آن لحظات احساس کردم که رو به بهبود بازگشتم، صدای گریه خاندانم را شنیدم و توجه یافتم که به سر و صورت می زنند، به طور آهسته خود را حرکت دادم و دیده گشودم، اما دریافتم که چشمانم بسته و بر صورتم پوشش کشیده‌اند، خواستم پایم را حرکت دهم که دیدم دو شصت پایم را نیز بسته‌اند، دستم را برای کنار زدن پوشش از صورتم به آرامی حرکت دادم که دیدم همه ساکت شدند و گفتند: «گریه نکنید حرکت دارد» و آرام شدند، پوشش از روی من برداشتند و چشمم را گشودند و پاهایم را باز کردند.
 
اشاره کردم که آب بیاورید و آب را به دهانم ریختند، کم کم از بستر مرگ برخاستم و نشستم و به تدریج بهبودی کامل خویش را یافتم و این به خاطر برکت و عنایت مولایم حسین(ع) بود.
 
*نظر امام خمینی(ره) درباره مؤسس حوزه علمیه قم
 
امام خمینی(ره) در «شرح چهل حدیث» در وصف مؤسس حوزه علمیه قم می‌نویسد: «جناب استاد معظم و فقیه مکرم، حاج شیخ عبد‌الکریم حائرى یزدى، که از هزار و سیصد و چهل تا پنجاه و پنج ریاست تامه و مرجعیت کامله قطر شیعه را داشت، همه دیدیم که چه سیره‏اى داشت. با نوکر و خادم خود هم‌سفره و غذا بود، روى زمین می‌نشست، با اصغر طلاب مزاح‌هاى عجیب و غریب مى‏فرمود. اخیراً که کسالت داشت، بعد از مغرب بدون ردا یک رشته مختصرى دور سرش پیچیده بود و گیوه به پا کرده در کوچه قدم مى‏زد. وقعش در قلوب بیشتر مى‏شد و به مقام او از این کارها لطمه‏اى وارد نمى‏آمد... خود بضاعت خود را از بازار مى‏خرید، براى منزل خود آب از آب‌انبارها مى‏آورد، اشتغال به کار منزل پیدا مى‏کرد، مقدم و مؤخر و صدر و ذیل پیش نظر پاک آنها یکسان بود. تواضعشان به طورى بود که مایه تعجب انسان مى‏شد و مقامات آنها محفوظ بود، محل آنها در قلوب بیشتر مى‏شد».
 
 
منزل آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در مرکز بافت قدیم شهر قم که به محله حاج عسکرخان معروف است واقع شده و کوچه دسترس به آن همان کوچه آیت الله بروجردی یا تکیه آقا سید حسن است، در کوچه فوق علاوه بر خانه آیت الله حاج شیخ عبدالکریم منزل علمای طراز اول دیگر همچون آیت‌الله بروجردی و آیت‌الله گلپایگانی واقع است.
*نمایی از منزل آیت‌الله حائری یزدی
 
 
با توجه به فرم ساختمانی، مصالح به کار رفته و کسب اطلاع از تولیت آن بنای ساختمان متعلق به دو نسل پیش و با قدمتی نزدیک به 120 سال متعلق به اواخر دوره قاجاریه است، ورودی بنا شامل سر دری کوتاه با طاق قوسی به سبک رومی آجر است که از طریق پاگرد به حیاط مرکزی (میانسرا) ارتباط می‌یابد.
 
* اجازه اجتهاد آیت‌الله حائری
 
 
 متن اجازه‌نامه:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
الحمدلله رب العالمین و افضل صلواته و اشرف تحیاته علی سید رسله محمد و آله المعصومین المطهرین و بعد فإن الجناب العالم العامل و الفاضل الکامل جامع الفضائل و المکارم القلبیّة حاوی الکمالات و المفاخر العلمیة و العملیة سید العلماء الأعلام شمس الظلام مروّج الأحکام ثقة الإسلام السید السند المعتمد السید میرزا الکاشی أدام الله توفیقه و کثّر فی الأفاضل أمثاله قد اشتغل بتحصیل العلوم الدینیة و المعارف الشرعیة مدةً و صرف فیها من عمره الشریف برهة بالجدّ و التدقیق و الإتقان و التحقیق حتی صار خبیراً بمهمات المسائل الفقهیة و الأصولیة و أخذها عن أدلتها الشرعیّة و حاز مرتبة الاجتهاد و منّ الله به علی العباد و دخل فی زمرة العلماء الأجلّة الأعلام و الفقهاء المجتهدین الکرام فلیعرف قدر هذه النعمة الجسیمة و العطیة الفخیمة ولیغتنم إخواننا المؤمنون من وجوده الشریف و یبالغون فی تعظیمه و تکریمه و یستضیئوا بأنوار علومه و أسأل الله تعالی أن یجعله علَماً لعباده و مناراً فی بلاده و یشیّد به الدین و یجعله من حماة شرع سید المرسلین و أسأله أن لا ینسانی عن الدعوات الصالحات فی جمیع الحالات کتبه الأحقر محمد الحسینی الکوه کمری التبریزی فی العاشر من صفر1352
 
