Skip to Content

زائر روز اربعین سیدالشهدا(ع)

جابربن عبدالله انصاری


جابر در رود فرات غسل کرد و سپس خود را خوشبو نمود و به سوی قبر مطهّر امام قدم برداشت. بر زبانش ذکر خداوند جاری بود و وقتی به قبر مطهر رسید، خود را روی قبر انداخت و از هوش رفت.

اولین موردیکه مورخان از جابر آورده‌اند، حضور او با پدرش در بیعت عقبه دوم در سال ۱۳ بعثت است. وی کم سال‌ترین ناظرِ بیعت اوسیان و خزرجیان با پیامبر اسلام بود (المعارف ابن قُتَیبَه ، ص 307) و احتمالاً در آن هنگام ۱۶ سال داشته‌است  سابقه جهادی و مبارزاتی  جابر به گونه ای است که در 19غزوه‌ حضور داشته و فقط در غزوه بدر و احد غایب بوده است.( المعارف  ابن قُتَیبَه ، ص 307) (گرچه برخی گفته‌اند که او در غزوه بدر آب رسان بوده‌است.)                                                                                                                                                              عبدالله پدر جابر از بزرگان قبیله خزرج و از نخستین مسمانان مدینه بود و در بیعت عقبه شرکت نموده و از کسانی بوده که سوگند خوردند پس از مهاجرت پیامبر اسلام به مدینه جان و مال خود را فدای او کنند. وی جزو دوازده نقیبی شد که پیامبر آنان را به نمایندگی قبایلشان برگزید. همچنین در غزوه بدر حضور داشت و در غزوه احد شهید شد . (تاریخ مدینة دمشق ابن عساکر، ج 11، ص 208، 211)

مقام جابر نزد پیامبر

جابربن عبدالله می گفت:« از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم درباره سلمان فارسی پرسیدم. فرمود: سلمان دریای علم است که کسی به عمقش نمی رسد. سلمان به علم اول و آخر داناست. خداوند از کسی که سلمان از او نفرت دارد، نفرت دارد و دوست می دارد کسی را که سلمان دوستش دارد . از رسول خدا درباره ابوذر و مقداد و عمّار پرسیدم. پیامبر در مورد هر یک از آنها فرمود: او از ماست، خداوند از کسی که او نفرت دارد، نفرت دارد و دوست دارد کسی را که او دوست دارد .برخاستم که آنها را بشارت دهم اما پیش از اینکه از محضر رسول الله خارج شوم فرمود: ای جابر! بیا! تو هم از مایی، خداوند از کسی که تو نفرت داری، نفرت دارد و دوست دارد کسی را که تو دوست داری . به رسول خدا گفتم: در مورد علی بن ابیطالب چه می فرمایید؟حضرت فرمود: او که جان من است . گفتم:حسن و حسین چه؟ فرمود: آنها روح من هستند و فاطمه ، مادرشان، دختر من است. هر چه فاطمه را ناراحت کند، مرا ناراحت می کند و هر چه او را شاد کند، مرا شاد می گرداند. خدا را گواه می گیرم که هر کس با آنها بجنگد من با او در جنگم و هر کس تسلیم آنها باشد، من با او از درِ سلم و صفا وارد می شوم. ای جابر! هر گاه خواستی خداوند را بخوانی و مستجاب شود، او را به اسماء آنها بخوان که نزد خدای عزوجل محبوب ترین نام‌هاست .( بحارالانوار، ج 22، ص 347، ح 63)

جابر علوی بود                                

او بعد از واقعه سقیفه، از یاران وفادار و مخلص اهل بیت شد، برخی او را از گروه (شرطة الخمیس) می دانند، آنها کسانی بودند که فدایی حضرت علی علیه السلام و همواره گوش به فرمان حضرتش بودند . (کتاب الرجال ، احمدبن محمد برقی ، ص 4).                                                                                 

جابر از کوچه های مدینه می گذشت و در مجالس انصار شرکت می جست و به ایشان نصیحت می کرد که فرزندان خود را با دوستی علی علیه السلام تربیت کنند و می گفت آن کس که علی را بهترین خلق خدا نداند، ناسپاسی کرده است (رجال کشی ص 44).                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ابو زبیر مى گوید: از جابر پرسیدم: على چگونه شخصیتى بود؟ او ابروان خود را که روى چشمانش افتاده بود، بالا کشید و گفت: على بهترین افراد بشر در روى زمین بود، ما، در زمان رسول خدا، منافقان را از طریق عداوت با على (علیه السلام) مى شناخت . از جابر در مورد جنگ و مخالفت با على (علیه السلام) پرسیدند وى پاسخ داد: در حرمت جنگ با علی، جز کافران کسى شک نمى کند .

