Skip to Content

گفتگوی مشروح با فلاح معاون فرماندار میبد:

مبنای فعالیت هایم کار کارشناسی و مدیریت علمی بوده است/ خدمت به مردم برایم افتخار است / بی نیاز از وابستگی به حزب و گروهها بوده ام


میبد خبر براساس رسالتی که دارد و آن را دنبال می کند این دفعه به سراغ یکی از مدیرانی رفته است که به گفته خیلی ها در جایگاه خود کارنامه قابل قبولی را ارائه داده است. کسی که  با کسب رتبه اول شهرستان و رتبه 300 کنکور سراسری ریاضی فیزیک  در سال1376 موفق شد وارد دانشگاه هنر تهران شود و مستقیما کارشناسی ارشد معماری  و شهرسازی را اخذ نماید. مهندس علیرضا فلاح به حق یکی از مدیران جوان، خوشفکر و آینده ساز شهرستان میبد است که چند صباحی به عنوان معاون فرمانداری شهرستان میبد مشغول به خدمت بوده است. گروه میبد خبر گفت وگوی نسبتا مفصلی را با ایشان انجام داده است که مخاطبان گرامی می توانند آن را در ذیل بخوانند:    آقای فلاح در جلسه ای که در فرمانداری برگزار شده بود شما از معضل مدیر کشی در میبد صحبت کرده بودید. حالا چرا مدیرکشی؟ هر شهر از دو بخش کلان تشکیل شده است . یکی ساختار اجتماعی و دیگری  ساختار کالبدی. به عبارتی دارای دو بعد است ، یکی جسم و دیگری روح شهر. جسم شهر همان خیابان، معبر، کوچه، ساختمان و ... است که نماد مدنیت و شکل شهر به حساب می آید. روح شهرشامل :روابط اجتماعی، فرهنگ مردمان و تفکر وسطح دید  مدیرانش و ... است . به طور مثال شهرهای غربی کشور ما دارای مردمانی شادتر است. رنگ لباس هایشان شاد است. این روح شهرشان است. حضورشان در عرصه های اجتماعی بیشتر است. مردمان جنوب خون گرم تر هستند. بیشتر خودشان را در بحث های اجتماعی شرکت می دهند. یزدی ها مردمانی قناعت پیشه، سخت کوش و باهمت هستند. شکل شهر و ساختار آن نیز از فرهنگ مردمانش تاثیر می گیرد. شهرهای شمالی برونگرا و ویلایی و شهرهای کویری درونگرا و حیاط مرکزی و با  حفظ محرمیت بیشتر است. ما هرچه شهرمان را خوب بسازیم، اگر انسان های نخبه مان را نگه نداریم، طبقه فرادست یعنی آنهایی که می توانند تأثیرگذارتر باشند از جسم شهر خارج شده و تاثیرات مثبت و کاملا اثر گذار آنان کم رنگ می شود. حاصلش این است که ما بخش عمده ای از نخبگان یعنی طبقه علمی مان،  دکترها و مهندسین مان و آنهایی که طبقه  فرادست  اجتماعی هستند، از جسم  این شهر خارج می شوند که برای شهرمان آفت است. این چرخه اگر ادامه داشته باشد، میبد به یک شهر فرودست کارگر نشین تبدیل می شود که متاسفانه این قضیه در حال رخ دادن است. برای مقابله با این پدیده چه باید بکنیم؟ ما باید طوری رفتار کنیم که فضا برای حضور نخبگان، اندیشمندان در شهرمان ایجاد شود. اینها وقتی در شهر خود زندگی کردند، نظر دادند و ثمره نظرشان را هم دیدند، مشارکت آنها در ابادانی و مدیریت شهر بیشتر و پرر نگتر خواهد شد. ما تاثیر شدید حضور چند نخبه صنعتی وعلمی و دینی را در شهر حس کرده و از وجودشان همه شهر بهره میبرند . این مسئله باید در مدیریت کلان شهر از مشاورین  امام جمعه  محترم تا  مدیریت ادارات در دستور کار قرار بگیرد، که نخبگان در سطح های تصمیم گیری های شهرستان حضور پیدا کنند. شورای عمران یکی از این نهادهای همه جانبه نگر با مدیریت توانمند امام جمعه محترم است . ما باید کاری بکنیم که نخبگان میبدی در مدیریت های کل و استانداری و در نهایت در وزارت خانه ها مشغول به کار شوند، تا تاثیرگذارتر باشند. نه اینکه انها را کتابخانه ای و گوشه نشین کنیم .متاسفانه به جای اینکه ما این چرخه را ایجاد کنیم و باعث رشد انسان ها شویم دائماً افرادی که خوب کار کرده اند به کنار گذاشته شده اند. به جای اینکه سلسله مراتب رشد و پیشرفت شان را مهیا کنیم، با یک سری حاشیه سازی ها و ... به کنار شان زده ایم. این است که واقعاً مدیریت شهرستان و همین طور نخبگان باید ببنشیند و راه حلی برای این مسئله پیدا کنند.هر چند این موضوع خود پرکار و پر حاشیه است . نخبه در یک سیستم اداری به چه کسی گفته می شود؟ ما در سیستم اداری می توانیم دو مدل باشیم. یکی اینکه تمام نگاه مان به بخشنامه و دستورالعمل ها  و شرح وظایف کاری و  دایم در حال امضاء نامه هایی که در کارتابل است باشیم .دوم  اینکه  مدیر ایده آفرین باشیم. یعنی هر مدیری در عرصه خودش مثلا کشاورزی، صنعت و کار ،عمران و... ایده آفرینی کند. مثلا فردی در بحث کشاورزی برخلاف رویه سنتی که مبنایش کاشت انار، چغندر، شلغم و ... است می رود به سمت کاشت گیاهان داروئی، زینتی و ... با استفاده از آن خلاقیت کار های جدیدی را شکل می دهد. این می شود یک فرد نخبه. کسی که خارج از عرصه این عملکرد روزانه و روتین عمل می کندتا تحول و حرکتی نو در جامعه  ایجاد کند . آقای فلاح شما در این راستا چه ایده آفرینی هایی داشته اید؟ ببینید. من یک سری برنامه داشتم و در این برنامه ها استراتژی هایم را مشخص کرده ام. یکسری از آنها را توانستم جامه عمل بپوشانم. یکسری از آنها را هنوز در حال پیگیری هستم. تعداد زیادی از آنها در گزارشات عملکرد فرمانداری قابل مشاهده است که خارج از حوصله این جاست. فرض مثال ایجاد شهرداری ناحیه تاریخی یک ضرورت برای شهرستان است. مسائل اداری اش را پیگیری کرده ایم که عمده کارش به سرانجام رسیده است. این شهرداری ناحیه تاریخی که ایجاد شود مشکلات بین میراث و شهرداری برای همیشه از بین می رود. اختلافات به همگرایی و حل بنیادی امور مردم در هفتصد هکتار بافت شهر منجر خواهد شد . ایده های تبدیل شده به طرح در شهر زیاد وجود دارد و در حال انجام است. من خودم توانایی طراحی میدان و خیابان را دارم. لکن برای همه طرح ها ی عمرانی مشاور گرفته ایم تا بیشتر از خرد جمعی استفاده کنیم. مثلا در شهر بفروئیه میدان محبت داشتیم، مسیر ورودی شهر هم 8 متری بود. این  ایده را طرح کردم که ورودی بفروئیه باید بلوار شود. بخشدار محترم و شورای روستا همکاری کردند. الان میدان محبت جمع شده و مسیر دوبانده شده است. تمامی این افرادی که در این طرح مشارکت داشتند به نوعی نخبه محسوب می شوند. ما باید این انسانها را پرورش داده و از آنها مدیران بالادستی ساخته و صادر کنیم . این که من می گویم مدیرکشی باب شده است همه جانبه هست. افرادی بودند که سال ها در شورا حضور داشتند و بعد با خرابکاری های چند نفر غیر مسوول حقشان پایمال شد ولی ما هنوز می توانیم از آنها استفاده کنیم. متاسفانه این گونه هجمه ها و تخریبها دارد همه مدیران ما را دچار آسیب اجتماعی و مدیریتی  می کند. حتی دیدیم که در نماز جمعه هم عده ای کوته فکر برای  امام جمعه محترم که عمر و زندگیشان را در راه اعتلای میبد گذاشته اند شعار استعفا استعفا سر دادند. اینها همان خوارج دنیای مدرن هستند و تاریخ پر است از اینها. ما باید به مدیرانمان ارج بنهیم و برای جایگاهشان ارزش قائل شویم. نقد سازنده بکنیم و جواب منطقی بخواهیم. نه اینکه مخالفین و رقبایمان را بزنیم و از صحنه خارج کنیم. این کار از نظر موازین اخلاق و شرع درست نیست. متاسفانه به خاطر عدم مدیریت و کنترل این مسائل بخشی از نخبگان دل زده شده و از صحنه مدیریت شهر خود را پس کشیده اند. هرچند همین ها باز هم در جای دیگر برای میبد کار و تلاش سازنده دارند. با این حساب برای تعیین مدیر در میبد با مشکل روبرو هستید؟ بله. احساس می شود در بسیاری از جاها که مدیری انتخاب شده، از کمبود مدیر بوده است. مجبور شده ایم بعضی از افراد را  به خاطر ادارات کل قبول کنیم. یا به خاطر لابی هایی است که بعضی از افراد برای کسب مدیریت انجام می دهند. بخشی هم به خاطر عدم همکاری کسانی که لایق بودند و پا به میدان نگذاشتند. متاسفانه ما حتی در سطح استان هم مدیران میبدی کم داریم که این هم یکی از آسیب های شهرمان است. آقای فلاح فکر نمی کنید این مسئله بر می گردد به مسئولین ارشد شهر و آنها در این مسئله کوتاهی کرده اند؟ بخشی از آن شاید، اما بخش اصلی این  موضوع مربوط به  تاثیرات بخش های اجتماعی و  اندیشه های آسیب ساز خوارج گونه است. این رفتارها مدیران را خسته، فرسوده و تخریب و از حضور نخبگان در پستهای مدیریتی جلوگیری می کند. در انتخابات شورای شهر میبد علیرغم پیگیری و درخواست نخبگان تاثیر گذار حتی ثبت نام هم نکردند. بیشترین تخریب از چه ناحیه ای است؟ بیشترین تخریب مربوط به بعضی از گروه های اجتماعی است. بعضی از لابیها که منفعت گروه را بر منفعت شهر ترجیح می دهند. عده ای از همین ها به جای نقد سازنده و رفع نواقص و جبران کمبودها و همکاری تعاملی برای شهردار قبلی، او را  تخریب کردند. یک عده خاصی بودند مطمئنا همه شهر که نبودند. آقای فلاح با توجه به اینکه از وظایف فرمانداری تحقیق و بررسی معضلات شهر است و برنامه ریزی برای رفع آنها. برنامه ریزی فرمانداری میبد در این زمینه چه بوده است؟ ما یک سند چشم انداز داریم که یکی دو ماه پیش مصوب شد. قرار داد اجرایی شدن سند چشم انداز هم بسته شد. دفتر و طرح و برنامه آن هم حدود یک ماه است در فرمانداری مستقر شده است. که طبق آیتم هایی که برای آن تعریف شده، کارها را اجرایی می کنند. اگر سند چشم انداز اجرایی بشود آینده شهر از نظر بهداشت، آموزش و پرورش، عمران شهری، صنایع  و ... بهبود می یابد. یک بخش از این بر می گردد به مردم میبد. ما هرچه بگوییم صنایع هایتک، صنعتگر ما به این سمت نمی رود. هرچه از صنایع کم آب خواه و سبز حرف بزنیم تا بخش خصوصی همکاری نکند فایده نخواهد داشت. هر چند عدم صدور  مجوز کارخانه کاشی یک سد کنترل کننده  است. اما نمی توانیم  به اجبار فکر و اندیشه ای  را به  خورد صنعتگر و سرمایه گذار  بدهیم . علت اصلی اعتراضات مردمی به مدیریت شهری را چه میدانید ؟ اگر به تاریخ میبد برگردیم ما در شهری زندگی می کنیم که مدیریت شهر توسط مردم انجام می گرفته است. درست است که دولت مرکزی وجود دارد ولی ما با فرهنگ وقف، شهرمان را می چرخاندیم که به آن می گوییم مشارکت اجتماعی. مشارکت اجتماعی در تاریخ میبد، در ساخت شهر بسیار بالاست. یعنی مردم حمام را خودشان می سازنند هزینه های جاری تعمیر حمام را نیز با وقف تامین می کنند. مسجد می سازند خانه عالم را هم می سازنند. حقوق عالم را هم در عایدات وقف، در نظر می گیرند. ولی امروز این مشارکت افت شدید داشته است. فردی خانه 150 میلیونی می سازد، اما برای یک دریچه آب یا تعمیر کوچه که هزینه اندکی دارد و یا در راه منافع عمومی و کوچه خودش اقدامی انجام نمی دهد و مدیریت شهری را مقصر می داند. در بحث وقف از بعد فرهنگی هم کار شده است: همان گونه که قند و چای عزاداری و حسینیه در نظر گرفته شده، نقل و نبات جشن و سرور هم در نظر گرفته شده است. اما امروز به شکل آسیب دار  و ضد ارزش خودنمایی می کند. به نظر شما دلایل کاهش این مشارکت اجتماعی  چیست؟ اولین چیزی که اتفاق افتاده در حقیقت تغییرات بنیادی در کالبد و به تبع آن در  فرهنگ شهر است. ما چند تا محله با نظام درونگرا بودیم. در شهرسازی جدید بین آبادیها خیابان زدند و شدیم شهر. ولی نظام فکری و اجتماعی ما هم چنان محله ای است، نوعی تجدد کالبدی در عین داشتن نظام فکری سنتی. اگر این سیر ادامه پیدا کند و بافت فرهنگی ما، به خاطر آسیب تغییر بافت کالبدی حفظ نشود، عملا همه نظامها به هم پاشیده خواهد شد. جایی که به عنوان مرکز محله بود مسجد و حمام و آب انبار داشته و هم نشینی، هم نمازی و همکاری اجتماعی  در مسجد و محله  وجود داشته است. مهد کودک وجود نداشته اما همسایه ها مهد کودک هم دیگر بودند. همه پیش هم بودند. همه حفاظت از فرهنگ عمومی را به عنوان وظیفه خود می دانستند. برشی که این جا ایجاد شد این بود که تفاوت فرهنگی با تفاوت کالبدی به وجود آمدو سکونت از این محلات رخت برچید. دومین عامل نقش رسانه است. رسانه که خارج از جزیره فرهنگ ما فرهنگ دیگری را وارد می کند. سومین عامل ورود افراد غیربومی  با فرهنگ دیگری است که در این بافت رفتارهای اجتماعی متفاوت با مردمان اصیل میبد از آنها سرمی زند و درصورت عدم کنترل و برنامه ریزی از فرهنگ اصیل میبد چیزی باقی نمی ماند. چه راهکارهایی برای حفظ فرهنگ میبدی وجود دارد؟ راه کار اصلی آن این است که ما اصول فرهنگی و نظام اجتماعی که داریم را آن قدر تقویت کنیم که هر میبدی به میبدی بودن و فرهنگ میبدی افتخار کند و تکیه بر آن را افتخار و اعتبار خود بداند، نه اینکه از مدلهای غیر میبدی پیروی کند. اگر یک میبدی به میبدی بودن و فرهنگش افتخار کند و به آنها پایبند باشد خود به خود خودش را نگه می دارد و خود پاسدار این فرهنگ غنی خواهد بود . با این تقویت  ما دیگر نیازی به ادارات فرهنگی  نخواهیم داشت. با فرهنگ سازی و با مدیریت فرهنگی کار حل می شود. آقای فلاح آیا فکر نمی کنید دولت در امر فرهنگ سازی کوتاهی کرده است؟ بله. یک بخش کار هم این است. ما به سمت طرح جامع صنعت و اشتغال پیش رفته ایم. ما برای دفع آب باران شهر طرح تهیه کرده ایم . لکن برای فرهنگ شهرکوتاهی شده است. ما باید سند چشم انداز فرهنگی برای شهر تهیه و آماده کنیم که این کار را متاسفانه انجام نداده ایم. برای طرح های کالبدی شهر میلیون ها تومان خرج کرده ایم اما متاسفانه برای چشم انداز فرهنگی کوتاهی شده است . باید سند چشم انداز فرهنگی شهرستان با نگاهی جدید و کاربردی تدوین شود. آقای مهندس نگاه کلان شما به میبد چه نگاهی است؟ ما از نظر جایگاه، چه استعداد انسانی و چه  ساختار شهری بعد از مرکز استان قرار داریم. ما از نظر سابقه تاریخی وهم اکنون نیز یک جایگاه ممتازی را داریم. ما در عمق تاریخ سایتهای  باستانی از میبد داریم که در سطح ملی معروف و مطرح بوده اند. این نشان می دهد تاریخ و تمدن اینجا از عمق تاریخی کشورمان نشأت گرفته است. در تاریخ قبل از اسلام، تنها نام شهر میبد را می بینیم و نام هیچکدام از شهرهای استان مطرح نیست. در تاریخ سیاسی این شهر هم آل مظفر را داریم که از بفروئیه به پا خواستند و بر نیمی از ایران در مقابل ایلخانان مغول حکومت کردند. در بحث علوم دینی و مذهبی، آیت الله موسس را داریم که یک تحول بنیادی در عرصه مذهبی در کشورمان ایجاد کرد. الان هم که نگاه می کنیم ما در مسئله آموزش و پرورش جایگاه و رتبه برتر را داریم. در کشاورزی و صنعت رتبه برتر را داریم. در سطح نخبگان هم افرادی داریم که در سطح کشور تاثیر گذار هستند. اینها نشان می دهد که منطقه مستعد است. مدیریت دولتی ما پا به پای این ظرفیت توانمند نمی تواند پیش برود. برای همین هم هست که همیشه متهم است. یعنی در این زمین زر خیز هرچه بکاریم رشد خواهد کرد. مدیریت دولتی قادر به درو نیست شاید به این دلیل است که نگاه مدیریتی ما جلوتر از زمان نیازسنجی و برنامه ریزی نکرده است. پس عملا در اوج ظرفیت کاری و تلاش، متهم به کم کاری می شود. والا نگری و اینده نگری  و بررسی نمونه های ملی و خارجی ضرورت اعتلای شهرستان است. اقدامات شما در زمینه گردشگری و توسعه آن در شهرستان چه بوده است؟ در بحث گردشگری و میراث فرهنگی وارد شده و با بخش خصوصی همکاری داشتم. که نتیجه آن یک تحول عظیم در صنعت گردشگری میبد بود. نوروز امسال 5/2 میلیون نفر بازدید از میبد را شاهد بودیم که در استان بی نظیر بوده است. اسکان ما سه برابر سال گذشته بود. در بحث گردشگری شرکت نارین در شهرستان فعال شد. هرچند ما نتوانستیم از طریق اعطای وام های دولتی به اولین هتل سنتی میبد، هتل حاج ملک کمک کنیم اما در جایگاه معنوی و تسریع کارهایشان به آنها کمک کردیم. در بحث گردشگری ما تقریباً در جایگاه 20 سال پیش صنعت کاشی قرار داریم. یعنی در ابتدای ورود به این صنعت هستیم. بلوار بسیج و ورودی اصلی شهررا  جایگاه حضور عناصر زیبای شهری و عناصر تفریحی قرار دادیم. اصناف رفاهی و تفریحی، شیرینی فروشی ها، اطبا و... را به آنجا انتقال خواهیم داد. هدف ترسیم یک شهر پیشرفته، تجاری و زیبا در ذهن مسافران و گردشگران است. این مدل را باید کم کم به کل شهر گسترش و شهری تمام زیبا ساخت . آقای مهندس ایده تان برای آینده شهر چیست؟ اصلی ترن بحث گردشگری است. گردشگری صنعتی است پاک، بی خطر، پول ساز، سبز و با پرستیژ اجتماعی بالا. افراد شاغل در این صنعت هم افرادی تحصیل کرده (مانند مترجم و ..) بوده که فارغ التحصیلان را به شهر برمی گرداند. از طرف دیگر به علت حضور کوتاه مدت و اقامت موقت  گردشگران در میبد آسیب اجتماعی هم ندارند. از طرفی هم باعث رشد صنعت های سنتی ما می شوند. زیلو و سفال و قند سنتی و شیرینی یزدی و سایر تولیدات می تواند، به وسیله صنعت گردشگری سفیر ما در تمام دنیا باشد. مرکز استان نزدیک به 50 فضای گردشگری دارد، در حالی که سهم میبد فقط هتل حاج ملک است. ببینید چقدر عقب هستیم. این می شود فرصت اشتغال، سرمایه گذاری و توسعه. گردشگری هوایی را به عهده فرودگاه آقای دهستانی گذاشتیم. گردشگری زمینی، رالی کویری و... اینها یک زمانی ایده بود. و الان هرکدام