Skip to Content

مروری بر بیانات رهبر انقلاب؛

همه مطالبات، شاخص‌ها و آفت‌های جنبش دانشجویی به مناسبت ۱۶ آذر


نزدیک شدن به ۱۶ آذر فرصت مناسبی است برای بازنگری و بازخوانی پرونده قطور جنبش دانشجویی برای درک آنکه تا به امروز این جنبش چه فرازها و فرودهایی به خود دیده است و امروز در کدام نقطه ایستاده و به کجا قرار است برسد. برای بررسی کارشناسی هر حرکت اجتماعی نیاز به شاخص وجود دارد شاخصی که بتوان بر اساس نزدیکی و دوری از آن این حرکت را موشکافی کرد که تا چه حد به فلسفه وجودی و اساس خودش نزدیک است و تا چه حد می تواند به رسالت خود بر اساس معیارها عمل کند و با توجه به همین معیارها می توان آفات محتمل بر آن را بررسی نمود.نزدیک شدن به روز دانشجو بهانه خوبی را فراهم می‌کند که جنبش دانشجویی که به تعبیر مقام معظم رهبری نماد بیداری دانشجویان است نگاهی دوباره به نقطه‌ای که ایستاده است بیاندازد و آن را با نقطه مطلوب مقایسه کند.اما سوالی که دانشجویان از ابتدای دوران دانشجویی با آن سروکار دارند این است که در کنار تحصیل علم که وظیفه اصلی آنهاست چه تکالیف دیگری برعهده دارند و برای دستیابی به آنها چه باید بکنند؟ پتانسیل بالای جنبش دانشجویی که در محیط دانشگاه وجود دارد اگر از آن به طور مناسبی استفاده شود می تواند این شور و دغدغه مندی حرکت انقلاب را تسری بخشد و باعث افزایش بیداری و نیروی محرک قوی در راستای حرکت رو به جلوی جامعه شود. اما اگر از آن غفلت شود این پتانسیل قوی از مسیر خارج خواهد شد و خسارات جبران ناپذیری را برای جامعه و مردم به همراه خواهد داشت چرا که دشمن به راحتی می تواند بر موج احساسات و شور جوانی دانشجویان سوار شود و از آن به نحو مطلوب استفاده کند. _ اما شاخص‌های اصلی جنبش دانشجویی چیست؟ رهبر معظم انقلاب طی دیدارهای متعددی که در سالهای اخیر با جمع دانشجویان و نخبگان کشور داشته اند، با برشمردن شاخص ها و خصوصیات اصلی جنبش دانشجویی به تشریح آنها برای دانشجویان پرداخته اند  و دانستن این شاخص ها را لازمه " بیداری دانشجویی " در ایران دانسته اند.   "آرمانگرایى در مقابل مصلحت گرایى"  یکی از این خصوصیت ها و شاخص های اصلی جنبش دانشجویی است. مقام معظم رهبری در این خصوص فرموده اند: «انسان وقتى که در محیط تلاش و کار معمولى زندگى قرار مى‌گیرد، گاهى موانع جلوِ چشم او را مى‌گیرد؛ آرمانها را دور دست و غیرقابل دستیابى به انسان نشان مى‌دهد و این خطر بزرگى است. گاهى آرمانها فراموش مى‌شوند. در محیط جوان، آرمانها محسوس، ملموس، زنده و قابل دسترسى و دستیابى است؛ لذا براى آنها تلاش مى‌شود. خودِ این تلاش، تلاش مبارکى مى‌شود.»     "صدق و صفا و خلوص است"  از دیگر شاخص های جنبش دانشجویی است. مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: «در حرکت دانشجویى، کلک، تقلّب، حیله و شیوه‌هاى غیرانسانى‌اى که معمولاً در محیطهاى زندگىِ رایج به کار مى‌رود، کمرنگ است و یا به‌طور طبیعى نیست. در محیط معمولى زندگى، در محیط سیاست، در محیط تجارت و در محیط بده بستانهاى اجتماعى، هر کس هر حرفى که مى‌زند، مواظب است ببیند از این حرف چه گیرش مى‌آید و چه از دست مى‌دهد. حالا بسته به این است که چقدر زرنگ، چقدر پشت هم‌انداز و چقدر عاقل باشد – یا در نقطه مقابلش قرار گرفته باشد – تا چیزى از دست بدهد، یا چیزى به‌دست آورد. اما در محیط حرکت دانشجویى، نه؛ حرف را براى خوب بودنش، براى درست بودنش، براى جاذبه داشتنش براى خود و براى حقیقت، بیان و دنبال و تعقیب مى‌کنند. نمى‌خواهم تعمیم دهم و بگویم که هر نفر از آحاد دانشجو، هر تک تکى از این حرفهایى که مى‌زند، این‌طور است؛ نه، اما این رنگِ غالب است.»     "رهایى از وابستگی‌هاى گوناگونِ حزبى و سیاسى"  شاخص دیگری است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی درباره جنبش های دانشجویی برشمرده‌اند. مقام معظم رهبری در این باره خطاب به دانشجویان فرموده‌اند: «در این مجموعه حرکت دانشجویى، انسان مى‌تواند این خصوصیت را مشاهده کند که این هم یک شعبه از همان مصلحت‌گرایى است. غالباً در این‌جا از تقیّداتى که معمولاً مجموعه‌هاى گوناگون سیاسى و غیرسیاسى براى افراد خودشان فراهم مى‌کنند، خبرى نیست و جوان حوصله این قید و بندها را ندارد.  لذا در گذشته پیش از انقلاب، احزابى بودند و کارهایى مى‌کردند؛ اما به دانشگاه که مى‌رسیدند، ضابطه از دستشان در مى‌رفت! ممکن بود چهار نفر عضو هم یارگیرى مى‌کردند، اما نمى‌توانستند انضباطهاى مورد نظر خودشان را – انضباطهاى حزبى خیلى شدید که در احزاب دنیا معمول بود و هست – در محیط دانشجویى به‌درستى اعمال کنند؛ زیرا دانشجو بالاخره در جایى به اجتهاد مى‌رسد. آن زمانها حزب توده، حزب فعّالى بود؛ تشکیلات خیلى وسیعى هم داشت؛ با شورویها هم مرتبط بود و اصلاً براى آنها کار مى‌کرد؛ اما به دانشگاه که مى‌رسید، مجبور بود بسیارى از حقایق حزبى را از چشم دانشجو پنهان کند!»    "ظلم‌ستیزی و استکبارستیزی"  مشخه دیگر جنبش های دانشجویی است که رهبر فرزانه انقلاب اینگونه در مورد این شاخص توضیح می دهند: در مقابل مظاهرى که ازنظر فطرت انسانى زشت است – مثل ظلم، زورگویى، تبعیض، بى‌عدالتى، تقلّب، دورویى و نفاق – حسّاسیت منفى دارد و آن را دفع مى‌کند. یک وقت در اوّل انقلاب، همین گروه منافقین، با استفاده از فرصت انقلاب توانست در میان جوانان و دانشجویان نفوذى پیدا کند؛ اما وقتى معلوم شد که اعضاى این گروه، منافقند، غالباً روى برگرداندند. چرا به آنها منافق مى‌گفتند؟ چون ادّعایشان این بود که براساس ایدئولوژى دین تشکیلات دارند، تلاش مى‌کنند و آینده معیّن مى‌کنند؛ اما در عمل معلوم مى‌شد که نه، از ایدئولوژى دین هیچ خبرى نیست؛ تفکّرات، تفکّرات التقاطى مارکسیستى است؛ آن هم نه مارکسیستىِ یک دست؛ التقاطى، مخلوط و آشفته؛ و در عمل خارجى و فعّالیت و مبارزات هم آن چیزى که حاکم بر بیشترین فعّالیتهاى آنهاست، قدرت‌طلبى است.  