محتوا
دولتی که دیپلماسی فایده را به دیپلماسی هزینه تبدیل کرد!
یزدامروز؛ هنوز چند ماه به آغاز هفتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد و چهارمین حضور حسن روحانی در این نشست باقیمانده بود که تفاوت این سفر با سفرهای قبلی برای دولتمردان در مواضع و رفتارهای آنها خود را نشان میداد. اینکه حسن روحانی و دیگر دولتمردان و رسانههای حامی دولت شور وشوق سالهای گذشته را برای سفر به نیورک نداشتند، به قدری آشکار بود که هفتهها قبل برخی در این رابطه در رسانهها و شبکههای اجتماعی قلم زدند. بیانگیزگی دولتیها از سفر به نیویورک به گونهای بود که تیترهای رنگارنگ روزنامههای زنجیرهای هم نتوانست آن را پنهان کند. کما اینکه این بیانگیزگی حتی خود این روزنامهها را هم دچار کرده بود.
با این همه، آنچه در چهارمین سفر رئیسجمهور به نیویورک به وقوع پیوست، زوایایی دیگر از واقعیت دولت یازدهم در عرصهی سیاست خارجی را آشکار کرد. دیدارهای بیرمق و سخنرانی برای صندلیهای خالی بارزترین مشخصهی آخرین حضور رئیس دولت یازدهم در نشست مجمع عمومی سازمان ملل بود. البته که خالی یا پر بودن صندلیهای سالن نشست مجمع عمومی سازمان ملل، الزاما به معنای موفقیت یا عدم موفقیت دیپلماسی یک دولت نیست. اما برای دولت یازدهم و با توجه به مبنای نظری این دولت، یقینا خالی بودن صندلیهای سالن مجمع عمومی سازمان ملل هنگام سخنرانی رئیسجمهور، پیام خاصی دارد. خالی یا پر بودن صندلیها معیار نیست، اما دولت بر اساس معیارهای واقعی سنجش موفقیت دیپلماسی هم، کارنامهی قابل قبولی در این عرصه ندارد تا جایی که عملکرد دولت در چند سال گذشته موجب شده تا دیپلماسی فایده به دیپلماسی هزینه تبدیل شود.
با این همه، نکته مهم در رابطه با سفر رئیسجمهور روحانی به نیویورک این است که این سفر و میزان آوردهی آن برای ملت و دولت روحانی، در واقع نمادی از سیاست خارجی دولت یازدهم در طول سه سال و چند ماه عمر دولت است. آنچه در سفر نیورک رخ داد هر چند برای دولت و حامیانش غیرمنتظره بود و آنها که اصل انرژی خود را در سه سال گذشته در زمینهی سیاست خارجی گذاشتند و در این مسیر هزینههای هنگفتی از جیب ملت پرداخت کردهاند، هیچگاه انتظار نداشتند اینقدر زود بیثمر بودن آن را شاهد باشند. اما این رخداد برای کارشناسان و منتقدان دولت غیرقابل پیشبینی نبود، چرا که همان ماههای ابتدایی روی کار آمدن دولت یازدهم و آن زمان که رئیسجمهور از رویکرد خاص دولت در عرصهی سیاست خارجی رونمایی کرد، منتقدان چنین فرجامی را برای آن پیشبینی میکردند. آنچه در نیویورک رخ داد برای منتقدان عجیب نبود، چرا که آوردهی دولت یازدهم در تمام سه سال گذشته در عرصهی سیاست خارجی برای ملت ایران چیزی فراتر از دستاوردهای سفر اخیر رئیسجمهور به نیویورک نبود.
البته که کیفیت مواجهه رسانههای دولت با چهار سفری که رئیس دولت به نیویورک داشت، به یک اندازه نبود و همگان به یاد دارند که سالهای قبل چه تبلیغاتی در این زمینه صورت میگرفت، لکن تردیدی نیست که تبلیغات پر رزق و برق ارتش رسانهای دولت برای سفرهای رئیسجمهور قرار نیست برای ملت عایدی داشته باشد و مطمئنا این تبلیغات به معنای موفق بودن سفرهای قبلی نبود.
سفر اخیر روحانی به نیویورک به این جهت نماد دیپلماسی دولت در همهی عمر دولت یازدهم است، چون آنچه در نیویورک رخ داد در واقع نتیجهی اقدامات رئیسجمهور و وزارت خارجه در سه سال و چند ماه اخیر بود. ماحصل تفکری بود که اعتقاد داشت صرفا با لبخند و مذاکره میتواند مشکلات کشور را حل و فصل کند.
چهارمین سفر رئیسجمهور به نیویورک هرچند گوشهای از واقعیت سیاست خارجی دولت یازدهم را نشان داد، اما قبل از این نیز واقعیتهای دیپلماسی دولت در بزنگاه هایی چون عملکرد دولت در قبال فاجعه منا و معرفی نماینده به سازمان ملل و زانو زدن وزیر امور خارجه در مقابل امیر کویت و سبک مقابله با گستاخی سعودیها در قطع رابطه با ایران و نوع برخورد با عهدشکنیهای آمریکا در برجام و ... خود را نمایان کرده بود.
نویسنده: ارسلان پورذهبی