Skip to Content


همه چیز درباره عملیات رمضان


عمليات رمضان نقطة برجسته اي از جنگ ايران و عراق محسوب مي شود. پس از عمليات بيت المقدس و پيروزيهاي حاصله از آن، نيروهاي اسلام با تاخيري نه چندان قابل قبول (بخاطر اعزام نيرو به لبنان جهت مقابله با تجاوز اسرائيل) عمليات رمضان را آغاز كردند. نكتة اساسي و مهم اين عمليات ـ در شرايطي كه تمامي قدرتهاي بزرگ و كشورهاي مرتجع منطقه فشار زايدالوصفي را متوجه ايران ساخته بودند، ـ اصرار جمهوري اسلامي در ـ احقاق حق خود بود. ايران هرچند در اين عمليات به اهداف از پيش تعيين شده خود نرسيد اما با انجام عمليات در خاك عراق نشان داد كه در تحقق حقوق خود مصمم مي باشد. علاوه بر آن، اين عمليات، درسهاي فراواني را به رزمندگان اسلام تقديم داشت نيروهاي اسلام از آن پس متوجه شدند كه برخلاف گذشته با شرايط كاملاً جديدي در جنگ روبرو گرديده اند. آنچه كه در پي مي آيد تحليلي است كه يكي از فرماندهان عراقي در طي دوران اسارت خود در ايران، نسبت به نبرد رمضان ارائه داشته است ناگفته پيداست ممكن است همگان با نكات ياد شده موافق نباشند، اما از آنجا كه اين مقاله داراي نكات حساس و با اهميتي است، اقدام به درج آن در فصلنامه مي شود. هيات تحريريه فصلنامه برخود فرض مي داند تا مجدداً تشكر خود را از معاونت اطلاعات نيروي زميني سپاه نسبت به ارسال اين مقاله ابراز دارد. عمليات نيروهاي اسلام كه از تاريخ 12 ژوئيه تا 29 ژوئيه 1982 (23/4 تا 7/5/61) در منطقه شرق بصره بوقوع پيوست ، حاوي نكات قابل توجه و با اهميت فراواني است كه مي كوشيم تا به برخي از مهمترين آنها اشاره نمايم، و لذا با عرض پوزش بدون ورود به شرح و چگونگي عمليات صرفاً به نكات برجسته آن اشاره مي كنم. نقاط ضعف نيروهاي ايراني الف ـ عدم حفظ اطلاعات و انتشار آن عراق از پيش نسبت به آمادگي نيروهاي اسلام براي عمليات آينده اطلاع داشت عراق از طريق كانالهاي اطلاعاتي خويش از اهداف ايرانيان اطلاع حاصل كرده بود، از اين رو قبلاً خود را در نهايت آمادگي قرار داده بودند. عدم رعايت مسائل امنيتي از سوي ايراني ها، آشكار بودن تجمع نيروها و بي تفاوت اعمال شده در اين زمينه ها باعث گرديد كه عراق آمادگي لازم را كسب كرده و بطور جدي براي استقبال از اين حمله آماده شود. (در خيابانها صداي بلندگوهائي كه مردم را علناً و بطور سيار از خبر حمله نظامي به شهر بصره آگاه مي ساخت شنيده مي شد) كه باعث تعجب ما مي شد. ب ـ عدم نداشتن آمادگيهاي لازم جهت مقابله با پاتك هاي عراق پس از آنكه نيروهاي اسلام مواضع عراق را پشت سر گذاشتند و توانستند منطقه اي به وسعت 20 كيلومتر تقريبي را آزاد كنند جناح چپ واحدهاي اسلام را درياچه حمايت مي كرد. اما جناح راست آن از حفاظت خوبي برخوردار نبود و زماني كه خط شكنان نيروهاي اسلام به پمپهاي آب در منطقه كتيبان رسيدند بايد واحدهاي اسلام در منطقه پراكنده مي شدند و تدابير لازم بشرح ذيل را براي مقابله با هرگونه حمله متقابل عراق، اتخاذ مي نمودند: 1ـحمايت جناح راست از واحدهاي پيشرو در مقابل هرگونه تهديد. 2-آوردن تسليحات پشتيباني كننده از نيروهاي خط مقدم و بويژه سلاح ضدتان براي مقابله با واحدهاي زرهي عراق كه بدون ترديد ضدحمله هائي را انجام خواهند داد. 3-تهيه آتش پشتيباني جهت واحدها، كه اين امر از مهمترين وظائف است و اين مسئله تحقق نمي يابد مگر آنكه بعضي از واحدهاي توپخانه جهت وارد كردن تلفات و زيانهاي هرچه بيشتر به نيروهاي پاتك كننده، از طريق آتش انبوه توپخانه خود، به خطوط مقدماتي گسيل شوند. اين امر تحقق نيافت و نيروهاي عمل كننده، زير آتش شديد توپخانه عراق و آتش شديد تانكها قرار گرفت كه موجب شكست عمليات گرديد. ج ـ تعلل واحدهاي ايراني در ادامه پيشروي نيروهاي اسلام مي توانستند با توجه به شكست حاصله در واحدهاي عراقي و تسلط شان بر مناطق حساس مثل پلها و واحدهاي پاتك كننده قبل از هرگونه تحركي واحدهاي پاتك كننده را متلاشي سازند اما اين مسئله نيز انجام نشد و نيروهاي اسلام بدون آنكه تدابير و اقدامات لازم را انجام دهند، اندكي دير رسيدند، و همين تاخير باعث شد كه آنان در معرض ضدحمله هاي كوبنده از سوي واحدهاي عراقي قرار گيرند و درگيريهاي شديدي بين دو طرف در گرفت كه چند شب ادامه داشت. تا اينكه صدام شخصاً اظهار داشت اگر لشكر دهم اين شب دوام بياورد، خطر بزودي رفع خواهد شد. اين شب 17 ژوئيه بود و عملاً اگر نيروهاي اسلام مي توانستند لشكر دهم را و ديگر واحدهاي زرهي را در هم بشكنند توانسته بودند به طرف پلها پيشروي كنند. دـ حملات پراكنده و عدم نفوذ در عمق نيروهاي اسلام حملات متعددي را بر روي مواضع دفاعي دشمن انجام داده و توانستند اين مواضع را درهم شكسته و تعدادي از تانكها را به غنيمت خود در آورند و صدها نفر را به اسارت بگيرند. اما اين حملات هدف اصلي را تحقق نبخشيد. آنان بايد در عمق پيشروي ـ مي كردند و عمليات كوبنده خود را ادامه مي دادند و واحدهاي دشمن را محاصره كرده و بطور كامل منهدم مي كردند. ه ـ تمركز حمله بر يك نقطه، محدود بايد طرح نيروهاي اسلام به شكلي مي بود كه از دو محور، دو ستون اصلي را راه ـ مي انداختند و در نقطة از پيش تعيين شده اي به هم مي رسيدند. مثلاً بايد حمله اصلي از پاسگاه زيد را حمله نيرومند ديگري از محور جفير و به سمت نشوه همراهي مي كرد، براي آنكه آتش توپخانه عراق را پراكنده ساخته و تاثيرات پشتيباني هوائي را كاهش مي داد و موضع دفاع اصلي را متزلزل ساخته با ايجاد اخلال در آن، برآن تسلط مي يافت. ولي مي بينيم نيروهاي اسلام به منطقه محدود به پاسگاه زيد تا كوشك بصره توجه داشته و حملات پياپي خود را از اين جبهه انجام دادند. وـ اندك بودن آتش پشتيباني نيروهاي عمل كننده از پشتيباني كافي توپخانه برخوردار نبودند، بخشي از خط شكنان اين نيروها تا جاده اصلي و عمومي نشده ـ چباس ـ رسيدند اما بدون هيچگونه پوشش آتشي، مگر برخي از خمپاره ها، در حاليكه واحدهاي عراقي متقابلاً ضدحمله اي انجام دادند كه مي بايست اين ضدحمله از طريق آتش شديد توپخانه سركوب مي شد اما اين نيروهاي اسلام بودند كه در زير آتش شديد توپخانه عراق قرار داشتند كه همين امر سرنوشت درگيري را به سود عراق پايان داد. زـ استفاده از روشهاي قبلي در حمله به مواضع عراق نيروهاي اسلام پيشروي گسترده اي را از طريق موضعي نه چندان وسيع در مقايسه با موضع دفاعي در عمليات بيت المقدس يا موضع دفاعي عمليات فتح المبين انجام دادند، چرا كه تمامي واحدهاي سپاه سوم كه در اهواز، هويزه و خرمشهر حضور داشتند، در مساحتي كه حجم آن به كمتر از يك چهارم مي رسيد. و به همين دليل موانع كمتري داشت، قرار داشت و بدين ترتيب امكان استفاده از محورهاي پيشروي از چند طريق فراهم بود. اگر نيروهاي اسلام در هم كوبيدن موضع دفاعي همزمان از چند نقطه و دقيقاً از بخش (اصلي) را مدنظر قرار داده و قبل از آنكه استحكامات لازم را براي آن (پس از عمليات رمضان) فراهم آورند، اين كار را انجام داده بودند، مي توانستند آنها را بطور كامل درهم شكسته و تمامي واحدها را باسارت در آورند. در حاليكه مي بينيم نيروهاي اسلام تنها در جبهه پاسگاه زيد تا كوشك تمركز يافته بودند و حملات خود را پس از چند روز از همين جبهه انجام مي دادند يا فاصله زماني را كه هيچ دليلي ندارد، در جبهه نسبتاً كوچكي در مقايسه با ديگر محورهاي قبلي قرار مي دهند، كه باعث مي گرديد تمامي توپخانه هاي محور بتوانند هر نيروئي كه بر عليه محور وارد عمل مي شود را در هم بكوبند در صورتيكه تعدد محورهاي پراكنده و همزمان و بسيار دور از هم مي تواند آتش توپخانه را پراكنده سازد. ح ـحمايت نكردن از جناحها (و عدم تثبيت طرفين واحدهاي خط شكن) ستونهاي نيروهاي اسلامي كه جبهه لشكر پنجم را درهم شكستند توانستند تيپ بيستم و تيپ پانزدهم و يكي از واحدهاي تيپ 419 را كه تحت امر لشكر پنجم قرار داشت از بين برده و به پيشروي خود ادامه