تلاش براى این که به قدرت دست پیدا کنند؛ قدرتى که در پدید آمدنش نقش زیادى نداشتند؛ بلکه به‌عنوان یک مجموعه اصلاً نقش نداشتند؛ هرچند ممکن بود افرادى از آنها هم در خلال ملت نقش داشته باشند. لذا چون نفاق آنها معلوم شد – معلوم شد که ظاهرشان با باطنشان؛ حرفشان با دلشان؛ ادّعایشان با آنچه که حقیقتاً آن را دنبال مى‌کنند، یکى نیست – مجموعه جوانِ دانشجویى از اینها اعراض کرد و روى برگرداند.    "منطق و تفکّر و بینش صحیح"  از جمله شاخصه های جنبش دانشجویی است. مقام معظم رهبری در اینباره می فرمایند: «ششمین خصوصیت این حرکت دانشجویى و این پدیده ذاتى محیط دانشگاهها این است که بر این حرکت، فقط احساسات حکومت نمى‌کند؛ بلکه ضمن این که احساسات هست، منطق و تفکّر و بینش و تحصیل و میل به فهمیدن و تدقیق هم در آن وجود دارد.  البته شدّت و ضعف دارد؛ گاهى کم و گاهى زیاد. از نظر ما، اینها خصوصیاتى است که در این مجموعه موسوم به حرکت دانشجویى، یا بیدارى دانشجویى وجود دارد. البته کسانى که اهل تحلیل و تدقیقهاى این‌طورى هستند، بگردند و خصوصیات دیگرى هم پیدا کنند؛ که حتماً هم وجود دارد و من حالا نمى‌خواهم آن‌طورى بحث کنم. {بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتى شریف‌ ۱۳۷۸/۰۹/۰۱} _ برررسی مطالبات رهبرانقلاب از دانشجویان حالا می رسیم به سوالی که دانشجویان از ابتدای دوران دانشجویی با آن سروکار دارند و آن سوال این است که در کنار تحصیل علم که وظیفه اصلی آنهاست چه تکالیف دیگری برعهده دارند و برای دستیابی به آنها چه باید بکنند؟ مقام معظم رهبری در دیدارهای مختلف خود مجموعه‌ای از مطالبات از دانشجویان را مطرح می‌کنند که ممکن است در ابتدای امر دستیابی به همه آنها مشکل باشد ولی خود ایشان در این باره توضیح می‌‌دهند که:  «ما در دیدارهاى دانشجوها معمولاً مطالباتى را مطرح می کنیم؛ آیا این پرتوقعى است؟ این یک سؤال است. اگر انسان مجموعه‌ عرایضى را که من در دیدارهاى دانشجویى، چه در ماه رمضان‌ها، چه در دانشگاه‌هایى که من در شهرستان‌ها یا در تهران شرکت کردم، جمع کند، یک فهرست طولانى از مطالبات این حقیر از مجموعه‌ دانشجویان به وجود مى‌آید. ممکن است کسى بگوید آقا اینها پرتوقعى است. من عقیده ندارم پرتوقعى است. چرا؟ توجه به نیروى متراکم در دانشگاه، گمان پرتوقعى را نفى می کند. اگر چنانچه شما از یک جوان ورزشکارِ پرنشاطِ نیرومندى بخواهید یک بار سنگینى را از یک جائى بردارد، به یک جاى دیگرى بگذارد، این به‌هیچ‌وجه توقع زیادى نیست. بله، اگر چنانچه فرتوت باشد، پیر باشد، ضعیف باشد، لاغر باشد، نمی شود توقع داشت؛ اما وقتى تواناست، خب بکند (۹۱/۵/۱۷)». پس دستیابی به این اهداف امری غیرقابل دسترس نیست و شدنی است. به طور کلی می توان مجموعه مطالبات ایشان را در حوزه های  سیاسی، اجتماعی، علم و تحصیل و اخلاق بررسی کرد. مطالبه در حوزه سیاسی:  رهبر معظم انقلاب یکی از تکالیف دانشجویان را کسب آگاهی و هوشیاری در زمینه های سیاسی می دانند و از دانشجویان می خواهند که درباره کوچکترین مسائل دنیا تحلیل داشته باشند و از مسئولانی که به دنبال سیاست زدایی از فضای دانشگاه ها هستند انتقاد می کنند: «بنده دلم مى‏خواهد این جوانان ما شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتّى دانش‏آموزان مدارس روى این ریزترین پدیده‏هاى سیاسى دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلى هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دست‏هایى را که تلاش کرده‏اند و مى‏کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسى کنند. کشورى که جوانانش سیاسى نباشند، اصلًا توى باغ مسائل سیاسى نیستند، مسائل سیاسى دنیا را نمى‏فهمند، جریانهاى سیاسى دنیا را نمى‏فهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین کشورى مى‏تواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟!(۱۲/۸/۷۲)» دانشجو باید مرد زمان خود باشد:  تاکید مقام معظم رهبری بر این فضا داشتن «احساس، درک و تحلیل سیاسی» است: «دانشجویى که اصلًا نفهمد در دنیا چه مى‏گذرد، این دانشجو، دانشجوى زمان خودش نیست؛ مرد زمان خودش نیست. دانشجو باید احساس سیاسى داشته باشد، درک سیاسى داشته باشد، تحلیل سیاسى داشته باشد.(۱۲/۸/۷۲)» دانشجویان در کنار تحصیل علم و خودسازی روحی، تکالیفی را نیز در برابر اجتماع دارند و نباید نسبت به جامعه اسلامی و انقلاب اسلامی و آرمانهای آن بی تفاوت باشند: «حال باید ببینیم یکی از اساسی ترین وظایف هر جوان که در دوران دانشجویی و تحصیل به سر می برد یا به امور دیگر مشغول است، چیست؟ به نظر من از اساسی ترین وظایف این است که این روحیه دفاع، احساس مسئولیت و تکلیف در مقابل این کشور و آرمان های آن را در خود زنده نگه دارد.(۱۴/۷/۷۳)» بی تفاوتی دانشجو نسبت به مسائل جامعه درد بزرگی است:  ایشان با مصیبت بزرگ خواندن بی تفاوتی دانشجو نسبت به جامعه و مسائل آن می فرمایند: «اگر هدف دانشجو این باشد که درس بخوانم، برای اینکه زندگی شخصی خودم را -مثلاً- آماده کنم، بقیه هرچه شد، بشود؛ خطر خیلی بزرگی است». ایشان اضافه می کنند: «اگر جهت زندگی دانشجو این باشد که به مسائل جامعه و آنچه که می گذرد بی اهمیت، بی اهتمام، بی علاقه و بی مبالات باشد، مصیبت خیلی بزرگی است. فرض بفرمائید به دانشجو گفته شود که بخشی از نیروهای کشور دچار آفات عقیدتی و فکری اند، شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! همچنان که اگر بگویند بخشی از مردم در فلان جا دچار زلزله شدند و از بین رفتند شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! بخشی از مردم از لحاظ وضع معیشتی دچار دشواری و مشکل اند، شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! این حالت بی تفاوتی مصیبت خیلی بزرگی است.(۱۱/۱۱/۷۶)» حتی رهبر معظم انقلاب این احساس مسئولیت را نیز در فضای دانشگاه ارزشمند خوانده و پذیرش مسئولیت در این عرصه را باعث افزایش قدر و قیمت دانشجو می دانند: «من نسبت به مسئولیت درمحیط دانشگاه یک حساسیت دارم. یعنی احساس می کنم شما هرچه که قدر و قیمت دارید، به مجرد اینکه درمحیط دانشجویی مسئولیت به عهده گرفتید، این قدر و قیمت، مضاعف خواهد شد، همه خصوصیات فکری و ذهنی و عملی و منش ها و رفتارهای شما، اهمیت پیدا می کند.