سرقت هایی از نوع پایتخت؛ مواظب باشید!
آنچه میخوانید صحبتهای یکی از شهروندان میبدی است که شخصا برای خبرنگار حوادث میبد نیوز تعریف کرده است این شهروند میبدی که جوان دانشجوی یکی از دانشگاههای یزد است میگوید : عصر جمعه گذشته حدود ساعت شش و نیم برای عزیمت به یزد به محل ایستگاه تاکسی کرایههای میبد – یزد رفتم. اما از تاکسی کرایه خبری نبود . یکدستگاه پژو ۴۰۵ مسافر کش شخصی در محل ایستاده بود و یک زن و مرد نیز در صندلی عقب خودرو نشسته بودند . من در صندلی جلوی خودرو نشستم و بطرف یزد حرکت کردیم کمیقبل از اشکذر به راننده گفتم که من اشکذر پیاده میشوم چون با دوستم که او هم دانشجو است وعده گذاشته بودیم با هم به یزد برویم . راننده خودرو گفت در کیفت چی داری ؟ و ناگهان سرنشین صندلی عقب خودرو گوشه کیف مرا گرفت . من محکم کیفم را گرفته و به سمت خود میکشیدم که راننده پولهایی را که برای حساب کردن کرایه بیرون آورده بودم را از دستم بیرون کشید من که فهمیده بودم در چه موقعیتی هستم با استفاده از سرعت کم خودرو در دست انداز مقابل پارک اشکی درب خودرو را باز کرده و از خودرو بیرون پریدم . که متاسفانه منجر به شکستن قسمتی از آرنجم شد . هوا کاملا تاریک بود . برای مدتی گیج مانده بودم و با دوستم تماس گرفتم تا آمدن دوستم به مغازه جنب پارک اشکی رفتم .و ماجرا راتعریف نمودم . و با پلیس تماس گرفتیم
آنچه میخوانید صحبتهای یکی از شهروندان میبدی است که شخصا برای خبرنگار حوادث میبد نیوز تعریف کرده است این شهروند میبدی که جوان دانشجوی یکی از دانشگاههای یزد است میگوید :
عصر جمعه گذشته حدود ساعت شش و نیم برای عزیمت به یزد به محل ایستگاه تاکسی کرایههای میبد – یزد رفتم. اما از تاکسی کرایه خبری نبود . یکدستگاه پژو ۴۰۵ مسافر کش شخصی در محل ایستاده بود و یک زن و مرد نیز در صندلی عقب خودرو نشسته بودند . من در صندلی جلوی خودرو نشستم و بطرف یزد حرکت کردیم کمیقبل از اشکذر به راننده گفتم که من اشکذر پیاده میشوم چون با دوستم که او هم دانشجو است وعده گذاشته بودیم با هم به یزد برویم . راننده خودرو گفت در کیفت چی داری ؟ و ناگهان سرنشین صندلی عقب خودرو گوشه کیف مرا گرفت . من محکم کیفم را گرفته و به سمت خود میکشیدم که راننده پولهایی را که برای حساب کردن کرایه بیرون آورده بودم را از دستم بیرون کشید من که فهمیده بودم در چه موقعیتی هستم با استفاده از سرعت کم خودرو در دست انداز مقابل پارک اشکی درب خودرو را باز کرده و از خودرو بیرون پریدم . که متاسفانه منجر به شکستن قسمتی از آرنجم شد . هوا کاملا تاریک بود . برای مدتی گیج مانده بودم و با دوستم تماس گرفتم تا آمدن دوستم به مغازه جنب پارک اشکی رفتم .و ماجرا راتعریف نمودم . و با پلیس تماس گرفتیم