در دست یک بخش خصوصی است که مشغول فعالیت هستند. بحث دوم بحث ژنتیک است. که من واقعا به آن اعتقاد دارم که آینده ما را می تواند تامین کند. ژنتیک یک انقلاب بنیادین خواهد بود. داروسازی هم همینطور. ما باید به سمت صنایع بورس برویم. کار در فضای مجازی وصنایع خدماتی مانندخرید و فروش اینترنتی و... چیزهایی که در شهر توسعه پیدا می کند اما آلودگی ندارد و در کنارش هم آدم هایی وارد عرصه می شوند که دارای تحصیلات عالیه هستند و آسیب های اجتماعی کمی دارند. البته بیشترین تاکید بنده روی بحث گردشگری است. چون چاه نفت ما یک زمانی تمام می شود اما نارین قلعه هیچگاه تمام شدنی نیست. الان با الحاق ندوشن گردشگری طبیعی ما هم واقعا توسعه پیدا می کند. دشت های بکر و باتلاق و کوهساران و ... که باید به این ها پرداخته شود. اقای فلاح مهمترین تهدیدات میبد چه مسائلی را در بر می گیرد؟ در حقیقت میبد دومشکل بزرگ دارد. یکی آب و دیگری ترافیک. درحقیقت کمبود آب بنیان زیست محیطی ما را تهدید می کند و ترافیک جان ما را. 60 درصدحوادث شهرستان ما مسائل ترافیکی است. به علت اهمیت  معضلات مسئله ترافیک ما جلسات شورای ترافیک را حتما هر دو هفته یکبار برگزار می کنیم. به این سمت روی آورده ایم که این آسیب ها را کاهش دهیم. مشکل آب را هم میتوان با افزایش ذخیره های آب شهری ، صنایع کم آب خواه و کاهش فرهنگ مصرف  کنترل کرد که باید برنامه ریزی شود. برای کاهش آسیب ها و تهدید های اجتماعی که میبد با آن روبروست چه تمهیدات و برنامه هایی را طراحی و تدارک دیده اید؟ ما باید به سمت یک سند جامع فرهنگی حرکت کنیم. سند چشم انداز این مسئله را حل خواهد کرد. ما با استفاده از مشارکت کلیه افرادی که به نوعی طبقه فرادست محسوب می شوند، در برنامه ها و طرح های شهری می توانیم خیلی از آسیب ها را مدیریت کنیم و همین طور با استفاده از برخی فیلترهای که ایجاد شده می توانیم از بروز بعضی از آسیب ها جلوگیری و پیشگیری کنیم. راه حل دیگر این است که از کارگرانی که متعلق به بافت فرهنگی همگن ما هستند و تقریبا به بافت کویری تعلق دارند مثل نایین ،اردستان، زواره و... بیشتر استفاده کنیم. در این مورد نقش اداره کار حیاتی است که باید واقعا همت کند و رسانه ها نیز با پیگیری خود می توانند عملکرد قابل توجهی در انجام و پیشبرد این طرح و پروژه داشته باشند. در مورد اتباع بیگانه برنامه خاصی دارید؟ طرحی موسوم به طرح کفالت در دست تدوین و آماده اجرا است که براساس آن تعداد کارگاه هایی که نیروی خارجی دارند ماهی یک بار به این دفاتر مراجعه می کنند و اخرین آمار نیروی خارجی خود را در اختیار دفتر قرار می دهند. با این کار برنامه ریزی خوبی برای اشتغال صورت خواهد گرفت و همین طور یک سری مصوبات شورای تامین استان است که پس از وصول، اجرا خواهد شد. آقای فلاح، طرحی از شما درباره احداث مجتمع اسب سواری مشاهده کرده ام می شود در این باره توضیح دهید؟ من به پرورش اسب به عنوان یک صنعت نگاه کردم نه یک تفریح صرف. اصطبل های موجود اسب چند آسیب داشت. برخی از انها  متاسفانه مرکزی برای بعضی از آسیب های اجتماعی شده است . بافت  کالبدی شهر نیز دچاراسیب بود .یک مجتمع متمرکز تعریف کردیم وزمینی را برایش اختصاص دادیم. یک مجتمع خوب با امکانات مناسب مثل سالن نمایش، کلینیک، محلی برای خرید و فروش اسب و ... زمین این مجموعه واگذار شده است. مسئله آب آن هم با پی گیری های لازم حل شده است. طرح را به جهاد کشاورزی تحویل دادیم و امیدواریم بخش خصوصی وارد شود و آن را به سرانجام برساند. این طرح باعث می شود اصطبل ها از شهر خارج شوند و یک مجتمع مدرن ایجاد شود که ارتقاء این صنعت و تولید را هم به دنبال خواهد داشت. آقای فلاح نظرتان در مورد NGO ها چیست؟ یک NGO پایدار کمک خوبی برای شهراست. به عنوان مثال بنیاد میبدی یک تشکل پایدار است. با برنامه، اساسنامه و استراتژی آمده است و در رشته مربوط به خودش خوب کار می کند.اما موافق حرکتهای زودگذر و شتابان نیستم . سخن آخر: من درطول ده سالی که در این شهر کار کرده ام همیشه به میبدی بودنم افتخارکرده و تلاش کرده ام در هر کجا که وارد شدم با کار کارشناسی فنی و والا نگری فعالیت کنم. مثال آان تغیرات در امامزاده میرشمس الحق و پیرچراغ در ده سال گذشته است. همیشه سعی کرده ام فارغ از جریان و فشارهای سیاسی و وابستگی به حزب و گروه فعالیت هایم را با اخذ مشاوره وکارشناسی و فنی انجام بدهم. حتی در فرمانداری هم که یک جایگاه سیاسی داشته ام سعی کرده ام این نگاهم را حفظ کنم و عمدتا به کارهای فنی و عمرانی پرداخته ام. عملا وابستگی خود را به هر حزب و گروهی نفی میکنم.  سعی کرده ام با توجه به تعهد دینی و اخلاقی و انسانی به مجموعه کارها و وظایفم بپردازم. مدیران ما باید از یک طرف حمایت بشوند و از یک طرف هم فعال و پویا باشند. نقش رسانه ها ایجاد پویایی و نقد سازنده مدیران است و سعی کنند با بررسی همه جانبه امر خبرها را مدیریت و تیتر  کنند . مدیریت شهرستان نیز باید سعی کند تا مردم، نخبگان و افراد توانمند را در مدیریت دخالت بیشتری دهند. صددرصد این مسئله باعث رشد و شکوفایی شهرمان خواهد شد. همان گونه که تاریخ نشان داده است هرگاه به مردم ایران بها داده شد به اوج رسیدند. امپراطوری صفوی و سلجوقی مگر با حضور مردم و نخبگان، افتخار ایران زمین نشد.مسلما  این چیزی است که در تاریخ ما وجود داردو ان شاء ا... در تاریخ میبد هم تکرار شود. در پایان از مجموعه همکاران شما تشکر می نمایم. آقای مهندس ما هم به دلیل وقتی که در اختیارمان قراردادید از شمامتشکریم.      