(۱۵/۹/۱۳۷۵)» مطالبات در حوزه علم و تحصیل:   مقام معظم رهبری در دیدارهای مختلف خود تأکید کرده اند که وظیفه اصلی دانشجو تحصیل است و سایر فعالیت ها نباید این موضوع را تحت شعاع قرار دهد و به فضای علمی دانشگاه ها لطمه بزند. « بى‌رودربایستى باید به شما عرض کنم که اگر شما بخواهید درس خواندنتان را فداى این کارهایى بکنید که خیال مى‌کنید خوب است – حالا یا خوب است، یا خوب هم نیست – بنده هیچ اعتقادى به این کار ندارم. درس، اوّل است. فلسفه‌ حضور شما در آن‌جا درس خواندن است. اگر واقعاً دانشجویى درس نخواند، بلاشک بدانید که او مشغول ذمّه است . . . حالا در دنیا ممکن است کسى یقه‌ کسى را در این‌طور چیزها نگیرد؛ اما در روز قیامت یقیناً سؤال خواهند کرد که چرا درس نخواندى؟!۴/۱۲/۷۷» لزوم مرجع علمی شدن در جهان:  در این حوزه نیز هدف اصلی و قله مدنظر جریان دانشگاهی باید دستیابی به «مرجعیت علمی» و «تولید علم دینی و بومی» است: «عرض کردیم که کشور باید به عزت علمى‏ برسد. هدف هم باید مرجعیت‏ علمى باشد در دنیا؛ همین طور که بارها عرض کرده‏ایم. یعنى همین طور که شما امروز ناچارید براى علم و دستیابى به محصولات علمى به دانشمندانى، به کتاب‏هایى مراجعه کنید که مربوط به کشورهاى دیگرند، باید به آنجا برسیم که جوینده‏ى دانش، طالب علم، مجبور باشد بیاید سراغ شما، سراغ کتاب شما؛ مجبور باشد زبان شما را یاد بگیرد تا بتواند از دانش شما استفاده کند. هدف باید این باشد. این یک آرزوى خام هم نیست. این چیزى است که عملى است. اینجایى هم که ما امروز از لحاظ علمى و فناورى قرار داریم، این هم یک روزى جزو آرزوهاى خام به حساب مى‏آمد.(۲۴/۹/۸۷)» البته این هدفی است که باید جریان غالب دانشگاهی کشور به دنبال آن بروند و الا ممکن است عده ای از افراد باشند که توانایی رسیدن به آن قله را نداشته باشند. ایشان در همین باره در پاسخ به سوالی که یکی از دانشجویان در دیدار با دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی مطرح کردند فرمودند: « اینکه ما مسأله‏ تولید علم را مکرّر در دانشگاه مطرح کردیم و بازهم مطرح مى‏کنیم و در آینده هم إن شاءاللّه مطرح خواهیم کرد، معنایش این نیست که از یک‏یک مخاطبان مى‏خواهیم تولید علم کنند؛ بلکه معنایش این است که این ارزش، هدف و حرکت جمعى- که انگیزه‏هاى فردى در پى آن است- بشود.» مطالبات در حوزه اخلاق و معنویت:  یکی از برنامه های اساسی هر مسلمان تزکیه و خودسازی معنوی است دانشجویان نیز در این باره وظیفه خودسازی و تزکیه نفس را دارند: «البته در درجه‏ اول، جوان دانشجو و دانش‏آموز باید خودسازى کند. خودتان را با تربیت دینى بسازید. امور تربیتى خوب است، معلم تربیتى خوب است، گوینده‏ تربیتى‏ خوب است؛ اما آن کسى که از درون خود، موعظه‏کننده و تربیت‏کننده‏یى نداشته باشد «واعظ من نفسه» این تربیتها به کارش نمى‏آید. خودتان را بسازید، با نفس مبارزه کنید، اجراى حکم الهى را در محدوده‏ شخص خودتان بزرگ بشمارید و به نماز، به توجه به خدا، به دعا و به توکل اهمیت بدهید؛ این شما را پولادین خواهد کرد.(۱۵/۸/۷۰)» _ چه آفت‌هایی جنبش‌های دانشجویی را تهدید می‌کند؟ اما در کنار بیان شاخص های و همچنین مطالبات ایشان از دانشجویان و جنبش‌های دانشجویی نکته‌ای که ایشان به شدت بر روی آن تاکید می فرمایند، آفت‌هایی است که این مجموعه را تهدید می کند. همه دانشجویان باید به شدت مراقب این آفات باشند چرا که گرفتار شدن به آن می تواند کشور را دچار بحران اساسی کند. دشمن به شدت به تحولات جنبش دانشجویی و حرکات آن حساس است و دائما رصد می‌کند تا ببیند موقعیت مناسبی دست می دهد تا بتواند از این پتانسیل در جهت اهداف خود استفاده کند. رهبر معظم انقلاب اسلامی طی سخنرانی در دانشگاه صنعتی شریف به تفصیل به واکاوی و بررسی آفات جنبش‌های دانشجویی پرداختند که در ادامه این گزارش به صورت گزیده شده می خوانید؛   آفت اول: طمع مجموعه های ناباب/  یکى از آفات حرکت دانشجویى این است که  عناصر و مجموعه‌هاى ناباب به آن طمع بورزند و بخواهند از آن سوءاستفاده کنند. در دوره‌اى – که ما هم در آن دوره، خودمان از نزدیک شاهد و واقف به کارهاى اینها بودیم – بعضیها بودند که دلشان مى‌خواست سربه‌تن جنبش دانشجویى نباشد! هرجا که حرکت جوانان، بخصوص دانشجویان بود، اینها رویشان را درهم مى‌کشیدند و طاقت نداشتند! اینها وقتى ببینند که میدانى هست و بالاخره دانشجو و نسل جوان در کشور حرف مى‌زند و تعیین کننده است، بنا مى‌کنند اوّل سینه‌خیز، بعد یواش‌یواش نیم خیز، بعد هم یواش‌یواش با گردن افراشته مى‌آیند که بله، ما هم هستیم! اگر مجموعه‌هاى سیاسىِ قدرت طلبِ بدنیّتِ بددلِ بدسابقه، طرف حرکت دانشجویى آمدند و خودشان را به آن چسباندند و بر آن دست گذاشتند، این مى‌شود آفت. گاهى از همین تجمّعها و تشکّلهاى دانشجویى که پیش من مى‌آیند، به آنها صریحاً گفته‌ام که آن مجموعه‌هاى خطرناک چه کسانى هستند. چون این صحبت ممکن است پخش شود، در این جا پیش شما اسم نمى‌آورم؛ اما براى آنها اسم هم آورده‌ام.  مواقعى هست که یک انسان بد و یک نیّت ناپاک مى‌خواهد از یک نیّت خوب، از یک انسان خوب، از یک حرکتِ خوب سوءاستفاده کند که انسان دلش مى‌سوزد و اگر بتواند، حاضر نیست چنین چیزى اتفّاق بیفتد. این‌جا هم از همان قبیل است. دانشجویان باید مواظب باشند. نمى‌شود بگوییم کسانى مواظب دانشجویان باشند؛ این نقض غرض خواهد شد. خودِ دانشجویان باید مواظب باشند که انسانهاى بد نیّت، تجمّعهاى بد نیّت، تشکیلاتهاى بد نیّت، مجموعه‌هاى بد نیّت و بد سابقه و بد نام، نزدیک نشوند. اگر هم مى‌خواهند کار خیرى بکنند، بروند خودشان کار خیر بکنند؛ به مجموعه دانشجویى کارى نداشته باشند.  آفت دوم: دور شدن از آرمانگرایى و آرمان‌ها/  یکى دیگر از آفات جنبش دانشجویى دور شدن از آرمانهاست. عزیزان من! ببینید؛ سالها قبل از انقلاب، یک واقعه جنایت‌آمیز در روز شانزده آذر اتّفاق افتاد. از اوّلِ انقلاب، مى‌شد کارى کنند که شانزده آذر اصلاً فراموش شود؛ چون آن‌قدر ما حوادث داشتیم! اما نه، مسؤولان کشور و علاقه‌مندان به مسائل کشور، مایلند خاطره این روز زنده بماند. چرا؟ چون آن روز به‌خاطر سخن حقّى، اتّفاقى در دانشگاه افتاد که بعدها جبهه دژخیمان به‌خاطر همان هدفى که جوانان داشتند – و هدف والایى هم بود – با آنها مقابله کردند و به کشته شدن سه نفر انجامید. مسأله آن روز چه بود؟ ضدّیت با امریکا. چه زمانى؟ آن زمان که سیاست امریکا و دولت امریکا و رژیم امریکا و عناصر اطّلاعاتى و نظامى امریکا، در تمام شؤون این کشور حاکم بودند. در این کشور، چه آشکار و چه پنهان، همه چیز در دست امریکاییها بود.  امروز که شما مى‌بینید امریکاییها از این که ایران اسلامى به طرفشان نمى‌رود، زنجیر مى‌جوند، به یاد آن روز است؛ چون این جا جایى بود که اینها مى‌ایستادند و از این جا به همه منطقه – کشورهاى عربى و ترکیه و … – فخر و آقایى مى‌فروختند و اعمال نفوذ مى‌کردند؛ چون این‌جا را مال خودشان مى‌دانستند! …در چنین شرایطى، حالا یک عدّه بیایند به‌عنوان دانشجو، نقطه مقابل حرکت شانزده آذر را عَلَم کنند؛ یعنى گرایش به امریکا تحت عناوین بسیار پوچ و سست و غیرمنطقى و غیرمستدل.  این پشت کردن به جنبش دانشجویى است؛ این اصلاً جنبش دانشجویى نیست؛ این به‌کلّى یک چیز دیگر است؛ عکس آن است. مسأله مخالفت با امریکا را در قالبهاى بسیار کوچک و سست و بى‌بنیادِ جناح‌گرایى و امثال آن قرار دهند، براى این که اصل قضیه را از بین ببرند. این نمى‌شود. این از آفات جنبش دانشجویى است. پس، یکى از آفات جنبش دانشجویى همین است که به آرمانها و آرمانگرایى پشت کنند. یا مثلاً وقتى که مسأله عدالت اجتماعى در کشور مطرح مى‌شود، دانشجو باید از این مسأله حمایت کند. عدالت اجتماعى، آن چیزى است که حتى کسانى که اصرار داشتند شعار عدالت اجتماعى را به دلایل سیاسى و با انگیزه‌هاى گوناگون کمرنگ کنند، بالاخره نتوانستند؛ مجبور شدند عدالت اجتماعى را مطرح کنند. در دنیا، غیر از مستکبران و زورگویان و چپاولگران عالم، هیچ انسانى نیست که به عدالت اجتماعى و شعار آن پشت کند. این شعار در کشور مطرح مى‌شود؛ چه کسى باید از این شعار حمایت کند؟ چه کسى باید بیشتر از همه درباره آن بیندیشد؟ چه کسى باید براى آن کار کند و درباره راههاى تأمین آن، تحقیق و بحث کند و میزگرد بگذارد، غیردانشجویان؟ باید توجّه داشت که این حرکت دانشجویى و بیدارى دانشجویى، مطلقاً به سمت عکس جهتها نرود. پس، یکى از آفات این جنبش، پشت کردن به آرمانها، فراموش کردن آرمانها و از یاد بردن آرمانهاست.   آفت سوم: سطحی شدن جنبش دانشجویی است/  یکى دیگر از آفات مهمّ جنبش دانشجویى، سطحى شدن است. عزیزان من! از سطحى‌اندیشى به‌شدّت پرهیز کنید. خصوصیت دانشجو، تعمّق و تدقیق است. هر حرفى را که مى‌شنوید، رویش فکر و دقّت کنید. چرا در اسلام هست که: «تفکّر ساعة خیر من عبادة سبعین سنه»(۲)؛ یک ساعت فکر کردن، ارزشش از عبادت سالها بیشتر است؛ به‌خاطر این که اگر شما فکر کردید، عبادتتان هم معنا پیدا مى‌کند؛ تلاش سازندگیتان هم معنا پیدا مى‌کند؛ مبارزه‌تان هم معنا پیدا مى‌کند؛ دوستتان را مى‌شناسید، دشمنتان را هم مى‌شناسید. شما فرض کنید در یک جبهه جنگى آدمهایى پیدا شوند که جبهه خودى را از جبهه دشمن تشخیص ندهند – حیران و سرگردان دور خودشان بچرخند – گاهى این‌جا تیر بزنند، گاهى آن‌جا تیر بزنند؛ گاهى بالا تیر بزنند، گاهى به خودشان تیر بزنند! ببینید فکر که نباشد، آدم این‌طورى مى‌شود.  عدّه‌اى مى‌خواهند در هاى‌وهوى فریادها و شعارها و رنگ و روغنها و رنگ و لعابهاى دروغین، مجموعه دانشجویى را به این سمت بکشانند. این براى جنبش و حرکت دانشجویى خطر است. باید فکر کرد. با فکر، انتخاب، انتخابِ درستى خواهد بود. اگر در انتخاب اشتباه هم بکند، چنانچه انسانِ اهل فکر باشد، با او راحت‌تر مى‌شود حرف زد. آن آدمى که اهل فکر نیست، هرگونه انتخابى بکند، اگر اندک خطایى در آن باشد، نمى‌شود با او حرف زد و منطقى صحبت کرد؛ تسلیم تعصّبها و ندانستنها و جهالتهاى خودش است؛ اما وقتى اهل فکر و دقّت بود، اگر خطایى هم اتّفاق افتاده باشد، یک نفر آدم خیرخواه مى‌تواند با او حرف بزند و بگوید به این دلیل، این کار خطاست. نباید سطحى بود. به هر شعارى، به هر حرف گرمى، به هر دهان گرمى و به هر نقلى، نمى‌شود اعتماد کرد؛ باید فکر کرد. اساس قضایا فکر است. آن چیزى که انتظار عمده از انسانهاى فرزانه و هوشمند است، این است.   آفت چهارم: به دام احزاب و گروهها افتادن است/  یکى دیگر از آفات، به دام احزاب و گروهها افتادن است؛ که این را قبلاً هم گفتم. مواظب باشید، اختاپوس خطرناک احزاب و گروههاى مختلف به سراغتان نیاید و شما را به دام نیندازد. از آن مجموعه آزاداندیش، اغلبِ خصوصیات مثبت را خواهند گرفت؛ که اگر این شد، آن وقت انسان در خدمت دشمنان انقلاب قرار مى‌گیرد و چیز خطرناکى مى‌شود و زندگى و سرمایه و آینده انسان حقیقتاً به باد مى‌رود و انسان دچار حسرت مى‌گردد. صحبت قدرى طولانى شد. من فقط در پایان این بخش از صحبتم توصیه کنم که شما عزیزان با نهج‌البلاغه اُنس پیدا کنید.  نهج‌البلاغه، خیلى بیدار کننده و هوشیار کننده و خیلى قابل تدبّر است. در جلساتتان، با نهج البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین صلوات‌اللَّه‌وسلامه‌علیه انس پیدا کنید. اگر خداى متعال توفیق داد و یک قدم جلو رفتید، آن وقت با صحیفه سجّادیه – که على‌الظاهر فقط کتاب دعاست؛ اما آن هم مثل نهج‌البلاغه، کتاب درس و کتاب حکمت و کتاب عبرت و کتاب راهنماى زندگى سعادتمندانه انسان است – اُنس بگیرید. البته حرفِ نگفته و گفتنى بسیار است؛ منتها چون تا ظهر، وقت بسیارى باقى نمانده و مى‌خواهم به سؤالات پاسخ دهم، این است که این بخش را تمام مى‌کنم. منبع: مشرق

نزدیک شدن به ۱۶ آذر فرصت مناسبی است برای بازنگری و بازخوانی پرونده قطور جنبش دانشجویی برای درک آنکه تا به امروز این جنبش چه فرازها و فرودهایی به خود دیده است و امروز در کدام نقطه ایستاده و به کجا قرار است برسد.