جابر از نخستین کسانى بود که پس از رحلت پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) به على (علیه السلام) پیوست و در پیمان خود با او وفادار و صمیمى ماند. البته گرایش جابر به سوى امیر مؤمنان (علیه السلام) بى جهت نبود زیرا خود یکى از راویان حدیث معروف "غدیر" و نیز حدیث مشهور "منزلت" است که در کتابهاى مختلف سنى و شیعه از طرق مختلف نقل شده است.  جابربن عبدالله، ویژگی علی دوستی و پیروی از او و ائمه جانشین وی را تا پایان عمر برای خود باقی گذارد و آن را ازتندبادهای تطمیع سیاسی و مالی و تهدیدها حفظ داشت.

ارادت جابر به اهل بیت                            

 عطیّه، فرزند سعد بن جناده و از شیعیان امیرالمومنین علیه السلام می‌گوید:  با جابر بن عبدالله انصاری به قصد زیارت امام حسین به کربلا رفتیم. جابر در رود فرات غسل کرد و سپس خود را خوشبو نمود و به سوی قبر مطهّر امام قدم برداشت. بر زبانش ذکر خداوند جاری بود و وقتی به قبر مطهر رسید، خود را روی قبر انداخت و از هوش رفت. من آب آوردم و بر او زدم تا به هوش آمد. سپس در حالی که به شدت می گریست، امام حسین را صدا زد و عرض کرد: ای دوست! جواب دوستت را نمی دهی؟ سپس خودش پاسخ داد: کسی که بین سر و بدنش جدایی افتاده و بدنش در خون غوطه‌ور است، چگونه جوابت را بدهد؟! شهادت می‌دهم که تو فرزند پیامبران و بزرگ مؤمنین و هم‌پیمان تقوا و عصاره‌ی هدایتی. تو سرور فقیهان و پنجمین فرد از آل عبا و فرزند فاطمه، بزرگ بانوی زنان عالم، هستی؛ و چگونه چنین نباشی در حالی که از دست پیامبر اسلام غذا خورده ای و در دامان تقوی ‌پیشه‌گان پرورش یافته‌ای؟ جابر در راه برگشت به کوفه به من گفت: « ای عطیّه، تو را نصیحتی کنم. دوستان آل محمد را دوست بدار و دشمنانشان را دشمن، ولو دائماً به نماز و روزه مشغول باشند. با دوستان آل محمد به مدارا رفتار کن که آنها اگر قدمشان بلغزد و مرتکب گناهی هم بشوند، با محبتشان در راه حق ثابت قدم خواهند بود. سرانجام دوستداران آل محمد به بهشت و دشمنانشان به دوزخ می‌روند. (بحارالانوار، ج 68، ص 130، ح 62(

امام سجاد علیه السلام در حدیث مفصلی می فرماید: « من در خدمت پدر و عمویم امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در یکی از راههای مدینه میرفتیم که جابر بن عبدالله انصاری و انس بن مالک رسیدند، جابر خود را روی دست و پای حسنین علیهماالسلام انداخت و آنها را بوسید. مردی از قریش گفت: ای جابر! تو با این سن زیادی که داری و این موقعیتی که نسبت به رسول خدا داشته ای و در جنگ بدر شرکت کرده ای، چرا چنین می کنی؟ .جابر به او که از نزدیکان مروان بود گفت: « برو و از من دور شو! اگر آنچه را که من از فضل و شرافت این دو بزرگوار می دانم، می دانستی، تو هم خاک قدم آنها را می بوسیدی .( بحار الانوار، ج 37، ص 44، ح 22)