دهند. اين در حالي بود كه جناح راست اين محور هدف آتش سنگين [تيپ 419 قرار گرفته و تاثير زيادي بر عمليات گذاشت و همچنين تلفات سنگين] به نيروهاي اسلام وارد ساخته و نقش زيادي در تحقق يافتن اهداف اين ستون داشت. اين تيپ (419) واحدهايي با استعداد حدود 270 نفر ايراني را باسارت ـ گرفت و ماهر عبدالرشيد فرمانده لشكر پنجم در عين حال گفت (من وجود خود را مديون اين تيپ مي دانم). بايد واحد خط شكن در موقعيت خود تثبيت مي شد، حتي اگر اتخاذ موضعگيري دفاعي موقتي را در مقابل اين تيپ اقتضا مي كرد. تيپي كه تاثير زيادي بر سير عمليات شرق بصره داشت و علت پايداري اين تيپ، موفقيت ضدحمله تيپ زرهي دهم بود. ط ـ اهميت زياد قائل نشدن به اين عمليات در حاليكه عراق براي اين عمليات اهميت زيادي قائل شده و آينده سياسي و نظامي خود را در گرو اين نبرد سرنوشت ساز مي دانست، ايرانيها با روحيه عادي وارد اين معركه گرديدند و نبرد آينده خود را نبردي آسان پنداشته و چنين تصور مي كردند كه مانند درگيريهاي قبلي پيروزي از آن آنها مي باشد ـ امام خميني دام ظله رزمندگان اسلام را توصيه كرده بود كه دچار غرور نشوند در حاليكه بعضي از آنان دچار غرور شده و براي عمليات اهميت زيادي قائل نشدند، اهميتي كه اگر نيروهاي اسلام قائل شده بودند جنگ را همان روزها پايان داده بود، برعكس آنها، اين مسئله به صدام فرصت داد كه شديداً احساس كند كه اگر وي حاكم ميدان باشد و مواضع دفاعي خود را محكم كرده و آتشباري خود را امنيت بخشيده نيروهاي زرهي احتياط خود را در اختيار داشته باشد، خواهد توانست حملات اسلام را درهم بشكند، و اين همان چيزي بود كه تحقق يافت. ك ـ محدوديت نقش واحدهاي زرهي و مكانيزه از مهمترين عوامل موفقيت هجوم برعليه مواضع دفاعي و ساقط كردن آنها، اين است كه واحدهاي زرهي و واحدهاي مكانيزه تا آخرين حدي كه مي توانند پس از موفقيت اوليه خط شكنها، به پيشروي خود در اعماق مواضع دفاعي دشمن ادامه دهند تا نيروهاي ذخيره دشمن را قبل از آنكه به خط كشيده شوند تارو مار كنند و يا آنكه فعاليت آنها را در هم شكسته و با درگيري سريع و غافلگيرانه بر آنها غلبه كنند. نيروهاي اسلام توانستند مواضع دفاعي عراق را درهم شكسته و تا مسافت خوبي پيشروي كنند اما نتوانستند در اين پيشروي به هدف خود برسند چرا كه واحدهاي زرهي و مكانيزه را در اين پيشروي بكار نگرفته و بلكه در آن به نيروهاي پياده و به تعداد ناچيز و بسيار محدودي واحدهاي زرهي و مكانيزه تكيه كردند. مسئله اي كه باعث عدم تسلط آنان بر منطقه اي گرديد كه بدان نرسيده بودند. ل ـ بايد مواضع دفاعي در كنار رودخانه بعنوان اولين قدم اتخاذ مي شد اگر نيروهاي اسلام و واحدهاي آنها در كنار رودخانه كتيبان موضعي دفاعي بعنوان اولين پايگاه براي حمله انتخاب مي نمودند، كه از شط العرب تا تلمبه خانه امتداد مي يابد و تحقق اين مسئله امكان داشت (بخاطر عدم وجود واحدها در كنار رودخانه كتيبان) مي توانستند با اتكاء به اين مانع و حمايت از اين جناح از طريق درياچه در منطقه مستقر شوند، و تا زمان تامين رسيدن نيروهاي اسلام براي اجراي عمليات و گرفتن موضع بعدي و همچنين براي مقابله بهتر با هرگونه ضدحمله اي همچنين مي توانستند موضع دفاعي اتخاذ كرده و حمله اي قوي را توسط نيروهاي خود از طريق محور جفير و به منظور درهم كوبيدن موضع دفاعي عراق و محاصره كامل آن، تدارك ببينند. م ـ عدم كنترل فرماندهي بر واحدهاي عمل كننده در عمق پس از پيشروي واحدهاي اسلامي در عمق مواضع دفاعي عراق و پخش شدن آنان در منطقه اي وسيع، كنترل آنها از بين رفته و برخي از دسته هاي خودسرانه عمل مي كردند و زماني كه نيروهاي عراقي اقدام به ضدحمله شديدي نمودند، عقب نشيني واحدها، عقب نشيني خودسرانه و كنترل نشده بود كه موجب وارد شدن تلفات زيادي به آنان گرديد كما اينكه بعضي از واحدهاي اسلام راه خود را گم كرده و سرگردان شده، نمي دانستند چه كنند. كه برخي از آنان در كنار بزرگراه نشوه، الكباس سرگردان بوده و واحدهاي عراقي توانستند بسياري از آنان را باسارت در آورند برخي از آنان نيز در قرارگاههاي عقب تيپ 26 زرهي و تيپ 15 مكانيزه ديده شدند، كه آنان نيز بدست نيروهاي عراق اسير شدند. ت ـ خاموش نكردن توپخانه دشمن پس از لو رفتن محور اصلي حمله، عراق تعدادي از گردانهاي توپخانه خود را وارد اين بخش كرد تا آشت سنگين را بر واحدهاي اسلام وارد آورد، نيروهاي اسلام پاسخهاي مناسبي را براي مقابله با آتش انبوه نيروهاي عراقي كه نتيجه درگيري را به سود آنان مي ساخت، اتخاذ نكردند. سرتيپ ستاد سعري طعمه الجبوري فرمانده سپاه سوم در اين درگيري مي گويد: «توپخانه نتيجه اين درگيري را تا حدود 60% تعيين كرده و 10% بقيه را ديگر واحدها بوجود آوردند.» پس از مهمترين وسائل و عوامل براي موفقيت در حمله، تكيه بر توپخانه و تمركز بخشيدن به آن بطور انبوه مي باشد و اين چيزي است كه توپخانه اسلام فاقد آن بود. ه ـ عدم پيش بينيهاي لازم براي مقابله با حملات شيميائي عراق رژيم حاكم بر عراق براي مسائل و تعهدات بين المللي اهميت زيادي قائل نيست لذا فرماندهي واحدهاي ايراني بايد همه چيز را از قبل پيش بيني مي كرد و امكان انجام حمله شيميائي از سوي عراق را احتمال داده و اقدامات لازم را براي آن بعمل مي آوردند. يكي از علل زياد بودن تلفات كه نيروهاي اسلام در اين حمله متحمل آن شدند، استفاده از تاپالم و سلاحهاي شيميائي ديگر ، توسط عراق بوده است. ف ـ بدي اوضاع و احوال جوي بد بودن اوضاع جوي وجود گرد و غبار علت اصلي گرم كردن مسير توسط واحدهاي اسلام بود و باعث آن شد كه راه خود را گم كرده و باسارت درآيند، لذا فرماندهي نيروهاي ايراني، شرايط جوي را بايد در نظر مي گرفت. ص ـ پيشروي بدون كنترل حدود يك گردان كه فرمانده آنان هم درجه سرهنگ دوم داشت و بسوي پل النشوه پيش مي رفتند باسارت در آمدند. اين پيشروي زياد با وجود مسافت زيادي كه بين اين نيرو و ديگر نيروهاي عمل كننده ايجاد نموده بود، خود اشتباه بزرگي بود. اين مسئله دلالت بر عدم تسلط كامل بر واحدها و از دست دادن اين كنترل دارد. به همين دليل است كه نيروها تا مسافتهاي زياد پيشروي كرده و باسارت در آمدند. نقاط قوت نيروهاي اسلام طي عمليات ياد شده، نيروهاي اسلام همچون عملياتهاي گذشته، داراي نقاط قوت بيشماري بودند كه به برخي از آنها اشاره مي شود: الف ـ سرعت گردآوري نيرو پس از انجام درگيريهاي گسترده ايران توانست در زمان بسيار خوبي گروههاي زيادي از داوطلبان را گرد آورد، اين گردآوري نيرو كه پس از حمله عظيم بيت المقدس انجام گرفت از نظر حجم و نيز ميزان موفقيتهاي حاصله از آن از موارد قبلي بيشتر بود. سرعت تجمع اين نيروها خود عاملي بود كه امكان فرود آوردن ضربات پياپي و خردكننده بر پيكر نيروهاي عراقي را به آنان داده بود. ب ـ موفقيت در نزديك شدن به نيروهاي عراقي و كوبيدن مواضع آنها نيروهاي اسلام توانستند با موفقيت كامل به مواضع عراقيها نزديك شده اين مواضع را فتح كرده و در فرصت مناسب درهم كوبند، همچنين توانستند پس از درهم كوبيدن چند تيپ، در عمق پيشروي نمايند. ج ـ انتخاب مناطق مناسب براي حمله بر عليه موانع عراق نقطه انتخاب شده از سوي نيروهاي اسلام براي انجام نقطه بسيار خوبي بود چرا كبه نقاط حساس در مواضع دفاعي عراق مي رسيد. حمله از اين نقطه و پشتيباني محور عمل كننده واحدهاي اسلام توسط جناح سمت چپ آن كه در درياچه قرار داشت را ممكن مي ساخت همچنين كنترل جناح راست را نيز ممكن مي ساخت در صورتي كه نيروهاي اسلام مي توانستند واحدهاي عمل كننده در ضدحمله ها را درهم بكوبند، مي توانستند تمامي مواضع عراق را اشغال كرده و سپاه سوم را كه ستون فقرات ارتش عراق محسوب مي شد از بين ببرند. د ـ وارد كردن تلفات زياد به نيروهاي عراقي در حملات اوليه نيروهاي اسلام توانستند در آغاز حملات خود، ضربات بسيار كوبنده اي بر پيكره، واحدهاي دفاعي وارد آورده، هزاران نفر