Skip to Content

نویسنده: فاضل فروزان

حوادث روزهای اخیر میبد و امنیتی که باید قدردان آن باشیم


از آن زمان که مرد صنعت شدیم و فقط به فکر سود بی رویه بدون تفکر نسبت به ظرفیت هایمان شدیم و از آن زمان که مهاجرت های کارگریمان رو به فزونی گزارد، و فسادهای داخلی میبدی …

فاضل فروزان در نارین نوشت:

نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس              ملالت علما هم ز علم بی عمل است.

۱- سرقت های اخیر در شهرمان با خشونت و بدرفتاری و بی رحمی همراه بوده است و رعب و وحشت و تشنج بسیار ایجاد کرده و تبدیل به یک اپیدمی و ترومای اجتماعی در این مقطع زمانی شده است. هر جا و در هر جمعی که وارد می شوید قطعا از این موضوع صحبت می شود و همه زبان به انتقاد گشوده که چرا پلیس هیچ نمی کند، اطلاعات الآن کجاست؛ چرا عملکردی ندارد. فقط به پیام های باد هوای تلگرام حساس است و… (شاید کم کاری هایی بوده است و آنچه می خواهم بگویم توجیهی بر عملکرد مسئولان نیست؛ با اینکه این بزرگواران و مسئولین نیروی انتظامی تا این لحظه تمام تلاش خود را گذاشته اند و پاسخگو بوده اند و برایشان آرزوی موفقیت میکنم تا در این راه و دستگیری عاملان این فجایع توفیق یابند) ولی مایلم تا نقش و مسئولیت خودمان نیز به عنوان شهروند بیان کنم.

هیچکس نیست که در این میان به این فکر کند که تا چند سال پیش که همه مردم فعال و پویا در حوزه های اجتماعی بودند و همه حافظ و حامی امنیت و خود و همسایگان بودند، ایمان نقش داشت و درستکاری ارزش بود؛ آنقدر به هم اعتماد داشتیم که شب ها حتی درب خانه هایمان هم نمی بستیم و کلید موتور و ماشینمان نیز همیشه یکجا بود و بیم از گم شدنش نداشتیم در جا سوئیچی خود موتور یا ماشینمان؛ ولیکن از آن زمان که مرد صنعت شدیم و فقط به فکر سود بی رویه بدون تفکر نسبت به ظرفیت هایمان شدیم و از آن زمان که مهاجرت های کارگریمان رو به فزونی گزارد، و فسادهای داخلی میبدی هایمان بسیار شد، نهاد خانواده سست شد و از هم گسیخته شدیم، و از آن زمان که کاری به رفاه بقیه نداشتیم و علاقه ی اجتماعی مان صفر شد، وقتی صله رحممان قطع شد و باعث شدیم هیچ کداممان از حال دیگری با خبر نباشیم، و از آن زمان که حاضر شدیم برای صد تومن خانه هایمان را برای یک هفته به چند غریبه اجاره دهیم بدون هیچ سند و مدرکی و به عاقب اش نیاندیشیدیم که مگر شهرمان هتل ندارد. برای چه اینجایند و فقط به فکر پول خودمان بودیم و خانه دادیم تا مثلا وجدانمان راحت شود که کار بندگان نادار را راه انداخته ایم و خود دست خود زمینه ی نا امنی برای خود و خانواده و هم شهریانمان فراهم کردیم و:

خرقه با بیگانه دادی تا بپوشد رخنه هاش        ای تفو بر آن رفو گر رخنه ها صدگانه شد
خانه با دشمن سپردی تا بروبد زان غبار             نک همی بینی تو را روبید و صاحبخانه شد

و حال که نگاه می کنیم می بینیم میبدی هایی که حاضر بودیم فقط برای میبدی بودنشان به سرشان قسم بخوریم حال برخی به طور مستقیم و غیرمستقیم یکی از پایه های جرم و جنایت و ایجاد ناامنی برای ساکنین این دیار شده اند؛ مگر می شود این مدت این اتفاق ادامه داشته باشد و کسی از داخل خانه ی شهرمان و آشنای به این دیار دست همکاری با عاملان این فجایع نداده باشد.

۲- و نکته ی دوم که می خواهم به آن اشاره کنم: النعمتان مجهولتان: الصحه و الأمان

وقتی به این فکر می کنیم که ما از چند فقره دزدی در شهرمان این همه به هم ریخته ایم و چه آشوب و بلوایی به پا کرده ایم و آسایشمان سلب شده و در استرس و اضطراب به سر می بریم اگر آتش جنگی همچون تمام همسایگان کشور عزیزمان در این میهن رخ می داد چه ها که نمی شد و آنوقت است که متوجه می شویم اعزام نیروهای امنیتی که از میهنمان در برون مرزها در عراق و سوریه دفاع می‌کنند و هزینه کردن برای آنها قابل انتقاد نیست بلکه این اقدام برای تامین امنیت ما واجب نیز هست و اگر آنجا سربازان مدافع حرممان که از جان و مالشان گذشته اند و جان فشانی می کنند تا ما به دور از وحشت جنگ و ناامنی سر آسوده به بالش بگذاریم، نبودند اکنون دست به گریبان داعش و ناامنی اش در ایران بودیم و باید شاکر و قدردان این بزرگواران باشیم چرا که "کفر، نعمت از کفت بیرون کند"؛ که یک نمونه ی کوچکش را با توجه به حوادث اخیر شهرستان تجربه کرده ایم. بیائید دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد.

 




رای شما
میانگین (3 آرا)
The average rating is 5.0 stars out of 5.