جابر در سال‌های آخر عمرش روزها در مسجد رسول خدا می‌نشست و می‌گفت : یا باقر! یا باقر . اهل مدینه می‌گفتند جابر پیر شده و هذیان می‌گوید. جابر می‌گفت: « نه، به خدا قسم هذیان نمی‌گویم، بلکه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: ای جابر! تو از اهل بیت من، امامی را خواهی دید که همنام و شبیه من است. او در تورات به باقر معروف است، چون علم را می‌شکافد و خداوند به او نور حکمت بخشیده است. هر گاه او را ملاقات کردی، سلام مرا به او برسان (بحارالانوار، ج 46، ص 225، ح 5)

جابر بن عبدالله انصاری که خود را رساننده سلام رسول خدا به امام باقر علیه السلام میدید و به این تبلیغ افتخار میکرد ظاهراً هر بار که با امام باقر علیه السلام روبرو می شد، این سلام را تکرار میکرد. مثلا یکبار امام باقر علیه السلام را می بیند، آن حضرت را در آغوش میگیرد و میگوید: رسول خدا به من امر کرده اند که سلام آن حضرت را به شما برسانم. (بحار الانوار، ج 42، ص 224 ح 2) یکبار دیگر حضرت را میبیند و میگوید: آیا تو باقر هستی ؟ حضرت میفرماید: بله، من باقرم! سلام رسول خدا را به من برسان .جابر جلو میآید و سر مبارک حضرت را میبوسد و میگوید : پدر و مادرم فدایت باد! پدرت رسول خدا به شما سلام رساندند )بحار الانوار، ج 42، ص 296) ابی زبیر میگوید: ما نزد جابر بن عبدالله بودیم که امام سجاد علیه السلام با فرزندشان امام باقر علیه السلام وارد شدند. امام سجاد فرمود: پسرم، سر عمویت را ببوس امام باقر علیه السلام نزدیک جابر شدند، سر او را بوسیدند، جابر امام را در آغوش گرفت و گفت: ای محمد، محمد رسول الله بر تو سلام فرستاده است .از او پرسیدند چطور؟ جابر گفت :امام حسین علیه السلام روی دامن رسول خدا بود و حضرت با او بازی میکرد .بعد فرمود: « ای جابر! برای این پسرم حسین پسری متولد میشود به نام«علی » که او سیدالعابدین است و برای علی پسری است به نام محمد. هر گاه او را دیدی، سلام مرا به او برسان . (بحار الانوار، ج 42، ص 227)

جابر بن عبدالله انصاری هر صبح و عصر نزد امام باقر علیه السلام می‌رفت و کسب علم می‌کرد. بعضی از مردم مدینه می‌گفتند: عجیب است که جابر که آخرین صحابی رسول خداست، با آن همه سابقه، هر روز به مجلس این نوجوان حاضر می شود . امام باقر علیه السلام گاهی احادیث قدسی می‌فرمود. مردم می‌گفتند: ما کسی را باجرأت‌تر از این مرد ندیده ایم! او چگونه می‌گوید خداوند چنین و چنان گفت؟! امام باقر علیه السلام که می‌دید مردم طاقت ندارند، احادیث رسول خدا را نقل می‌فرمود. باز عده‌ای می‌گفتند:ما ندیده‌ایم کسی از کسی که او را ندیده است، روایت کند! از آن پس امام باقر علیه السلام احادیث رسول خدا را از زبان جابر بن عبدالله نقل می‌فرمود و مردم او را تصدیق می‌کردند. امام صادق علیه السلام فرموده است:ولی به خدا قسم جابر خدمت پدرم می رسید تا از ایشان علم بیاموزد. جابر در مجالس حضرت باقر شرکت می کرد و گاهی که حدیثی می گفت امام از او غلط می گرفت و درستش را می‌فرمود. جابر می‌پذیرفت و می‌گفت:یا باقر، شهادت می‌دهم که خداوند تو را در کودکی، حکمت آموخته است (بحارالانوار، ج 46، ص 225 و 226)

 امام صادق علیه السلام ضمن حدیثی فرمود: جابر نسبت به ما خاندان پیامبر (صلى الله علیه و آله) وفادار و صمیمى بود.

