یادداشت:
نقدی بر فیلم”هیس! دخترها فریاد” نمی زنند
نقد مهمی که می توان به این دست فیلمها داشت این است که با وجود مطرح نمودن مساله ای به عنوان ضعف ساختار اجتماعی، موضوعی را برای جایگزینی آن معرفی نمی نمایند و ارمغانی جز بدبینی به اجتماع و نا امیدی دختران از زندگی اجتماعی ندارند.
دیشب فیلم "هیس! دخترها فریاد نمی زنند" ساعت ۱۹ در سینما آفریقا مابین خیابان فاطمی و میدان ولیعصر اکران شد. فیلمی که مخاطب زیادی را به سوی خود کشیده بود به طوری که صفهای طولانی در پشت درب سینما سند خوبی برای اثبات آن به حساب می آمد. عده ای نیز ملتمسانه به دنبال خرید بلیط اضافی از دیگران بودند و عده ای نیز قصد ورود قاچاقی به داخل سینما را داشتند که ماموران حفاظت به خوبی کنترل می کردند. در سالن سینما جمعیت مملو نشسته بود و عده ای که جدید وارد می شدند به دنبال پیدا کردن صندلی سراسیمه جاهای خالی را رصد می کردند که اگر صندلی خالی هم وجود داشت معمولا توسط افراد برای دیگران رزرو شده بود. با این حال عده ای سرپا ایستادند و عده ای نیز از ذوق دیدن فیلم بر زمین سالن نشستند. بیشترین چیزی که نظر را به خود جلب مینمود حضور حداکثری دختران و زنان نسبت به جنس مخالف خود بود. اولین نام بازیگری که بر روی پرده سینما نقش بست نام شهاب حسینی بود که این روزها نام او به وفور در فیلم های جشنواره فیلم فجر رویت می شود که با دیدن آن تماشاگران به تشویقش پرداختند.پوران درخشنده کارگردان و تهیه کنندهی این فیلم است و شهاب حسینی، مریلا زارعی، جمشید هاشمپور، طناز طباطبایی، فرهاد آئیش، مائده طهماسبی، شیرین بینا، بابک حمیدیان، مجید مشیری، اسماعیل سلطانیان، محبوبه بیات ، هادی مرزبان، امیر دژاکام، مهدی ماهانی، امیر آقایی، نیما صفایی و ستاره اسکندری از بازیگران این فیلم سینمایی هستند. شاید با شنیدن نام این کارگردان، ذهن هر بیننده فیلم، می توانست از قبل نوع محتوای فیلم را تخمین بزند. پوران درخشنده شاید جزء معدود افرادی باشد که دیگاه فمنیستی وانتقادی (مکتب فرانک فورتی) را در ساخت فیلم های خود اعمال می کند. درخشنده همواره خود را فیلمسازی اجتماعی گرا نشان داده که به هنجارها و ناهنجاریهایی که خانوادهها در جامعه با آن رو به رو هستند، توجه نشان داده است. هیس دخترها فریاد نمیزنند نیز از این قاعده مستثنی نیست. این فیلم از نگاه روانشناختی وارد گشته است و به آسیب شناسی تربیت فرزندان دختر و طرز نگاه به آنها از اوان کودکی میپردازد. داستان دختری ۲۸ سالهای را به پرده کشید بود که این دختر در کودکی به خاطر مشغله کاری والدین مورد بی توجهی قرار گرفته و به دست یک کارگر خانگی سپرده شده بود که وظیفه رفت و آمد کودک به مدرسه و همبازی شدن با او در خانه را بر عهده داشت. که این کارگر با ترساندن دخترک ۸ ساله و سوء استفاده بی توجهی والدین کودک دخترک ۸ ساله را بارها مورد آزار جنسی خود قرار می دهد. دخترک شبها با کابوس زندگی میکند وهرلحظه چهره مخوف آن کارگر را در ذهن خود تداعی می نمود که همین باعث گردیده بود که نسبت به مردان محیط خود دید بدی پیدا کند و در بزرگ سالی در ازدواجهای خود دچار شکست شود تا نهایت نیز به خاطر وجود همین ذهنیتها، سرایدار همان ساختمانی که برای آرایش شب عروسی خود به آنجا رفته بود را به علت اینکه وی دختر صاحب خانه را علی رغم میل باطنی دخترک به سرایداری می برد تا مادرش بیاید و تحویل او دهد، با دیدن این صحنه و ذهنیت قبلی دختر فیلم، برای آزادی دخترک به سمت سرایدار حمله ور میشود و سرایدار را می کشد.که در نهایت هم پایان فیلم باز رها ماند. این فیلم هرچند یک فیلم توقیفی به حساب می آمد ولی به پرده سینما آورده شد و مخاطبان زیادی که بیشتر آنها را خانمها تشکیل داده بودند به خود جذب نمود. نقد مهمی که می توان به این دست فیلمها داشت این است که با وجود مطرح نمودن مساله ای به عنوان ضعف ساختار اجتماعی، موضوعی را برای جایگزینی آن معرفی نمی نمایند و ارمغانی جز بدبینی به اجتماع و نا امیدی دختران از زندگی اجتماعی ندارند. این فیلم مروج یک رذیلت اخلاقی در جامعه ایرانی است و به گونهای این رذیلت را در مورد کودکان دختر بر جسته مینماید که انگار در سراسرجامعه وجود دارد. تجاوز به دختران و زنان معضلی است که کمتر به آن پرداخته شده و جزو تابوهای جامعه به حساب می آید اما درخشنده در تلاش است این تابو را بشکند و مردم را نسبت به معضل تجاوز حساس و بیدار کند. از طرفی مدتی است که استفاده از فحش در فیلمهای سینما، به یک عرف تبدیل شده است. در این فیلم جمشید هاشم پور که نقش بازپرس را برعهده دارد با کتک زدن و دادن فحش های رکیک به کارگر متجاوز از او اعتراف می گیرد. با وجود این و شرایطی که امروز جامعه ما در آن قرار دارد و توصیههای رهبری به سینما و سبک زندگی، اکران اینگونه فیلمها جای تعجب است. نگاه رهبر معظم انقلاب به سبک زندگی قطعاً در سینما نیز مورد توجه بوده است. اگر دغدغه رهبری وجود و ترویچ سبک زندگی اسلامی است، چقدر فیلم هایی از این جنس می تواند در این زمینه قدم بردارند؟ قطعاً جواب منفی ارزیابی می شود و شاید این گونه فیلمها را یک تضاد جدی با این دغدغه انقلابی دانست. ولی سوال این است که مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چه زمانی به این درک می رسند که اینگونه فیلم های نتیجه عکس در اجتماع خواهد داشت و از طرفی وجهه بین المللی ایران را تخطئه می کند؟! ما در جامعه اسلامی هستیم واگر قرار بر این است که از نظر فرهنگی بتوانیم در مقابل ناتوی فرهنگی دشمن بایستیم و فرهنگ اسلامی را به عنوان ابزار سبک زندگی ارائه دهیم، این گونه فیلم ها نه تنها الگویی برای آن در محتوای خود ندارد بلکه در زمین افکار جوامع غربی پیش رفته که این دست فیلم ها در دهه های پیش بیشترین تولید از آن را در سینما مشاهده می کردیم. منبع:یزد رسا