را كشته و صدها نفر از نيروهاي عراقي را به اسارت خود درآورند. همچنين نيروهاي اسلام توانستند دهها تانك قابل استفاده را به غنيمت در آورده و آنها را به پشت جبهه منتقل نمايند. و اگر اين حمله دچار اشكال نمي شد، مسير تاريخي جنگ را تغيير مي داد. ه ـ شهامت داشتن و پيشروي در عمق نيروهاي اسلام توانستند دليرانه در عمق مواضع دفاعي عراق پيشروي كنند و اگر اين نيروها پيشروي خود را همچنان ادامه داده بودند و تا قلب مواضع نيروهاي ذخيره پيش رفته بودند، مي توانستند اين نيروها را قبل از آنكه به خود آمده و حركتي انجام دهند، درهم كوبند و در فرصتي كه تمامي محور را هراس فرا گرفته بود، مي توانست بزرگترين پيروزيهاي نظامي را براي نيروهاي اسلام به ارمغان آورد. و ـ پايمردي نيروهاي اسلام نيروهاي اسلام توانستند عليرغم پشتيباني قوي توپخانه كه عراقيها از آن برخوردار بودند، در مواضع فتح شده خود همچنان مقاومت كنند، يعني مقاومت در درون سنگرهائي كه حدود 4-5 كيلومتر از خطوط مرزي فاصله داشته و در داخل خاك عراق قرار داشت ، تيپ چهارم عراق عليرغم حمله هاي پياپي در بازپس گيري مناطقي كه در اختيار نيروهاي اسلام قرار داشت، شكست خورده و متحمل تلفات زيادي گرديد. اين تيپ در ضد حمله هاي خود، تيپ 15 مكانيزه و واحدهاي ديگري را نيز در اختيار داشت. زـ شكار تانك نيروهاي اسلام توانستند در طي درگيريهاي شرق بصره حدود 800 تانك عراقي را از بين ببرند، يكي از افسران عراقي كه آگاهي كامل از اين حمله داشت نيز اين آمار را تائيد كرد وي كه خود از شركت كنندگان در اين حمله بود تاكيد كرد كه اين تعداد، بيش از يك سوم ادوات زرهي عراق را تشكيل مي داد. نيروهاي اسلام همين طور تعدادي تانك قابل استفاده را نيز سالم به غنيمت خود در آوردند. مي توان گفت كه رزمندگان اسلام بيش از دو تيپ زرهي عراق را درهم شكستند. نقاط قوت نيروهاي عراقي فرماندهي عراق با توجه به شكستهاي قبل خود مصمم بود تا بهر نحو كه شده عمليات آتي نيروهاي اسلام را سد نمايد لذا با برگزاري جلسات متعدد و ارسال جزوات آموزشي به يگانهاي خود سعي داشت تا نقاط ضعف خود را برطرف نمايد، ما در اين عمليات شاهد موفقيت عراق در اين تلاشها بوديم به نحوي كه توانستند مانع از موفقيت عمليات نيروهاي ايراني در شرق بصره گردند. به نظر بنده بعضي از نقاط قوت عراق كه باعث كسب اين موفقيت شد بشرح ذيل هستند: الف ـ تجديد نظر در اتخاذ مواضع دفاعي قبلي بدنبال شكستهاي فاحشي كه ارتش عراق درگيريهاي قبلي در شرق كارون و بستان و شوش و دزفول با آن مواجه شده بود كه آخرين آن نيز در حملة بيت المقدس بود و پس از بررسي سريعي كه از طرف فرماندهي عراق در مورد اين درگيريها صورت گرفت بدون نتيجه رسيدند كه علل شكستهاي قبلي آنان عبارت بوده است از: اول: گستردگي جبهة واحدهاي عراقي (دفاع بشكل سطحي و بدون عمق در طول خطوط مقدم). دوم: وجود شكافهاي بزرگ در مواضع دفاعي به شكلي غيرقابل كنترل براي واحدها. سوم: برخوردار نبودن مواضع دفاعي از عمق لازم با توجه به وسعت آن. چهارم: كم بودن موانع: 1-كم بودن ميدان مين و عدم تراكم آن. 2-برخوردار نبودن از موانع، سيم خاردار و ديگر موانع در حد زياد. 3-تحت پوشش قرار دادن ميادين مين توسط گشتي و واحدهاي آتش و آتشباري عليرغم ناچيز بودن آنها. 4-برخوردار نبودن موضع دفاعي از موانع طبيعي كه از حمايت آن برخوردار باشد. پنجم: كمبود نيروهاي احتياط: عدم وجود نيروي احتياط در محل براي همان مواضع و اندك بودن كل نيروهاي احتياط، كه عامل سرنوشت سازي براي مقاومت در مقابل حملاتي كه موفق به فتح موضع مي شوند به حساب مي آيد. ششم: حراست و استتار: وظيفه خود را بخوبي انجام نداده و تشكيل آن بدون برنامه ريزي قبلي بوده است. هفتم: عدم وجود كشتيهاي فعال به منظور كنترل منطقه ممنوعه. هشتم: مشخص نساختن مناطق «استراتژيك و مهم و مواضع دفاعي بطور دقيق تلاش براي سپردن آن به واحدها (يعني مناطق، در اختيار هيچ واحدي قرار نگرفته بود). نهم: طرحهاي حفاظت و كنترل متكي به گشتيها و افراد اطلاعات شناسائي موجود در خط مقدم و روشنائي شبانه بود كه اين مسئله نياز به تجديدنظر اساسي داشت. دهم: مناطق حدفاصل تيپها و لشكرها (بخصوص لشكرها) مواضعي آسيب پذير بوده و به خاطر فقدان نيروهاي احتياط لازم در پشت آن مواضع نفوذ به آن مناطق به سهولت انجام مي گرفت. يازدهم: آتش پشتيباني با توجه به گستردگي جبهه اندك بود. دوازدهم: فرماندهي، واحدهاي زرهي را موظف كرده بود كه در محورهاي خط مقدم موضع پدافندي استقرار داشته باشد كه اين امر باعث گرديد آنان در معرض آتش مستقيم قرار گيرند و لذا اين واحدها بيشترين قابليت خود را كه مانور و قدرت آتش باشد از دست دادند. سيزدهم: فرماندهي اطمينان پيدا كرده بود كه سربازان و افسران تمايلي به نبرد ندارند و روحيه خود را به كلي از دست داده اند ـ به همين خاطر بايد اين روحيه از طريق آتش سنگين جايگزين گردد و صحنة نبرد به صحنة نبرد توپخانه تبديل شده تا توان رزمي آنان را بالا ببرد. چهاردهم: لزوم ارائه طرحهاي براي جايگزيني بيش از گذشته. پانزدهم: نيروي هوائي بايد فعاليت خود را در حملات آينده بالا ببرد چرا كه نقش آن محدود بود. ب ـ طراحي مواضع دفاعي جديد پس از بررسي نكات مهم مربوط به مواضع دفاعي، براي مرحلة پس از فتح خرمشهر مواضع دفاعي عراق به شكل زير طراحي شد: اول: جبهه با عقب نشيني واحدهاي عراقي تا مرزهاي بين المللي وسعت جبهه نسبت به قبل كاهش يافت كه مي بايست با قدرت بيشتري در كنترل قرار گيرد. دوم: حدفاصل يگانها اين مناطق با قدرت، كنترل شده و اجازه داده نشد كه شكافهائي در اين مواضع وجود داشته باشد. سوم: عمق آماده ساختن مواضع در عمق موضع دفاعي تا امكان محاصره واحدهاي حمله كننده وجود داشته و نفوذ اين نيروها را سد نبوده و بوسيله توپخانه آنان را تار و مار ساخته و منطقه را به كلي از دست آنان خارج سازد. چهارم: موانع 1-افزودن ميادين مين و زياد كردن عمق آنها. 2-كار گذاشتن موانع سيم خاردار و كندكننده. 3-ايجاد موانع آبي (مثل رودهاي مصنوعي ـ كانال ـ و آب انداختن منطقه). 4-ايجاد موانع طبيعي مستحكم و متكي ساختن موضع دفاعي بر آن. پنجم: نيروي احتياط فراهم آوردن نيروهاي احتياط قوي و سريع العمل زرهي و پياده مكانيزه براي دخالت سريع در صورت سقوط موضع دفاعي. ششم: نگهباني و پوشش ايجاد پستهاي نگهباني و پوشش با استفاده از نيروهائي كه توان مجبور ساختن دشمن به پراكنده شدن را داشته و بتوانند با كند كردن حركت دشمن فرصت را براي ريختن آتش انبوه و تار و مار كردن آنها بوجود آورند. هفتم: منطقه ممنوعه كنترل آن بوسيله گشتيهاي فعال صورت مي پذيرد. هشتم: منطقه استراتژيك و حياتي تعيين مناطق استراتژيك و حياتي براي هر واحد و اجازه ندادن به دشمن براي اشغال آنها. نهم: طرحهاي كنترل و مراقبت لزوم كنترل و مراقبت از جبهه بطور مستمر براي تحت نظر داشتن تحركات دشمن، كه در اين مورد بايستي موارد زير عمل شود: 1-ايجاد دكلهاي ديده باني بلند و مرتفع كه بايستي حمايت لازم از آن به عمل آيد. 2-استفاده از دوربينهاي دوربرد. 3-استفاده از دوربينهاي ديد در شب. 4-گشتيهاي دائمي. 5-شنود بي سيم. 6-استفاده از دستگاههاي رازيت. 7-تهيه طرح آتش منور براي منطقه ـ ريختن آتش منورگاه به گاه و روشن ساختن منطقه درگيري پس از شروع عملياتها. دهم: پشتيباني توپخانه دادن نقش اصلي به توپخانه براي تعيين نتيجه نبرد به شكل آتش سنگين طراحي گرديد با توجه به دقت مواضع فرستاده شده به مقرهاي بالا براي اينكه اين مقرها بتوانند منطقه اصلي حمله را ثبت كنند و بدين طريق اين منطقه اصلي را متوقف ساخته يا حركت نيروهاي آن را كند سازد بدين ترتيب توپخانه آتش انبوه خود را بر روي مناطق هدف قرار گرفته يا مناطق اصلي نبرد متوجه ساخته و نيروهاي مهاجم را تار و مار كند (حتي گزارشاتي حاكي است كه نيروهاي ذخيره كه براي ضدحمله در نظر گرفته شده بود بدون آنكه وارد درگيري با دشمن شوند به علت از بين رفتن دشمن بوسيله توپخانه موفق به اشغال هدف خود گشته اند) گزارشي نيز حاكي است كه آتش پشتيباني در موارد زيادي ما را بر آن داشت كه در بازپس گيري مناطق مناطق از بكارگيري مستقيم واحدهاي رزمي بي نياز شده و كار براي ما آسان گردد.