«الغدیر» و شهیدی دیگر از تبار دلدادگان «غدیر»
یزد رسا؛ رسانهها از ارتکاب جنایتی دیگر به دست دشمنان زبون صهیونیستی خبر دادهاند؛ جنایتی که به شهادت جمعی از پاکترین فرزندان امت محمد(ص) انجامیده است. اسامی شهدا را مرور میکنم. «جهاد مغنیه» فرزند شهید «عماد مغنیه». صهیونیستها چنددهه به دنبال پدرش بودند و برای سرش جایزههای آنچنانی تعیین کردهبودند.
پیشتر صحبتهای خواهر «جهاد» را شنیده بودم؛ آنهنگام که به حضرت «سیدعلی» گفته بود: «سرورم و ولیّام، حضرت رهبر امت! روحم به فدایت... من دختر شما هستم، فاطمه دختر سردار شهید عماد مغنیه، مجاهد عظیم که به مدت بیش از 25 سال، تمام تلاشهای نیروهای اطلاعاتی و امنیتی را به باد داد و شبکههای اطلاعاتی آنان را تخریب کرد و هیبت بزرگترین ارتشهای دنیا یعنی ارتش آمریکا و ارتش اسرائیل را نابود کرد....»
تصاویر شهید «جهاد» در ذهنم مرور میشود؛ تصاویرش با عماد، با سیدحسن، با حاج قاسم.
او چهارمین شهید از خانواده مغنیه است.
بغضی سنگین راه گلو را میبندد... حیرتزده در اخبار جستجو میکنی که ناگاه خبری دیگر تو را تکان میدهد. بر اساس برخی شنیدهها سردار اللهدادی از فرماندهان عالی رتبه سپاه و فرمانده سابق تیپ الغدیر هم جزو شهدای تهاجم اخیر است.
دل از جا کنده میشود و اندوهی سنگین همه وجودت را فرامیگیرد. کمی طول میکشد تا به خود بیایی. هنوز امید داری که این خبر در سطح همان «شنیده»هایی بماند که بعد از مدتی «تکذیب» میشود. اما هرچه به انتظار مینشینی، ردیهای از راه نمیرسد. دلت به صحت خبر گواهی میدهد.
اللهدادی بعد از سردار شهید قهاریسعید به عنوان فرمانده سپاه الغدیر مشغول خدمت شده بود. شهیدی به دنبال شهیدی دیگر. سپاه یعنی شهادت و سپاهی یعنی مجاهد جان برکف. شهید قهاری، همان فرمانده دلاوری بود که 4 اسفند 84 در اجلاس کنگره شهدای یزد گفته بود: «ای شهدا شما بخواهید که من سال دیگر، 4 اسفند با شما باشم» و دقیقاً سال بعد عصر جمعه چهارم اسفند 85 به شهادت رسید!
حکایتهای گذشته و جفاهای نامردان را مرور میکنم. به رشادتهای فرزندان ملت در مردمیترین نهاد انقلاب میاندیشم و به بلاهت اصحاب جمل و «جملآنلاین» که چشم بر اینهمه پاکی و صفا فرومیبندند و تیرهای آکنده از کین و بهتان را به سوی پرورشیافتگان در مکتب حسینی(ع) نشانه میروند. قدرتطلبان سیاستزده هیچگاه نخواسته و نتوانستهاند دنیای عشق و صداقت و ایثار و شهادت را درک کنند. نکتهای در ذهنم تداعی میشود؛ میان عاشق و معشوق رمزی است/چه داند آنکه اشتر میچراند.
