Skip to Content

دشواری های رئیس جمهور آینده از نگاه بی بی سی؛

روحانی نیازمند همراهی با آیت الله خامنه ای است


«آقای روحانی اگر رابطه خود را با رهبری به گونه ای تنظیم کند که بتواند اثرات منفی لایه های رقیب را خنثی کند، آن وقت خواهد توانست که چند گام مهم بردارد؛ گام هایی که هم برای ایرانیان و هم برای بیرونی ها می تواند میزان الحراره ای از نحوه جاگیری و رابطه او با آیت الله خامنه ای باشد.»

به گزارش یزد رسا، وب سایت شبکه بی بی سی فارسی (BBCPersian) در تحلیلی به قلم "محمد امینی" مفسر سیاسی رسانه دولتی انگلیس، چالش های عمده ای را فراروی رئیس جمهور منتخب ایران به تصویر کشیده و تأکید کرده است که آقای روحانی برای عبور از این دشواری ها، ناگزیر از همکاری و همراهی با رهبر انقلاب است.
منتخبی از تحلیل یادشده را در سطور زیرین ملاحظه می فرمایید: ««حسن روحانی رئیس جمهوری ایران شد. بدیهی است که دنیا از این خبر تکان خورده و خیلی ها به دنبال تحلیل و هضم این اتفاقند. در داخل ایران هم گروه های مختلف از زوایای مختلف به این رخداد توجه خواهند کرد. در داخل محافظه کاران، تکانه انتخابات چنان تبعاتی خواهد داشت که جابجایی های زیادی در حوزه شخصیت ها، چینش ها و استراتژی حرکت امر غریبی نخواهد بود. این انتخاب از زوایای بی‌شماری قابل تأمل است. مهم ترین آن ها عبارتند از اینکه حسن روحانی چگونه سیستمی که در شرایط فعلی تحویلش می شود را در حد اختیارات و محدودیت هایش مدیریت خواهد کرد… آیت الله خامنه ای با هر یک از نامزدها که پیروز نهایی باشند می تواند کار کند و حسن روحانی که اتفاقا سابقه کار از نزدیک با وی را دارد، از این امر مستثنی نیست.     بدیهی است که حسن روحانی باید در تمامی مسائل کلیدی با آیت الله خامنه ای کار کند و این بخشی از سازوکار سیاست و حکومت در جمهوری اسلامی ایران است. حسن روحانی احتمالا نخواهد خواست که احساس تقابل با آیت الله خامنه ای را ایجاد کند، چرا که وی با توجه به تجربه رؤسای جمهور قبل از خود، این را دریافته که محافظه کاران چگونه قادرند وی را در اجرای سیاست هایش زمینگیر کنند. این زمینگیری، هم در دوران محمد خاتمی و هم در سال های پایانی محمود احمدی نژاد به خوبی قابل مشاهده بود. یک ویژگی حسن روحانی که در مناظره های تلویزیونی آن را خوب به نمایش گذاشت، این است که وی دیپلماسی کلامی خوبی دارد و استدلال و اقناع را بر تحکم بی پشتوانه ترجیح می دهد. طبیعی است که وی به دنبال ایجاد دولتی باشد که حس ملی بودن و داشتن عضو از همه جریانات سیاسی اصلی داخلی را ایجاد کند.   آقای روحانی اگر رابطه خود را با رهبری به گونه ای تنظیم کند که بتواند اثرات منفی لایه های رقیب -و احتمالا کارشکن- در میان محافظه کاران را تا حدود زیادی خنثی کند، آن وقت خواهد توانست که چند گام مهم بردارد؛ گام هایی که هم برای ایرانیان و هم برای بیرونی ها می تواند میزان الحراره ای از نحوه جاگیری و رابطه او با آیت الله خامنه ای باشد…     در بحث هسته ای هم آقای روحانی نیازمند همکاری و همراهی رهبری است. او این را نیک می داند، چرا که در دوران تصدی مذاکرات با جهان خارج، قاعدتا مکانیزم این مقوله را بهتر از خیلی ها می شناسد. حسن روحانی اکنون رسالت سنگینی