(1) يازدهم: واحدهاي زرهي واحدهاي زرهي بخاطر قابليت تحرك و قدرت آتش زياد تانكها بعنوان عامل مهم و سرنوشت سازي براي حمله محسوب مي گردد به همين خاطر بايد در مناطق نسبتاً دوري از آتش توپخانه دشمن قرار گرفته و بعنوان نيروي ذخيره اي براي محور نگهداري شود تا در محورهاي اصلي حمله وارد عمل شود. دوازدهم: روحيه نيروها و تراكم آتش با توجه به پائين بودن سطح روحيه رزمنده عراقي و ناتواني او براي مقاومت لذا بايد بهنگام آغاز حملات آتش پشتيباني شديدي توسط توپخانه بوجود آمده و به سرباز نقش نه چندان زيادي داده شود كه عبارتست از باقيماندن در موضع دفاعي تا هنگامي كه محور اصلي حمله آماده شود و آتش سنگين توپخانه براين محور فرود آمده و آنرا تارو مار سازد اين مسئله همان چيزي است كه در گزارشي كه قبلاً به آن اشاره شد بدان اعتراف شده است، جايگزين كردن سرباز از طريق تراكم آتش انديشه اي است كه براي تمامي فرماندهان عراقي مورد قبول قرار گرفته است. به همين خاطر است كه مي بينيم عراق در عمليات جزاير مجنون حدود 2 ميليون گلوله توپ را براي پشتيباني از حمله عراق فرو مي ريزد تا بتواند جزاير مجنون را بازپس بگيرد. سيزدهم: تامين نيروي جايگزين گردآوري افراد براي تمامي واحدها و قسمتها در مدارس نظام و مراكز آموزشي ـ مراكز فني و واحدهاي تخصصي ـ دانشكده ها و نهادهاي نظامي به منظور تامين تمامي پرسنل و جبران كمبودهاي ناشي از حملات ايرانيها. چهاردهم: نيروي هوائي اسكادرانهاي جديدي بوجود آورده شود. بخصوص اسكادرانهاي ميگ 25 كه توان زيادي در كسب اطلاعات و كشف مراكز تجمع نيروها و دارا مي باشند و مي تواند اين نيروها را قبل از وارد شدن به صحنه نبرد از بين ببرد تا نتوانند از طريق زمين واحدهاي درگير را كمك كنند. كما اينكه تعدادي هواپيماهاي جديد براي كوبيدن حملات نيروهاي اسلام و تقويت قدرت دفاعي و خريداري گرديد. نكاتي كه در طرح وضعيت جديد دفاعي پس از عمليات آزادسازي خرمشهر بدان اشاره كردم، همه آنها را عراق در عمليات شرق بصره به مورد اجرا در نياورد بلكه آنها مشخص ساخته و يا به مورد اجرا در آوردن اندك اندك آنها ، به مرحله اي رسيده است كه هم اكنون در آن قرار داريم. ج ـ وارد كردن سريع نيروهاي ذخيره عراق توانست واحدهاي زرهي ذخيره خود را براي مقابله با شكستي كه در موضع دفاعي آن بوجود آمده بود، وارد كرده و نيروهاي ايراني را كه در عمق وارد عمل شده بودند را محاصره و كم كم از طريق ضدحمله هاي شديد آنها را از بين ببرد. د ـ تامين آتش پشتيباني توپخانه عراق توانست آتش پشتيباني سنگيني را براي واحدهاي خود فراهم آورد كه خود عامل اصلي و سرنوشت ساز حمله گرديد بطوريكه فرمانده سپاه سوم عراق در آن هنگام گفته بود كه : 90% علل پيروزي ما در اين حمله توپخانه بود. ك ـ عمق بخشيدن به مواضع دفاعي عراق با تكيه بر جزوات رسمي به ضدحمله مي پرداخت لذا مي بينيم كه عمق زيادي را براي خود فراهم آورده و اين مواضع را بخوبي تامين كرد تا جائيكه نيروهاي اسلام مجبور بودند براي درهم شكستن آنها دشواري زيادي را متحمل شده و تلفات زيادي بدهند. و ـ كنار گذاشتن انديشه خاكريز داشتن فرماندهي عراق داشتن خاكريز را عاملي مي دانست كه بويژه در زماني كه در عمق قرار داشته باشد، خود مواضع آماده اي براي نيروهاي اسلام به حساب مي آيد كه پس از درهم شكستن مواضع دفاعي عراق مي توانند بخوبي از آنها استفاده كنند لذا بر آن شدند تا تمام خاكريزها را از بين ببرند تا نيروهاي اسلام به هنگام نفوذ در عمق نيروهاي عراقي نتوانند از آنها استفاده كرده و با آشكار بودن آنها، بتوان بخوبي آنان را زير آتش توپخانه و ديگر سلاحها قرار داده تلفات هرچه بيشتري را برآنان وارد آورد. ز ـ بهره گيري از پراكندگي نيروهاي اسلام اين مسئله كه به هنگام عقب نشيني نيروهاي اسلام پديد مي آيد باعث گرديد كه عراق آتش هرچه بيشتري را برآنان ريخته و با وارد كردن تلفات بيشتري بر آنان ضدحمله شديدتري را بر آنان وارد آورند كه باعث گرديد تعدادي از رزمندگان اسلام به اسارت نيروهاي عراقي درآمده و تعداد اسرا براساس آخرين آمار رسمي به 1040 نفر بالغ گرديد. ح ـ نقش بارز نيروي هوائي عراق نيروي هوائي عراق در اين عمليات توانست از نزديك، پشتيباني خوبي را براي واحدهاي زمين فراهم آورده و در تعيين سرنوشت عمليات بسود عراق بسيار كمك نمايد. ط ـ بارز بودن نقش هوانيروز هوانيروز هم بخوبي وارد عمل شده و واحدها را بخوبي مورد پشتيباني قرار داد. ي ـ كسب اطلاعات مفيد عراق اطلاعات خوبي را توانسته بود كسب كند بطوريكه توانست اطلاعات مهمي درباره حجم نيروها و اهداف مورد نظر آنان را بدست آورد نفوذي هاي ما در ايران نقش مهمي را در ارائه اطلاعات ايفاء كردند صدام توانسته بود اين افراد را به قيمت گزافي بخرد و از اين طريق اطلاعات ذيقيمتي بدست آورد كمكهاي كشورهاي مرتجع و ابرقدرتها نيز براي واحدهاي عراقي بسيار مفيد بود تا بتوانند آمادگيهاي لازم را براي مقابله با حملات ايران كسب كنند. نقاط ضعف نيروهاي عراق ارتش عراق توانست حمله نيروهاي اسلام در عمليات شرق بصره را سد نمايد و مانع از پيشروي آنان گردد و تلاش زيادي داشت تا تجارب بدست آمده از عملياتهاي گذشته را كاملاً به مورد اجرا گذارد، اما با همه اينها داراي نقاط ضعف عمده اي بود كه ذيلاً به برخي از آنها اشاره مي شود: الف ـ عليرغم آمادگي كامل آنان ، مواضع دفاعي آنان درهم شكسته شد واحدهاي اسلام توانستند مواضع دفاعي عراق را پشت سر گذاشته و در عمق پيشروي نمايند و اگر اشتباهات كوچكي از سوي نيروهاي اسلام سر نزده بود، توانسته بودند مواضع دفاعي عراق را منهدم و متلاشي كنند. ب ـ حدفاصل بين لشكرها و ستون ها فاقد نيروها و واحدهائي در عمق بود كه اين مسئله براي ستونهاي لشكر بهم مشهود بود به طوري كه حمله ايرانيها از همين نقاط و حدفاصل نيروها و ستونهاي لشكر نهم زرهي انجام گشت. ج ـ گستردگي جبهه برخي از لشكرها و ستونها تيپ 416 باضافه يك گردان و تيپ 20 زرهي باضافه دو گردان در مسافتي حدود 32 كيلومتر گسترش پيدا كرده بودند اين وسعت بسيار زياد بود تا جائيكه موفقيت جبهه اسلامي را موجب گرديد. با توجه به اينكه بعداً اين منطقه به شش تيپ واگذار گرديد. بعبارت ديگر هر تيپ 5 كيلومتر را در اختيار داشت و در عمق مواضع 6 تيپ ديگر مستقر بودند. از اينجاست كه مي توان به تفاوت فاحش اين دو حالت پي برد.(2) د ـ تسلط بر اراضي ممنوعه واحدهاي عراقي نتوانستند مناطق ممنوعه را در اختيار بگيرند كه اين امر موجب شد تا كشتيهاي ايران بتوانند فعاليت خود را انجام داده و از شكافهاي حاصله در مواضع دفاعي آگاهي يافته و بسوي مواضع عقب دشمن نفوذ كرده و با ايجاد اخلال و انجام عمليات ايذائي مواضع دفاعي آنان را متزلزل كنند. ه – زيانهاي زرهي واحدهاي زرهي لشكر نهم مامور بودند كه اين سرزمينها و قسمتهاي ديگري از محورهاي خط مقدم را حفظ نمايند كمااين كه منطقه خسارات زيادي را براي واحدهاي زرهي در پي داشت. تعداد تانكهاي آسيب ديده بيش از 800 دستگاه بوده و نيروهاي اسلام توانستند تعدادي تانك را به غنيمت بگيرند و بيشترين آسيب تانكها در لشكر نهم بود تا جائيكه صدام را بر آن داشت تا اين لشكر را به كلي منحل كرده و لشكر 11 زرهي را جايگزين سازد. - پاورقي (1) تجزيه و تحليل عمليات شرق بصره بخش مربوط به لشكر دوم تحليل عمليات تيپ چهارم از لشكر دوم شماره كتاب 4128 ق ت 1982. (2) تحليل درگيريهاي شرق بصره صفحه 4 كتاب شماره 4128 منتشره از سوي تيپ چهارم مرزي. پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس

20953_907 عمليات رمضان نقطة برجسته اي از جنگ ايران و عراق محسوب مي شود. پس از عمليات بيت المقدس و پيروزيهاي حاصله از آن، نيروهاي اسلام با تاخيري نه چندان قابل قبول (بخاطر اعزام نيرو به لبنان جهت مقابله با تجاوز اسرائيل) عمليات رمضان را آغاز كردند. نكتة اساسي و مهم اين عمليات ـ در شرايطي كه تمامي قدرتهاي بزرگ و كشورهاي مرتجع منطقه فشار زايدالوصفي را متوجه ايران ساخته بودند، ـ اصرار جمهوري اسلامي در ـ احقاق حق خود بود. ايران هرچند در اين عمليات به اهداف از پيش تعيين شده خود نرسيد اما با انجام عمليات در خاك عراق نشان داد كه در تحقق حقوق خود مصمم مي باشد. علاوه بر آن، اين عمليات، درسهاي فراواني را به رزمندگان اسلام تقديم داشت نيروهاي اسلام از آن پس متوجه شدند كه برخلاف گذشته با شرايط كاملاً جديدي در جنگ روبرو گرديده اند. آنچه كه در پي مي آيد تحليلي است كه يكي از فرماندهان عراقي در طي دوران اسارت خود در ايران، نسبت به نبرد رمضان ارائه داشته است ناگفته پيداست ممكن است همگان با نكات ياد شده موافق نباشند، اما از آنجا كه اين مقاله داراي نكات حساس و با اهميتي است، اقدام به درج آن در فصلنامه مي شود. هيات تحريريه فصلنامه برخود فرض مي داند تا مجدداً تشكر خود را از معاونت اطلاعات نيروي زميني سپاه نسبت به ارسال اين مقاله ابراز دارد. عمليات نيروهاي اسلام كه از تاريخ 12 ژوئيه تا 29 ژوئيه 1982 (23/4 تا 7/5/61) در منطقه شرق بصره بوقوع پيوست ، حاوي نكات قابل توجه و با اهميت فراواني است كه مي كوشيم تا به برخي از مهمترين آنها اشاره نمايم، و لذا با عرض پوزش بدون ورود به شرح و چگونگي عمليات صرفاً به نكات برجسته آن اشاره مي كنم. نقاط ضعف نيروهاي ايراني الف ـ عدم حفظ اطلاعات و انتشار آن عراق از پيش نسبت به آمادگي نيروهاي اسلام براي عمليات آينده اطلاع داشت عراق از طريق كانالهاي اطلاعاتي خويش از اهداف ايرانيان اطلاع حاصل كرده بود، از اين رو قبلاً خود را در نهايت آمادگي قرار داده بودند. عدم رعايت مسائل امنيتي از سوي ايراني ها، آشكار بودن تجمع نيروها و بي تفاوت اعمال شده در اين زمينه ها باعث گرديد كه عراق آمادگي لازم را كسب كرده و بطور جدي براي استقبال از اين حمله آماده شود. (در خيابانها صداي بلندگوهائي كه مردم را علناً و بطور سيار از خبر حمله نظامي به شهر بصره آگاه مي ساخت شنيده مي شد) كه باعث تعجب ما مي شد. 20973_437 ب ـ عدم نداشتن آمادگيهاي لازم جهت مقابله با پاتك هاي عراق پس از آنكه نيروهاي اسلام مواضع عراق را پشت سر گذاشتند و توانستند منطقه اي به وسعت 20 كيلومتر تقريبي را آزاد كنند جناح چپ واحدهاي اسلام را درياچه حمايت مي كرد. اما جناح راست آن از حفاظت خوبي برخوردار نبود و زماني كه خط شكنان نيروهاي اسلام به پمپهاي آب در منطقه كتيبان رسيدند بايد واحدهاي اسلام در منطقه پراكنده مي شدند و تدابير لازم بشرح ذيل را براي مقابله با هرگونه حمله متقابل عراق، اتخاذ مي نمودند: 1ـحمايت جناح راست از واحدهاي پيشرو در مقابل هرگونه تهديد. 2-آوردن تسليحات پشتيباني كننده از نيروهاي خط مقدم و بويژه سلاح ضدتان براي مقابله با واحدهاي زرهي عراق كه بدون ترديد ضدحمله هائي را انجام خواهند داد. 3-تهيه آتش پشتيباني جهت واحدها، كه اين امر از مهمترين وظائف است و اين مسئله تحقق نمي يابد مگر آنكه بعضي از واحدهاي توپخانه جهت وارد كردن تلفات و زيانهاي هرچه بيشتر به نيروهاي پاتك كننده، از طريق آتش انبوه توپخانه خود، به خطوط مقدماتي گسيل شوند. اين امر تحقق نيافت و نيروهاي عمل كننده، زير آتش شديد توپخانه عراق و آتش شديد تانكها قرار گرفت كه موجب شكست عمليات گرديد. 20967_638 ج ـ تعلل واحدهاي ايراني در ادامه پيشروي نيروهاي اسلام مي توانستند با توجه به شكست حاصله در واحدهاي عراقي و تسلط شان بر مناطق حساس مثل پلها و واحدهاي پاتك كننده قبل از هرگونه تحركي واحدهاي پاتك كننده را متلاشي سازند اما اين مسئله نيز انجام نشد و نيروهاي اسلام بدون آنكه تدابير و اقدامات لازم را انجام دهند، اندكي دير رسيدند، و همين تاخير باعث شد كه آنان در معرض ضدحمله هاي كوبنده از سوي واحدهاي عراقي قرار گيرند و درگيريهاي شديدي بين دو طرف در گرفت كه چند شب ادامه داشت. تا اينكه صدام شخصاً اظهار داشت اگر لشكر دهم اين شب دوام بياورد، خطر بزودي رفع خواهد شد. اين شب 17 ژوئيه بود و عملاً اگر نيروهاي اسلام مي توانستند لشكر دهم را و ديگر واحدهاي زرهي را در هم بشكنند توانسته بودند به طرف پلها پيشروي كنند. 20959_696 دـ حملات پراكنده و عدم نفوذ در عمق نيروهاي اسلام حملات متعددي را بر روي مواضع دفاعي دشمن انجام داده و توانستند اين مواضع را درهم شكسته و تعدادي از تانكها را به غنيمت خود در آورند و صدها نفر را به اسارت بگيرند. اما اين حملات هدف اصلي را تحقق نبخشيد. آنان بايد در عمق پيشروي ـ مي كردند و عمليات كوبنده خود را ادامه مي دادند و واحدهاي دشمن را محاصره كرده و بطور كامل منهدم مي كردند. ه ـ تمركز حمله بر يك نقطه، محدود بايد طرح نيروهاي اسلام به شكلي مي بود كه از دو محور، دو ستون اصلي را راه ـ مي انداختند و در نقطة از پيش تعيين شده اي به هم مي رسيدند. مثلاً بايد حمله اصلي از پاسگاه زيد را حمله نيرومند ديگري از محور جفير و به سمت نشوه همراهي مي كرد، براي آنكه آتش توپخانه عراق را پراكنده ساخته و تاثيرات پشتيباني هوائي را كاهش مي داد و موضع دفاع اصلي را متزلزل ساخته با ايجاد اخلال در آن، برآن تسلط مي يافت. ولي مي بينيم نيروهاي اسلام به منطقه محدود به پاسگاه زيد تا كوشك بصره توجه داشته و حملات پياپي خود را از اين جبهه انجام دادند. وـ اندك بودن آتش پشتيباني نيروهاي عمل كننده از پشتيباني كافي توپخانه برخوردار نبودند، بخشي از خط شكنان اين نيروها تا جاده اصلي و عمومي نشده ـ چباس ـ رسيدند اما بدون هيچگونه پوشش آتشي، مگر برخي از خمپاره ها، در حاليكه واحدهاي عراقي متقابلاً ضدحمله اي انجام دادند كه مي بايست اين ضدحمله از طريق آتش شديد توپخانه سركوب مي شد اما اين نيروهاي اسلام بودند كه در زير آتش شديد توپخانه عراق قرار داشتند كه همين امر سرنوشت درگيري را به سود عراق پايان داد. زـ استفاده از روشهاي قبلي در حمله به مواضع عراق نيروهاي اسلام پيشروي گسترده اي را از طريق موضعي نه چندان وسيع در مقايسه با موضع دفاعي در عمليات بيت المقدس يا موضع دفاعي عمليات فتح المبين انجام دادند، چرا كه تمامي واحدهاي سپاه سوم كه در اهواز، هويزه و خرمشهر حضور داشتند، در مساحتي كه حجم آن به كمتر از يك چهارم مي رسيد. و به همين دليل موانع كمتري داشت، قرار داشت و بدين ترتيب امكان استفاده از محورهاي پيشروي از چند طريق فراهم بود. اگر نيروهاي اسلام در هم كوبيدن موضع دفاعي همزمان از چند نقطه و دقيقاً از بخش (اصلي) را مدنظر قرار داده و قبل از آنكه استحكامات لازم را براي آن (پس از عمليات رمضان) فراهم آورند، اين كار را انجام داده بودند، مي توانستند آنها را بطور كامل درهم شكسته و تمامي واحدها را باسارت در آورند. در حاليكه مي بينيم نيروهاي اسلام تنها در جبهه پاسگاه زيد تا كوشك تمركز يافته بودند و حملات خود را پس از چند روز از همين جبهه انجام مي دادند يا فاصله زماني را كه هيچ دليلي ندارد، در جبهه نسبتاً كوچكي در مقايسه با ديگر محورهاي قبلي قرار مي دهند، كه باعث مي گرديد تمامي توپخانه هاي محور بتوانند هر نيروئي كه بر عليه محور وارد عمل مي شود را در هم بكوبند در صورتيكه تعدد محورهاي پراكنده و همزمان و بسيار دور از هم مي تواند آتش توپخانه را پراكنده سازد. ح ـحمايت نكردن از جناحها (و عدم تثبيت طرفين واحدهاي خط شكن) ستونهاي نيروهاي اسلامي كه جبهه لشكر پنجم را درهم شكستند توانستند تيپ بيستم و تيپ پانزدهم و يكي از واحدهاي تيپ 419 را كه تحت امر لشكر پنجم قرار داشت از بين برده و به پيشروي خود ادامه دهند. اين در حالي بود كه جناح راست اين محور