Skip to Content

دکتر علی میراب زاده:

برای بیمارانم دفتر نسیه دارم


دکتر علی میراب زاده در سال 1355 به عنوان پزشک عمومی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و بعد از دو سال طبابت، در رشته تخصص اطفال پذیرفته شده و به ادامه تحصیل پرداخت. وی فارغ التحصیل دانشگاه اصفهان است. 33 سال است که به امر طبابت مشغول است و چند سالی است که بازنشسته شده است. در دوره تحصیل در مقطع تخصص رتبه سوم دانشگاه را از آن خود کرده است. وی در اردکان تحصیلات ابتدایی را گذرانده و در طول دوران طبابتش پذیرای مردم اردکان و میبد بوده است. به مناسبت روز پزشک با این پزشک باسابقه و محجوب گفتگویی انجام داده ایم که در زیر می خوانیم: یک پزشک موفق چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ پزشکی حرفه مقدسی است یک پزشک وقتی موفق است که یک پزشک مطلوب باشد. پزشک مطلوب کسی است که تمام کارهایش برای رضای خدا و بخاطر خدا باشد. چون همه ی عالم محضرخداست . پزشک خوب کسی است که اخلاق و رفتار خوب داشته باشد. وضع مالی مریض را در نظر بگیرد و خدمت صادقانه انجام بدهد. هیچ منتی بر مریض نگذارد. این لباس سفیدی که می پوشد یک لباس مقدس است باید با بد و خوبش بسازد. پزشکی مشکلات و سختی های زیادی دارد و پزشک اینها را قبول کرده است پس باید با سختی هایش کناربیاید. آقای دکتر آیا مردم برای بیماری فرزندانشان به درب منزل شما هم مراجعه می کنند؟ زمانی که در میبد و اردکان تنها متخصص اطفال بودم، بیماران اردکان و میبد را تحت پوشش قرار می دادم. گاهی در مرکز استان هم پزشک اطفال کم بود و من در درمانگاه های آنجا هم طبابت می کردم. 24 ساعت شبانه روز درب خانه ام به روی مردم باز است. پدرم وصیت کرده بود مطب نباید بسته باشد. آقای دکتر آیا هیچ موقع از کارتان خسته شده اید؟ هرگز احساس خستگی نکردم. سعی کرده ام رابطه ام با مردم خوب باشد. در شهر خودم کارکردن مشکل است چون توقعات زیاد است. هرگز با مریض برخوردی نداشته ام چون حق را به مریض داده ام. موقعی هم که در بخش اطفال بیمارستان فعالیت می کردم سعی و تلاش بنده و همکاران برخورد مناسب با بیماران به خصوص بیمارانی که از راه دور مانند نائین به اردکان می آمدند چون به سختی این راه را طی کرده و به امیدی به شهر ما آمده است و ما سعی می کردیم مریض را از اطراف هم جذب کنیم. یک خاطره زیبا از دوران طبابت برایمان بازگو کنید؟ خاطرات زیادی است. اما یکی از آنها که فراموش شدنی نیست این است که: مریضی 3-4 ساله را از نائین برای معالجه نزد من آوردند که از ناحیه دو پا فلج شده بود. وقتی او را معاینه کردم هیچ اصراری به بستری اش نداشتم، چون به بیمارستان های معتبر تهران مراجعه کرده بود و تمامی کارها بر روی او انجام شده بود. پدر وی می گفت: استخاره کردم که بیایم نزد شما، فرزندم خوب شود. من برای اینکه دلش را نشکنم او را بستری کردم و سرم به بیمار تزریق کردم. یک آمپول ب .کمپلکس را داخل سرم ریختم تا رنگ سرم عوض شود و فکر کند که مداوا می شود. این مریض بعد از 24 ساعت پاهایش را تکان داد و بعد از 48 ساعت از تخت پایین آمد بدون اینکه من مریضی اش را تشخیص داده باشم و این اتفاق باعث شد همه ی پرسنل بخش و حتی خود من گریه کنیم و او با دل خوش از بیمارستان برود. آیا اتفاق افتاده که مریضی نصف شب شما را از خواب بیدار کند و درب منزل شما بیاید؟ بله. چون مریضی کودکان برای خانواده یک امر اورژانسی است. خانواده ها نگران تشنج های اطفال هستند. برای همین در هر ساعت از شبانه روز کودکشان را نزد پزشک می برند و این یک امر طبیعی است. از اینکه این شغل را انتخاب کردید راضی هستید؟ بله. به علت علاقه ی خاصی که به پزشکی داشتم از کارم راضی هستم. کودکان را هم خیلی دوست دارم و به همین دلیل هرگز خسته نمی شوم. حتی یک سال پشت کنکور ماندم که فقط پزشکی قبول شوم و به شغل و رشته ی دیگری علاقه نداشته ام. شما روزانه چند ساعت مطالعه دارید؟ خوشبختانه چون استان یزد و شهرهای میبد و اردکان مناطق علمی و دانشگاهی هستند هرکس باید علمش را بروز کند. مطالعات من باتوجه به زمینه شغلی ام همیشه کتاب های اطفال است. پزشک باید خودش را با علم روز تطبیق بدهد، علم پزشکی هر روز در حال تغییر و تحول است. آقای دکتر شنیده ایم که شما دفتر نسیه دارید، واقعیت دارد؟ بله بیماری اطفال چون مریضی حساسی است و خانواده ها گاهی در شرایط سخت اقتصادی هستند نمی خواهم این امر باعث شود که کسی بخاطر بی پولی فرزندش را نزد من نیاورد. حتی اگر اصلاً پول هم نداشت مسئله ای نیست ، من پذیرای آنها هستم. احتمال نمی دهید کسی از این کار سوء استفاده کند؟ نه. هیچکس سوء استفاده نکرده، مردم ما آدم های خوبی هستند. من 33 سال است در شهر خودم فعالیت می کنم وتا به حال با هیچکس برخوردی نداشته ام. نظر شما در مورد طرح پزشک خانواده چیست؟ من با اجرای طرح پزشک خانواده موافق ام. چون بیمارانی که مراجعه می کنند اغلب احتیاج به متخصص ندارند. یک پزشک عمومی هم می تواند آنها را ویزیت کند . عیب بزرگ شهرهای کوچک این است که فرزندانشان را نزد یک پزشک نمی برند مردم باید یک پزشک را انتخاب کنند. چند فرزند دارید؟ و چه رشته های را برای تحصیل انتخاب کرده اند؟ 3فرزند . 2 پسر و 1 دختر. فرزندانم پزشکی نخوانده اند. پسرم با اینکه رتبه ی 80 را در کنکور آورده بود، چون علاقه داشتم پزشکی بخواند این رشته را برایش انتخاب کردم ولی در مرحله ی دوم خودش دندانپزشکی را انتخاب کرد. پسر دیگرم سال سوم پزشکی بود که به من ثابت کرد به درد این رشته نمی خورد و آن را رها کرد و باستان شناسی خواند و بعد ادبیات و سپس جامعه شناسی. بدون اینکه من بدانم. بعد گفت اگر دوست داری من پزشک شوم داروسازی می خوانم من گفتم اگر می خواهی داروخانه بزنی مخالفم. بخاطر اینکه روال اصلی را داروخانه اجرا نمی کند و به مریض نمی فهماند دارو چگونه باید مصرف شود اگر داروها ترکیب شود  چه می شود؟... داروسازی را که تمام کرد گفتم باید درس بخوانی و استاد دانشگاه شوی. بعد داروسازی طب سنتی خواند. و الان نیز به عنوان استاد یار دانشگاه تهران در حال تدریس است. دخترم هم مهندسی برق و الکترونیک خوانده است. در زندگی موفق بوده اید؟ بله. من هرگز دنبال مادیات نبودم، دعای خیر پدر و مادرم مرا در زندگی موفق کرد. پدرم و مادرم هر دو مریض شدند و من از آنها به خوبی پرستاری کردم. گلایه دکتر میراب؟ من از هیچ کس گلایه ای ندارم دکتر چطور شد که به فکر ساختن مدرسه افتادید؟ چون باید پیاده به دبستان می رفتم گفتم در صدر آباد مدرسه ای می سازم. تا بچه ها مجبور نباشند برای درس خواندن به راه دور بروند. بزرگترین آرزوی دکتر میراب؟ خداوند مرا عاقبت به خیر کند . من به همه ی آرزوهایم رسیده ام. باتشکر از شما که وقتتان را در اختیارمان قرار دادید. من هم از شما به خاطر اینکه سراغی از بنده گرفتید ممنون و متشکرم. گروه مصاحبه: الیاس دهقانی، مجید دربندیان