بر دوش دارد… آقای روحانی جمله ای در مناظرات و تبلیغات انتخاباتی اش به کار برد که بسیاری را به این نتیجه رساند که وی اهل عملگرایی است و هزینه فایده را در کارها از نظر دور نمی دارد. او وقتی گفت که «سانتریفیوژها بچرخند، ولی زندگی مردم هم باید بچرخد» این احساس به مردم ایران داده شد که وی پیشرفت در حوزه هسته ای را به بهای نابودی سایر زیرساخت ها و از بین رفتن تدریجی کیفیت زندگی مردم نمی خواهد. ولی وی در عین حال در جواب منتقدان انتخاباتی اش که او را به امتیازدهی در برابر غربی ها و یا مذاکره مستقیم با کدخدا (امریکا) متهم می کردند، این پاسخ را با ذکر تاریخ ارائه می کرد که بسترسازی بسیاری از پیشرفت هایی که در دوران آقای احمدی نژاد روبان افتتاحشان قیچی شد، در دوران مدیران قبلی، چون وی، صورت گرفته بود… بدون شک، اکنون موتور مذاکرات ایران با جامعه جهانی به راننده ای اگر نه تازه، ولی کارآزموده مجهز شده و این مسأله چند زوایه بسیار جالب دارد… دو جریان اصلی محافظه کاری و اصلاح طلبی و عملگرایی، با همه تفاوت سلیقه و دیدگاهشان، در یک فرد مانند حسن روحانی به حد وسط رسیده اند و این صفحه شطرنج سیاسی ایران را بسیار جالب می کند.   حالا دنیای بیرون سطح انتظارات را به شکلی طبیعی بالا خواهد برد و فشار بیشتری روی جمهوری اسلامی خواهد گذاشت تا از ایران امتیاز بگیرد و فشار تحریم هایش را با فشار ناشی از مطالبات ایجاد شده در نزد ناظران، به نفع خود، در هم بیامیزد. حسن روحانی باید این مرحله را با درایت و دیپلماسی رد کند و در این مرحله هم همراهی آیت الله خامنه ای ضروری است. به احتمال قوی، این تفکر در بین برخی استراتژیست ها قوت خواهد گرفت که جمهوری اسلامی ایران در "تغییر دادن میدان بازی" به مهارت بالایی رسیده و اکنون با آمدن حسن روحانی و مدتی که طول می کشد تا از وی حرکت خاصی در حوزه هسته ای ببینیم، در اصل این جمهوری اسلامی است که دارد زمان می خرد و سانتریفیوژهایش بی وقفه در چرخش و غنی سازی هستند. اکنون حسن روحانی در شرایطی در کاخ ریاست جمهوری قرار می گیرد که کمتر سیاستمداری می تواند به حال او غبطه بخورد، چون حجم فشارها و مسؤولیت ها از سطح توان یک رئیس جمهور عادی خارج است.     حسن روحانی نیازمند همراهی و همکاری همه بخش های درون و بیرون حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است… اکنون ایرانیان رئیس جمهوری تازه دارند که با وجود بازگشت ردای ریاست جمهوری به دوش یک فرد روحانی، او را از روی گفته هایش کسی می شناسند که به دنبال اعتدال است؛ به گفته خودش "حقوقدان است و سرهنگ نیست" و به برخوردهای غیرضروری امنیتی و اطلاعاتی اعتقاد ندارد. مردم به کسی رأی دادند که اعاده احترام به مردم و جامعه در داخل و خارج را اولویت می داند، وگرنه اگر مردم به دنبال ترمیم مسائل دیگری بودند، گزینه های انتخابشان از میان همان جمع محدود، فاقد تنوع نبود.»»   ***یزد رسا تلاش می کند تا حد امکان خروجی رسانه های بیگانه را در معرض مشاهده و قضاوت علاقمندان و پژوهشگران قرار دهد. بنابراین پرواضح است که بازنشر مطالب مورد اشاره، لزوما به معنای تأیید محتوای آن ها نیست.***     منبع: جام



رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.