برای بررسی کارشناسی هر حرکت اجتماعی نیاز به شاخص وجود دارد شاخصی که بتوان بر اساس نزدیکی و دوری از آن این حرکت را موشکافی کرد که تا چه حد به فلسفه وجودی و اساس خودش نزدیک است و تا چه حد می تواند به رسالت خود بر اساس معیارها عمل کند و با توجه به همین معیارها می توان آفات محتمل بر آن را بررسی نمود.نزدیک شدن به روز دانشجو بهانه خوبی را فراهم می‌کند که جنبش دانشجویی که به تعبیر مقام معظم رهبری نماد بیداری دانشجویان است نگاهی دوباره به نقطه‌ای که ایستاده است بیاندازد و آن را با نقطه مطلوب مقایسه کند.اما سوالی که دانشجویان از ابتدای دوران دانشجویی با آن سروکار دارند این است که در کنار تحصیل علم که وظیفه اصلی آنهاست چه تکالیف دیگری برعهده دارند و برای دستیابی به آنها چه باید بکنند؟ پتانسیل بالای جنبش دانشجویی که در محیط دانشگاه وجود دارد اگر از آن به طور مناسبی استفاده شود می تواند این شور و دغدغه مندی حرکت انقلاب را تسری بخشد و باعث افزایش بیداری و نیروی محرک قوی در راستای حرکت رو به جلوی جامعه شود. اما اگر از آن غفلت شود این پتانسیل قوی از مسیر خارج خواهد شد و خسارات جبران ناپذیری را برای جامعه و مردم به همراه خواهد داشت چرا که دشمن به راحتی می تواند بر موج احساسات و شور جوانی دانشجویان سوار شود و از آن به نحو مطلوب استفاده کند.
_ اما شاخص‌های اصلی جنبش دانشجویی چیست؟ رهبر معظم انقلاب طی دیدارهای متعددی که در سالهای اخیر با جمع دانشجویان و نخبگان کشور داشته اند، با برشمردن شاخص ها و خصوصیات اصلی جنبش دانشجویی به تشریح آنها برای دانشجویان پرداخته اند  و دانستن این شاخص ها را لازمه "بیداری دانشجویی" در ایران دانسته اند.
  •  "آرمانگرایى در مقابل مصلحت گرایى" یکی از این خصوصیت ها و شاخص های اصلی جنبش دانشجویی است. مقام معظم رهبری در این خصوص فرموده اند: «انسان وقتى که در محیط تلاش و کار معمولى زندگى قرار مى‌گیرد، گاهى موانع جلوِ چشم او را مى‌گیرد؛ آرمانها را دور دست و غیرقابل دستیابى به انسان نشان مى‌دهد و این خطر بزرگى است. گاهى آرمانها فراموش مى‌شوند. در محیط جوان، آرمانها محسوس، ملموس، زنده و قابل دسترسى و دستیابى است؛ لذا براى آنها تلاش مى‌شود. خودِ این تلاش، تلاش مبارکى مى‌شود.»
 
  •  "صدق و صفا و خلوص است" از دیگر شاخص های جنبش دانشجویی است. مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: «در حرکت دانشجویى، کلک، تقلّب، حیله و شیوه‌هاى غیرانسانى‌اى که معمولاً در محیطهاى زندگىِ رایج به کار مى‌رود، کمرنگ است و یا به‌طور طبیعى نیست.
در محیط معمولى زندگى، در محیط سیاست، در محیط تجارت و در محیط بده بستانهاى اجتماعى، هر کس هر حرفى که مى‌زند، مواظب است ببیند از این حرف چه گیرش مى‌آید و چه از دست مى‌دهد. حالا بسته به این است که چقدر زرنگ، چقدر پشت هم‌انداز و چقدر عاقل باشد – یا در نقطه مقابلش قرار گرفته باشد – تا چیزى از دست بدهد، یا چیزى به‌دست آورد.
اما در محیط حرکت دانشجویى، نه؛ حرف را براى خوب بودنش، براى درست بودنش، براى جاذبه داشتنش براى خود و براى حقیقت، بیان و دنبال و تعقیب مى‌کنند. نمى‌خواهم تعمیم دهم و بگویم که هر نفر از آحاد دانشجو، هر تک تکى از این حرفهایى که مى‌زند، این‌طور است؛ نه، اما این رنگِ غالب است.»
 
  •  "رهایى از وابستگی‌هاى گوناگونِ حزبى و سیاسى" شاخص دیگری است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی درباره جنبش های دانشجویی برشمرده‌اند.
مقام معظم رهبری در این باره خطاب به دانشجویان فرموده‌اند: «در این مجموعه حرکت دانشجویى، انسان مى‌تواند این خصوصیت را مشاهده کند که این هم یک شعبه از همان مصلحت‌گرایى است. غالباً در این‌جا از تقیّداتى که معمولاً مجموعه‌هاى گوناگون سیاسى و غیرسیاسى براى افراد خودشان فراهم مى‌کنند، خبرى نیست و جوان حوصله این قید و بندها را ندارد.
 لذا در گذشته پیش از انقلاب، احزابى بودند و کارهایى مى‌کردند؛ اما به دانشگاه که مى‌رسیدند، ضابطه از دستشان در مى‌رفت! ممکن بود چهار نفر عضو هم یارگیرى مى‌کردند، اما نمى‌توانستند انضباطهاى مورد نظر خودشان را – انضباطهاى حزبى خیلى شدید که در احزاب دنیا معمول بود و هست – در محیط دانشجویى به‌درستى اعمال کنند؛ زیرا دانشجو بالاخره در جایى به اجتهاد مى‌رسد. آن زمانها حزب توده، حزب فعّالى بود؛ تشکیلات خیلى وسیعى هم داشت؛ با شورویها هم مرتبط بود و اصلاً براى آنها کار مى‌کرد؛ اما به دانشگاه که مى‌رسید، مجبور بود بسیارى از حقایق حزبى را از چشم دانشجو پنهان کند!»
 
  •  "ظلم‌ستیزی و استکبارستیزی" مشخه دیگر جنبش های دانشجویی است که رهبر فرزانه انقلاب اینگونه در مورد این شاخص توضیح می دهند: در مقابل مظاهرى که ازنظر فطرت انسانى زشت است – مثل ظلم، زورگویى، تبعیض، بى‌عدالتى، تقلّب، دورویى و نفاق – حسّاسیت منفى دارد و آن را دفع مى‌کند.
یک وقت در اوّل انقلاب، همین گروه منافقین، با استفاده از فرصت انقلاب توانست در میان جوانان و دانشجویان نفوذى پیدا کند؛ اما وقتى معلوم شد که اعضاى این گروه، منافقند، غالباً روى برگرداندند. چرا به آنها منافق مى‌گفتند؟ چون ادّعایشان این بود که براساس ایدئولوژى دین تشکیلات دارند، تلاش مى‌کنند و آینده معیّن مى‌کنند؛ اما در عمل معلوم مى‌شد که نه، از ایدئولوژى دین هیچ خبرى نیست؛ تفکّرات، تفکّرات التقاطى مارکسیستى است؛ آن هم نه مارکسیستىِ یک دست؛ التقاطى، مخلوط و آشفته؛ و در عمل خارجى و فعّالیت و مبارزات هم آن چیزى که حاکم بر بیشترین فعّالیتهاى آنهاست، قدرت‌طلبى است.
