مرا بپذیر
الهی! ای همدم تنهایان! اگر نبود آبی مهربانی تو، به کدام آسمان پر میگشودم؟
الهی! علفهای هرز گناه، تار و پود وجودم را از مرحلهی تعالی دور افکنده است و گرد و غبار غفلت، چشم حقیقتم را کور کرده است. میدانم شاید شفافیت دلم از طراوت همیشگی افتاده باشد و غبار نادانی بر آیینهی دلم نشسته...
الهی! مسافری هستم خسته در جادههای سرگردانی که از راه طولانی عصیان آمدهام. گذشته از سرزمین هوا و هوس با کولهباری از معصیت!
الهی! آمدهام تا رها شده از بند تن، سر بریده از دلبستگیها، سه روز در خانهات سکنی گزینم و خویش را رها کنم در منشوری از روحانیت!
آمدهام تا روحم را میهمان جرعهای از تبسم لایزال خداوندیات کنی به راستی چیست راز و رمز این دعوت به خانهات؟! ...
مگر نه این که مرا به خانهات خواندهای، که پنجرههای رو به نور را به رویم بگشایی و من با دستهایی تهی فتح کنم این روزنههایی که مرا به آفتاب خواهند رساند.
مگر نه این که تو مرا خواندهای تا خوشههای گناه را از مزرعهی وجودم دور کنم، معتکف خانهی تو شوم و به تو برسم!
مگر نه این که مرا خواندهای تا سه روز فارغ از عالم و آدم در خانهات میهمان تو باشم و با تو بگویم از شکوههایم!
و این نجوای من: الهی! آمدهام تا در این سه روز معرفت، از نفسی با تو شکوه کنم که در میدان خطاها سخت میتازد و گرفتار معصیت است و تن ضعیف مرا در معرض بارش تیر خشم و شلاق قهرت قرار میدهد! او که مرا به سوی درههای انحراف و هلاکت میکشاند.
الهی! به تو شکایت میکنم از دشمنی که درونم آشیانه کرده و بیرحمانه تیر گمراهی و اغواگری بر قلبم مینشاند، با کمند تزویر، بدیها مرا به دام خود میکشاند.
الهی! به درگاه ربوبی تو شکوه میکنم از کمظرفیتی نفسم که تحت فرمان سلطان ستمگر وسوسهها درمی آید.
خدایا! ای شنوای نالههای نجواگران تنهایی! هوای این دنیا بر سینهی تنگم سنگینی میکند. بار گناه، یوغ اسارت را چنان بر دست و پای دلم بسته که مجال رفتن و اوج گرفتن ندارم.
خدایا! ای مهربان من! تو نیک میدانی و من هم ... که هیچ دست قدرتی نخواهد توانست آنچه تو از من دریغ میکنی عطا کند و هیچکس را یارای آن نیست که آنچه از کهکشان وجود تو به من عطا میشود از من بستاند. اینک که دستم را به نشانه توبه بالا گرفتهام و ملتمسانه به تو روی آوردهام، مرا بپذیر.
در این سه روز فرصت بازگشت، سه روز تحصن در قداست نور، سه روز رستاخیز برای تولد دوباره، مرا در کاروان نورانی هدایت شدگان و رهیافتگان وادیات قرار ده! اگر آنان که به تو پشت کردهاند نگاه مهرآمیز تو را میدیدند، بیشک از اشتیاق قالب تهی میکردند، پس نگاه سرشار از لطفت را کماکان بدرقهی راهشان قرار ده و میل به رجعت را در وجودشان تقویت کن.