شخصیت علمی جابر                                                                                                                                 وی از صحابه ای است که احادیث بسیاری از رسول خدا نقل کرده، از این رو، او را حافظ سنت نبوی و مکثر حدیث گویند.( الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ابن عبدالبرّ، ج 1، ص 220) علاوه بر آن از صحابه دیگر مانند امیرالمومنین علی علیه السلام، عمار یاسر، معاذبن جبل و از تابعین روایت کرده است. جابر دائما در پی معارف دینی و حق بود تا آنجا که زمانی برای شنیدن یک حدیث بی واسطه از صحابه پیامبر درباره «قصاص» از "عبدالله بن انیس" به شام سفر کرد.  (مسند الامام احمدبن حنبل ، ج 3، ص 495 )                                                                                                                                                     احادیث و روایاتی که به جابر استناد شده و در منابع و تاریخ است مورد توجه مذاهب اسلامی می باشد. وی در کار حدیث، ناقدی بصیر بود و در نقل آن، از رقابت ها و تعصبات قبیله ای، پرهیز داشت .شیخ طوسی از علمای بزرگ شیعه، در کتاب «الخلاف» در مواردی آرای فقهی او را نقل کرده، البته روایات فقهی او در کتابهای چهارگانه شیعه، اندک است.  تفسیر قرآن از جابر نیز، از تفاسیر قابل توجه و بنام تفسیر جابر انصاری است. در منابع تفسیری قرآن کریم، به روایات بسیاری از او اسناد شده است. آراء تفسیری او درباره برخی آیات، هم سو با دیدگاه تفسیری شیعه است. جابر در مسجد پیغمبر، حلقه درس داشت و حدیث می گفت و عده ای از تابعین از او علم می آموختند و حدیث می نوشتند.نام او در نقل احادیث مشهور شیعه مانند حدیث غدیر، حدیث ثقلین، حدیث منزلت، حدیث رد شمس، حدیث سدالابواب و حدیث لوح موجود میباشد و همچنین راوی احادیثی بوده که رسول الله، امامان بعد از خودش را نام برده و ویژگی های امام زمان، حضرت مهدی علیه السلام را گفته است .

حدیث لوح سبز

اعتماد بسیار پیامبر به جابر او را میان اهل بیت نیز امین ومحرم راز ساخته بود. به گونه ای که فاطمه و علی(ع)جابر را ازخود می دانستند و گاه او را از اسرار این خاندان، آگاه می ساختند. جابر پس از آگاهی از تولد امام حسین(ع)، راهی منزل فاطمه(ع)شد تا این میلاد را به دختر رسول خدا تبریک و تهنیت گوید. او پس از ورود، ولادت دومین فرزند را به حضرت زهرا(س)تبریک گفت. جابر، جریان ملاقات را چنین شرح می دهد: در آن حال، در دستان فاطمه(س)لوح سبزی را دیدم، گمان بردم که آن زمرد است، نگاهم به نوشته سفید بر روی آن افتاد، مکتوبی که به نور خورشید شباهت داشت! به حضرت فاطمه گفتم: پدر و مادرم فدای شما ای دختر رسول خدا! این لوح چیست؟!  فرمود : این لوحی است که پروردگار به رسول و فرستاده اش اهدا کرده است، در آن نام پدرم، نام همسرم، نام دو پسرم و اسامی اوصیا وجانشینان فرزندم می باشد. آن را پدرم به من عطا کرده، تا بدان خشنود گردم. آنگاه حضرت فاطمه لوح را به من داد تا بدان بنگرم.پس از دریافت لوح و نگاه به نوشته زیبای آن، مکتوبات آن رایادداشت کردم . جابر ، در عصر امام باقر(ع)، و در پاسخ به پرسش امام، ماجرای دیدار لوح را به حضرت فرمود و آن نوشته را نیزنشان امام داد.( بحار الانوار، ج 36، ص 195، ح 3 )

