Skip to Content

به مناسبت 11 اردیبهشت ماه روز جهانی کارگر:

تمام هزینه های فرزندانم را با همان حقوق کارگری پرداخت کردم/ ممنون می شویم اگر مسئولین درک کنند!/ ازنظر مخارج خیلی اذیت می شویم


کارگر است. کسی که هزار و چند صد سال پیش آخرین فرستاده خدا بر دستانش بوسه زد. کارگر است. او هم مانند بسیاری از همشهریانمان وارد چرخه صنعت شده است. زندگی اش را مانند دیگر همکارانش به صورت شیفتی و چرخشی می چرخاند. هنوز نماز نخوانده باید در یکی از معابر شهر بایستد و منتظر مینی بوسی که سال هاست از عمرش می گذرد باشد تا او را با دیگر کارگری که تن خسته اش را حالا می خواهد به منزل ببرد تعویض کند. کارگر است. پس حقوق اش معین است. پایین ترین حقوق در سطح کشور. همان گروهی ای که هر وقت تصمیمی گرفته می شود او جزوش نیست. اگر ساعت کار را در ماه مبارک رمضان کم می کنند برای او نیست. چند درصد حقوق اش را اضافه می کنند و می بایست ده ها درصد بیشتر بپردازد تا زندگی اش بچرخد. به نظرتان می چرخد! کارگر است. 11 اردیبهشت ماه روز اوست. همان روزی که صاحبان صنایع اگر کرمی داشته باشند جعبه شیرینی حاج فلانی را می خرند و به او می دهند. گروه میبدخبر با یکی از ده ها کارگر شهرمان به گفتگو نشسته است.  مهدی دهقانی متولد 66 است. پس از چند سال بچه دار نشدن خداوند سه دختر زیبا را به او عنایت می کند. سه قلوهایش حالا دو ساله شده اند. او  کارگر شرکت کاشی مجتمع است. پدر سه قلوها حس و حال خود را هنگامی که خبر پدر شدنش را می شنود این طور بیان می کند: احساس خیلی خوب داشتم. هم خوشحال بودم هم استرس داشتم و نگران بودم. چون به ثمر رسیدن فرزندان خیلی سخت بود. به هر حال هرچه از دوست رسد نیکوست. گفتگویی ما را با این خانواده بخوانید: دوران بارداری همسرتان چگونه گذشت؟ هرچه گذشت همه چیز سخت تر شد و زحمات خانم من بیشتر. چند ماه در منزل خوابید و نتوانست بیرون برود و بعد از زایمان نیز مراقبت از فرزندان بر عهده اوست. شما اولین فردی بودی که بچه ها را دیدی؟ چه حسی داشتی؟ بله. از اینکه هر سه را سالم می دیدم خوشحال بودم. آیا بیمه بودید که بتوانید هزینه هایی بیمارستان را تامین کنید یا ارگان خاصی به شما کمک کرد؟ مادر بچه ها بعد از یک روز مرخص شد. اما بچه ها باید در بیمارستان می ماندند. بیمه ی تکمیلی بودیم. این بیمه هر نوزادی را تا یک میلیون و نیم تحت پوشش قرار می داد. این فقط برای یک هفته بستری بچه ها کافی بود و بعد از یک هفته باید هزینه را خودمان پرداخت می کردیم، که خدا را شکر بچه ها شیر خوردند و بعد یک هفته آنها را به منزل آوردیم. هیچ ارگانی به شما کمک مالی کرد؟ خیر. دولت و هیچ ارگانی هیچ کمکی به من نکرد و تمام هزینه های فرزندانم را با همان حقوق کارگری پرداخت کردم. حتی بیمه تکمیلی را به خاطر هزینه اش قطع کردم. بعد از مرخص شدن بچه ها چه مشکلی داشتی؟ بچه ها را که آوردیم خانه باید شرایطی را فراهم می کردیم که فضا مانند دستگاه بیمارستان باشد و این همه چیز را سخت تر کرده بود. هزینه های من سه برابر فرد عادی بود. از شیرخشک گرفته تا وسایل بهداشتی فرزندان که همه آنها هزینه بر بود. شرایط برای من بسیار سخت بود. تمام هزینه های بچه ها را با همین حقوق کارگری پرداخت کردم. با بودن بچه ها شرایط زندگی تان سخت شده؟ نه زندگیمان شیرین شده به شکر خدا. اما خیلی همت می خواهد نگه داشتن سه فرزند کنار هم؟ بچه ها 5 ماهه بودند که هوای مسافرت به سرمان زد. اما چون تنها بودیم باید در نگهداری آنها به هم کمک می کردیم. نگهداری بچه ها در سفر هم سخت بود هم شیرین. پدر سه قلوها همیشه توکل و امیدش به خداست. و در آخر حرف هایش می گوید : «ما ازنظر مخارج خیلی اذیت می شیم. ممنون می شویم اگر مسئولین درک کنند». احساسات سه قلوها زیبا و دیدنی است. گاهی همدیگر را در آغوش می کشند و می بوسند و این حسی که نسبت به هم دارند واقعاً زیباست. زندگی زیباست به زیبایی همه چیزهایی که خداوند خلق کرده است. به زیبایی گل رز، به زیبایی لبخند و گاهی به زیبایی داشتن فرزند. فرزند به داشتن زندگی زیبا کمک می کند و آن را قشنگ تر می کند. پای صحبت و درد و دل نیره السادات دهقان مادر سه قلوها می نشینیم او متولد 66 است و 8  سال از زندگی مشترکش می گذرد و اکنون دلی دارد پر از حرف و قلبی سرشار از محبت به سه فرزند دختر. علت چند قلوزایی شما ارثی بوده است؟ نه ما سابقه ی ارثی نداشته است. من چند سال فرزند نداشتم اما بعد از 5 سال که حاملگی من قطعی شد هنگام مراجعه به پزشک در سونوگرافی مشخص شد که فرزندان من سه قلو هستند. اکنون برایمان بگویید از 9ماه زمان بارداری که با وجود داشتن چند قلوه ها سخت تر شده بود؟ همه چیزی خیلی سخت گذشت. در کل زمان بارداری خوابیدم و استراحت کردم. شرایط جسمی ام این اجازه را نمی داد که از جایم بلند شودم و یا بیرون بروم. در این مدت خواهرم خیلی به من کمک کرد و همسرم که واقعا در همه حال همدم من بود و در سختی ها به من آرامش می داد. در کل زمان بارداری مشکلی برایتان پیش نیامد؟ مشکلات زیادی داشتم. بدترین آن این بود که در 4 ماهگی مشکلی پیدا کردم و دکتر مرا بستری کرد اما چون دکتر خودم نبود هریک از پرستاران که به سراغ من می آمدند نظرشتان این بود که بچه ها باید سقط شوند هر ماما و پرستاری که به سراغم می آمد نظرش سقط جینن بود و من ناامید شده بودم. تا اینکه در لحظه های آخر متوسط به ام البنین مادر حضرت ابوالفضل (ع) شدم و گویی معجزه ای رخ داد و من توانستم بچه ها را نگه دارم . کی بچه ها را دیدی؟ من 2 روز بعد از زایمان با ویلچر به سراغ آنها رفتم. اما با استرس. چون می ترسیدم که بچه ها مشکلی داشته باشند. وقتی به آنها رسیدم فقط نگاهشان کردم و گریه کردم. برای نگهداری فرزندانتان چه فکری کرده بودید آیا کسی به شما کمک کرد؟ خیلی کم. بیشتر خودم و همسرم. همه چیز سخت گذشت. گاهی شب ها تا صبح نمی خوابیدم. اما در کل 80 درصد نگهداری از فرزندان به عهده ی خودمان بود. من کسی را می خواستم که مدام کنارم باشد و به من کمک کند. مادرم کنارم بود اما مدام نبود. بنابراین به کمک همسرم توانستیم آنها را 2 ساله کنیم. بعد از زایمان بچه ها دچار مشکل خاصی نشدند؟ بچه ها که به دنیا آمدند دکتر گفت باید 2 ماه در دستگاه باشند ولی با توجه به هزینه سنگین بیمارستان که هزینه هر دستگاه شبی 250 هزارتومان بود و با توجه به اینکه بیمارستان دولتی هم جای خالی نداشت ما مجبور شدیم تعهد داده و بچه ها را مرخص کنیم. پزشک موافق این ترخیص بود؟ چون بچه ها شیر نمی خوردند دکتر موافقت نمی کرد اما  توانستیم در عرص یک هفته به بچه ها شیر بدهیم و بعد از تعهد موافقت کرد. وزن بچه ها چقدر بود؟ فاطمه 1:450، ساجده 1:400، نرگس 1:250. خانم دهقان از احساستان نسبت به سه قلوها بگوئید؟ بعد از زایمان خیلی ها می خواستند بچه ها را ببرند منزلشان اما من موافقت نکردم. آنها هر سه در کنار هم بزرگ شدند و اکنون با هم انس گرفتند و به هم وابسته. آنها با هم می خوابند. اگر یکی از آنها مریض شود حتما آن دوتا پشت سرش مریض می شوند. چند قلو داشتن خیلی زیباست. حرکاتی که انجام می دهند. وقتی همدیگر را بغل می کنند و می بوسند این احساسات خیلی شیرین است. آنها هرگز بدون هم جایی نمی روند. با یک تجربه شیرین از منزل ساجده، فاطمه و نرگس خداحافظی می کنیم و به راهمان ادامه می دهیم با این سوال که الان که شیعه و کشورمان نیاز مبرم به بچه دار شدن زوج ها دارند تا از فرسودگی و پیری کشورمان در آینده جلوگیری کنند بسته های تشویقی نظام و دولت برای این قبیل موارد چیست؟ آیا در این زمینه که دغدغه مقام معظم رهبری است برنامه ریزی صورت گرفته و یا باز هم می خواهیم شعاری عمل کنیم؟ گفتگو: فرزانه زارع ده آبادی

