قسمتی از مقاله حسین قدیانی در هفته نامه «پرتو سخن»
اجازه نمی دهیم آه حضرت ماه گره بخورد به سینه چاه
9دی 88 فرزندان انقلاب اسلامی بریدند تک و توک شاخ و برگهای زائد این درخت را. 9 دی 88 روز حجامت جمهوری اسلامی بود و همچون 22 بهمن 57 در زمستان، بهاران آمد. بهار فصل حجامت است. خونآلوده، میکروب سیاسی و گلبولهای خاکستری صفت که یکی به نعل و یکی به میخ میزنند، تصفیه شدند از خون سرخ انقلاب اسلامی. اگر 26 دی 57 شاه از این کشور رفت، 9 دی 88 آبروی شبپرستانی رفت که با حضرت ماه دشمنی کردند. ورشکسته کردیم ما آنان را که باید. 22 بهمن 57 روز بعثت دوباره محمد(ص) بود؛ روز برانگیخته شدن خمینی و 9 دی 88 روز تثبیت ولایت مستمر «علی» بود و روز «نه» گفتن به دشمنان سیدعلی. ما در 14 خرداد 68 با خامنهای بیعت کردیم اما 9 دی اعلام برائت کردیم از دشمنان خامنهای. 9 دی دیر اتفاق افتاد اما دیر یا زود باید اتفاق میافتاد. 9 دی حرف حساب ما این بود؛ تا ظهور بقیه ا...، جز جانشین روحا...؛ حضرت ماه، علمداری برای انقلاب اسلامی متصور نیست. 22 بهمن 57 و 9 دی 88، 2 روی یک سکهاند. حالیا! جمع 22 و 57 میشود 79 و جمع 9 و 88 میشود 97 و مگر 97 را از آن طرف بخوانی 79 نمیشود؟! حالیا! باری پیش از این گفته بودم: «خ» و «میم» و «یا» و «نون» و «یا» در خمینی و خامنهای مشترک است. یعنی من هر وقت مینویسم خامنهای، در دل خود خمینی هم دارد اما خامنهای یک «الف» یک «ها» از خمینی بیشتر دارد که روی هم میشود «آه»... و ما در یوما... 9 دی 88 حرف حساب مان این بود: اجازه نمیدهیم آه حضرت ماه گره بخورد به سینه چاه. ما اگر بودیم «علی» تنها نمیماند. ما اگر بودیم سر شمر را میبریدیم.
9دی 88 فرزندان انقلاب اسلامی بریدند تک و توک شاخ و برگهای زائد این درخت را. 9 دی 88 روز حجامت جمهوری اسلامی بود و همچون 22 بهمن 57 در زمستان، بهاران آمد. بهار فصل حجامت است. خونآلوده، میکروب سیاسی و گلبولهای خاکستری صفت که یکی به نعل و یکی به میخ میزنند، تصفیه شدند از خون سرخ انقلاب اسلامی. اگر 26 دی 57 شاه از این کشور رفت، 9 دی 88 آبروی شبپرستانی رفت که با حضرت ماه دشمنی کردند. ورشکسته کردیم ما آنان را که باید. 22 بهمن 57 روز بعثت دوباره محمد(ص) بود؛ روز برانگیخته شدن خمینی و 9 دی 88 روز تثبیت ولایت مستمر «علی» بود و روز «نه» گفتن به دشمنان سیدعلی. ما در 14 خرداد 68 با خامنهای بیعت کردیم اما 9 دی اعلام برائت کردیم از دشمنان خامنهای. 9 دی دیر اتفاق افتاد اما دیر یا زود باید اتفاق میافتاد. 9 دی حرف حساب ما این بود؛ تا ظهور بقیه ا...، جز جانشین روحا...؛ حضرت ماه، علمداری برای انقلاب اسلامی متصور نیست. 22 بهمن 57 و 9 دی 88، 2 روی یک سکهاند. حالیا! جمع 22 و 57 میشود 79 و جمع 9 و 88 میشود 97 و مگر 97 را از آن طرف بخوانی 79 نمیشود؟! حالیا! باری پیش از این گفته بودم: «خ» و «میم» و «یا» و «نون» و «یا» در خمینی و خامنهای مشترک است. یعنی من هر وقت مینویسم خامنهای، در دل خود خمینی هم دارد اما خامنهای یک «الف» یک «ها» از خمینی بیشتر دارد که روی هم میشود «آه»... و ما در یوما... 9 دی 88 حرف حساب مان این بود: اجازه نمیدهیم آه حضرت ماه گره بخورد به سینه چاه. ما اگر بودیم «علی» تنها نمیماند. ما اگر بودیم سر شمر را میبریدیم.