نمایش
آخرین خواسته شهید همدانی از همسرش چه بود؟
به گزارش عصرفرهنگ، صبح امروز مراسم بزرگداشت سردار شهید حاج حسین همدانی با حضور خانواده این شهید والا مقام و جمع کثیری از مردم و مسئولان دارالعبده در مسجد روضه محمدیه یزد برگزار شد.
خبرنگار یزد بانو در حاشیه این مراسم به گفتکو با همسر سردار شهید حسین همدانی نشست که متن این گفتگو را در ادامه می خوانید.
ضمن تسلیت و تبریک به شما لطفا از ویژگیهای شهید سرلشکر همدانی بفرمایید.
ایشان همیشه باوضو و اهل نماز شب بودند و کارها را با اخلاص و برای رضای خداوند انجام می دادند.
یتیم نوازی، کمک به مستضعفان، حق طلب بودن و کمک به زیردستان را را از جمله ویژگیهای شهید همدانی بود. ایشان بسیار خانواد دوست بودند، به جوانان بسیار اهمیت میدادند، مطیع رهبر و عاشق خانواده شهدا بودند.
از حال و هوای خانواده و خود ایشان موقع رفتن به سوریه بگویید.
ایشان سه سالی بود که به سوریه میرفتند، بعد از 12روز که به خاطر مأموریت در سوریه بودند، دو روزی بود که در تهران بودند. روز دوشنبه بود که باید میرفتند و ساعت 6 عصر پرواز داشتند، آن روز با مقام معظم رهبری ملاقاتی داشتند و ساعت یک بعدازظهر بود که به منزل آمدند.
سردار همدانی در خانه خیلی کمک حال من بودند. زمانی که به منزل آمدند دلیل زود آمدنشان رو پرسیدم که گفتند یک سری کار دارم که باید انجام دهم، بعد از اینکه ناهار را خوردند به ایشان گفتم که برای استراحت بروند، با اینکه فکر میکردم که برای استراحت به اتاق رفتند، یکی از خانم هایی که در کارهای خانه به من کمک می کرد به من گفت که حاج آقا در حیاط مشغول تمیز کردن فریزر هستند.
فریزر ما از نوع قدیمی هاست، به ایشون گفتم که دارید چی کار می کنید، گفتند که حالا که دارم میرم بذارید فریز را تمیز کنم و برم. دو تا پنکه و قابلمه آب جوش هم گذاشته بود، سریع برفک فریزر را تمیز و خشک کرد و بعد آشپرخانه رو مرتب کرد.
دخترم چایی برای باباش روی میز گذاشت، ایشون می خواست چایی رو با سوهان بخوره که دخترم بهش گفت بابا شما بیماری قند دارید چایی رو با سوهان نخورید.
من و دو تا دخترام نشسته بودیم یه نگاهی به ما کرد و گفت: دیگه قند رو ولش کنید، من این دفعه که برم قطعا شهید میشم.
دخترهام خیلی به باباشون وابسته هستند از این حرف خیلی ناراحت شدند و گریه کردند. من بهشون گفتم که مامان گریه نکنید، باباتون از اول تو جنگ بوده و خدا تا حالا حفظش کرده از این به بعد هم حفظش می کنه.
یک لحظه چیزی به ذهنم خطور کرد، به ایشون گفتم حاج آقا اگه شهید شدید من رو هم شفاعت می کنید؛ گفت: بله.
یک نگاهی به ایشون کردم و با شوخی و مزاح گفتم: حاج آقا اگر شهید بشید جنازه شما را همدان نمی برما! تو رو خدا اگه این رو ازم بخواید برام زحمت درست میکنید!
ایشون گفتند: نه قطعا باید ببرید همدان، وصیت من هم همین هست.
اینقدر اون روز چهره شون نورانی بود که اصلا جرأت نمی کردم تو صورتشون نگاه کنم.