صحیح است آنچه را مرقوم فرمودند الأحقر عبدالکریم الحائری
 
 
*حضور زنان محجبه در مراسم تشییع مؤسس حوزه علمیه قم همراه با عزاداری
سرانجام آیت‌الله حائری یزدی در 17 ذیقعده 1355 نزدیک غروب دیده از جهان فرو بست، پاسبان‌ها از شهربانی به منزل آیت‌الله حائری آمدند و اصرار داشتند که همان شب دفن شود، علما و مراجع وقت با مهارت خاص مانع شدند، فردای آن روز، صبح زود مأموران نظمیه به منزل ایشان آمدند که هر چه زودتر جنازه را دفن کنند، اما علما به بهانه‌های مختلف مانند نبودن کفن، غیبت فلان آقا و … تشییع را تا نزدیک ظهر به تعویق انداختند.
 
کل شهر قم با خبر شدند، مردم از روستاهای اطراف نیز آمدند، حتی زنان عزلت‌نشین که از ترس کشف حجاب نمی‌توانستند بیرون بیایند با حجاب کامل همراه سایر اقشار مردم در تشییع و عزاداری شرکت کردند، جنازه در میان ناله و سر و سینه زدن مردان و زنان، در زمانی که هرگونه عزاداری ممنوع بود، تشییع شد و در مسجد بالاسر ـ که محل تدریس و نمازش بود ـ دفن شد.
 
