ساعت 6 بعد از ظهر  راهی منزل یکی دیگر از نخبگان میبدی شدیم. نخبه ای که خانواده و خودش تصمیم گرفته بودند بدون استفاده از هیچ امکاناتی و با رفتن به مدرسه دولتی، به دانش آموزانی که احیانا هیچ امکاناتی ندارند نشان دهند با پشتکار و اتکا به کتاب های درسی می توان رتبه خوبی را در کنکور به دست آورد. زنیب غفوری که در کنکور سراسری امسال در رشته انسانی رتبه 85 را کسب کرده است گزینه بعدی ما برای مصاحبه بود. سرهنگ غفوری پور پدر زینب غفوری پور با خوش رویی به استقبالمان آمد و ما را به سمت منزلش راهنمایی کرد. زینب دانش آموز دبیرستان دولتی خدیجه کبری است. این دبیرستان توانسته است امسال با مدیریت عالی رتبه های بسیار خوبی را به میبد هدیه کند. موفقیت خانم غفوری پور عامل حضورمان در محفل گرم و صمیمی خانواده شان بود. در ادامه گفتگوی میبد خبر را با دانش آموز ممتاز میبدی می خوانید: کمی از خودتان برایمان بگویید؟ زینب غفوری پور هستم. متولد73 ، دانش آموز دبیرستان دولتی خدیجه کبری. چرا رشته انسانی را انتخاب کردید؟ من اصلا به رشته تجربی علاقه نداشتم. ولی بین رشته انسانی و ریاضی شک و تردید داشتم. پدرم جمله ای را گفتند مبنی بر اینکه رهبری روی رشته انسانی بسیار تاکید دارند. من هم به همین خاطر رشته انسانی را انتخاب کردم. روز کنکور چه احساسی داشتید؟ قبل از رفتن به جلسه، به گلزار شهدای فیروز آباد رفتم. آنجا فاتحه ای برای آقای یحیی زاده خواندم و به شهدای گمنام متوسل شدم. بعد با اطمینان خاطر و روحی آرام  به سر جلسه رفتم. چه گونه از رتبه تان مطلع شدید؟ قبلش خیلی استرس داشتم. اولین کسی که به من خبر داد عمویم بود. خودم در جلسه قرائت قرآن بودم. اصلاً باورم نمی شد. انتظار رتبه خوب را داشتم. شب بیست و سوم بعد از نماز جماعت ساعت 5 صبح بود که عمویم به پدرم زنگ زده و شماره داوطلبی من را از ایشان گرفتند. عموهایم همه آموزش و پرورشی هستند. آنها پی گیر نتیجه بودند. ساعت یک ربع به شش به منزلمان زنگ زدند و نتیجه را به پدرم گفتند. وقتی رتبه تان را به شما گفتند چه احساسی داشتید؟ خیلی خوشحال شدم؛ نتیجه چند سال زحمتم را دیده بودم. برنامه ریزیتان چگونه بود؟ روزانه چند ساعت مطالعه می کردید؟ این که بگویم روزانه چند ساعت مطالعه می کردم از نظر کمیت مهم نیست کیفیت خیلی مهم تر است، من روزانه حدود 8 ساعت مطالعه می کردم. دانش آموزان برای  کسب موفقیت باید مطالعه مفید داشته باشند. برنامه ریزی تان را از چه سالی شروع کردید؟ من همیشه به صورت جدی درس می خواندم. ولی در دوره پیش دانشگاهی تلاشم را بیشتر کردم. آیا تصور چنین رتبه ای را داشتید؟ پدر و مادرم انتظار رتبه بهتر داشتند، ولی خودم راضی هستم. رمز موفقیت تان را در چه می دانید؟ ابتدا توکل به خدا و بعد توسل به ائمه و بزرگانی که در شهر خودمان هستند مثل مرحوم یحیی زاده، خیلی به من کمک کرد. موفقیت تان را مدیون چه کسی هستید؟ پدر و مادرم خیلی برای من زحمت کشیدند و همچنین معلم هایم. مدرسه شما با وجود اینکه دولتی است 16 رتبه زیر 1000 را دارد. این نشان از موفق بودن مدرسه تان است نظر شما چیست؟ مسلماً همین طور است. یک مشاور خیلی خوبی داشتیم بنام سرکار خانم رعیت و همچنین مدیرمان هم خیلی زحمت می کشیدند. اگر کادر خوبی نداشتیم حتماً این نتیجه را نمی گرفتیم. چه درسی را بیشتر از همه دوست دارید؟ جغرافیا در چه رشته ای می خواهید ادامه تحصیل دهید؟ دبیری جغرافیا دبیری جغرافیای کدام دانشگاه؟ دانشگاه یزد آیا خانواده شما راضی هستند که این رشته را ادامه دهید؟ بله با مشورت با خانواده این تصمیم را گرفتم. حقوق یکی از رشته های مهم انسانی است آیا مایل به ادامه تحصیل در این رشته نیستید؟ علاقه دارم ولی چون مشورت کردیم به این نتیجه رسیدیم که دبیری جغرافیا بخوانم. به نظر شما هوش و امکانات چقدر می تواند در موفقیت تاثیرگذار باشد؟ مسلماً هست. ولی بستگی به خود دانش آموز دارد. من اصلا در کلاس های کنکور شرکت نکردم. البته با صلاحدید پدر و مادرم بود. چون می خواستیم نشان دهیم که بدون اینکه کلاس تست شرکت کنم بدون هیچ امکانات خاصی در سطح عالی می توان رتبه خوبی کسب کرد. که خوشبختانه توانستم این را نشان دهم. در کسب موفقیت پشتکار مهمتر است یا استعداد؟ مسلما تا خدا کمک نکند هیچ کدام از اینها نمی شود. ضریب هوشی بالایی ندارم. ولی فکر می کنم پشتکار دارم. درس هایتان را چند درصد زدید؟ تاریخ و جغرافیا 86 درصد، جامعه شناسی 93 درصد، فلسفه و منطق 48 درصد، ریاضی 30 درصد، عربی عمومی 77 درصد، عربی تخصصی 78 درصد. ادبیات عمومی 58 درصد، ادبیات تخصصی 57 درصد، زبان 26 درصد. هدف بعدی تان بعد از گرفتن مدرک کارشناسی چیست؟ هدفم این است که در جامعه فرد مفیدی باشم و بتوانم به کشورم خدمت کنم. خیلی دوست دارم که مطابق گفته مقام معظم رهبری بتوانم بصیرت دانش آموزان را بالا ببرم که از این نظر آقا مشکلی نداشته باشند. همچنین دوست دارم تا مقطع دکتری ادامه تحصیل بدهم. خانم غفوری پور الگوی شما در زندگی چه کسی است؟ ابتدا شهدا بودند که واقعا نشان دادند که در کنکور بزرگتری موفق شده اند. بعد هم آقای یحیی زاده بودند که وقتی فهمیدم ایشان با وجود این که رتبه خیلی عالی در کنکور کسب کرده اند ولی به حوزه رفته اند، تحت تاثیر ایشان قرار گرفتم. شیرین ترین خاطره شما؟ وقتی پدر و مادرم خوشحال باشند من هم خوشحالم. تلخ ترین خاطره؟ درگذشت آقای یحیی زاده برایم سخت بود. واقعا ایشان را دوست داشتم از این اتفاق ضربه روحی بزرگی خوردم. به نظر شما موفقیت چه رنگی است؟ سفید اهل مطالعه جانبی هستید چه کتابی می خوانید؟ بله. آثار شهید مطهری، کتاب زندگی نامه شهدا را مطالعه می کنم. افت روحیه در دوران آمادگی برای کنکور داشته اید؟ به هر حال زندگی انسان فراز و نشیب دارد. من هم مستثنی نبودم. مثل بقیه افراد جامعه فراز و نشیب هایی داشتم. به هر حال خانواده مانند کشتی آرامی هستند که باید بچه ها را هدایت کنند، واقعا نقش پدر و مادر است که بتواند آرامش را به بچه برگرداند و زمینه شکوفایی استعدادهایش را فراهم سازد و خانواده ام توانستند این آرامش را برایم فراهم کنند. شما به جز درس به چه کاری دیگری علاقه دارید؟ نقاشی و خیاطی را دوست دارم. متاسفانه وقتی برای رفتن به دوره ها را نداشتم. چقدر تلویزیون و وسایل جمعی استفاده می کنید؟ خیلی،  به فوتبال علاقه دارم. حتی سال کنکور فینال باشگاه اروپا را کامل دیدم. از مادر زینب می پرسیم با اینکه دخترتان تک فرزند هستند؛ آیا خواسته های خانواده را به خوبی انجام می دهند؟ واقعاً دختر خوبی است. ما گلایه ای از او نداریم. آقای غفوری پور آیا شما دوست نداشتید دخترتان رشته حقوق بخواند؟ ما تصمیم گیری در مورد کارهایش را به خودش محول کرده ایم. مشاوره به او می دهیم. ایشان از چهار و سال و نیم می توانستند قرآن، روزنامه و دعا بخوانند. مادرشان معلم بودند. با توصیه خودم کارشان را رها کردند و در خانه تنها معلم زینب خانم بودند. یک سال قبل از کنکور به ایشان گفته بودم شما آخرین حدتان دانشگاه تان یزد است. این را گفتم تا استرس نداشته باشد و فقط تلاش نکند و درس بخواند که به کجا برسد. هدفش فقط علم آموزی باشد. نکته دیگری هم که لازم است ذکر کنم البته با مشورتی که داشتیم این کار را انجام دادیم. حالا شاید بعضی ها خرده هم بگیرند. ما به این نتیجه رسیدیم که به هیچ وجه در کلاس کنکور یا کلاس های تقویتی یا معلم جانبی و وسایل کمک آموزشی استفاده نکند. یعنی فرض گرفتیم دخترمان در یک روستای عقب افتاده ای با شرایط حداقل است. حتی از نظر کتاب ها نیز حداقل ها را انتخاب کردیم. او و سه چهار تا از دوستانش به صورت شریکی با هم کتاب می خریدند و استفاده می کردند. طوری ما برای کنکور برنامه ریزی کردیم که دارای شرایط حداقلی هستیم. بطوریکه دانش آموزی بگوید من هیچ امکاناتی ندارم ولی می تواند رتبه خوبی کسب کند. ما می خواستیم نشان دهیم یک دانش آموز با حداقل امکانات می تواند به جایی برسد. و این باور را به دانش آموزان القا کنیم. البته ریسک هم کردیم. ولی خدا را شکر زینب موفق شد. به هیچ وجه این رتبه برایم قابل قبول نیست. البته همه چیز خواست خداست. ولی با توجه به استعداد و همه تلاشی که کرده بود ما رتبه خیلی بهتر از این را می خواستیم. اگر درس خواندن را بذر تصور کنیم و استعداد را زمین. آب، نور و ... توسل  و ذکر و خواست خدا می باشد. ما منکر تجهیزات و امکانات پیشرفته و کلاس نیستیم، ولی می خواستیم خدای نکرده کسی به خاطر ضعف مالی و نداشتن امکانات و تجهیزات و کلاس ها روحیه نبازد و همان حرف امام(ره) که ما می توانیم را نشان دهیم. حرف آخر: از همه کسانی که برای من زحمت کشیدند تشکر می کنم و امیدوارم خدا به آنها کمک کند و به چیزی که می خواهند برسند. میبد خبر از خانواده غفوری پور به دلیل وقتی که در اختیارشان قرار دادند تشکر می نماید.