کارگر است. کسی که هزار و چند صد سال پیش آخرین فرستاده خدا بر دستانش بوسه زد.

کارگر است. او هم مانند بسیاری از همشهریانمان وارد چرخه صنعت شده است. زندگی اش را مانند دیگر همکارانش به صورت شیفتی و چرخشی می چرخاند. هنوز نماز نخوانده باید در یکی از معابر شهر بایستد و منتظر مینی بوسی که سال هاست از عمرش می گذرد باشد تا او را با دیگر کارگری که تن خسته اش را حالا می خواهد به منزل ببرد تعویض کند.

کارگر است. پس حقوق اش معین است. پایین ترین حقوق در سطح کشور. همان گروهی ای که هر وقت تصمیمی گرفته می شود او جزوش نیست. اگر ساعت کار را در ماه مبارک رمضان کم می کنند برای او نیست. چند درصد حقوق اش را اضافه می کنند و می بایست ده ها درصد بیشتر بپردازد تا زندگی اش بچرخد. به نظرتان می چرخد!

کارگر است. 11 اردیبهشت ماه روز اوست. همان روزی که صاحبان صنایع اگر کرمی داشته باشند جعبه شیرینی حاج فلانی را می خرند و به او می دهند.

گروه میبدخبر با یکی از ده ها کارگر شهرمان به گفتگو نشسته است.  مهدی دهقانی متولد 66 است. پس از چند سال بچه دار نشدن خداوند سه دختر زیبا را به او عنایت می کند. سه قلوهایش حالا دو ساله شده اند. او  کارگر شرکت کاشی مجتمع است.

پدر سه قلوها حس و حال خود را هنگامی که خبر پدر شدنش را می شنود این طور بیان می کند: احساس خیلی خوب داشتم. هم خوشحال بودم هم استرس داشتم و نگران بودم. چون به ثمر رسیدن فرزندان خیلی سخت بود. به هر حال هرچه از دوست رسد نیکوست.