 تلاش براى این که به قدرت دست پیدا کنند؛ قدرتى که در پدید آمدنش نقش زیادى نداشتند؛ بلکه به‌عنوان یک مجموعه اصلاً نقش نداشتند؛ هرچند ممکن بود افرادى از آنها هم در خلال ملت نقش داشته باشند. لذا چون نفاق آنها معلوم شد – معلوم شد که ظاهرشان با باطنشان؛ حرفشان با دلشان؛ ادّعایشان با آنچه که حقیقتاً آن را دنبال مى‌کنند، یکى نیست – مجموعه جوانِ دانشجویى از اینها اعراض کرد و روى برگرداند.
 
  •  "منطق و تفکّر و بینش صحیح" از جمله شاخصه های جنبش دانشجویی است. مقام معظم رهبری در اینباره می فرمایند: «ششمین خصوصیت این حرکت دانشجویى و این پدیده ذاتى محیط دانشگاهها این است که بر این حرکت، فقط احساسات حکومت نمى‌کند؛ بلکه ضمن این که احساسات هست، منطق و تفکّر و بینش و تحصیل و میل به فهمیدن و تدقیق هم در آن وجود دارد.
 البته شدّت و ضعف دارد؛ گاهى کم و گاهى زیاد. از نظر ما، اینها خصوصیاتى است که در این مجموعه موسوم به حرکت دانشجویى، یا بیدارى دانشجویى وجود دارد. البته کسانى که اهل تحلیل و تدقیقهاى این‌طورى هستند، بگردند و خصوصیات دیگرى هم پیدا کنند؛ که حتماً هم وجود دارد و من حالا نمى‌خواهم آن‌طورى بحث کنم. {بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتى شریف‌ ۱۳۷۸/۰۹/۰۱}
_ برررسی مطالبات رهبرانقلاب از دانشجویان حالا می رسیم به سوالی که دانشجویان از ابتدای دوران دانشجویی با آن سروکار دارند و آن سوال این است که در کنار تحصیل علم که وظیفه اصلی آنهاست چه تکالیف دیگری برعهده دارند و برای دستیابی به آنها چه باید بکنند؟ مقام معظم رهبری در دیدارهای مختلف خود مجموعه‌ای از مطالبات از دانشجویان را مطرح می‌کنند که ممکن است در ابتدای امر دستیابی به همه آنها مشکل باشد ولی خود ایشان در این باره توضیح می‌‌دهند که: «ما در دیدارهاى دانشجوها معمولاً مطالباتى را مطرح می کنیم؛ آیا این پرتوقعى است؟ این یک سؤال است. اگر انسان مجموعه‌ عرایضى را که من در دیدارهاى دانشجویى، چه در ماه رمضان‌ها، چه در دانشگاه‌هایى که من در شهرستان‌ها یا در تهران شرکت کردم، جمع کند، یک فهرست طولانى از مطالبات این حقیر از مجموعه‌ دانشجویان به وجود مى‌آید. ممکن است کسى بگوید آقا اینها پرتوقعى است. من عقیده ندارم پرتوقعى است. چرا؟ توجه به نیروى متراکم در دانشگاه، گمان پرتوقعى را نفى می کند. اگر چنانچه شما از یک جوان ورزشکارِ پرنشاطِ نیرومندى بخواهید یک بار سنگینى را از یک جائى بردارد، به یک جاى دیگرى بگذارد، این به‌هیچ‌وجه توقع زیادى نیست. بله، اگر چنانچه فرتوت باشد، پیر باشد، ضعیف باشد، لاغر باشد، نمی شود توقع داشت؛ اما وقتى تواناست، خب بکند (۹۱/۵/۱۷)». پس دستیابی به این اهداف امری غیرقابل دسترس نیست و شدنی است. به طور کلی می توان مجموعه مطالبات ایشان را در حوزه های  سیاسی، اجتماعی، علم و تحصیل و اخلاق بررسی کرد.
  • مطالبه در حوزه سیاسی: رهبر معظم انقلاب یکی از تکالیف دانشجویان را کسب آگاهی و هوشیاری در زمینه های سیاسی می دانند و از دانشجویان می خواهند که درباره کوچکترین مسائل دنیا تحلیل داشته باشند و از مسئولانی که به دنبال سیاست زدایی از فضای دانشگاه ها هستند انتقاد می کنند: «بنده دلم مى‏خواهد این جوانان ما شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتّى دانش‏آموزان مدارس روى این ریزترین پدیده‏هاى سیاسى دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلى هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دست‏هایى را که تلاش کرده‏اند و مى‏کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسى کنند. کشورى که جوانانش سیاسى نباشند، اصلًا توى باغ مسائل سیاسى نیستند، مسائل سیاسى دنیا را نمى‏فهمند، جریانهاى سیاسى دنیا را نمى‏فهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین کشورى مى‏تواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟!(۱۲/۸/۷۲)»
  • دانشجو باید مرد زمان خود باشد: تاکید مقام معظم رهبری بر این فضا داشتن «احساس، درک و تحلیل سیاسی» است: «دانشجویى که اصلًا نفهمد در دنیا چه مى‏گذرد، این دانشجو، دانشجوى زمان خودش نیست؛ مرد زمان خودش نیست. دانشجو باید احساس سیاسى داشته باشد، درک سیاسى داشته باشد، تحلیل سیاسى داشته باشد.(۱۲/۸/۷۲)»
دانشجویان در کنار تحصیل علم و خودسازی روحی، تکالیفی را نیز در برابر اجتماع دارند و نباید نسبت به جامعه اسلامی و انقلاب اسلامی و آرمانهای آن بی تفاوت باشند: «حال باید ببینیم یکی از اساسی ترین وظایف هر جوان که در دوران دانشجویی و تحصیل به سر می برد یا به امور دیگر مشغول است، چیست؟ به نظر من از اساسی ترین وظایف این است که این روحیه دفاع، احساس مسئولیت و تکلیف در مقابل این کشور و آرمان های آن را در خود زنده نگه دارد.(۱۴/۷/۷۳)»
  • بی تفاوتی دانشجو نسبت به مسائل جامعه درد بزرگی است: ایشان با مصیبت بزرگ خواندن بی تفاوتی دانشجو نسبت به جامعه و مسائل آن می فرمایند: «اگر هدف دانشجو این باشد که درس بخوانم، برای اینکه زندگی شخصی خودم را -مثلاً- آماده کنم، بقیه هرچه شد، بشود؛ خطر خیلی بزرگی است».
