Skip to Content

دستنوشته 10 سال قبل مرحوم یحیی زاده:

کاش می‌شداصلاًنخوابید ونخورد تافقط وفقط به موکّلان پرداخت/ کاش وقت و پول بیشتری بود


… امشب فکر که می‌کنم می‌بینم در این مسیر، وقت کم دارم و ایضاً پول! ای کاش در این ۴ سال، می‌توانستم بیشتر از این، از فرصت استفاده کنم و ای کاش می‌شد اصلاً نخوابید، اصلاً نخورد و… تا فقط و فقط به موکّلان پرداخت!

به گزارش میبد خبر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مرحوم یحیی زاده دستنوشته 10 سال قبل مرحوم یحیی زاده نماینده مردم تفت و میبد را منتشر کرد.

 

چهارشنبه ۷ اردیبهشت ۸۴

… ابتدا به همراه و فرماندار و… به مدرسه استثنایی عقیل رفتیم؛ به جز مقطع دبیرستان در سایر مقاطع، پسر و دختر در کلاسهای سه تا پنج نفره یا بیشتر مشغول تحصیل هستند. انصافاً امکانات، ساختمان و… وضع بسیار بد و ناراحت کننده‌ای دارد؛ باید فکری کرد…

 

از آنجا به فرمانداری برگشتیم. ابتدا جلسه در جلسه مشاور استاندار و مسؤول روابط عمومی استانداری که با حضور مسؤولان روابط عمومی ادارات میبد در فرمانداری برگزار می‌شد، شرکت کردم. فی البداهه و بدون اینکه تا چند دقیقه قبل از آ‌ن، از برگزاری این نشست خبری داشته، سخنرانی کردم و البته ابتدای سخن گفتم: قبلاً در مورد این جلسه هیچ خبری نداشتم؛ ولی بعداً در همان جلسه، مشاور استاندار، فرماندار و… همه تعریف کردند؛ حتی مشاور استاندار گفت: آ‌نچه حاج آقا در مورد مسؤولیّت روابط عمومی‌ها گفت: منطبق بر جدیدترین روز در این مورد است.

 

سپس در جلسه مسؤولان کمیته امداد شهرهای استان یزد که با حضور مدیرکل و در فرمانداری برگزار می‌شد، شرکت کردم. در این جلسه هم در مورد بودجه و اعتبارات کمیته، سخنرانی کردم و مقبول واقع شد!

 

پس از آن به خانه آمده، نماز خواندم، نهار خوردم و ساعتی استراحت کردم. ساعت ۵:۳۰ برای تشویق ممتازین فرزند فرهنگیان که ۲۷۲ نفر بودند، به ورزشگاه جنب شهرداری رفتم… . توزیع جوایز … تا اذان طول کشید… قرار شده بود حدود ساعت ۷ به نزد پزشکان دست اندرکار ساخت کارخانه داروسازی میبد برویم که حدود یک ساعت دیر شده بود؛ فوری به آنجا رفتیم.

 

گزارشی داده شد و من قول پیگیری جهت جلب پول ارزی آنها دادم…

 

سپس از آنجا به حسن‌آباد رفتیم… امشب روشنایی خیابان حسن‌‌آباد به بیده افتتاح می‌شد و چند خیابان دیگر ازجمله حسن‌آباد به بفروئیه و… . و اصولاً انصافاً بسیار کار شده بود. در مسجد، من صحبت کردم، فرماندار نیز صحبت کرد؛ سپس به سؤالات مردم پاسخ دادیم و به همراه جمع از فلکه حسن‌آباد و بفروئیه نیز بازدید داشتیم.

 

پس از آن… به خانه فردی در امیرآبادی که دیروز در تصادف جاده سنتو کشته شده [رفتیم]…

 

الآن که حدود ساعت یک بامداد می‌باشد، این سطور را سیاه می‌کنم و همچنان مثل دیشب به کمی فرصت، بی‌پولی و … فکر می‌کنم. ای کاش قدرت، سرمایه، توانایی‌ای داشتم که می‌توانستم بیش از این درخدمت مردم میهن باشم!




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.