Skip to Content

به مناسبت درگذشت استاد پیشکسوت، مرحوم لاری پور

تابلویی که استاد حسین لاری پور آرزوی اهدا کردنش را داشت +تصاویر


به گزارش یزد رسا  به نقل از خط شکنان، استاد حسین لاری پور با شرکت در جشنواره نقاشی و پوستر مقاومت که از سوی معاونت هنری اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در سال۱۳۸۹ در یزد برگزار شد اثری هنری از خود را در معرض داوری قرار داد که از سوی هیئت داوران مورد تقدیر قرار گرفت. بعد از این جشنواره، استاد لاری پور با حضور در اداره کل حفظ آثار به بیان خاطره ای پیرامون این اثر هنری شان پرداختند. این خاطره که در فصلنامه الغدیریان شماره۴۳ (تابستان۸۹) نیز به چاپ رسیده است بدین شرح می باشد: سال ۱۳۶۰ مدرس نقاشی کانون رشد -که وابسته به آموزش و پرورش است- بودم ،دانش آموزان با استعدادی در این مرکز آموزش می دیدند که اکثر آنها سالهای بعد فارغ التحصیل دانشگاهها در رشته نقاشی یا گرافیک شدند . در سالهای آغازین جنگ یکی از افسران رده بالای سپاه که ظاهراً‌ از قم آمده بودند به کارگاه کانون شدند و از نزدیک، لحظه ای ناظر نحوه آموزش و شاهد هنرنمایی هنرجویان بودند . با برخوردی بسیار صمیمی ، با چهره ای مهربان و خوشرو در حالیکه نشریه ای در دست داشتند در خواست نمودند که تصویر این شهید را که پشت جلد نشریه بود را برایشان نقاشی کنم ، در خواستشان را پذیرفتم ولی یک سئوال در ذهنم موج می زد؛ این شهید با او چه نسبتی دارد؟ موقع خداحافظی از ایشان سؤال کردم آیا این شهید با شما نسبتی دارد و انگیزه شما از نقاشی این شهید چیست ؟ ایشان فرمودند: با وجود اینکه این شهید خیلی جوان است ولی در آزادی خرمشهر نقش اساسی داشته ، این برجستگی که در جیب لباسش می بینید سیگار نیست بلکه قرآن کوچکی است که مادران همراه فرزندانشان می فرستند . خداحافظی کرد و گفت : به زودی برمی‌گردم و تابلو را می برم . چون قبل من در آبادان و خرمشهر زندگی می کردم و محل تولد فرزندان من خرمشهر است تسخیر خرمشهر عزیز را از نزدیک لمس کرده بودم . از این روز آزادی خرمشهر را با تمام وجود حس کردم . خیلی سریع تابلو این شهید نقاشی شد و هفته ها و ماهها منتظر آن افسر بلند مرتبه ماندم و از ایشان خبری نشد تا اینکه فهمیدم که به افتخار شهادت نائل آمدند و من این تابلو را تا به امروز نزد خود نگه داشتم و در جشنواره مقاومت حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس شرکت دادم. روح این جوان شهید و آن افسر بلند مرتبه  همیشه شاد و سربلند باشد . اگر خانواده این شهید جوان را پیدا کردید این تابلو را به خانواده  محترمشان تقدیم خواهم کرد . ضمناً ‌از اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس که از اینجانب تجلیل به عمل آوردند تقدیر و تشکر می نمایم و برایتان آرزوی توفیق می نمایم .  

به گزارش یزد رسا به نقل از خط شکنان، استاد حسین لاری پور با شرکت در جشنواره نقاشی و پوستر مقاومت که از سوی معاونت هنری اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در سال۱۳۸۹ در یزد برگزار شد اثری هنری از خود را در معرض داوری قرار داد که از سوی هیئت داوران مورد تقدیر قرار گرفت. بعد از این جشنواره، استاد لاری پور با حضور در اداره کل حفظ آثار به بیان خاطره ای پیرامون این اثر هنری شان پرداختند. این خاطره که در فصلنامه الغدیریان شماره۴۳ (تابستان۸۹) نیز به چاپ رسیده است بدین شرح می باشد:
سال ۱۳۶۰ مدرس نقاشی کانون رشد -که وابسته به آموزش و پرورش است- بودم ،دانش آموزان با استعدادی در این مرکز آموزش می دیدند که اکثر آنها سالهای بعد فارغ التحصیل دانشگاهها در رشته نقاشی یا گرافیک شدند . در سالهای آغازین جنگ یکی از افسران رده بالای سپاه که ظاهراً‌ از قم آمده بودند به کارگاه کانون شدند و از نزدیک، لحظه ای ناظر نحوه آموزش و شاهد هنرنمایی هنرجویان بودند . با برخوردی بسیار صمیمی ، با چهره ای مهربان و خوشرو در حالیکه نشریه ای در دست داشتند در خواست نمودند که تصویر این شهید را که پشت جلد نشریه بود را برایشان نقاشی کنم ، در خواستشان را پذیرفتم ولی یک سئوال در ذهنم موج می زد؛ این شهید با او چه نسبتی دارد؟ موقع خداحافظی از ایشان سؤال کردم آیا این شهید با شما نسبتی دارد و انگیزه شما از نقاشی این شهید چیست ؟ ایشان فرمودند: با وجود اینکه این شهید خیلی جوان است ولی در آزادی خرمشهر نقش اساسی داشته ، این برجستگی که در جیب لباسش می بینید سیگار نیست بلکه قرآن کوچکی است که مادران همراه فرزندانشان می فرستند . خداحافظی کرد و گفت : به زودی برمی‌گردم و تابلو را می برم . چون قبل من در آبادان و خرمشهر زندگی می کردم و محل تولد فرزندان من خرمشهر است تسخیر خرمشهر عزیز را از نزدیک لمس کرده بودم . از این روز آزادی خرمشهر را با تمام وجود حس کردم . خیلی سریع تابلو این شهید نقاشی شد و هفته ها و ماهها منتظر آن افسر بلند مرتبه ماندم و از ایشان خبری نشد تا اینکه فهمیدم که به افتخار شهادت نائل آمدند و من این تابلو را تا به امروز نزد خود نگه داشتم و در جشنواره مقاومت حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس شرکت دادم. روح این جوان شهید و آن افسر بلند مرتبه  همیشه شاد و سربلند باشد . اگر خانواده این شهید جوان را پیدا کردید این تابلو را به خانواده  محترمشان تقدیم خواهم کرد . ضمناً ‌از اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس که از اینجانب تجلیل به عمل آوردند تقدیر و تشکر می نمایم و برایتان آرزوی توفیق می نمایم . 13752621461  



رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.