می دونستم اگه بره قطعا برنمی گرده. از اول جنگ تو جبهه بود هیچ موقع تا حالا با این چهره نورانی ندیده بودمش.
چون ساعت شش عصر هم پرواز داشتند، ساکشون رو آماده کردم.
یک اتاق مخصوص داشت، کتابخانه و جانماز و وسایلش هم اونجا بود.
وقتی که داخل اتاقش شدم، دیدم که وسایلش رو به هم زده، سجاده و عباش رو جمع کرده بود، جای کتاباش رو تغییر داده بود، میز تحریرشون جای محلی که همیشه نماز می خوند گذاشته بود. اصلا وارد اتاق می شدیم متوجه نمی شدیم که این همون اتاق حاج آقاست.
لباس اضافه هایی که تو ساک براش گذاشته بودم رو از تو ساک بیرون گذاشته بود.
گفتم این لباس ها رو که لازم داری. گفت: نه من زود بر می گردم. اصرار کردم ولی گفت که نه لازم ندارم زود برمی گردم. دو تا انگشتر عقیق هم داشت آن را هم درآورد داخل کشوی میز گذاشت.
وقت رفتن چند بار رفت داخل خونه و برگشت تو حیاط .
گفتم چیزی شده، چیزی نگفت.
از زیر قرآن ردش کردم.
اهل پیامک و اینجور چیزها نبود. بعد از چند روز یک پیام خداحافظی به من داد.
زمانی که خبر شهادت سردار همدانی رو به شما دادند، چه حسی داشتید؟
وقتی خبر شهادت را به ما دادند، تهران نبودیم، ساری بودیم. تقریبا ساعت 12 و نیم شب بود . اول باور نکردم چون هر موقع حاج آقا جبهه میرفتند. می گفتند که اسیر شده، مجروح شده و یا شهید شده. گفتم بازم حاج آقا رفت جبهه و این حرف ها پیش اومده.
بعد از اینکه سه بار تلفن زدن، انگار یک حسی بهم گفت که حتما یک خبری هست. تماس گرفتیم و سوال کردیم که گفتند : سردار همدانی مجروح شده و تو کماست.
آن شب بچه ها خیلی بی قراری کردن. به بچه ها گفتم با چهره نوارنی که روز رفتن از باباتون دیدم قطعا شهید شده. نباید بی قراری کنید.
خودم هم خیلی ناراحت بود و یک لحظه به خانم حضرت زینب(س) فکر کردم و گفتم «امان از دل زینب» این تنها ذکری بود به من آرامش می داد.
به یاد غم های حضرت زینب افتادم. با خودم می گفتم یا خانم زینب(س) ما یک نفر ر از دست دادیم اینقدر بی قراریم شما در کربلا چی کشیدید.
شهید همدانی اون روز برای رفتن پرواز می کرد، نباید برای کسی که اینقدر عاشقانه میخواد به محبوبش برسه اینقدر ناراحت بود.
از فراقش خیلی ناراحتیم ولی از طرف دیگه خوشحالیم که به هدفی که میخواست رسید.
از حضور مقام معظم رهبری در منزل شهید بفرمایید.
حضرت آقا قدم بر چشم ما گذاشتند و با حضور در منزل شهید با تک تک بچه ها صحبت کردند.
با توجه به عشقی که سردار همدانی به ولایت داشتند، دیدن چهره مقام معظم رهبری ما را آرام کرد و صبر ما را بر این مصیبت بیشتر کرد.