دکتر علی میراب زاده در سال 1355 به عنوان پزشک عمومی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و بعد از دو سال طبابت، در رشته تخصص اطفال پذیرفته شده و به ادامه تحصیل پرداخت. وی فارغ التحصیل دانشگاه اصفهان است. 33 سال است که به امر طبابت مشغول است و چند سالی است که بازنشسته شده است. در دوره تحصیل در مقطع تخصص رتبه سوم دانشگاه را از آن خود کرده است. وی در اردکان تحصیلات ابتدایی را گذرانده و در طول دوران طبابتش پذیرای مردم اردکان و میبد بوده است. به مناسبت روز پزشک با این پزشک باسابقه و محجوب گفتگویی انجام داده ایم که در زیر می خوانیم:

DSC_8773

یک پزشک موفق چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟

پزشکی حرفه مقدسی است یک پزشک وقتی موفق است که یک پزشک مطلوب باشد. پزشک مطلوب کسی است که تمام کارهایش برای رضای خدا و بخاطر خدا باشد. چون همه ی عالم محضرخداست . پزشک خوب کسی است که اخلاق و رفتار خوب داشته باشد. وضع مالی مریض را در نظر بگیرد و خدمت صادقانه انجام بدهد. هیچ منتی بر مریض نگذارد. این لباس سفیدی که می پوشد یک لباس مقدس است باید با بد و خوبش بسازد. پزشکی مشکلات و سختی های زیادی دارد و پزشک اینها را قبول کرده است پس باید با سختی هایش کناربیاید.

آقای دکتر آیا مردم برای بیماری فرزندانشان به درب منزل شما هم مراجعه می کنند؟

زمانی که در میبد و اردکان تنها متخصص اطفال بودم، بیماران اردکان و میبد را تحت پوشش قرار می دادم. گاهی در مرکز استان هم پزشک اطفال کم بود و من در درمانگاه های آنجا هم طبابت می کردم. 24 ساعت شبانه روز درب خانه ام به روی مردم باز است. پدرم وصیت کرده بود مطب نباید بسته باشد.

آقای دکتر آیا هیچ موقع از کارتان خسته شده اید؟

هرگز احساس خستگی نکردم. سعی کرده ام رابطه ام با مردم خوب باشد. در شهر خودم کارکردن مشکل است چون توقعات زیاد است. هرگز با مریض برخوردی نداشته ام چون حق را به مریض داده ام. موقعی هم که در بخش اطفال بیمارستان فعالیت می کردم سعی و تلاش بنده و همکاران برخورد مناسب با بیماران به خصوص بیمارانی که از راه دور مانند نائین به اردکان می آمدند چون به سختی این راه را طی کرده و به امیدی به شهر ما آمده است و ما سعی می کردیم مریض را از اطراف هم جذب کنیم.

یک خاطره زیبا از دوران طبابت برایمان بازگو کنید؟

خاطرات زیادی است. اما یکی از آنها که فراموش شدنی نیست این است که: مریضی 3-4 ساله را از نائین برای معالجه نزد من آوردند که از ناحیه دو پا فلج شده بود. وقتی او را معاینه کردم هیچ اصراری به بستری اش نداشتم، چون به بیمارستان های معتبر تهران مراجعه کرده بود و تمامی کارها بر روی او انجام شده بود. پدر وی می گفت: استخاره کردم که بیایم نزد شما، فرزندم خوب شود. من برای اینکه دلش را نشکنم او را بستری کردم و سرم به بیمار تزریق کردم. یک آمپول ب .کمپلکس را داخل سرم ریختم تا رنگ سرم عوض شود و فکر کند که مداوا می شود. این مریض بعد از 24 ساعت پاهایش را تکان داد و بعد از 48 ساعت از تخت پایین آمد بدون اینکه من مریضی اش را تشخیص داده باشم و این اتفاق باعث شد همه ی پرسنل بخش و حتی خود من گریه کنیم و او با دل خوش از بیمارستان برود.

آیا اتفاق افتاده که مریضی نصف شب شما را از خواب بیدار کند و درب منزل شما بیاید؟

بله. چون مریضی کودکان برای خانواده یک امر اورژانسی است. خانواده ها نگران تشنج های اطفال هستند. برای همین در هر ساعت از شبانه روز کودکشان را نزد پزشک می برند و این یک امر طبیعی است.