هدف آتش سنگين [تيپ 419 قرار گرفته و تاثير زيادي بر عمليات گذاشت و همچنين تلفات سنگين] به نيروهاي اسلام وارد ساخته و نقش زيادي در تحقق يافتن اهداف اين ستون داشت. اين تيپ (419) واحدهايي با استعداد حدود 270 نفر ايراني را باسارت ـ گرفت و ماهر عبدالرشيد فرمانده لشكر پنجم در عين حال گفت (من وجود خود را مديون اين تيپ مي دانم). بايد واحد خط شكن در موقعيت خود تثبيت مي شد، حتي اگر اتخاذ موضعگيري دفاعي موقتي را در مقابل اين تيپ اقتضا مي كرد. تيپي كه تاثير زيادي بر سير عمليات شرق بصره داشت و علت پايداري اين تيپ، موفقيت ضدحمله تيپ زرهي دهم بود. 20960_277 ط ـ اهميت زياد قائل نشدن به اين عمليات در حاليكه عراق براي اين عمليات اهميت زيادي قائل شده و آينده سياسي و نظامي خود را در گرو اين نبرد سرنوشت ساز مي دانست، ايرانيها با روحيه عادي وارد اين معركه گرديدند و نبرد آينده خود را نبردي آسان پنداشته و چنين تصور مي كردند كه مانند درگيريهاي قبلي پيروزي از آن آنها مي باشد ـ امام خميني دام ظله رزمندگان اسلام را توصيه كرده بود كه دچار غرور نشوند در حاليكه بعضي از آنان دچار غرور شده و براي عمليات اهميت زيادي قائل نشدند، اهميتي كه اگر نيروهاي اسلام قائل شده بودند جنگ را همان روزها پايان داده بود، برعكس آنها، اين مسئله به صدام فرصت داد كه شديداً احساس كند كه اگر وي حاكم ميدان باشد و مواضع دفاعي خود را محكم كرده و آتشباري خود را امنيت بخشيده نيروهاي زرهي احتياط خود را در اختيار داشته باشد، خواهد توانست حملات اسلام را درهم بشكند، و اين همان چيزي بود كه تحقق يافت. ك ـ محدوديت نقش واحدهاي زرهي و مكانيزه از مهمترين عوامل موفقيت هجوم برعليه مواضع دفاعي و ساقط كردن آنها، اين است كه واحدهاي زرهي و واحدهاي مكانيزه تا آخرين حدي كه مي توانند پس از موفقيت اوليه خط شكنها، به پيشروي خود در اعماق مواضع دفاعي دشمن ادامه دهند تا نيروهاي ذخيره دشمن را قبل از آنكه به خط كشيده شوند تارو مار كنند و يا آنكه فعاليت آنها را در هم شكسته و با درگيري سريع و غافلگيرانه بر آنها غلبه كنند. نيروهاي اسلام توانستند مواضع دفاعي عراق را درهم شكسته و تا مسافت خوبي پيشروي كنند اما نتوانستند در اين پيشروي به هدف خود برسند چرا كه واحدهاي زرهي و مكانيزه را در اين پيشروي بكار نگرفته و بلكه در آن به نيروهاي پياده و به تعداد ناچيز و بسيار محدودي واحدهاي زرهي و مكانيزه تكيه كردند. مسئله اي كه باعث عدم تسلط آنان بر منطقه اي گرديد كه بدان نرسيده بودند. ل ـ بايد مواضع دفاعي در كنار رودخانه بعنوان اولين قدم اتخاذ مي شد اگر نيروهاي اسلام و واحدهاي آنها در كنار رودخانه كتيبان موضعي دفاعي بعنوان اولين پايگاه براي حمله انتخاب مي نمودند، كه از شط العرب تا تلمبه خانه امتداد مي يابد و تحقق اين مسئله امكان داشت (بخاطر عدم وجود واحدها در كنار رودخانه كتيبان) مي توانستند با اتكاء به اين مانع و حمايت از اين جناح از طريق درياچه در منطقه مستقر شوند، و تا زمان تامين رسيدن نيروهاي اسلام براي اجراي عمليات و گرفتن موضع بعدي و همچنين براي مقابله بهتر با هرگونه ضدحمله اي همچنين مي توانستند موضع دفاعي اتخاذ كرده و حمله اي قوي را توسط نيروهاي خود از طريق محور جفير و به منظور درهم كوبيدن موضع دفاعي عراق و محاصره كامل آن، تدارك ببينند. م ـ عدم كنترل فرماندهي بر واحدهاي عمل كننده در عمق پس از پيشروي واحدهاي اسلامي در عمق مواضع دفاعي عراق و پخش شدن آنان در منطقه اي وسيع، كنترل آنها از بين رفته و برخي از دسته هاي خودسرانه عمل مي كردند و زماني كه نيروهاي عراقي اقدام به ضدحمله شديدي نمودند، عقب نشيني واحدها، عقب نشيني خودسرانه و كنترل نشده بود كه موجب وارد شدن تلفات زيادي به آنان گرديد كما اينكه بعضي از واحدهاي اسلام راه خود را گم كرده و سرگردان شده، نمي دانستند چه كنند. كه برخي از آنان در كنار بزرگراه نشوه، الكباس سرگردان بوده و واحدهاي عراقي توانستند بسياري از آنان را باسارت در آورند برخي از آنان نيز در قرارگاههاي عقب تيپ 26 زرهي و تيپ 15 مكانيزه ديده شدند، كه آنان نيز بدست نيروهاي عراق اسير شدند. 20955_603 ت ـ خاموش نكردن توپخانه دشمن پس از لو رفتن محور اصلي حمله، عراق تعدادي از گردانهاي توپخانه خود را وارد اين بخش كرد تا آشت سنگين را بر واحدهاي اسلام وارد آورد، نيروهاي اسلام پاسخهاي مناسبي را براي مقابله با آتش انبوه نيروهاي عراقي كه نتيجه درگيري را به سود آنان مي ساخت، اتخاذ نكردند. سرتيپ ستاد سعري طعمه الجبوري فرمانده سپاه سوم در اين درگيري مي گويد: «توپخانه نتيجه اين درگيري را تا حدود 60% تعيين كرده و 10% بقيه را ديگر واحدها بوجود آوردند.» پس از مهمترين وسائل و عوامل براي موفقيت در حمله، تكيه بر توپخانه و تمركز بخشيدن به آن بطور انبوه مي باشد و اين چيزي است كه توپخانه اسلام فاقد آن بود. ه ـ عدم پيش بينيهاي لازم براي مقابله با حملات شيميائي عراق رژيم حاكم بر عراق براي مسائل و تعهدات بين المللي اهميت زيادي قائل نيست لذا فرماندهي واحدهاي ايراني بايد همه چيز را از قبل پيش بيني مي كرد و امكان انجام حمله شيميائي از سوي عراق را احتمال داده و اقدامات لازم را براي آن بعمل مي آوردند. يكي از علل زياد بودن تلفات كه نيروهاي اسلام در اين حمله متحمل آن شدند، استفاده از تاپالم و سلاحهاي شيميائي ديگر ، توسط عراق بوده است. ف ـ بدي اوضاع و احوال جوي بد بودن اوضاع جوي وجود گرد و غبار علت اصلي گرم كردن مسير توسط واحدهاي اسلام بود و باعث آن شد كه راه خود را گم كرده و باسارت درآيند، لذا فرماندهي نيروهاي ايراني، شرايط جوي را بايد در نظر مي گرفت. ص ـ پيشروي بدون كنترل حدود يك گردان كه فرمانده آنان هم درجه سرهنگ دوم داشت و بسوي پل النشوه پيش مي رفتند باسارت در آمدند. اين پيشروي زياد با وجود مسافت زيادي كه بين اين نيرو و ديگر نيروهاي عمل كننده ايجاد نموده بود، خود اشتباه بزرگي بود. اين مسئله دلالت بر عدم تسلط كامل بر واحدها و از دست دادن اين كنترل دارد. به همين دليل است كه نيروها تا مسافتهاي زياد پيشروي كرده و باسارت در آمدند. نقاط قوت نيروهاي اسلام طي عمليات ياد شده، نيروهاي اسلام همچون عملياتهاي گذشته، داراي نقاط قوت بيشماري بودند كه به برخي از آنها اشاره مي شود: الف ـ سرعت گردآوري نيرو پس از انجام درگيريهاي گسترده ايران توانست در زمان بسيار خوبي گروههاي زيادي از داوطلبان را گرد آورد، اين گردآوري نيرو كه پس از حمله عظيم بيت المقدس انجام گرفت از نظر حجم و نيز ميزان موفقيتهاي حاصله از آن از موارد قبلي بيشتر بود. سرعت تجمع اين نيروها خود عاملي بود كه امكان فرود آوردن ضربات پياپي و خردكننده بر پيكر نيروهاي عراقي را به آنان داده بود. ب ـ موفقيت در نزديك شدن به نيروهاي عراقي و كوبيدن مواضع آنها نيروهاي اسلام توانستند با موفقيت كامل به مواضع عراقيها نزديك شده اين مواضع را فتح كرده و در فرصت مناسب درهم كوبند، همچنين توانستند پس از درهم كوبيدن چند تيپ، در عمق پيشروي نمايند. ج ـ انتخاب مناطق مناسب براي حمله بر عليه موانع عراق نقطه انتخاب شده از سوي نيروهاي اسلام براي انجام نقطه بسيار خوبي بود چرا كبه نقاط حساس در مواضع دفاعي عراق مي رسيد. حمله از اين نقطه و پشتيباني محور عمل كننده واحدهاي اسلام توسط جناح سمت چپ آن كه در درياچه قرار داشت را ممكن مي ساخت همچنين كنترل جناح راست را نيز ممكن مي ساخت در صورتي كه نيروهاي اسلام مي توانستند واحدهاي عمل كننده در ضدحمله ها را درهم بكوبند، مي توانستند تمامي مواضع عراق را اشغال كرده و سپاه سوم را كه ستون فقرات ارتش عراق محسوب مي شد از بين ببرند. د ـ وارد كردن تلفات زياد به نيروهاي عراقي در حملات اوليه نيروهاي اسلام توانستند در آغاز حملات خود، ضربات بسيار كوبنده اي بر پيكره، واحدهاي دفاعي وارد آورده، هزاران نفر را كشته و صدها نفر از