عاشورا یعنی اسلام را از نو سرودن!
عاشورا یعنی قطرات اشکی که امام حسین (ع) برای فردای اهل بیت خویش ریخت، عاشورا یعنی جمع کردن خارهای بیابان در شب تاریک،یعنی سیراب کردن کودک شیر خواره باسر انگشتان پیکانی تیز،عاشورا یعنی ضجه های کودکانی غریب در صحرایی سوزان، یعنی فرو رفتن خارهای بیابان در پاهای کودکانه ای که به دنبال عشق ندای لبیک سر داده بودند،یعنی اوج مردانگی و ایستادگی،یعنی تجسم تمام غیرتهایی که در چشمان نجیب عباس سوسو می زد،عاشورا یعنی دلدادگی به سرچشمه پاکی ها،یعنی طعم شیرین عطش در کنار یار،پیامد عشق ورزی به نور،عاشورا یعنی صدای گریه هایی که از سر تشنگی در گلو خفه می شد، یعنی پر کردن آب در عین عطش،یعنی پرپر شدن و دم بر نیاوردن،یعنی به آسمان پرتاب کردن خون گلوی شش ماهه ای که از تشنگی به چشمان پدر خیره شده بود،یعنی دفن کردن تمام احساس خویش پشت خیمه ها،عاشورا یعنی وداع آخرین خواهری خسته با برادری از جنس نور،یعنی عین صداقتی که در آسمانها نظیر نداشت،یعنی سکوتی که در تمام فریادها به گوش رسید ونوازشی که بر چشمان پیر و فرتوت خاکستر نشسته مردمان آواز شکست پیروز را زمزمه می کرد، عاشورا یعنی فرود همه غیرت های آسمان در زمین و پرواز همه پاکی ها به آسمان...
عکس: سمیه مرادی