حدیث وصف وصیان                                                                                                                       

هرگاه آیاتی بر پیامبر نازل می شد، گروه به نوشتن و حفظ آن می پرداختند، گروهی نیز گام را فراتر نهاده، توضیح و تفسیرآیات را از پیام آور وحی جویا می شدند که جابر در این دسته جای داشت ذهن پرسشگر جابر، هماره او را وامی داشت که حقیقت آیات را  ازپیامبر سؤال کند، از جمله وقتی آیه «یا ایها الذین آمنوااطیعواالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم » نائل شد. اوخطاب به رسول خدا گفت: ای رسول الله! خدا و رسولش را می شناسیم، «اولی الامر» چه کسانی هستند که خداوند اطاعت آنها را در کنار پیروی از شماقرار داده است؟! جابر آنان جانشینان پس از من و پیشوایان مسلمانان هستند; اولین آنها علی ابن ابی طالب و پس از او به ترتیب حسن، حسین،علی ابن حسین، محمد بن علی که در تورات به باقر معروف است. تواو را در آتیه خواهی دید هر وقت او را دیدی سلام مرا به اوبرسان پس از او جعفر بن محمد صادق، موسی بن جعفر، علی ابن موسی، محمدبن علی، علی بن محمداند و پس از او، هم نام و هم کنیه ام، حجت خدا در زمین و بقیه الله در میان بندگان می باشد،همانا که خداوند به دست او شرق و غرب زمین را فتح خواهد کرد(وعدالت در جهان خواهد گسترد). او از شیعیان غایب می شود. درپیروی از امامت او کسی پایدار نخواهد ماند، مگر آنان که خداوندقلبشان را با ایمان امتحان کرده باشد. ای رسوی خدا! آیا شیعیان در غیبت اش از او سود نیزمی برند؟! آری! قسم به کسی که مرا به پیامبری مبعوث ساخت، همانا آنان از او نفع می برند و در عصر غیبت از نور ولایتش روشنایی می یابند،مانند نفع بردن مردم از خورشید; اگر چه ممکن است ابرها نیزاو را پنهان دارند. جابر! این سر الهی است، آن را از مردم پنهان دار، مگر آنکه اهلش را بیابی به او گویی.

آثار علمی                                                                                                                                                   مهم ترین اثار او عبارتند از: 1- صحیفه ای از کهن ترین صورت های تدوین حدیث که "سلیمان بن قیس یشکری" و بعد راویان دیگر از او نقل کرده اند. نسخه ای از این صحیفه در کتابخانه سلیمانیه استانبول محفوظ است. 2- اثر دیگر او، احادیث مسندی است که از طریق منابع اهل تسنن نقل شده است. نسخه خطی این مسند در خزانه الرباط (در مغرب) موجود است. 3- روایات او از منابع شیعه بنام «جابر بن عبدالله انصاری حیاته و مسنده» به قلم حسین واثقی از انتشارات بوستان کتاب به چاپ رسیده است.( ضمناآقای محمد محمدی اشتهاردی کتابی با عنوان( زندگی پر افتخار جابر بن عبدالله انصاری) درباره زندگانی وی از انتشارات پیام آزادی به چاپ رسانده است )

وفات

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به جابر بن عبدالله انصاری فرموده بود: ای جابر! بدان که از زمانی که پسرم، باقر، را ملاقات کنی، عمرت به درازا نخواهد کشید.سال‌ها بعد، در یکی از دفعاتی که جابر، سلام رسول خدا را به امام باقر علیه السلام رساند، امام به جابر فرمود: ای جابر وصیت خود را بکن که به زودی به سوی پروردگارت کوچ خواهی کرد .جابر گریست و عرض کرد: شما از کجا می دانید؟! این عهدی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با من کرده بود .امام باقر علیه السلام فرمود:« ای جابر! به خدا قسم، خداوند به من علم گذشته و آینده را تا روز قیامت عطا فرموده است .جابر وصیت کرد و چیزی نگذشت که از دنیا رفت. جابر در روزهای آخر عمر، از امام باقر علیه السلام درخواست کرد که در روز قیامت، او را شفاعت کند و امام هم ضمانت فرمود. (بحار الانوار، ج 43، ص 226- 227- 228)

 او در مدینه سال 78 هجری قمری در زمان امامت امام چهارم علیه السلام در سن 94 سالگی از دنیا رحلت کرد.




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.