میبد خبر براساس رسالتی که دارد و آن را دنبال می کند این دفعه به سراغ یکی از مدیرانی رفته است که به گفته خیلی ها در جایگاه خود کارنامه قابل قبولی را ارائه داده است.

کسی که  با کسب رتبه اول شهرستان و رتبه 300 کنکور سراسری ریاضی فیزیک  در سال1376 موفق شد وارد دانشگاه هنر تهران شود و مستقیما کارشناسی ارشد معماری  و شهرسازی را اخذ نماید.

مهندس علیرضا فلاح به حق یکی از مدیران جوان، خوشفکر و آینده ساز شهرستان میبد است که چند صباحی به عنوان معاون فرمانداری شهرستان میبد مشغول به خدمت بوده است. گروه میبد خبر گفت وگوی نسبتا مفصلی را با ایشان انجام داده است که مخاطبان گرامی می توانند آن را در ذیل بخوانند:

DSC_0791    آقای فلاح در جلسه ای که در فرمانداری برگزار شده بود شما از معضل مدیر کشی در میبد صحبت کرده بودید. حالا چرا مدیرکشی؟

هر شهر از دو بخش کلان تشکیل شده است . یکی ساختار اجتماعی و دیگری  ساختار کالبدی.

به عبارتی دارای دو بعد است ، یکی جسم و دیگری روح شهر. جسم شهر همان خیابان، معبر، کوچه، ساختمان و ... است که نماد مدنیت و شکل شهر به حساب می آید. روح شهرشامل :روابط اجتماعی، فرهنگ مردمان و تفکر وسطح دید  مدیرانش و ... است .

به طور مثال شهرهای غربی کشور ما دارای مردمانی شادتر است. رنگ لباس هایشان شاد است. این روح شهرشان است. حضورشان در عرصه های اجتماعی بیشتر است. مردمان جنوب خون گرم تر هستند. بیشتر خودشان را در بحث های اجتماعی شرکت می دهند. یزدی ها مردمانی قناعت پیشه، سخت کوش و باهمت هستند. شکل شهر و ساختار آن نیز از فرهنگ مردمانش تاثیر می گیرد. شهرهای شمالی برونگرا و ویلایی و شهرهای کویری درونگرا و حیاط مرکزی و با  حفظ محرمیت بیشتر است.

ما هرچه شهرمان را خوب بسازیم، اگر انسان های نخبه مان را نگه نداریم، طبقه فرادست یعنی آنهایی که می توانند تأثیرگذارتر باشند از جسم شهر خارج شده و تاثیرات مثبت و کاملا اثر گذار آنان کم رنگ می شود. حاصلش این است که ما بخش عمده ای از نخبگان یعنی طبقه علمی مان،  دکترها و مهندسین مان و آنهایی که طبقه  فرادست  اجتماعی هستند، از جسم  این شهر خارج می شوند که برای شهرمان آفت است. این چرخه اگر ادامه داشته باشد، میبد به یک شهر فرودست کارگر نشین تبدیل می شود که متاسفانه این قضیه در حال رخ دادن است.

برای مقابله با این پدیده چه باید بکنیم؟

ما باید طوری رفتار کنیم که فضا برای حضور نخبگان، اندیشمندان در شهرمان ایجاد شود. اینها وقتی در شهر خود زندگی کردند، نظر دادند و ثمره نظرشان را هم دیدند، مشارکت آنها در ابادانی و مدیریت شهر بیشتر و پرر نگتر خواهد شد. ما تاثیر شدید حضور چند نخبه صنعتی وعلمی و دینی را در شهر حس کرده و از وجودشان همه شهر بهره میبرند . این مسئله باید در مدیریت کلان شهر از مشاورین  امام جمعه  محترم تا  مدیریت ادارات در دستور کار قرار بگیرد، که نخبگان در سطح های تصمیم گیری های شهرستان حضور پیدا کنند. شورای عمران یکی از این نهادهای همه جانبه نگر با مدیریت توانمند امام جمعه محترم است .

ما باید کاری بکنیم که نخبگان میبدی در مدیریت های کل و استانداری و در نهایت در وزارت خانه ها مشغول به کار شوند، تا تاثیرگذارتر باشند. نه اینکه انها را کتابخانه ای و گوشه نشین کنیم .متاسفانه به جای اینکه ما این چرخه را ایجاد کنیم و باعث رشد انسان ها شویم دائماً افرادی که خوب کار کرده اند به کنار گذاشته شده اند. به جای اینکه سلسله مراتب رشد و پیشرفت شان را مهیا کنیم، با یک سری حاشیه سازی ها و ... به کنار شان زده ایم. این است که واقعاً مدیریت شهرستان و همین طور نخبگان باید ببنشیند و راه حلی برای این مسئله پیدا کنند.هر چند این موضوع خود پرکار و پر حاشیه است .

نخبه در یک سیستم اداری به چه کسی گفته می شود؟

ما در سیستم اداری می توانیم دو مدل باشیم. یکی اینکه تمام نگاه مان به بخشنامه و دستورالعمل ها  و شرح وظایف کاری و  دایم در حال امضاء نامه هایی که در کارتابل است باشیم .دوم  اینکه  مدیر ایده آفرین باشیم. یعنی هر مدیری در عرصه خودش مثلا کشاورزی، صنعت و کار ،عمران و... ایده آفرینی کند. مثلا فردی در بحث کشاورزی برخلاف رویه سنتی که مبنایش کاشت انار، چغندر، شلغم و ... است می رود به سمت کاشت گیاهان داروئی، زینتی و ... با استفاده از آن خلاقیت کار های جدیدی را شکل می دهد. این می شود یک فرد نخبه. کسی که خارج از عرصه این عملکرد روزانه و روتین عمل می کندتا تحول و حرکتی نو در جامعه  ایجاد کند .

DSC_0783

آقای فلاح شما در این راستا چه ایده آفرینی هایی داشته اید؟

ببینید. من یک سری برنامه داشتم و در این برنامه ها استراتژی هایم را مشخص کرده ام. یکسری از آنها را توانستم جامه عمل بپوشانم. یکسری از آنها را هنوز در حال پیگیری هستم. تعداد زیادی از آنها در گزارشات عملکرد فرمانداری قابل مشاهده است که خارج از حوصله این جاست.

فرض مثال ایجاد شهرداری ناحیه تاریخی یک ضرورت برای شهرستان است. مسائل اداری اش را پیگیری کرده ایم که عمده کارش به سرانجام رسیده است. این شهرداری ناحیه تاریخی که ایجاد شود مشکلات بین میراث و شهرداری برای همیشه از بین می رود. اختلافات به همگرایی و حل بنیادی امور مردم در هفتصد هکتار بافت شهر منجر خواهد شد .