DSC_8766

از اینکه این شغل را انتخاب کردید راضی هستید؟

بله. به علت علاقه ی خاصی که به پزشکی داشتم از کارم راضی هستم. کودکان را هم خیلی دوست دارم و به همین دلیل هرگز خسته نمی شوم. حتی یک سال پشت کنکور ماندم که فقط پزشکی قبول شوم و به شغل و رشته ی دیگری علاقه نداشته ام.

شما روزانه چند ساعت مطالعه دارید؟

خوشبختانه چون استان یزد و شهرهای میبد و اردکان مناطق علمی و دانشگاهی هستند هرکس باید علمش را بروز کند. مطالعات من باتوجه به زمینه شغلی ام همیشه کتاب های اطفال است. پزشک باید خودش را با علم روز تطبیق بدهد، علم پزشکی هر روز در حال تغییر و تحول است.

آقای دکتر شنیده ایم که شما دفتر نسیه دارید، واقعیت دارد؟

بله بیماری اطفال چون مریضی حساسی است و خانواده ها گاهی در شرایط سخت اقتصادی هستند نمی خواهم این امر باعث شود که کسی بخاطر بی پولی فرزندش را نزد من نیاورد. حتی اگر اصلاً پول هم نداشت مسئله ای نیست ، من پذیرای آنها هستم.

احتمال نمی دهید کسی از این کار سوء استفاده کند؟

نه. هیچکس سوء استفاده نکرده، مردم ما آدم های خوبی هستند. من 33 سال است در شهر خودم فعالیت می کنم وتا به حال با هیچکس برخوردی نداشته ام.

نظر شما در مورد طرح پزشک خانواده چیست؟

من با اجرای طرح پزشک خانواده موافق ام. چون بیمارانی که مراجعه می کنند اغلب احتیاج به متخصص ندارند. یک پزشک عمومی هم می تواند آنها را ویزیت کند . عیب بزرگ شهرهای کوچک این است که فرزندانشان را نزد یک پزشک نمی برند مردم باید یک پزشک را انتخاب کنند.

چند فرزند دارید؟ و چه رشته های را برای تحصیل انتخاب کرده اند؟

3فرزند . 2 پسر و 1 دختر.

فرزندانم پزشکی نخوانده اند. پسرم با اینکه رتبه ی 80 را در کنکور آورده بود، چون علاقه داشتم پزشکی بخواند این رشته را برایش انتخاب کردم ولی در مرحله ی دوم خودش دندانپزشکی را انتخاب کرد.

پسر دیگرم سال سوم پزشکی بود که به من ثابت کرد به درد این رشته نمی خورد و آن را رها کرد و باستان شناسی خواند و بعد ادبیات و سپس جامعه شناسی. بدون اینکه من بدانم. بعد گفت اگر دوست داری من پزشک شوم داروسازی می خوانم من گفتم اگر می خواهی داروخانه بزنی مخالفم. بخاطر اینکه روال اصلی را داروخانه اجرا نمی کند و به مریض نمی فهماند دارو چگونه باید مصرف شود اگر داروها ترکیب شود  چه می شود؟... داروسازی را که تمام کرد گفتم باید درس بخوانی و استاد دانشگاه شوی. بعد داروسازی طب سنتی خواند. و الان نیز به عنوان استاد یار دانشگاه تهران در حال تدریس است.

دخترم هم مهندسی برق و الکترونیک خوانده است.

در زندگی موفق بوده اید؟

بله. من هرگز دنبال مادیات نبودم، دعای خیر پدر و مادرم مرا در زندگی موفق کرد. پدرم و مادرم هر دو مریض شدند و من از آنها به خوبی پرستاری کردم.

گلایه دکتر میراب؟

من از هیچ کس گلایه ای ندارم

دکتر چطور شد که به فکر ساختن مدرسه افتادید؟

چون باید پیاده به دبستان می رفتم گفتم در صدر آباد مدرسه ای می سازم. تا بچه ها مجبور نباشند برای درس خواندن به راه دور بروند.

بزرگترین آرزوی دکتر میراب؟

خداوند مرا عاقبت به خیر کند . من به همه ی آرزوهایم رسیده ام.

باتشکر از شما که وقتتان را در اختیارمان قرار دادید.

من هم از شما به خاطر اینکه سراغی از بنده گرفتید ممنون و متشکرم.

گروه مصاحبه: الیاس دهقانی، مجید دربندیان




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.