انتهای پیام/س*
Related Assets:
فرهنگی
-
اجرای فاز نخست ساماندهی خیابان قیام تا پایان سال (Opens New Window)
-
«به وقت شام» یک سر و گردن از سینمای ایران بالاتر است (Opens New Window)
-
هنر مهمترین ابزار برای ایجاد تمدن اسلامی است (Opens New Window)
-
ارسال بیش از دو هزار اثر هنری به جشنواره رویش استان یزد (Opens New Window)
-
تشییع پیکر دو لاله گمنام و شهید مدافع امنیت در مروست (Opens New Window)
-
آلودگی هوا موجب افسردگی می شود (Opens New Window)
-
برخی دیروز آوینی و امروز ادامه دهندگان راهش را مورد تهاجم قرار داده اند (Opens New Window)
-
استقبال پر شور میبدی ها از شهید گمنام (Opens New Window)
-
مسئولین به جای حاشیه سازی به مسائل مرتبط با مردم بپردازند (Opens New Window)
-
شهادت حافظ امنیت در درگیری با اشرار (Opens New Window)
-
برگزاری کنگره ملی شهید شاخص دانشآموزی کشور در یزد (Opens New Window)
-
رایزنی شورای شهر یزد با دانمارکیها برای حل معضل آب (Opens New Window)
-
دشمن به دنبال تخریب فرهنگ دینی جامعه است (Opens New Window)
-
شورای شهر تفت بهانه جویی کرد، تدفین شهدای گمنام منتفی شد (Opens New Window)
-
حضور مردم در یوم الله 22 بهمن تمام نقشه های دشمن را نقش بر آب می کند (Opens New Window)
-
چرا انقلاب در یزد زودتر به پیروزی رسید؟ (Opens New Window)
-
خاطرات نوجوان یازده ساله یزدی از مبازره علیه رژیم پهلوی (Opens New Window)
-
برنامه های فرهنگی و اجتماعی در راس فعالیت های شورای شهر یزد (Opens New Window)
-
چرا امیرخانی نویسندهای ممتاز است؟ (Opens New Window)
-
روایتی از رویارویی زنان مبارز یزدی با تانکهای رژیم پهلوی (Opens New Window)
جدیدترین ها
-
خطر بزرگ واکسن اروپایی آمریکایی با پیوند زنجیره ژنتیکی ویروس کرونا با انسان (Opens New Window)
-
تغییر ملاک تشخیص مبتلایان به کرونا (Opens New Window)
-
اجرای فاز نخست ساماندهی خیابان قیام تا پایان سال (Opens New Window)
-
برگزاری مراسم فاطمیه در دانشگاه آزاد یزد (Opens New Window)
-
همدلی، سرلوحه فعالیتها در هلال احمر خواهد بود (Opens New Window)
-
راه اندازی «وای فای» در مکانهای عمومی یزد آغاز شد (Opens New Window)
-
«به وقت شام» یک سر و گردن از سینمای ایران بالاتر است (Opens New Window)
-
خشکسالی استان یزد را فرا گرفته ولی دولت، ستاد بحران تشکیل نداده است (Opens New Window)
-
برخورد یک فروند هواپیما با کوه دنا/ همه مسافران جان باختند+اسامی مسافران (Opens New Window)
-
پیشگیری از آسیبهای اجتماعی با اقدامات فراقوهای محقق می شود (Opens New Window)
-
محسن حرازی زاده سرپرست جمعیت هلال احمر استان یزد شد (Opens New Window)
-
هنر مهمترین ابزار برای ایجاد تمدن اسلامی است (Opens New Window)
-
ارسال بیش از دو هزار اثر هنری به جشنواره رویش استان یزد (Opens New Window)
-
عملکرد عباس آخوندی کاملاً «هیچ» +سند (Opens New Window)
-
تشییع پیکر دو لاله گمنام و شهید مدافع امنیت در مروست (Opens New Window)
-
آلودگی هوا موجب افسردگی می شود (Opens New Window)
-
مشارکت شهروندان یزدی در جمعآوری 60 درصد از تابلوهای غیرمجاز (Opens New Window)
-
ماجرای کشف «بمب تایمری» داخل هواپیمای مسافربری در سال ۸۸ (Opens New Window)
-
برخی دیروز آوینی و امروز ادامه دهندگان راهش را مورد تهاجم قرار داده اند (Opens New Window)
-
واردات بیش از یک هزار تن بیسکویت و ویفر +جدول (Opens New Window)