ایده های تبدیل شده به طرح در شهر زیاد وجود دارد و در حال انجام است. من خودم توانایی طراحی میدان و خیابان را دارم. لکن برای همه طرح ها ی عمرانی مشاور گرفته ایم تا بیشتر از خرد جمعی استفاده کنیم. مثلا در شهر بفروئیه میدان محبت داشتیم، مسیر ورودی شهر هم 8 متری بود. این  ایده را طرح کردم که ورودی بفروئیه باید بلوار شود. بخشدار محترم و شورای روستا همکاری کردند. الان میدان محبت جمع شده و مسیر دوبانده شده است. تمامی این افرادی که در این طرح مشارکت داشتند به نوعی نخبه محسوب می شوند. ما باید این انسانها را پرورش داده و از آنها مدیران بالادستی ساخته و صادر کنیم .

این که من می گویم مدیرکشی باب شده است همه جانبه هست. افرادی بودند که سال ها در شورا حضور داشتند و بعد با خرابکاری های چند نفر غیر مسوول حقشان پایمال شد ولی ما هنوز می توانیم از آنها استفاده کنیم. متاسفانه این گونه هجمه ها و تخریبها دارد همه مدیران ما را دچار آسیب اجتماعی و مدیریتی  می کند. حتی دیدیم که در نماز جمعه هم عده ای کوته فکر برای  امام جمعه محترم که عمر و زندگیشان را در راه اعتلای میبد گذاشته اند شعار استعفا استعفا سر دادند. اینها همان خوارج دنیای مدرن هستند و تاریخ پر است از اینها.

ما باید به مدیرانمان ارج بنهیم و برای جایگاهشان ارزش قائل شویم. نقد سازنده بکنیم و جواب منطقی بخواهیم. نه اینکه مخالفین و رقبایمان را بزنیم و از صحنه خارج کنیم. این کار از نظر موازین اخلاق و شرع درست نیست. متاسفانه به خاطر عدم مدیریت و کنترل این مسائل بخشی از نخبگان دل زده شده و از صحنه مدیریت شهر خود را پس کشیده اند. هرچند همین ها باز هم در جای دیگر برای میبد کار و تلاش سازنده دارند.

DSC_0780

با این حساب برای تعیین مدیر در میبد با مشکل روبرو هستید؟

بله. احساس می شود در بسیاری از جاها که مدیری انتخاب شده، از کمبود مدیر بوده است. مجبور شده ایم بعضی از افراد را  به خاطر ادارات کل قبول کنیم. یا به خاطر لابی هایی است که بعضی از افراد برای کسب مدیریت انجام می دهند. بخشی هم به خاطر عدم همکاری کسانی که لایق بودند و پا به میدان نگذاشتند. متاسفانه ما حتی در سطح استان هم مدیران میبدی کم داریم که این هم یکی از آسیب های شهرمان است.

آقای فلاح فکر نمی کنید این مسئله بر می گردد به مسئولین ارشد شهر و آنها در این مسئله کوتاهی کرده اند؟

بخشی از آن شاید، اما بخش اصلی این  موضوع مربوط به  تاثیرات بخش های اجتماعی و  اندیشه های آسیب ساز خوارج گونه است. این رفتارها مدیران را خسته، فرسوده و تخریب و از حضور نخبگان در پستهای مدیریتی جلوگیری می کند. در انتخابات شورای شهر میبد علیرغم پیگیری و درخواست نخبگان تاثیر گذار حتی ثبت نام هم نکردند.

بیشترین تخریب از چه ناحیه ای است؟

بیشترین تخریب مربوط به بعضی از گروه های اجتماعی است. بعضی از لابیها که منفعت گروه را بر منفعت شهر ترجیح می دهند. عده ای از همین ها به جای نقد سازنده و رفع نواقص و جبران کمبودها و همکاری تعاملی برای شهردار قبلی، او را  تخریب کردند. یک عده خاصی بودند مطمئنا همه شهر که نبودند.

آقای فلاح با توجه به اینکه از وظایف فرمانداری تحقیق و بررسی معضلات شهر است و برنامه ریزی برای رفع آنها. برنامه ریزی فرمانداری میبد در این زمینه چه بوده است؟

ما یک سند چشم انداز داریم که یکی دو ماه پیش مصوب شد. قرار داد اجرایی شدن سند چشم انداز هم بسته شد. دفتر و طرح و برنامه آن هم حدود یک ماه است در فرمانداری مستقر شده است. که طبق آیتم هایی که برای آن تعریف شده، کارها را اجرایی می کنند.

اگر سند چشم انداز اجرایی بشود آینده شهر از نظر بهداشت، آموزش و پرورش، عمران شهری، صنایع  و ... بهبود می یابد. یک بخش از این بر می گردد به مردم میبد. ما هرچه بگوییم صنایع هایتک، صنعتگر ما به این سمت نمی رود. هرچه از صنایع کم آب خواه و سبز حرف بزنیم تا بخش خصوصی همکاری نکند فایده نخواهد داشت.

هر چند عدم صدور  مجوز کارخانه کاشی یک سد کنترل کننده  است. اما نمی توانیم  به اجبار فکر و اندیشه ای  را به  خورد صنعتگر و سرمایه گذار  بدهیم .

DSC_0761

علت اصلی اعتراضات مردمی به مدیریت شهری را چه میدانید ؟

اگر به تاریخ میبد برگردیم ما در شهری زندگی می کنیم که مدیریت شهر توسط مردم انجام می گرفته است. درست است که دولت مرکزی وجود دارد ولی ما با فرهنگ وقف، شهرمان را می چرخاندیم که به آن می گوییم مشارکت اجتماعی.

مشارکت اجتماعی در تاریخ میبد، در ساخت شهر بسیار بالاست. یعنی مردم حمام را خودشان می سازنند هزینه های جاری تعمیر حمام را نیز با وقف تامین می کنند. مسجد می سازند خانه عالم را هم می سازنند. حقوق عالم را هم در عایدات وقف، در نظر می گیرند. ولی امروز این مشارکت افت شدید داشته است. فردی خانه 150 میلیونی می سازد، اما برای یک دریچه آب یا تعمیر کوچه که هزینه اندکی دارد و یا در راه منافع عمومی و کوچه خودش اقدامی انجام نمی دهد و مدیریت شهری را مقصر می داند.

در بحث وقف از بعد فرهنگی هم کار شده است: همان گونه که قند و چای عزاداری و حسینیه در نظر گرفته شده، نقل و نبات جشن و سرور هم در نظر گرفته شده است. اما امروز به شکل آسیب دار  و ضد ارزش خودنمایی می کند.

به نظر شما دلایل کاهش این مشارکت اجتماعی  چیست؟

اولین چیزی که اتفاق افتاده در حقیقت تغییرات بنیادی در کالبد و به تبع آن در  فرهنگ شهر است. ما چند تا محله با نظام درونگرا بودیم. در شهرسازی جدید بین آبادیها خیابان زدند و شدیم شهر. ولی نظام فکری و اجتماعی ما هم چنان محله ای است، نوعی تجدد کالبدی در عین داشتن نظام فکری سنتی. اگر این سیر ادامه پیدا کند و بافت فرهنگی ما، به خاطر آسیب تغییر بافت کالبدی حفظ نشود، عملا همه نظامها به هم پاشیده خواهد شد.

