Skip to Content

گفت و گو با مخترع معلول اردکانی:

متاسفانه در جامعه ما معلولیت یعنی ممنوعیت/چرا باید وقتی اسم معلول می آید یاد مراکز ذهنی بیفتیم


  لطفا خودتان را معرفی کنید؟ محسن مقنی هستم متولد 1358. آقای مقنی آیا معلولیت شما مادرزادی است؟ خیر. بنده در یازده ماهگی بر اثر تب فلج اطفال از ناحیه دو پا فلج شدم. رشته تحصیلی شما چیست؟ من دیپلم الکترونیک دارم. سیستم های صنعتی و طراحی های الکترونیک را خوانده ام. مدرک تحصیلی ام معادل لیسانس الکترونیک است. تا به حال چه فعالیت هایی انجام داده اید؟ در 18 سالگی مغازه تعمیر دستگاه های صوتی و تصویری داشتم. بعد از آن با صحبت هایی که با بهزیستی شد موسسه ای را به نام «جامعه معلولین شهرستان اردکان» به ثبت رساندم که دوسال و نیم ریاست آنجا را به عهده داشتم. هم به عنوان مؤسس و هم به عنوان سرپرست آنجا را اداره می کردم. براثر یکسری اتفاقات و همین طورحمایت هایی که صورت نگرفت و خستگی ام از این مجموعه کناره گیری کردم و از بهزیستی خودم را کنار کشیدم. بعد از آن وارد کارخانه نساجی سید الشهدا شدم و به عنوان تعمیرکار دستگاه های صنعتی مشغول به کار شدم. از آنجا هم بعد از دو سال بیرون آمدم و زمانی فراهم شد که به صورت حرفه ای تر رشته الکترونیک را بیشتر ادامه بدهم. شما چند اختراع دارید. می شود بگوید ایده اختراع اولتان چگونه صورت گرفت؟ ایده اختراع اولم زمانی به مغز من رسید که یک بار سر کوچه ایستاده بودم، یک موتورسوار که همراه با همسر خود بود براثر بی چراغی در زیر باران زمین خوردند و از همان موقع به فکر افتادم که چرا کسی نیست نقص موتورسیکلت ها را اصلاح کند. و دستگاهی بسازد که باعث سوختن لامپها نشود. 27 ماه تلاش کردم تا وسیله ای بسازم که مانع سوختن لامپ موتورسیکلت شود. دستگاه کنترل کننده اتوماتیک ولتاژ که هم نور لامپ موتور و هم باتری را افزایش می دهد را در سال 86 در مالکیت صنعتی توانستم به ثبت اختراع برسانم و تاییدیه آن را بگیرم. بعد از ثبت اختراع به جمع مخترعین اضافه شدم. از آن زمان نام من به عنوان اولین مخترع معلول یزدی به ثبت رسید و یک دنیای جدیدی برایم شروع شد. اختراع دیگر شما چیست؟ درسال 87 توانستم دو اختراع دیگر را به ثبت برسانم. یکی مبدل 24 ولت به 12 آمپر برای  خودروهای سنگین و دیگری محافظ الکترونیک لامپ های هالوژنیک که این یکی به خاطر مسائل مالی هیچ وقت به تولید انبوه نرسید و دیگر ادامه ندادم. در جشنواره خاصی مقامی هم کسب کردید؟ در سال 87 به خاطر اختراع کنترل کننده اتوماتیک ولتاژ تندیس جشنواره نوآوری و شکوفایی را در استان یزد بگیرم. شاید برایتان جالب باشدبدانید هدیه ای که  از این جشنواره گرفتم کارت هدیه بانکی به مبلغ 10 هزارتومان بود. چگونه با معلولیت تان کنار آمدید؟ من از زمانی که خود را شناختم با عصا بودم و اعتقادم این بود که انسان بدون عصا نمی تواند راه برود، اصلا نقص از من نیست نقص از شماست که عصا ندارید با این فرضیه و تصور توانستم با معلولیت کنار بیایم. هیچ موقع هم از خدا نخواسته ام که پاهایم را شفا بدهم. با این قضیه کنار آمده ام و هیچ مشکلی هم ندارم. و خیلی هم خوشحالم. گاهی اوقات از خدا می خواستم که ای کاش معلولیتم بیشتر بود. زندگی آقای مقنی چه رنگی است؟ زندگی من همه رنگی است. از زندگی ام راضی نیستم. من در حال حاضر از همسرم جدا شده ام در حالیکه یک پسر یازده ساله دارم که با مادرم زندگی می کند. چه چیزهایی شما را ناراحت می کند؟ از معلولیتم ناراضی نیستم. اما از مردم اطرافم ناراضی هستم. به خاطر اینکه مردم ما عادت دارند نصف خالی لیوان را نگاه کنند. هیچگاه توانایی های فردی را در نظر نمی گیرند. امروزه اگر خواسته باشی ازدواج کنی طرف مقابل شاید حاضر باشد با یک انسان معتاد ازدواج کند اما با یک فرد معلول ازدواج نمی کند. در مواقعی که پسر خودم را به باشگاه یا در مکانی پیاده اش بکنم علنا به من می گوید که بابا جلوی دوستانم سوار ماشین یا پیاده ام نکن. من خجالت می کشم که پدرم معلول است اینها چیزهایی است که آزارم می دهد. به نظر شما در جامعه ما به معلولان توجهی می شود؟ خیر.شما ببینید معلولین را سالی یک بار یا چند دفعه برای همایش دعوت می کنند. تئاتر یا فیلمی برایشان به نمایش می گذارند. یکی صبح تا ظهرشان را می گیرند، می روند تا سال دیگر. به عنوان کسی که 34 سال از زندگی اش گذشته، می گویم به معلولین توجهی نمی شود. من 5 سال به عنوان معلول نمونه برتر استان یزد انتخاب شده ام. سوالی دارم.آیا مدیرکل بهزیستی استان  اسم من را به عنوان کسی که 5 سال به عنوان معلول نمونه استان یزد انتخاب شده است می داند؟. سوال دیگرم از بهزیستی اردکان است که در این مدت بهزیستی چه اقدامی برای من انجام داده است. یک کارت معلولیت دارم که در قدیم برای تردد در تهران استفاده می شده است. هدفتان برای آینده چیست؟ من یک خط ریلی دارم. همکار خوب، دوستان خوب. 8 اختراع دیگرم در حال ثبت و در حال تولید هستم. از منابع بانکی و اعتباراتی که خودم داشته ام گرفته ام که اختراع اولم در جشنواره کویر تندیس بگیرد و وارد بنیاد علمی نخبگان بشوم. ناراحتی ام از این است که چوب لای چرخم می گذارند تا الان کمیته امداد به من 10 میلیون تومان وام بدون بهره به من داده است که از همین جا از آنان کمال تشکر را دارم و یا در یکی دو نمایشگاه من را از طرف خودم بردند. درخواست شما از جامعه معلولین چیست؟ متاسفانه معلولین ما به غذای آماده عادت کرده اند. معلولین ما باید به خودشان بیایند. مسئولین هم همین طور. شما اگر به سازمان بهزیستی نگاه کنید، خدمات خاصی به معلولین ارائه نمی دهد. گلایه از مردم نباشد. گلایه از معلولین و بهزیستی نباشد. همیشه شعار این بود: معلولیت مساوی محدودیت، بعدا شعار عوض شد و معلولیت مساوی معذوریت، و من به طور واضح می گویم متاسفانه در جامعه ما معلولیت یعنی ممنوعیت. این را من به عنوان یک شعار می دانم. چرا؟ به خاطر اینکه در جامعه ای که ما زندگی می کنیم کسی که معلول باشد نمی تواند دوست داشته باشد، با کسی که دوستش دارد نمی تواند ازدواج کند. کسی که معلول باشد با فرزند خودش نمی تواند راحت باشد. معلول در جامعه نمی تواند به راحتی عبور و مرور کند. دیگران طوری به او نگاه می کنند که گویی در جامعه اضافی  است. من کارگاه دارم، همکارهای خوبی دارم. بیایید توانایی های ما را نشان دهید. کارهای ما را برای دیگران به نمایش بگذارید. ببینید ما چه طور رفتار می کنیم و چه کارهایی را انجام می دهیم. خیلی از کارهایی که معلولین انجام می دهند انسان های سالم نمی توانند انجام دهند. چرا باید وقتی اسم معلول می آید یاد مراکز ذهنی بیفتیم. مهمترین آرزوی شما چیست؟ آروزیم این است که دید مردم نسبت به معلولین عوض شود. چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید. دوست دارم در کارم پیشرفت کنم. دوست دارم اختراعاتم را تولید کنم و به جامعه مصرف برسانم.  من به خاطر معلول بودنم دنبال این می گردم تا چیزی را اختراع کنم که به نفع معلولین و انسان های سالم باشد. تلخ ترین خاطره؟ از همسرم جدا شده ام. با اینکه ایشان را خیلی دوست داشتم. حرف آخر؟ ازمسئولین شهرستان اردکان می خواهم که به معلولین بیشتر بها بدهند. چه خوب است که این جمله شریعتی همیشه آویزه گوشمان باشد که: ما همه بشر هستیم چه خوب است که انسان باشیم. خبرنگار: مجید دربندیان

DSC_0135 

لطفا خودتان را معرفی کنید؟

محسن مقنی هستم متولد 1358.