نيروهاي عراقي را به اسارت خود درآورند. همچنين نيروهاي اسلام توانستند دهها تانك قابل استفاده را به غنيمت در آورده و آنها را به پشت جبهه منتقل نمايند. و اگر اين حمله دچار اشكال نمي شد، مسير تاريخي جنگ را تغيير مي داد. ه ـ شهامت داشتن و پيشروي در عمق نيروهاي اسلام توانستند دليرانه در عمق مواضع دفاعي عراق پيشروي كنند و اگر اين نيروها پيشروي خود را همچنان ادامه داده بودند و تا قلب مواضع نيروهاي ذخيره پيش رفته بودند، مي توانستند اين نيروها را قبل از آنكه به خود آمده و حركتي انجام دهند، درهم كوبند و در فرصتي كه تمامي محور را هراس فرا گرفته بود، مي توانست بزرگترين پيروزيهاي نظامي را براي نيروهاي اسلام به ارمغان آورد. و ـ پايمردي نيروهاي اسلام نيروهاي اسلام توانستند عليرغم پشتيباني قوي توپخانه كه عراقيها از آن برخوردار بودند، در مواضع فتح شده خود همچنان مقاومت كنند، يعني مقاومت در درون سنگرهائي كه حدود 4-5 كيلومتر از خطوط مرزي فاصله داشته و در داخل خاك عراق قرار داشت ، تيپ چهارم عراق عليرغم حمله هاي پياپي در بازپس گيري مناطقي كه در اختيار نيروهاي اسلام قرار داشت، شكست خورده و متحمل تلفات زيادي گرديد. اين تيپ در ضد حمله هاي خود، تيپ 15 مكانيزه و واحدهاي ديگري را نيز در اختيار داشت. زـ شكار تانك نيروهاي اسلام توانستند در طي درگيريهاي شرق بصره حدود 800 تانك عراقي را از بين ببرند، يكي از افسران عراقي كه آگاهي كامل از اين حمله داشت نيز اين آمار را تائيد كرد وي كه خود از شركت كنندگان در اين حمله بود تاكيد كرد كه اين تعداد، بيش از يك سوم ادوات زرهي عراق را تشكيل مي داد. نيروهاي اسلام همين طور تعدادي تانك قابل استفاده را نيز سالم به غنيمت خود در آوردند. مي توان گفت كه رزمندگان اسلام بيش از دو تيپ زرهي عراق را درهم شكستند. نقاط قوت نيروهاي عراقي فرماندهي عراق با توجه به شكستهاي قبل خود مصمم بود تا بهر نحو كه شده عمليات آتي نيروهاي اسلام را سد نمايد لذا با برگزاري جلسات متعدد و ارسال جزوات آموزشي به يگانهاي خود سعي داشت تا نقاط ضعف خود را برطرف نمايد، ما در اين عمليات شاهد موفقيت عراق در اين تلاشها بوديم به نحوي كه توانستند مانع از موفقيت عمليات نيروهاي ايراني در شرق بصره گردند. به نظر بنده بعضي از نقاط قوت عراق كه باعث كسب اين موفقيت شد بشرح ذيل هستند: الف ـ تجديد نظر در اتخاذ مواضع دفاعي قبلي بدنبال شكستهاي فاحشي كه ارتش عراق درگيريهاي قبلي در شرق كارون و بستان و شوش و دزفول با آن مواجه شده بود كه آخرين آن نيز در حملة بيت المقدس بود و پس از بررسي سريعي كه از طرف فرماندهي عراق در مورد اين درگيريها صورت گرفت بدون نتيجه رسيدند كه علل شكستهاي قبلي آنان عبارت بوده است از: اول: گستردگي جبهة واحدهاي عراقي (دفاع بشكل سطحي و بدون عمق در طول خطوط مقدم). دوم: وجود شكافهاي بزرگ در مواضع دفاعي به شكلي غيرقابل كنترل براي واحدها. سوم: برخوردار نبودن مواضع دفاعي از عمق لازم با توجه به وسعت آن. چهارم: كم بودن موانع: 1-كم بودن ميدان مين و عدم تراكم آن. 2-برخوردار نبودن از موانع، سيم خاردار و ديگر موانع در حد زياد. 3-تحت پوشش قرار دادن ميادين مين توسط گشتي و واحدهاي آتش و آتشباري عليرغم ناچيز بودن آنها. 4-برخوردار نبودن موضع دفاعي از موانع طبيعي كه از حمايت آن برخوردار باشد. پنجم: كمبود نيروهاي احتياط: عدم وجود نيروي احتياط در محل براي همان مواضع و اندك بودن كل نيروهاي احتياط، كه عامل سرنوشت سازي براي مقاومت در مقابل حملاتي كه موفق به فتح موضع مي شوند به حساب مي آيد. ششم: حراست و استتار: وظيفه خود را بخوبي انجام نداده و تشكيل آن بدون برنامه ريزي قبلي بوده است. هفتم: عدم وجود كشتيهاي فعال به منظور كنترل منطقه ممنوعه. هشتم: مشخص نساختن مناطق «استراتژيك و مهم و مواضع دفاعي بطور دقيق تلاش براي سپردن آن به واحدها (يعني مناطق، در اختيار هيچ واحدي قرار نگرفته بود). نهم: طرحهاي حفاظت و كنترل متكي به گشتيها و افراد اطلاعات شناسائي موجود در خط مقدم و روشنائي شبانه بود كه اين مسئله نياز به تجديدنظر اساسي داشت. دهم: مناطق حدفاصل تيپها و لشكرها (بخصوص لشكرها) مواضعي آسيب پذير بوده و به خاطر فقدان نيروهاي احتياط لازم در پشت آن مواضع نفوذ به آن مناطق به سهولت انجام مي گرفت. يازدهم: آتش پشتيباني با توجه به گستردگي جبهه اندك بود. دوازدهم: فرماندهي، واحدهاي زرهي را موظف كرده بود كه در محورهاي خط مقدم موضع پدافندي استقرار داشته باشد كه اين امر باعث گرديد آنان در معرض آتش مستقيم قرار گيرند و لذا اين واحدها بيشترين قابليت خود را كه مانور و قدرت آتش باشد از دست دادند. سيزدهم: فرماندهي اطمينان پيدا كرده بود كه سربازان و افسران تمايلي به نبرد ندارند و روحيه خود را به كلي از دست داده اند ـ به همين خاطر بايد اين روحيه از طريق آتش سنگين جايگزين گردد و صحنة نبرد به صحنة نبرد توپخانه تبديل شده تا توان رزمي آنان را بالا ببرد. چهاردهم: لزوم ارائه طرحهاي براي جايگزيني بيش از گذشته. پانزدهم: نيروي هوائي بايد فعاليت خود را در حملات آينده بالا ببرد چرا كه نقش آن محدود بود. ب ـ طراحي مواضع دفاعي جديد پس از بررسي نكات مهم مربوط به مواضع دفاعي، براي مرحلة پس از فتح خرمشهر مواضع دفاعي عراق به شكل زير طراحي شد: اول: جبهه با عقب نشيني واحدهاي عراقي تا مرزهاي بين المللي وسعت جبهه نسبت به قبل كاهش يافت كه مي بايست با قدرت بيشتري در كنترل قرار گيرد. دوم: حدفاصل يگانها اين مناطق با قدرت، كنترل شده و اجازه داده نشد كه شكافهائي در اين مواضع وجود داشته باشد. سوم: عمق آماده ساختن مواضع در عمق موضع دفاعي تا امكان محاصره واحدهاي حمله كننده وجود داشته و نفوذ اين نيروها را سد نبوده و بوسيله توپخانه آنان را تار و مار ساخته و منطقه را به كلي از دست آنان خارج سازد. چهارم: موانع 1-افزودن ميادين مين و زياد كردن عمق آنها. 2-كار گذاشتن موانع سيم خاردار و كندكننده. 3-ايجاد موانع آبي (مثل رودهاي مصنوعي ـ كانال ـ و آب انداختن منطقه). 4-ايجاد موانع طبيعي مستحكم و متكي ساختن موضع دفاعي بر آن. پنجم: نيروي احتياط فراهم آوردن نيروهاي احتياط قوي و سريع العمل زرهي و پياده مكانيزه براي دخالت سريع در صورت سقوط موضع دفاعي. ششم: نگهباني و پوشش ايجاد پستهاي نگهباني و پوشش با استفاده از نيروهائي كه توان مجبور ساختن دشمن به پراكنده شدن را داشته و بتوانند با كند كردن حركت دشمن فرصت را براي ريختن آتش انبوه و تار و مار كردن آنها بوجود آورند. هفتم: منطقه ممنوعه كنترل آن بوسيله گشتيهاي فعال صورت مي پذيرد. هشتم: منطقه استراتژيك و حياتي تعيين مناطق استراتژيك و حياتي براي هر واحد و اجازه ندادن به دشمن براي اشغال آنها. نهم: طرحهاي كنترل و مراقبت لزوم كنترل و مراقبت از جبهه بطور مستمر براي تحت نظر داشتن تحركات دشمن، كه در اين مورد بايستي موارد زير عمل شود: 1-ايجاد دكلهاي ديده باني بلند و مرتفع كه بايستي حمايت لازم از آن به عمل آيد. 2-استفاده از دوربينهاي دوربرد. 3-استفاده از دوربينهاي ديد در شب. 4-گشتيهاي دائمي. 5-شنود بي سيم. 6-استفاده از دستگاههاي رازيت. 7-تهيه طرح آتش منور براي منطقه ـ ريختن آتش منورگاه به گاه و روشن ساختن منطقه درگيري پس از شروع عملياتها. دهم: پشتيباني توپخانه دادن نقش اصلي به توپخانه براي تعيين نتيجه نبرد به شكل آتش سنگين طراحي گرديد با توجه به دقت مواضع فرستاده شده به مقرهاي بالا براي اينكه اين مقرها بتوانند منطقه اصلي حمله را ثبت كنند و بدين طريق اين منطقه اصلي را متوقف ساخته يا حركت نيروهاي آن را كند سازد بدين ترتيب توپخانه آتش انبوه خود را بر روي مناطق هدف قرار گرفته يا مناطق اصلي نبرد متوجه ساخته و نيروهاي مهاجم را تار و مار كند (حتي گزارشاتي حاكي است كه نيروهاي ذخيره كه براي ضدحمله در نظر گرفته شده بود بدون آنكه وارد درگيري با دشمن شوند به علت از بين رفتن دشمن بوسيله توپخانه موفق به اشغال هدف خود گشته اند) گزارشي نيز حاكي است كه آتش پشتيباني در موارد زيادي ما را بر آن داشت كه در بازپس گيري مناطق مناطق از بكارگيري مستقيم واحدهاي رزمي بي نياز شده و كار براي ما آسان گردد.