DSC_1399

گفتگویی ما را با این خانواده بخوانید:

دوران بارداری همسرتان چگونه گذشت؟

هرچه گذشت همه چیز سخت تر شد و زحمات خانم من بیشتر. چند ماه در منزل خوابید و نتوانست بیرون برود و بعد از زایمان نیز مراقبت از فرزندان بر عهده اوست.

شما اولین فردی بودی که بچه ها را دیدی؟ چه حسی داشتی؟

بله. از اینکه هر سه را سالم می دیدم خوشحال بودم.

آیا بیمه بودید که بتوانید هزینه هایی بیمارستان را تامین کنید یا ارگان خاصی به شما کمک کرد؟

مادر بچه ها بعد از یک روز مرخص شد. اما بچه ها باید در بیمارستان می ماندند. بیمه ی تکمیلی بودیم. این بیمه هر نوزادی را تا یک میلیون و نیم تحت پوشش قرار می داد. این فقط برای یک هفته بستری بچه ها کافی بود و بعد از یک هفته باید هزینه را خودمان پرداخت می کردیم، که خدا را شکر بچه ها شیر خوردند و بعد یک هفته آنها را به منزل آوردیم.

هیچ ارگانی به شما کمک مالی کرد؟

خیر. دولت و هیچ ارگانی هیچ کمکی به من نکرد و تمام هزینه های فرزندانم را با همان حقوق کارگری پرداخت کردم. حتی بیمه تکمیلی را به خاطر هزینه اش قطع کردم.

بعد از مرخص شدن بچه ها چه مشکلی داشتی؟

بچه ها را که آوردیم خانه باید شرایطی را فراهم می کردیم که فضا مانند دستگاه بیمارستان باشد و این همه چیز را سخت تر کرده بود.

هزینه های من سه برابر فرد عادی بود. از شیرخشک گرفته تا وسایل بهداشتی فرزندان که همه آنها هزینه بر بود. شرایط برای من بسیار سخت بود. تمام هزینه های بچه ها را با همین حقوق کارگری پرداخت کردم.

با بودن بچه ها شرایط زندگی تان سخت شده؟

نه زندگیمان شیرین شده به شکر خدا.

اما خیلی همت می خواهد نگه داشتن سه فرزند کنار هم؟

بچه ها 5 ماهه بودند که هوای مسافرت به سرمان زد. اما چون تنها بودیم باید در نگهداری آنها به هم کمک می کردیم. نگهداری بچه ها در سفر هم سخت بود هم شیرین.

DSC_1406

پدر سه قلوها همیشه توکل و امیدش به خداست. و در آخر حرف هایش می گوید: «ما ازنظر مخارج خیلی اذیت می شیم. ممنون می شویم اگر مسئولین درک کنند».

احساسات سه قلوها زیبا و دیدنی است. گاهی همدیگر را در آغوش می کشند و می بوسند و این حسی که نسبت به هم دارند واقعاً زیباست.

زندگی زیباست به زیبایی همه چیزهایی که خداوند خلق کرده است. به زیبایی گل رز، به زیبایی لبخند و گاهی به زیبایی داشتن فرزند.

فرزند به داشتن زندگی زیبا کمک می کند و آن را قشنگ تر می کند. پای صحبت و درد و دل نیره السادات دهقان مادر سه قلوها می نشینیم او متولد 66 است و 8  سال از زندگی مشترکش می گذرد و اکنون دلی دارد پر از حرف و قلبی سرشار از محبت به سه فرزند دختر.

علت چند قلوزایی شما ارثی بوده است؟

نه ما سابقه ی ارثی نداشته است. من چند سال فرزند نداشتم اما بعد از 5 سال که حاملگی من قطعی شد هنگام مراجعه به پزشک در سونوگرافی مشخص شد که فرزندان من سه قلو هستند.