آقای مقنی آیا معلولیت شما مادرزادی است؟

خیر. بنده در یازده ماهگی بر اثر تب فلج اطفال از ناحیه دو پا فلج شدم.

رشته تحصیلی شما چیست؟

من دیپلم الکترونیک دارم. سیستم های صنعتی و طراحی های الکترونیک را خوانده ام. مدرک تحصیلی ام معادل لیسانس الکترونیک است.

تا به حال چه فعالیت هایی انجام داده اید؟

در 18 سالگی مغازه تعمیر دستگاه های صوتی و تصویری داشتم. بعد از آن با صحبت هایی که با بهزیستی شد موسسه ای را به نام «جامعه معلولین شهرستان اردکان» به ثبت رساندم که دوسال و نیم ریاست آنجا را به عهده داشتم. هم به عنوان مؤسس و هم به عنوان سرپرست آنجا را اداره می کردم.

براثر یکسری اتفاقات و همین طورحمایت هایی که صورت نگرفت و خستگی ام از این مجموعه کناره گیری کردم و از بهزیستی خودم را کنار کشیدم.

بعد از آن وارد کارخانه نساجی سید الشهدا شدم و به عنوان تعمیرکار دستگاه های صنعتی مشغول به کار شدم. از آنجا هم بعد از دو سال بیرون آمدم و زمانی فراهم شد که به صورت حرفه ای تر رشته الکترونیک را بیشتر ادامه بدهم.

شما چند اختراع دارید. می شود بگوید ایده اختراع اولتان چگونه صورت گرفت؟

ایده اختراع اولم زمانی به مغز من رسید که یک بار سر کوچه ایستاده بودم، یک موتورسوار که همراه با همسر خود بود براثر بی چراغی در زیر باران زمین خوردند و از همان موقع به فکر افتادم که چرا کسی نیست نقص موتورسیکلت ها را اصلاح کند. و دستگاهی بسازد که باعث سوختن لامپها نشود. 27 ماه تلاش کردم تا وسیله ای بسازم که مانع سوختن لامپ موتورسیکلت شود.

دستگاه کنترل کننده اتوماتیک ولتاژ که هم نور لامپ موتور و هم باتری را افزایش می دهد را در سال 86 در مالکیت صنعتی توانستم به ثبت اختراع برسانم و تاییدیه آن را بگیرم. بعد از ثبت اختراع به جمع مخترعین اضافه شدم. از آن زمان نام من به عنوان اولین مخترع معلول یزدی به ثبت رسید و یک دنیای جدیدی برایم شروع شد.

اختراع دیگر شما چیست؟

درسال 87 توانستم دو اختراع دیگر را به ثبت برسانم. یکی مبدل 24 ولت به 12 آمپر برای  خودروهای سنگین و دیگری محافظ الکترونیک لامپ های هالوژنیک که این یکی به خاطر مسائل مالی هیچ وقت به تولید انبوه نرسید و دیگر ادامه ندادم.

در جشنواره خاصی مقامی هم کسب کردید؟

در سال 87 به خاطر اختراع کنترل کننده اتوماتیک ولتاژ تندیس جشنواره نوآوری و شکوفایی را در استان یزد بگیرم.

شاید برایتان جالب باشدبدانید هدیه ای که  از این جشنواره گرفتم کارت هدیه بانکی به مبلغ 10 هزارتومان بود.

چگونه با معلولیت تان کنار آمدید؟

من از زمانی که خود را شناختم با عصا بودم و اعتقادم این بود که انسان بدون عصا نمی تواند راه برود، اصلا نقص از من نیست نقص از شماست که عصا ندارید با این فرضیه و تصور توانستم با معلولیت کنار بیایم. هیچ موقع هم از خدا نخواسته ام که پاهایم را شفا بدهم.

با این قضیه کنار آمده ام و هیچ مشکلی هم ندارم. و خیلی هم خوشحالم. گاهی اوقات از خدا می خواستم که ای کاش معلولیتم بیشتر بود.

زندگی آقای مقنی چه رنگی است؟

زندگی من همه رنگی است. از زندگی ام راضی نیستم. من در حال حاضر از همسرم جدا شده ام در حالیکه یک پسر یازده ساله دارم که با مادرم زندگی می کند.

DSC_0105

چه چیزهایی شما را ناراحت می کند؟

از معلولیتم ناراضی نیستم. اما از مردم اطرافم ناراضی هستم. به خاطر اینکه مردم ما عادت دارند نصف خالی لیوان را نگاه کنند. هیچگاه توانایی های فردی را در نظر نمی گیرند.