(1) يازدهم: واحدهاي زرهي واحدهاي زرهي بخاطر قابليت تحرك و قدرت آتش زياد تانكها بعنوان عامل مهم و سرنوشت سازي براي حمله محسوب مي گردد به همين خاطر بايد در مناطق نسبتاً دوري از آتش توپخانه دشمن قرار گرفته و بعنوان نيروي ذخيره اي براي محور نگهداري شود تا در محورهاي اصلي حمله وارد عمل شود. دوازدهم: روحيه نيروها و تراكم آتش با توجه به پائين بودن سطح روحيه رزمنده عراقي و ناتواني او براي مقاومت لذا بايد بهنگام آغاز حملات آتش پشتيباني شديدي توسط توپخانه بوجود آمده و به سرباز نقش نه چندان زيادي داده شود كه عبارتست از باقيماندن در موضع دفاعي تا هنگامي كه محور اصلي حمله آماده شود و آتش سنگين توپخانه براين محور فرود آمده و آنرا تارو مار سازد اين مسئله همان چيزي است كه در گزارشي كه قبلاً به آن اشاره شد بدان اعتراف شده است، جايگزين كردن سرباز از طريق تراكم آتش انديشه اي است كه براي تمامي فرماندهان عراقي مورد قبول قرار گرفته است. به همين خاطر است كه مي بينيم عراق در عمليات جزاير مجنون حدود 2 ميليون گلوله توپ را براي پشتيباني از حمله عراق فرو مي ريزد تا بتواند جزاير مجنون را بازپس بگيرد. سيزدهم: تامين نيروي جايگزين گردآوري افراد براي تمامي واحدها و قسمتها در مدارس نظام و مراكز آموزشي ـ مراكز فني و واحدهاي تخصصي ـ دانشكده ها و نهادهاي نظامي به منظور تامين تمامي پرسنل و جبران كمبودهاي ناشي از حملات ايرانيها. چهاردهم: نيروي هوائي اسكادرانهاي جديدي بوجود آورده شود. بخصوص اسكادرانهاي ميگ 25 كه توان زيادي در كسب اطلاعات و كشف مراكز تجمع نيروها و دارا مي باشند و مي تواند اين نيروها را قبل از وارد شدن به صحنه نبرد از بين ببرد تا نتوانند از طريق زمين واحدهاي درگير را كمك كنند. كما اينكه تعدادي هواپيماهاي جديد براي كوبيدن حملات نيروهاي اسلام و تقويت قدرت دفاعي و خريداري گرديد. نكاتي كه در طرح وضعيت جديد دفاعي پس از عمليات آزادسازي خرمشهر بدان اشاره كردم، همه آنها را عراق در عمليات شرق بصره به مورد اجرا در نياورد بلكه آنها مشخص ساخته و يا به مورد اجرا در آوردن اندك اندك آنها ، به مرحله اي رسيده است كه هم اكنون در آن قرار داريم. ج ـ وارد كردن سريع نيروهاي ذخيره عراق توانست واحدهاي زرهي ذخيره خود را براي مقابله با شكستي كه در موضع دفاعي آن بوجود آمده بود، وارد كرده و نيروهاي ايراني را كه در عمق وارد عمل شده بودند را محاصره و كم كم از طريق ضدحمله هاي شديد آنها را از بين ببرد. د ـ تامين آتش پشتيباني توپخانه عراق توانست آتش پشتيباني سنگيني را براي واحدهاي خود فراهم آورد كه خود عامل اصلي و سرنوشت ساز حمله گرديد بطوريكه فرمانده سپاه سوم عراق در آن هنگام گفته بود كه : 90% علل پيروزي ما در اين حمله توپخانه بود. ك ـ عمق بخشيدن به مواضع دفاعي عراق با تكيه بر جزوات رسمي به ضدحمله مي پرداخت لذا مي بينيم كه عمق زيادي را براي خود فراهم آورده و اين مواضع را بخوبي تامين كرد تا جائيكه نيروهاي اسلام مجبور بودند براي درهم شكستن آنها دشواري زيادي را متحمل شده و تلفات زيادي بدهند. و ـ كنار گذاشتن انديشه خاكريز داشتن فرماندهي عراق داشتن خاكريز را عاملي مي دانست كه بويژه در زماني كه در عمق قرار داشته باشد، خود مواضع آماده اي براي نيروهاي اسلام به حساب مي آيد كه پس از درهم شكستن مواضع دفاعي عراق مي توانند بخوبي از آنها استفاده كنند لذا بر آن شدند تا تمام خاكريزها را از بين ببرند تا نيروهاي اسلام به هنگام نفوذ در عمق نيروهاي عراقي نتوانند از آنها استفاده كرده و با آشكار بودن آنها، بتوان بخوبي آنان را زير آتش توپخانه و ديگر سلاحها قرار داده تلفات هرچه بيشتري را برآنان وارد آورد. ز ـ بهره گيري از پراكندگي نيروهاي اسلام اين مسئله كه به هنگام عقب نشيني نيروهاي اسلام پديد مي آيد باعث گرديد كه عراق آتش هرچه بيشتري را برآنان ريخته و با وارد كردن تلفات بيشتري بر آنان ضدحمله شديدتري را بر آنان وارد آورند كه باعث گرديد تعدادي از رزمندگان اسلام به اسارت نيروهاي عراقي درآمده و تعداد اسرا براساس آخرين آمار رسمي به 1040 نفر بالغ گرديد. ح ـ نقش بارز نيروي هوائي عراق نيروي هوائي عراق در اين عمليات توانست از نزديك، پشتيباني خوبي را براي واحدهاي زمين فراهم آورده و در تعيين سرنوشت عمليات بسود عراق بسيار كمك نمايد. ط ـ بارز بودن نقش هوانيروز هوانيروز هم بخوبي وارد عمل شده و واحدها را بخوبي مورد پشتيباني قرار داد. ي ـ كسب اطلاعات مفيد عراق اطلاعات خوبي را توانسته بود كسب كند بطوريكه توانست اطلاعات مهمي درباره حجم نيروها و اهداف مورد نظر آنان را بدست آورد نفوذي هاي ما در ايران نقش مهمي را در ارائه اطلاعات ايفاء كردند صدام توانسته بود اين افراد را به قيمت گزافي بخرد و از اين طريق اطلاعات ذيقيمتي بدست آورد كمكهاي كشورهاي مرتجع و ابرقدرتها نيز براي واحدهاي عراقي بسيار مفيد بود تا بتوانند آمادگيهاي لازم را براي مقابله با حملات ايران كسب كنند. نقاط ضعف نيروهاي عراق ارتش عراق توانست حمله نيروهاي اسلام در عمليات شرق بصره را سد نمايد و مانع از پيشروي آنان گردد و تلاش زيادي داشت تا تجارب بدست آمده از عملياتهاي گذشته را كاملاً به مورد اجرا گذارد، اما با همه اينها داراي نقاط ضعف عمده اي بود كه ذيلاً به برخي از آنها اشاره مي شود: الف ـ عليرغم آمادگي كامل آنان ، مواضع دفاعي آنان درهم شكسته شد واحدهاي اسلام توانستند مواضع دفاعي عراق را پشت سر گذاشته و در عمق پيشروي نمايند و اگر اشتباهات كوچكي از سوي نيروهاي اسلام سر نزده بود، توانسته بودند مواضع دفاعي عراق را منهدم و متلاشي كنند. ب ـ حدفاصل بين لشكرها و ستون ها فاقد نيروها و واحدهائي در عمق بود كه اين مسئله براي ستونهاي لشكر بهم مشهود بود به طوري كه حمله ايرانيها از همين نقاط و حدفاصل نيروها و ستونهاي لشكر نهم زرهي انجام گشت. ج ـ گستردگي جبهه برخي از لشكرها و ستونها تيپ 416 باضافه يك گردان و تيپ 20 زرهي باضافه دو گردان در مسافتي حدود 32 كيلومتر گسترش پيدا كرده بودند اين وسعت بسيار زياد بود تا جائيكه موفقيت جبهه اسلامي را موجب گرديد. با توجه به اينكه بعداً اين منطقه به شش تيپ واگذار گرديد. بعبارت ديگر هر تيپ 5 كيلومتر را در اختيار داشت و در عمق مواضع 6 تيپ ديگر مستقر بودند. از اينجاست كه مي توان به تفاوت فاحش اين دو حالت پي برد.(2) د ـ تسلط بر اراضي ممنوعه واحدهاي عراقي نتوانستند مناطق ممنوعه را در اختيار بگيرند كه اين امر موجب شد تا كشتيهاي ايران بتوانند فعاليت خود را انجام داده و از شكافهاي حاصله در مواضع دفاعي آگاهي يافته و بسوي مواضع عقب دشمن نفوذ كرده و با ايجاد اخلال و انجام عمليات ايذائي مواضع دفاعي آنان را متزلزل كنند. ه – زيانهاي زرهي واحدهاي زرهي لشكر نهم مامور بودند كه اين سرزمينها و قسمتهاي ديگري از محورهاي خط مقدم را حفظ نمايند كمااين كه منطقه خسارات زيادي را براي واحدهاي زرهي در پي داشت. تعداد تانكهاي آسيب ديده بيش از 800 دستگاه بوده و نيروهاي اسلام توانستند تعدادي تانك را به غنيمت بگيرند و بيشترين آسيب تانكها در لشكر نهم بود تا جائيكه صدام را بر آن داشت تا اين لشكر را به كلي منحل كرده و لشكر 11 زرهي را جايگزين سازد. - پاورقي (1) تجزيه و تحليل عمليات شرق بصره بخش مربوط به لشكر دوم تحليل عمليات تيپ چهارم از لشكر دوم شماره كتاب 4128 ق ت 1982. (2) تحليل درگيريهاي شرق بصره صفحه 4 كتاب شماره 4128 منتشره از سوي تيپ چهارم مرزي. پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس



رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.