جایی که به عنوان مرکز محله بود مسجد و حمام و آب انبار داشته و هم نشینی، هم نمازی و همکاری اجتماعی  در مسجد و محله  وجود داشته است. مهد کودک وجود نداشته اما همسایه ها مهد کودک هم دیگر بودند. همه پیش هم بودند. همه حفاظت از فرهنگ عمومی را به عنوان وظیفه خود می دانستند. برشی که این جا ایجاد شد این بود که تفاوت فرهنگی با تفاوت کالبدی به وجود آمدو سکونت از این محلات رخت برچید.

دومین عامل نقش رسانه است. رسانه که خارج از جزیره فرهنگ ما فرهنگ دیگری را وارد می کند.

سومین عامل ورود افراد غیربومی  با فرهنگ دیگری است که در این بافت رفتارهای اجتماعی متفاوت با مردمان اصیل میبد از آنها سرمی زند و درصورت عدم کنترل و برنامه ریزی از فرهنگ اصیل میبد چیزی باقی نمی ماند.

چه راهکارهایی برای حفظ فرهنگ میبدی وجود دارد؟

راه کار اصلی آن این است که ما اصول فرهنگی و نظام اجتماعی که داریم را آن قدر تقویت کنیم که هر میبدی به میبدی بودن و فرهنگ میبدی افتخار کند و تکیه بر آن را افتخار و اعتبار خود بداند، نه اینکه از مدلهای غیر میبدی پیروی کند. اگر یک میبدی به میبدی بودن و فرهنگش افتخار کند و به آنها پایبند باشد خود به خود خودش را نگه می دارد و خود پاسدار این فرهنگ غنی خواهد بود . با این تقویت  ما دیگر نیازی به ادارات فرهنگی  نخواهیم داشت. با فرهنگ سازی و با مدیریت فرهنگی کار حل می شود.

آقای فلاح آیا فکر نمی کنید دولت در امر فرهنگ سازی کوتاهی کرده است؟

بله. یک بخش کار هم این است. ما به سمت طرح جامع صنعت و اشتغال پیش رفته ایم. ما برای دفع آب باران شهر طرح تهیه کرده ایم . لکن برای فرهنگ شهرکوتاهی شده است. ما باید سند چشم انداز فرهنگی برای شهر تهیه و آماده کنیم که این کار را متاسفانه انجام نداده ایم. برای طرح های کالبدی شهر میلیون ها تومان خرج کرده ایم اما متاسفانه برای چشم انداز فرهنگی کوتاهی شده است . باید سند چشم انداز فرهنگی شهرستان با نگاهی جدید و کاربردی تدوین شود.

آقای مهندس نگاه کلان شما به میبد چه نگاهی است؟

ما از نظر جایگاه، چه استعداد انسانی و چه  ساختار شهری بعد از مرکز استان قرار داریم. ما از نظر سابقه تاریخی وهم اکنون نیز یک جایگاه ممتازی را داریم. ما در عمق تاریخ سایتهای  باستانی از میبد داریم که در سطح ملی معروف و مطرح بوده اند. این نشان می دهد تاریخ و تمدن اینجا از عمق تاریخی کشورمان نشأت گرفته است.

در تاریخ قبل از اسلام، تنها نام شهر میبد را می بینیم و نام هیچکدام از شهرهای استان مطرح نیست. در تاریخ سیاسی این شهر هم آل مظفر را داریم که از بفروئیه به پا خواستند و بر نیمی از ایران در مقابل ایلخانان مغول حکومت کردند.

در بحث علوم دینی و مذهبی، آیت الله موسس را داریم که یک تحول بنیادی در عرصه مذهبی در کشورمان ایجاد کرد. الان هم که نگاه می کنیم ما در مسئله آموزش و پرورش جایگاه و رتبه برتر را داریم. در کشاورزی و صنعت رتبه برتر را داریم. در سطح نخبگان هم افرادی داریم که در سطح کشور تاثیر گذار هستند.

اینها نشان می دهد که منطقه مستعد است. مدیریت دولتی ما پا به پای این ظرفیت توانمند نمی تواند پیش برود. برای همین هم هست که همیشه متهم است. یعنی در این زمین زر خیز هرچه بکاریم رشد خواهد کرد. مدیریت دولتی قادر به درو نیست شاید به این دلیل است که نگاه مدیریتی ما جلوتر از زمان نیازسنجی و برنامه ریزی نکرده است. پس عملا در اوج ظرفیت کاری و تلاش، متهم به کم کاری می شود. والا نگری و اینده نگری  و بررسی نمونه های ملی و خارجی ضرورت اعتلای شهرستان است.

DSC_0766

اقدامات شما در زمینه گردشگری و توسعه آن در شهرستان چه بوده است؟

در بحث گردشگری و میراث فرهنگی وارد شده و با بخش خصوصی همکاری داشتم. که نتیجه آن یک تحول عظیم در صنعت گردشگری میبد بود. نوروز امسال 5/2 میلیون نفر بازدید از میبد را شاهد بودیم که در استان بی نظیر بوده است. اسکان ما سه برابر سال گذشته بود.

در بحث گردشگری شرکت نارین در شهرستان فعال شد. هرچند ما نتوانستیم از طریق اعطای وام های دولتی به اولین هتل سنتی میبد، هتل حاج ملک کمک کنیم اما در جایگاه معنوی و تسریع کارهایشان به آنها کمک کردیم.

در بحث گردشگری ما تقریباً در جایگاه 20 سال پیش صنعت کاشی قرار داریم. یعنی در ابتدای ورود به این صنعت هستیم. بلوار بسیج و ورودی اصلی شهررا  جایگاه حضور عناصر زیبای شهری و عناصر تفریحی قرار دادیم. اصناف رفاهی و تفریحی، شیرینی فروشی ها، اطبا و... را به آنجا انتقال خواهیم داد. هدف ترسیم یک شهر پیشرفته، تجاری و زیبا در ذهن مسافران و گردشگران است. این مدل را باید کم کم به کل شهر گسترش و شهری تمام زیبا ساخت .

آقای مهندس ایده تان برای آینده شهر چیست؟

اصلی ترن بحث گردشگری است. گردشگری صنعتی است پاک، بی خطر، پول ساز، سبز و با پرستیژ اجتماعی بالا. افراد شاغل در این صنعت هم افرادی تحصیل کرده (مانند مترجم و ..) بوده که فارغ التحصیلان را به شهر برمی گرداند. از طرف دیگر به علت حضور کوتاه مدت و اقامت موقت  گردشگران در میبد آسیب اجتماعی هم ندارند. از طرفی هم باعث رشد صنعت های سنتی ما می شوند. زیلو و سفال و قند سنتی و شیرینی یزدی و سایر تولیدات می تواند، به وسیله صنعت گردشگری سفیر ما در تمام دنیا باشد.

مرکز استان نزدیک به 50 فضای گردشگری دارد، در حالی که سهم میبد فقط هتل حاج ملک است. ببینید چقدر عقب هستیم. این می شود فرصت اشتغال، سرمایه گذاری و توسعه.

گردشگری هوایی را به عهده فرودگاه آقای دهستانی گذاشتیم. گردشگری زمینی، رالی کویری و... اینها یک زمانی ایده بود. و الان هرکدام در دست یک بخش خصوصی است که مشغول فعالیت هستند.