امروزه اگر خواسته باشی ازدواج کنی طرف مقابل شاید حاضر باشد با یک انسان معتاد ازدواج کند اما با یک فرد معلول ازدواج نمی کند.

در مواقعی که پسر خودم را به باشگاه یا در مکانی پیاده اش بکنم علنا به من می گوید که بابا جلوی دوستانم سوار ماشین یا پیاده ام نکن. من خجالت می کشم که پدرم معلول است اینها چیزهایی است که آزارم می دهد.

به نظر شما در جامعه ما به معلولان توجهی می شود؟

خیر.شما ببینید معلولین را سالی یک بار یا چند دفعه برای همایش دعوت می کنند. تئاتر یا فیلمی برایشان به نمایش می گذارند. یکی صبح تا ظهرشان را می گیرند، می روند تا سال دیگر. به عنوان کسی که 34 سال از زندگی اش گذشته، می گویم به معلولین توجهی نمی شود.

من 5 سال به عنوان معلول نمونه برتر استان یزد انتخاب شده ام. سوالی دارم.آیا مدیرکل بهزیستی استان  اسم من را به عنوان کسی که 5 سال به عنوان معلول نمونه استان یزد انتخاب شده است می داند؟. سوال دیگرم از بهزیستی اردکان است که در این مدت بهزیستی چه اقدامی برای من انجام داده است. یک کارت معلولیت دارم که در قدیم برای تردد در تهران استفاده می شده است.

هدفتان برای آینده چیست؟

من یک خط ریلی دارم. همکار خوب، دوستان خوب. 8 اختراع دیگرم در حال ثبت و در حال تولید هستم. از منابع بانکی و اعتباراتی که خودم داشته ام گرفته ام که اختراع اولم در جشنواره کویر تندیس بگیرد و وارد بنیاد علمی نخبگان بشوم.

ناراحتی ام از این است که چوب لای چرخم می گذارند تا الان کمیته امداد به من 10 میلیون تومان وام بدون بهره به من داده است که از همین جا از آنان کمال تشکر را دارم و یا در یکی دو نمایشگاه من را از طرف خودم بردند.

درخواست شما از جامعه معلولین چیست؟

متاسفانه معلولین ما به غذای آماده عادت کرده اند. معلولین ما باید به خودشان بیایند. مسئولین هم همین طور. شما اگر به سازمان بهزیستی نگاه کنید، خدمات خاصی به معلولین ارائه نمی دهد. گلایه از مردم نباشد. گلایه از معلولین و بهزیستی نباشد. همیشه شعار این بود: معلولیت مساوی محدودیت، بعدا شعار عوض شد و معلولیت مساوی معذوریت، و من به طور واضح می گویم متاسفانه در جامعه ما معلولیت یعنی ممنوعیت.

این را من به عنوان یک شعار می دانم.

DSC_0117

چرا؟

به خاطر اینکه در جامعه ای که ما زندگی می کنیم کسی که معلول باشد نمی تواند دوست داشته باشد، با کسی که دوستش دارد نمی تواند ازدواج کند. کسی که معلول باشد با فرزند خودش نمی تواند راحت باشد. معلول در جامعه نمی تواند به راحتی عبور و مرور کند. دیگران طوری به او نگاه می کنند که گویی در جامعه اضافی  است.

من کارگاه دارم، همکارهای خوبی دارم. بیایید توانایی های ما را نشان دهید. کارهای ما را برای دیگران به نمایش بگذارید. ببینید ما چه طور رفتار می کنیم و چه کارهایی را انجام می دهیم. خیلی از کارهایی که معلولین انجام می دهند انسان های سالم نمی توانند انجام دهند.

چرا باید وقتی اسم معلول می آید یاد مراکز ذهنی بیفتیم.

مهمترین آرزوی شما چیست؟

آروزیم این است که دید مردم نسبت به معلولین عوض شود. چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید.

دوست دارم در کارم پیشرفت کنم. دوست دارم اختراعاتم را تولید کنم و به جامعه مصرف برسانم.  من به خاطر معلول بودنم دنبال این می گردم تا چیزی را اختراع کنم که به نفع معلولین و انسان های سالم باشد.

تلخ ترین خاطره؟

از همسرم جدا شده ام. با اینکه ایشان را خیلی دوست داشتم.

حرف آخر؟

ازمسئولین شهرستان اردکان می خواهم که به معلولین بیشتر بها بدهند.

چه خوب است که این جمله شریعتی همیشه آویزه گوشمان باشد که: ما همه بشر هستیم چه خوب است که انسان باشیم.

خبرنگار: مجید دربندیان




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.