تصاویر و سخنان اللهدادی را مرور میکنم. خدمات سپاه را از نوع خدمت مالک اشتر میدانست و بر برگزاری یادواره های شهدا تاکیدی ویژه داشت. سخنش این بود که «هرکس دل در گرو اسلام و انقلاب دارد، بسیجی است» و میگفت «توان، وسعت و پراکندگی هیچ سازمانی در دنیا به اندازه سازمان بسیج نیست.» بر نشر ارزشهای دفاع مقدس تاکیدی ویژه داشت و ندا میداد که «گسترش این فرهنگ موجب استحکام همیشگی پایه نظام اسلامی خواهد بود و باید از تمامی ابزارهای ارتباطی برای ارائه فرهنگ ناب دفاع مقدس استفاده کرد.»
سخنانش چه خوب پاسخ به برخی تازه به منصب رسیدههای امروزی بود که «سپاه واحد نظامی صرف نیست؛ وظیفهای که در قانون اساسی برایش مشخص شده نگهبانی از انقلاب و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی است.»
آری! فرمانده سابق تیپ الغدیر گفته بود: «در شرایطی نیاز بود که سپاه در مقابل تهدیدات نظامی دشمن بایستاد که با حضور در جبهه های حق علیه باطل به مقابله با دشمن و دفاع از کشور پرداخت. و در شرایطی که نیاز به سازندگی است وارد عمل شد و سپاه الغدیر استان در بحث سازندگی کارهای بزرگی از جمله انتقال آب زاینده رود به یزد انجام داد و امروز نیز هر جا دولت نیاز داشته باشد آماده کمک رسانی است.»
اللهدادی چه خوب هشدار میداد که «دشمن، باورهای دینی و اعتقادی مردم ما را هدف قرار داده» و امیدوارمان میکرد که «رهبری آگاه، بصیر و شجاع با آموزه های دینی به بهترین وجه کشتی جمهوری اسلامی را هدایت میکنند و آنچه عامل پیروی ماست باورهای قوی دینی ملت می باشد.»
چه فراوان تاکید میکرد که «اگر بخواهیم ارزشهای انقلاب و دوران دفاع مقدس حفظ شود و انسانها به رشد و سعادت ابدی برسند، تنها راه آن در راس امور قرار داشتن ولایت فقیه است و اگر انحرافاتی مشاهده شود به این دلیل است که یا ولایت فقیه شناخته نشده و یا تنها گذاشته شده است.»
اللهدادی هم همچون دیگر فرزندان ملت در نهاد مردمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بهرغم آنهمه ایثار و ازخودگذشتگی همواره خود را در برابر مردم ایران و انقلاب اسلامیشان «بدهکار» میدانست؛ درست برعکس مدعیانی که هنرشان آتشزدن به سرمایههای مادی و معنوی امت و «طلبکاری» از زمین و زمان است؛ همان کسانی که هنگام دمیدن در شیپور جنگ و شناختهشدن مرد از نامرد، به آنسوی آبها شتافته و یا در داخل، فرسنگها دور از جبههها در گوشهای خزیده بودندو هرگز رنگ و بوی گلوله و باروت را درنیافته بودند.
و اینک ما ماندهایم و زمزمههایی که از شهادت او خبر میدهد؛ زمزمههایی که ای کاش همان زمزمه میماندند و هیچگاه به واقعیت بدل نمیشدند.
نویسنده: مرتضی رضائیان
انتهای پیام/گ
Related Assets:
- پیکر سرداراللهدادی فردا در تهران تشییع میشود/ تلاش ها برای تشییع در یزد تاکنون بینتیجه
- شهید اللهدادی تلاشهای موثری برای مقابله با تفرقهافکنی دشمنان اسلام داشت
- پیام دو کلمهای سیدحسن نصرالله به اسرائیل
- صهیونیستها منتظر صاعقههای ویرانگر باشند/سپاه تا آخر پای فروپاشی رژیم صهیونیستی میایستد
- روزههای سرداراللهدادی درهوای گرم یزد برای شهادت/ سردار مژده آزادی بقیع را میداد/ سخن قابل تأمل پسر اللهدادی
- دلواپسی که در سوریه خون داد تا شما در تهران «دلآرام» باشید!