بحث دوم بحث ژنتیک است. که من واقعا به آن اعتقاد دارم که آینده ما را می تواند تامین کند. ژنتیک یک انقلاب بنیادین خواهد بود. داروسازی هم همینطور. ما باید به سمت صنایع بورس برویم. کار در فضای مجازی وصنایع خدماتی مانندخرید و فروش اینترنتی و... چیزهایی که در شهر توسعه پیدا می کند اما آلودگی ندارد و در کنارش هم آدم هایی وارد عرصه می شوند که دارای تحصیلات عالیه هستند و آسیب های اجتماعی کمی دارند. البته بیشترین تاکید بنده روی بحث گردشگری است. چون چاه نفت ما یک زمانی تمام می شود اما نارین قلعه هیچگاه تمام شدنی نیست. الان با الحاق ندوشن گردشگری طبیعی ما هم واقعا توسعه پیدا می کند. دشت های بکر و باتلاق و کوهساران و ... که باید به این ها پرداخته شود.

اقای فلاح مهمترین تهدیدات میبد چه مسائلی را در بر می گیرد؟

در حقیقت میبد دومشکل بزرگ دارد. یکی آب و دیگری ترافیک. درحقیقت کمبود آب بنیان زیست محیطی ما را تهدید می کند و ترافیک جان ما را. 60 درصدحوادث شهرستان ما مسائل ترافیکی است. به علت اهمیت  معضلات مسئله ترافیک ما جلسات شورای ترافیک را حتما هر دو هفته یکبار برگزار می کنیم. به این سمت روی آورده ایم که این آسیب ها را کاهش دهیم. مشکل آب را هم میتوان با افزایش ذخیره های آب شهری ، صنایع کم آب خواه و کاهش فرهنگ مصرف  کنترل کرد که باید برنامه ریزی شود.

برای کاهش آسیب ها و تهدید های اجتماعی که میبد با آن روبروست چه تمهیدات و برنامه هایی را طراحی و تدارک دیده اید؟

ما باید به سمت یک سند جامع فرهنگی حرکت کنیم. سند چشم انداز این مسئله را حل خواهد کرد. ما با استفاده از مشارکت کلیه افرادی که به نوعی طبقه فرادست محسوب می شوند، در برنامه ها و طرح های شهری می توانیم خیلی از آسیب ها را مدیریت کنیم و همین طور با استفاده از برخی فیلترهای که ایجاد شده می توانیم از بروز بعضی از آسیب ها جلوگیری و پیشگیری کنیم.

راه حل دیگر این است که از کارگرانی که متعلق به بافت فرهنگی همگن ما هستند و تقریبا به بافت کویری تعلق دارند مثل نایین ،اردستان، زواره و... بیشتر استفاده کنیم. در این مورد نقش اداره کار حیاتی است که باید واقعا همت کند و رسانه ها نیز با پیگیری خود می توانند عملکرد قابل توجهی در انجام و پیشبرد این طرح و پروژه داشته باشند.

در مورد اتباع بیگانه برنامه خاصی دارید؟

طرحی موسوم به طرح کفالت در دست تدوین و آماده اجرا است که براساس آن تعداد کارگاه هایی که نیروی خارجی دارند ماهی یک بار به این دفاتر مراجعه می کنند و اخرین آمار نیروی خارجی خود را در اختیار دفتر قرار می دهند. با این کار برنامه ریزی خوبی برای اشتغال صورت خواهد گرفت و همین طور یک سری مصوبات شورای تامین استان است که پس از وصول، اجرا خواهد شد.

آقای فلاح، طرحی از شما درباره احداث مجتمع اسب سواری مشاهده کرده ام می شود در این باره توضیح دهید؟

من به پرورش اسب به عنوان یک صنعت نگاه کردم نه یک تفریح صرف. اصطبل های موجود اسب چند آسیب داشت. برخی از انها  متاسفانه مرکزی برای بعضی از آسیب های اجتماعی شده است . بافت  کالبدی شهر نیز دچاراسیب بود .یک مجتمع متمرکز تعریف کردیم وزمینی را برایش اختصاص دادیم. یک مجتمع خوب با امکانات مناسب مثل سالن نمایش، کلینیک، محلی برای خرید و فروش اسب و ... زمین این مجموعه واگذار شده است. مسئله آب آن هم با پی گیری های لازم حل شده است. طرح را به جهاد کشاورزی تحویل دادیم و امیدواریم بخش خصوصی وارد شود و آن را به سرانجام برساند. این طرح باعث می شود اصطبل ها از شهر خارج شوند و یک مجتمع مدرن ایجاد شود که ارتقاء این صنعت و تولید را هم به دنبال خواهد داشت.

آقای فلاح نظرتان در مورد NGO ها چیست؟

یک NGO پایدار کمک خوبی برای شهراست. به عنوان مثال بنیاد میبدی یک تشکل پایدار است. با برنامه، اساسنامه و استراتژی آمده است و در رشته مربوط به خودش خوب کار می کند.اما موافق حرکتهای زودگذر و شتابان نیستم .

سخن آخر:

من درطول ده سالی که در این شهر کار کرده ام همیشه به میبدی بودنم افتخارکرده و تلاش کرده ام در هر کجا که وارد شدم با کار کارشناسی فنی و والا نگری فعالیت کنم. مثال آان تغیرات در امامزاده میرشمس الحق و پیرچراغ در ده سال گذشته است. همیشه سعی کرده ام فارغ از جریان و فشارهای سیاسی و وابستگی به حزب و گروه فعالیت هایم را با اخذ مشاوره وکارشناسی و فنی انجام بدهم.

حتی در فرمانداری هم که یک جایگاه سیاسی داشته ام سعی کرده ام این نگاهم را حفظ کنم و عمدتا به کارهای فنی و عمرانی پرداخته ام. عملا وابستگی خود را به هر حزب و گروهی نفی میکنم.  سعی کرده ام با توجه به تعهد دینی و اخلاقی و انسانی به مجموعه کارها و وظایفم بپردازم.

مدیران ما باید از یک طرف حمایت بشوند و از یک طرف هم فعال و پویا باشند. نقش رسانه ها ایجاد پویایی و نقد سازنده مدیران است و سعی کنند با بررسی همه جانبه امر خبرها را مدیریت و تیتر  کنند .

مدیریت شهرستان نیز باید سعی کند تا مردم، نخبگان و افراد توانمند را در مدیریت دخالت بیشتری دهند. صددرصد این مسئله باعث رشد و شکوفایی شهرمان خواهد شد. همان گونه که تاریخ نشان داده است هرگاه به مردم ایران بها داده شد به اوج رسیدند. امپراطوری صفوی و سلجوقی مگر با حضور مردم و نخبگان، افتخار ایران زمین نشد.مسلما  این چیزی است که در تاریخ ما وجود داردو ان شاء ا... در تاریخ میبد هم تکرار شود.

در پایان از مجموعه همکاران شما تشکر می نمایم.

آقای مهندس ما هم به دلیل وقتی که در اختیارمان قراردادید از شمامتشکریم.

 

 

 




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.