ایشان اضافه می کنند: «اگر جهت زندگی دانشجو این باشد که به مسائل جامعه و آنچه که می گذرد بی اهمیت، بی اهتمام، بی علاقه و بی مبالات باشد، مصیبت خیلی بزرگی است. فرض بفرمائید به دانشجو گفته شود که بخشی از نیروهای کشور دچار آفات عقیدتی و فکری اند، شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! همچنان که اگر بگویند بخشی از مردم در فلان جا دچار زلزله شدند و از بین رفتند شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! بخشی از مردم از لحاظ وضع معیشتی دچار دشواری و مشکل اند، شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! این حالت بی تفاوتی مصیبت خیلی بزرگی است.(۱۱/۱۱/۷۶)»
حتی رهبر معظم انقلاب این احساس مسئولیت را نیز در فضای دانشگاه ارزشمند خوانده و پذیرش مسئولیت در این عرصه را باعث افزایش قدر و قیمت دانشجو می دانند: «من نسبت به مسئولیت درمحیط دانشگاه یک حساسیت دارم. یعنی احساس می کنم شما هرچه که قدر و قیمت دارید، به مجرد اینکه درمحیط دانشجویی مسئولیت به عهده گرفتید، این قدر و قیمت، مضاعف خواهد شد، همه خصوصیات فکری و ذهنی و عملی و منش ها و رفتارهای شما، اهمیت پیدا می کند.(۱۵/۹/۱۳۷۵)»
  • مطالبات در حوزه علم و تحصیل:  مقام معظم رهبری در دیدارهای مختلف خود تأکید کرده اند که وظیفه اصلی دانشجو تحصیل است و سایر فعالیت ها نباید این موضوع را تحت شعاع قرار دهد و به فضای علمی دانشگاه ها لطمه بزند. « بى‌رودربایستى باید به شما عرض کنم که اگر شما بخواهید درس خواندنتان را فداى این کارهایى بکنید که خیال مى‌کنید خوب است – حالا یا خوب است، یا خوب هم نیست – بنده هیچ اعتقادى به این کار ندارم. درس، اوّل است. فلسفه‌ حضور شما در آن‌جا درس خواندن است. اگر واقعاً دانشجویى درس نخواند، بلاشک بدانید که او مشغول ذمّه است . . . حالا در دنیا ممکن است کسى یقه‌ کسى را در این‌طور چیزها نگیرد؛ اما در روز قیامت یقیناً سؤال خواهند کرد که چرا درس نخواندى؟!۴/۱۲/۷۷»
  • لزوم مرجع علمی شدن در جهان: در این حوزه نیز هدف اصلی و قله مدنظر جریان دانشگاهی باید دستیابی به «مرجعیت علمی» و «تولید علم دینی و بومی» است: «عرض کردیم که کشور باید به عزت علمى‏ برسد. هدف هم باید مرجعیت‏ علمى باشد در دنیا؛ همین طور که بارها عرض کرده‏ایم. یعنى همین طور که شما امروز ناچارید براى علم و دستیابى به محصولات علمى به دانشمندانى، به کتاب‏هایى مراجعه کنید که مربوط به کشورهاى دیگرند، باید به آنجا برسیم که جوینده‏ى دانش، طالب علم، مجبور باشد بیاید سراغ شما، سراغ کتاب شما؛ مجبور باشد زبان شما را یاد بگیرد تا بتواند از دانش شما استفاده کند. هدف باید این باشد. این یک آرزوى خام هم نیست. این چیزى است که عملى است. اینجایى هم که ما امروز از لحاظ علمى و فناورى قرار داریم، این هم یک روزى جزو آرزوهاى خام به حساب مى‏آمد.(۲۴/۹/۸۷)»
البته این هدفی است که باید جریان غالب دانشگاهی کشور به دنبال آن بروند و الا ممکن است عده ای از افراد باشند که توانایی رسیدن به آن قله را نداشته باشند. ایشان در همین باره در پاسخ به سوالی که یکی از دانشجویان در دیدار با دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی مطرح کردند فرمودند: « اینکه ما مسأله‏ تولید علم را مکرّر در دانشگاه مطرح کردیم و بازهم مطرح مى‏کنیم و در آینده هم إن شاءاللّه مطرح خواهیم کرد، معنایش این نیست که از یک‏یک مخاطبان مى‏خواهیم تولید علم کنند؛ بلکه معنایش این است که این ارزش، هدف و حرکت جمعى- که انگیزه‏هاى فردى در پى آن است- بشود.»
  • مطالبات در حوزه اخلاق و معنویت: یکی از برنامه های اساسی هر مسلمان تزکیه و خودسازی معنوی است دانشجویان نیز در این باره وظیفه خودسازی و تزکیه نفس را دارند: «البته در درجه‏ اول، جوان دانشجو و دانش‏آموز باید خودسازى کند. خودتان را با تربیت دینى بسازید. امور تربیتى خوب است، معلم تربیتى خوب است، گوینده‏ تربیتى‏ خوب است؛ اما آن کسى که از درون خود، موعظه‏کننده و تربیت‏کننده‏یى نداشته باشد «واعظ من نفسه» این تربیتها به کارش نمى‏آید. خودتان را بسازید، با نفس مبارزه کنید، اجراى حکم الهى را در محدوده‏ شخص خودتان بزرگ بشمارید و به نماز، به توجه به خدا، به دعا و به توکل اهمیت بدهید؛ این شما را پولادین خواهد کرد.(۱۵/۸/۷۰)»
_ چه آفت‌هایی جنبش‌های دانشجویی را تهدید می‌کند؟ اما در کنار بیان شاخص های و همچنین مطالبات ایشان از دانشجویان و جنبش‌های دانشجویی نکته‌ای که ایشان به شدت بر روی آن تاکید می فرمایند، آفت‌هایی است که این مجموعه را تهدید می کند. همه دانشجویان باید به شدت مراقب این آفات باشند چرا که گرفتار شدن به آن می تواند کشور را دچار بحران اساسی کند. دشمن به شدت به تحولات جنبش دانشجویی و حرکات آن حساس است و دائما رصد می‌کند تا ببیند موقعیت مناسبی دست می دهد تا بتواند از این پتانسیل در جهت اهداف خود استفاده کند. رهبر معظم انقلاب اسلامی طی سخنرانی در دانشگاه صنعتی شریف به تفصیل به واکاوی و بررسی آفات جنبش‌های دانشجویی پرداختند که در ادامه این گزارش به صورت گزیده شده می خوانید؛  
  • آفت اول: طمع مجموعه های ناباب/ یکى از آفات حرکت دانشجویى این است که  عناصر و مجموعه‌هاى ناباب به آن طمع بورزند و بخواهند از آن سوءاستفاده کنند. در دوره‌اى – که ما هم در آن دوره، خودمان از نزدیک شاهد و واقف به کارهاى اینها بودیم – بعضیها بودند که دلشان مى‌خواست سربه‌تن جنبش دانشجویى نباشد! هرجا که حرکت جوانان، بخصوص دانشجویان بود، اینها رویشان را درهم مى‌کشیدند و طاقت نداشتند! اینها وقتى ببینند که میدانى هست و بالاخره دانشجو و نسل جوان در کشور حرف مى‌زند و تعیین کننده است، بنا مى‌کنند اوّل سینه‌خیز، بعد یواش‌یواش نیم خیز، بعد هم یواش‌یواش با گردن افراشته مى‌آیند که بله، ما هم هستیم! اگر مجموعه‌هاى سیاسىِ قدرت طلبِ بدنیّتِ بددلِ بدسابقه، طرف حرکت دانشجویى آمدند و خودشان را به آن چسباندند و بر آن دست گذاشتند، این مى‌شود آفت. گاهى از همین تجمّعها و تشکّلهاى دانشجویى که پیش من مى‌آیند، به آنها صریحاً گفته‌ام که آن مجموعه‌هاى خطرناک چه کسانى هستند. چون این صحبت ممکن است پخش شود، در این جا پیش شما اسم نمى‌آورم؛ اما براى آنها اسم هم آورده‌ام.
 مواقعى هست که یک انسان بد و یک نیّت ناپاک مى‌خواهد از یک نیّت خوب، از یک انسان خوب، از یک حرکتِ خوب سوءاستفاده کند که انسان دلش مى‌سوزد و اگر بتواند، حاضر نیست چنین چیزى اتفّاق بیفتد. این‌جا هم از همان قبیل است. دانشجویان باید مواظب باشند. نمى‌شود بگوییم کسانى مواظب دانشجویان باشند؛ این نقض غرض خواهد شد. خودِ دانشجویان باید مواظب باشند که انسانهاى بد نیّت، تجمّعهاى بد نیّت، تشکیلاتهاى بد نیّت، مجموعه‌هاى بد نیّت و بد سابقه و بد نام، نزدیک نشوند. اگر هم مى‌خواهند کار خیرى بکنند، بروند خودشان کار خیر بکنند؛ به مجموعه دانشجویى کارى نداشته باشند.
  •  آفت دوم: دور شدن از آرمانگرایى و آرمان‌ها/ یکى دیگر از آفات جنبش دانشجویى دور شدن از آرمانهاست. عزیزان من! ببینید؛ سالها قبل از انقلاب، یک واقعه جنایت‌آمیز در روز شانزده آذر اتّفاق افتاد. از اوّلِ انقلاب، مى‌شد کارى کنند که شانزده آذر اصلاً فراموش شود؛ چون آن‌قدر ما حوادث داشتیم! اما نه، مسؤولان کشور و علاقه‌مندان به مسائل کشور، مایلند خاطره این روز زنده بماند. چرا؟ چون آن روز به‌خاطر سخن حقّى، اتّفاقى در دانشگاه افتاد که بعدها جبهه دژخیمان به‌خاطر همان هدفى که جوانان داشتند – و هدف والایى هم بود – با آنها مقابله کردند و به کشته شدن سه نفر انجامید.
