Skip to Content

سیل مشتاقانی که نه از سوز سرما می هراسندنه از ناامنی عراق؛

کربلا، کربلا ما داریم می آییم.../زائران پیاده میبدی عازم کربلا شدند+ گزارش تصويري


نوای غم انگیزی با زبان عربی و فارسی پخش می شود. اشعار در وصف جابر و اربعین است. صدای نجوا و گریه آهسته آهسته در گوشه و کنار به گوش می رسد. عده ای هم که از جمع خجالت می کشند در پشت درختان یواشکی گریه می کنند.

به گزارش خبرنگار میبدخبر: باد سرد زمستانی صبح امروز میبد را در هم پیچیده بود. سردی هوا سوز زمستان را فریاد می زد.

صبح را با پوشش یک مراسم خاص باید شروع  می کردم. گزارش از کاروانی که قصد پیاده روی به سمت کربلای معلی را داشت. اربعین حسینی در پیش است و سیل مشتاقان نه از سوز سرما می ترسند و نه از ناامنی عراق. آنها می خواهند پا در جای پای جابر بگذارند. همان صحابی رسول الله که اولین زائر حسین بود و در روز اربعین از مدینه به کربلا رسید.

محوطه حوزه سه روح الله مکان گردهمایی زائران حسینی است. سماورهای بزرگ عده ای را به دور خود جمع کرده بود و قل قل سماورها نوید نوشیدن یک چای گرم در هوای سرد می داد. کم کم محوطه مملو از جمعیتی شد که برای بدرقه دوستان و نزدیکانشان آمدند.

زوار حسینی با کوله پشتی های خود از راه می رسیدند. قصدشان پیوستن به دریای خروشان زائر حسینی از سایر جهان است.

پیاده روی به طرف کربلا در واقع نمایش عظمت و اتحاد شیعیان جهان را نشان می دهد . در این راه پیمایی فداکاری، ایثار، محبت و تلاش برای خدمت صادقانه، همدلی و هم دوشی واقعی، قدرت و همبستگی شیعیان و هر عبارت و صفتی که در ذهن هر کس خطور می کند، در آنجا موج می زند. حضور پر شور زنان و مردان، پیر و جوان، کودک و نوجوان، سالم و مریض، کارگر و مهندس، روحانی و پزشک، کشاورز، تاجر و وزیر، خلاصه تمام اصناف و از تمام جهان در این راه پیمایی و تظاهرات عبادی سیاسی با عشق و علاقه و احساس افتخار و غرور شرکت می کنند .از شهرستان ما هم فقط در این مکان و امروز 200 نفر عازم این سفر هستند تا به خیل عظیم زائران سالار شهیدان بپیوندند و به جهانیان نشان دهند که عاشورا و عزای حسین(ع) همیشه و هر سال پرصلابت تر برگزار خواهد شد.

نوبت به بلندگوهامی رسد. نوای غم انگیزی با زبان عربی و فارسی پخش می شود. اشعار در وصف جابر و اربعین است. صدای نجوا و گریه آهسته آهسته در گوشه و کنار به گوش می رسد. عده ای هم که از جمع خجالت می کشند در پشت درختان یواشکی گریه می کنند. برخی هم دماغ ها و چشمانشان قرمز شده است خیلی می خواهند بغض در گلو را فرو نشانند ولی انگار نمی شود.

پیر و جوان برای این سفر آماده اند. از دانش آموز مدرسه ای تا پیرمردی که 80 بهار از زندگی اش گذشته است.

در میان انبوه جمیعت صدای گریه زنان و مادران که جوان هایشان را بدرقه می کنند بیش از هرچیز دیگری به گوش می رسد.

زمان اعزام فرا می رسد. زائرین زیر قرآن رد می شوند. دود اسپند محوطه را پر کرده است. کاروان به سمت گلزار شهدای شهیدیه حرکت می کند و در آنجا به یاد شهدا؛ کسانی که این راه را برای ما آزاد کردند، آنهایی که زائر واقعی کوی حسین بودند را گرامی داشته و این طور می خواندند: «کربلا، کربلا ما داریم می آییم...»

 

Your Rating
Average (3 Votes)
The average rating is 4.0 stars out of 5.