پی نوشتها:
1. شریف رازی، محمد، آثارالحجة یا تاریخ دائرة المعارف حوزه علمیه قم جلد 1، قم، کتابفروشی برقعی، اول، 1332، ص 22.
2. حرّزاده، محمدمهدی و...، ستارگان حرم جلد 2، قم، زائر، اول 1377، ص 195.
ـ جمعی از پژوهشگران حوزه، گلشن ابرار جلد 2، قم، معروف، 1379، ص 553 و...
ـ صدر حاج سیدجوادی و... دائرة المعارف تشیع جلد 6، تهران، نشر شهید سعید محبی، اول، 1376، ص 44.
3. گلشن ابرار ص 554 و...
ـ مرسلوند، حسن، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، جلد 3، تهران، الهام، اول، 1373، ص 59
ـ دائرةالمعارف تشیع، جلد 6، ص 44
ـ مرعشی نجفی، سیدمحمود، المسلسلات فی الاجازات، جلد 2، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، اول، 1416ق، ص 150
ـ منظور الاجداد، محمدحسین، مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، تهران، شیرازه، اول، 1379، ص 316
4. شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان جلد 1، تهران، کتابفروشی اسلامی، 1352، ص 284
ـ رمضانپور، حسن، نقش روحانیت در دوره پهلوی، 1377 ش، ص 125 و 124
5. مهری، سیدجواد، پاسدار اسلام، شماره 28، فروردین 1363، ص 55
6. آثار الحجه، جلد 1، ص 23 و 22 و...
ـ مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست ص 316
ـ نقش روحانیت در دوره پهلوی، ص 125 و 124
ـ گنجینه دانشمندان، جلد 1، ص 284
ـ واعظ خیابانی، حاج میرزا علی، علمای معاصر، قم، نوید اسلام، اول، 1383، ص 289
7. گلشن ابرار، جلد 2، ص 555 و...
ـ آثار الحجة، جلد 1، ص 23 و 22
ـ شاهرودی نورالدین، المرجعیة الدینیه و مراجع الامیه، تهران، اول، 1417ق، ص 123
8. مجله یاد، شماره 4، پاییز 1365، ص 24
ـ مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست ص 319
ـ بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، تهران، عروج، دوم، 1378، ص 235
ـ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، زوّار، اول، 1357، ص 275
9. مجله یاد شماره 4، ص 26
ـ ناصرالشریعة، محمدحسین، تاریخ قم، بی جا، بی تا، ص 275 و 274
10. زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج 3، ص 59.
ـ حاج سیدجوادی، سیدکمال، اثرآفرینان، ج 2، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، اول، 1377، ص 259
11. مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ص 319
ـ آثار الحجه، ج 1، ص 23
12. معتمدی، سیدحسین، عزاداری سنتی شیعیان ج 2، قم، مؤلف، اول، 1379، ص 17
ـ آثار الحجه، ج 1، ص 59
13. مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ص 319
ـ گلشن ابرار، ج 2، ص 557
ـ گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 287
14. مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ص 319
15. گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 284.
16. روحانی، حمید، نهضت امام خمینی، دفتر اول، تهران، عروج، شانزدهم، 1381، ص 39
ـ خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 19، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، دوم، 1379، ص 426
17. موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، ج 1، اصفهان،اول، 1365، ص 313 و 312
18. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، جلد 57، باب36، ص 213
19. آثار الحجه، ج 1، ص 14
20. ستارگان حرم، ج 2، ص 197
ـ گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 484
21. حسینیان، روح الله،تاریخ تأسیس شیعه یا تأسیس حوزه علمیه قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، 1380، ص 449
22. گنجینه دانشمندان، جلد 1، ص 286 ـ 284
ـ عزاداری سنتی شیعیان، ج 2، ص 98
ـ آشنایی با حوزه علمیه شیعه در طول تاریخ، ج 1، ص 315
ـ مجله یاد، شماره 4، ص 24 و 20
23. آثارالحجه، ج 1، ص 24 و 20
24. تاریخ تأسیس شیعه یا تأسیس حوزه علمیه قم، ص 449
ـ مجله یاد، شماره 4، ص 24 و 20
25. گنجینه دانشمندان، جلد 1، ص 284
26. آثار الحجة، جلد 1، ص 22 و 21
27. گنجینه دانشمندان، جلد 1، ص 288 و 287
28. ترجمه مخبر عباس، سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، تهران، طرح نو، اول، 1371، ص 160
29. همان، ص 10
30. همان، ص 276
31 و 32 و 33. همان، صص 17 و 12 و 10
34. همان، ص 165
35 و 36، 37 و 38. همان، صص 20 و 19 و 15و 20
39. همان، ص 236
40. علما و رژیم شاه، ص 236
41. بهشتی سرشت، محسن، نقش علما در سیاست (از مشروطه تا انقراض قاجار) تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، اول، 1378، ص 349 و 348
42. تاریخ قم، ص 275
ـ حسین بدلا، هفتاد سال خاطره، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول 1378
43. نهضت امام خمینی، دفتر اول، ص 40
ـ صحیفه امام، ج 19، ص 427
44. مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ص 333
45. آثارالحجه، ج 1، ص 26 تا 24
ـ صحیفه امام، ج 3، ص 243
46. علما و رژیم رضا شاه، ص 238
47. نهضت روحانیون، ج 2، ص 560
48. علما و رژیم رضا شاه، ص 240 و 239
زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ص 62 و 61
49. سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ص 279
50 و 51. علما و رژیم رضا شاه، ص 241 و 240
52. آثارالحجه، جلد 1، ص 31 ـ 28
53. علما و رژیم رضا شاه، ص 243
ـ مجله یاد، شماره 4، ص 25
54. همان، ص 46 و 25
55. یزدی، محمد، خاطرات آیت الله محمد یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، 1380، ص 84
56. علما و رژیم رضا شاه، ص 244
ـ آثارالحجه، ج 1، ص 36 ـ 31
ـ مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ص 326
57. مجله یاد، شماره 4، ص 47
ـ نقش روحانیت در دوره پهلوی، ص 127
58. مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ص 328 و 327
59. احمدی، محمدرضا، خاطرات آیت الله گرامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، 1381، ص 99
60. فلسفی، محمدتقی، خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، 1376، ص 84 ـ 81
61. علما و رژیم رضا شاه، ص 259 و 258
ـ مجله یاد، شماره 4، ص 28
ـ تاریخ تأسیس شیعه یا تأسیس حوزه علمیه قم، ص 453
62. مجله یاد، شماره 4، ص 28 و 27
63. خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، ص 84
64. مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ص 329 و 328
65. صحیفه امام، ج 3، ص 299
66. صحیفه امام، ج 10، ص 2
67. تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، ص 610
68. مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ص 331 ـ 329
69. مجله یاد، شماره 4، ص 42
ـ تاریخ تأسیس شیعه یا تأسیس حوزه علمیه قم، ص 453
70. آثارالحجه، ج 1، ص 53
71. علما و رژیم رضا شاه، ص 247 و 248
72. نقش علما در سیاست (از مشروطه تا انقراض قاجار)، ص 353
73. دائرةالمعارف تشیع، ج 6، ص 45
74. همان، ص 45
ـ گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 304 ـ 302
75. آثارالحجه، ج 1، ص 60
76. عزاداری سنتی شیعیان، ص 104 ـ 99
77. دائرة المعارف تشیع، ج 6، ص 45
78. مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ص 335
79. علما و رژیم رضا شاه، ص 255
80. مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، ص 334
81. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، بیست و سوم، 1380، ص 97
82. آثارالحجه، ج 1، ص 61
ـ المسلسلات فی الاجازات، ج 2، ص 153
83. آثار الحجه، ج 1، ص 72
ـ اثرآفرینانف ج 2، ص 259
ـ دائرة المعارف تشیع، ج 6، ص 45
الطرانی، آغابزرگ، الذریعه علی تصانیف شیعه، تهران، بی تا، ج 4، ص 378 و ج 6، ص 149 و ج 8، ص 118 و ج 15، ص 57
84. آثار الحجه، ج 1، ص 88 ـ 86
ـ اثرآفرینان، ج 2، ص 259
ـ دائرة المعارف تشیع، ج 6، ص 304
85. گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 304
86. گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 199
ـ هفتاد سال خاطره، ص 84 و 83
87. آثارالحجه، ج 1، ص 70
88. هفتاد سال خاطره، ص 84
89. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920701000318
90. در دفتر ثبت کرامات و خاطرات مسجد مقدس جمکران، شماره 241 ثبت شده است.
91. در محضر آیت‌الله بهجت، محمد حسین رخشاد، جلد 1
92. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920702000144
انتهای پیام/ع



summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.