مسأله آن روز چه بود؟ ضدّیت با امریکا. چه زمانى؟ آن زمان که سیاست امریکا و دولت امریکا و رژیم امریکا و عناصر اطّلاعاتى و نظامى امریکا، در تمام شؤون این کشور حاکم بودند. در این کشور، چه آشکار و چه پنهان، همه چیز در دست امریکاییها بود.
 امروز که شما مى‌بینید امریکاییها از این که ایران اسلامى به طرفشان نمى‌رود، زنجیر مى‌جوند، به یاد آن روز است؛ چون این جا جایى بود که اینها مى‌ایستادند و از این جا به همه منطقه – کشورهاى عربى و ترکیه و … – فخر و آقایى مى‌فروختند و اعمال نفوذ مى‌کردند؛ چون این‌جا را مال خودشان مى‌دانستند! …در چنین شرایطى، حالا یک عدّه بیایند به‌عنوان دانشجو، نقطه مقابل حرکت شانزده آذر را عَلَم کنند؛ یعنى گرایش به امریکا تحت عناوین بسیار پوچ و سست و غیرمنطقى و غیرمستدل.
 این پشت کردن به جنبش دانشجویى است؛ این اصلاً جنبش دانشجویى نیست؛ این به‌کلّى یک چیز دیگر است؛ عکس آن است. مسأله مخالفت با امریکا را در قالبهاى بسیار کوچک و سست و بى‌بنیادِ جناح‌گرایى و امثال آن قرار دهند، براى این که اصل قضیه را از بین ببرند. این نمى‌شود. این از آفات جنبش دانشجویى است.
پس، یکى از آفات جنبش دانشجویى همین است که به آرمانها و آرمانگرایى پشت کنند. یا مثلاً وقتى که مسأله عدالت اجتماعى در کشور مطرح مى‌شود، دانشجو باید از این مسأله حمایت کند. عدالت اجتماعى، آن چیزى است که حتى کسانى که اصرار داشتند شعار عدالت اجتماعى را به دلایل سیاسى و با انگیزه‌هاى گوناگون کمرنگ کنند، بالاخره نتوانستند؛ مجبور شدند عدالت اجتماعى را مطرح کنند. در دنیا، غیر از مستکبران و زورگویان و چپاولگران عالم، هیچ انسانى نیست که به عدالت اجتماعى و شعار آن پشت کند. این شعار در کشور مطرح مى‌شود؛ چه کسى باید از این شعار حمایت کند؟ چه کسى باید بیشتر از همه درباره آن بیندیشد؟ چه کسى باید براى آن کار کند و درباره راههاى تأمین آن، تحقیق و بحث کند و میزگرد بگذارد، غیردانشجویان؟ باید توجّه داشت که این حرکت دانشجویى و بیدارى دانشجویى، مطلقاً به سمت عکس جهتها نرود. پس، یکى از آفات این جنبش، پشت کردن به آرمانها، فراموش کردن آرمانها و از یاد بردن آرمانهاست.
  •  آفت سوم: سطحی شدن جنبش دانشجویی است/ یکى دیگر از آفات مهمّ جنبش دانشجویى، سطحى شدن است. عزیزان من! از سطحى‌اندیشى به‌شدّت پرهیز کنید. خصوصیت دانشجو، تعمّق و تدقیق است. هر حرفى را که مى‌شنوید، رویش فکر و دقّت کنید.
چرا در اسلام هست که: «تفکّر ساعة خیر من عبادة سبعین سنه»(۲)؛ یک ساعت فکر کردن، ارزشش از عبادت سالها بیشتر است؛ به‌خاطر این که اگر شما فکر کردید، عبادتتان هم معنا پیدا مى‌کند؛ تلاش سازندگیتان هم معنا پیدا مى‌کند؛ مبارزه‌تان هم معنا پیدا مى‌کند؛ دوستتان را مى‌شناسید، دشمنتان را هم مى‌شناسید. شما فرض کنید در یک جبهه جنگى آدمهایى پیدا شوند که جبهه خودى را از جبهه دشمن تشخیص ندهند – حیران و سرگردان دور خودشان بچرخند – گاهى این‌جا تیر بزنند، گاهى آن‌جا تیر بزنند؛ گاهى بالا تیر بزنند، گاهى به خودشان تیر بزنند! ببینید فکر که نباشد، آدم این‌طورى مى‌شود.
 عدّه‌اى مى‌خواهند در هاى‌وهوى فریادها و شعارها و رنگ و روغنها و رنگ و لعابهاى دروغین، مجموعه دانشجویى را به این سمت بکشانند. این براى جنبش و حرکت دانشجویى خطر است. باید فکر کرد. با فکر، انتخاب، انتخابِ درستى خواهد بود. اگر در انتخاب اشتباه هم بکند، چنانچه انسانِ اهل فکر باشد، با او راحت‌تر مى‌شود حرف زد. آن آدمى که اهل فکر نیست، هرگونه انتخابى بکند، اگر اندک خطایى در آن باشد، نمى‌شود با او حرف زد و منطقى صحبت کرد؛ تسلیم تعصّبها و ندانستنها و جهالتهاى خودش است؛ اما وقتى اهل فکر و دقّت بود، اگر خطایى هم اتّفاق افتاده باشد، یک نفر آدم خیرخواه مى‌تواند با او حرف بزند و بگوید به این دلیل، این کار خطاست. نباید سطحى بود. به هر شعارى، به هر حرف گرمى، به هر دهان گرمى و به هر نقلى، نمى‌شود اعتماد کرد؛ باید فکر کرد. اساس قضایا فکر است. آن چیزى که انتظار عمده از انسانهاى فرزانه و هوشمند است، این است.
 
  • آفت چهارم: به دام احزاب و گروهها افتادن است/ یکى دیگر از آفات، به دام احزاب و گروهها افتادن است؛ که این را قبلاً هم گفتم. مواظب باشید، اختاپوس خطرناک احزاب و گروههاى مختلف به سراغتان نیاید و شما را به دام نیندازد. از آن مجموعه آزاداندیش، اغلبِ خصوصیات مثبت را خواهند گرفت؛ که اگر این شد، آن وقت انسان در خدمت دشمنان انقلاب قرار مى‌گیرد و چیز خطرناکى مى‌شود و زندگى و سرمایه و آینده انسان حقیقتاً به باد مى‌رود و انسان دچار حسرت مى‌گردد. صحبت قدرى طولانى شد. من فقط در پایان این بخش از صحبتم توصیه کنم که شما عزیزان با نهج‌البلاغه اُنس پیدا کنید.
 نهج‌البلاغه، خیلى بیدار کننده و هوشیار کننده و خیلى قابل تدبّر است. در جلساتتان، با نهج البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین صلوات‌اللَّه‌وسلامه‌علیه انس پیدا کنید. اگر خداى متعال توفیق داد و یک قدم جلو رفتید، آن وقت با صحیفه سجّادیه – که على‌الظاهر فقط کتاب دعاست؛ اما آن هم مثل نهج‌البلاغه، کتاب درس و کتاب حکمت و کتاب عبرت و کتاب راهنماى زندگى سعادتمندانه انسان است – اُنس بگیرید. البته حرفِ نگفته و گفتنى بسیار است؛ منتها چون تا ظهر، وقت بسیارى باقى نمانده و مى‌خواهم به سؤالات پاسخ دهم، این است که این بخش را تمام مى‌کنم.
منبع: مشرق



رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.