اکنون برایمان بگویید از 9ماه زمان بارداری که با وجود داشتن چند قلوه ها سخت تر شده بود؟

همه چیزی خیلی سخت گذشت. در کل زمان بارداری خوابیدم و استراحت کردم. شرایط جسمی ام این اجازه را نمی داد که از جایم بلند شودم و یا بیرون بروم. در این مدت خواهرم خیلی به من کمک کرد و همسرم که واقعا در همه حال همدم من بود و در سختی ها به من آرامش می داد.

در کل زمان بارداری مشکلی برایتان پیش نیامد؟

مشکلات زیادی داشتم. بدترین آن این بود که در 4 ماهگی مشکلی پیدا کردم و دکتر مرا بستری کرد اما چون دکتر خودم نبود هریک از پرستاران که به سراغ من می آمدند نظرشتان این بود که بچه ها باید سقط شوند هر ماما و پرستاری که به سراغم می آمد نظرش سقط جینن بود و من ناامید شده بودم.

تا اینکه در لحظه های آخر متوسط به ام البنین مادر حضرت ابوالفضل (ع) شدم و گویی معجزه ای رخ داد و من توانستم بچه ها را نگه دارم .

کی بچه ها را دیدی؟

من 2 روز بعد از زایمان با ویلچر به سراغ آنها رفتم. اما با استرس. چون می ترسیدم که بچه ها مشکلی داشته باشند. وقتی به آنها رسیدم فقط نگاهشان کردم و گریه کردم.

برای نگهداری فرزندانتان چه فکری کرده بودید آیا کسی به شما کمک کرد؟

خیلی کم. بیشتر خودم و همسرم. همه چیز سخت گذشت. گاهی شب ها تا صبح نمی خوابیدم. اما در کل 80 درصد نگهداری از فرزندان به عهده ی خودمان بود.

من کسی را می خواستم که مدام کنارم باشد و به من کمک کند. مادرم کنارم بود اما مدام نبود. بنابراین به کمک همسرم توانستیم آنها را 2 ساله کنیم.

بعد از زایمان بچه ها دچار مشکل خاصی نشدند؟

بچه ها که به دنیا آمدند دکتر گفت باید 2 ماه در دستگاه باشند ولی با توجه به هزینه سنگین بیمارستان که هزینه هر دستگاه شبی 250 هزارتومان بود و با توجه به اینکه بیمارستان دولتی هم جای خالی نداشت ما مجبور شدیم تعهد داده و بچه ها را مرخص کنیم.

پزشک موافق این ترخیص بود؟

چون بچه ها شیر نمی خوردند دکتر موافقت نمی کرد اما  توانستیم در عرص یک هفته به بچه ها شیر بدهیم و بعد از تعهد موافقت کرد.

وزن بچه ها چقدر بود؟

فاطمه 1:450، ساجده 1:400، نرگس 1:250.

خانم دهقان از احساستان نسبت به سه قلوها بگوئید؟

بعد از زایمان خیلی ها می خواستند بچه ها را ببرند منزلشان اما من موافقت نکردم. آنها هر سه در کنار هم بزرگ شدند و اکنون با هم انس گرفتند و به هم وابسته. آنها با هم می خوابند. اگر یکی از آنها مریض شود حتما آن دوتا پشت سرش مریض می شوند. چند قلو داشتن خیلی زیباست. حرکاتی که انجام می دهند. وقتی همدیگر را بغل می کنند و می بوسند این احساسات خیلی شیرین است. آنها هرگز بدون هم جایی نمی روند.

با یک تجربه شیرین از منزل ساجده، فاطمه و نرگس خداحافظی می کنیم و به راهمان ادامه می دهیم با این سوال که الان که شیعه و کشورمان نیاز مبرم به بچه دار شدن زوج ها دارند تا از فرسودگی و پیری کشورمان در آینده جلوگیری کنند بسته های تشویقی نظام و دولت برای این قبیل موارد چیست؟ آیا در این زمینه که دغدغه مقام معظم رهبری است برنامه ریزی صورت گرفته و یا باز هم می خواهیم شعاری عمل کنیم؟

گفتگو: فرزانه زارع ده آبادی




رای شما
میانگین (2 آرا)
The average rating is 5.0 stars out of 5.