Skip to Content


آمدند مردانی از کربلا مردانی عاشورایی از دل آب.....


از زندگی ام که جاهای خالی زیادی دارد٬خوب که مینگرم همان جاهایی خالی است که تو بودی̜ نمی دانم بگویم چون تو بودی خالی بود یا چون نبودی...

میبدخبر؛

از زندگی ام که جاهای خالی زیادی دارد٬خوب که مینگرم همان جاهایی خالی است که تو بودی̜   نمی دانم بگویم چون تو بودی خالی بود یا چون نبودی...

اما با همه ی نبودن ها و خالی بودن ها پر بودم٬دمی پراز غم و دمی پراز غرور پراز غمی از جنس ندیدنت ونبودنت ! آه      از همان جنسی که هربار خبر آمدنتان می­آمد  مادری عکس جگر گوشه اش را به آغوش می کشید وبه دنبال فرزندش...   همان غمی که فرزندی٬ پدری را که هیچ گاه ندیده بود را می­جست و همسری روزهای عاشقانه اش برایش زنده می شد.غم هایی تلخ به شیرینی خوشی ها.....

اما اینبار انگار جاهای خالی زندگی­ام پرشد٬اینبار گم شده همه مان را آوردند....

آمدند مردانی از کربلا مردانی عاشورایی از دل آب.....

مردانی که رفتند تا من باشم     ایران من باشد ٬هدف یکی است رفت و برگشت ندارد و امروز بر گشتند تا من باشم ایران من باشد .مردانی که از خود گذشتند و به آب زدند تا خاک باشد من باشم ایران من باشد   مردانی که با دستانی بسته  پرواز کردند٬ تا آزاد باشیم تا ما باشیم ایران ما باشد .

شاید خوب نتوانم بنویسم اما دیدم مادرانی که با عکس های قاب گرفته همان قاب های چوبی قدیمی تمیزی که جای جایش ٬جای بوسه مادر بر عکس گونه فرزند است همان قاب با عکس های سیاه و سفید آمده بودند در آن روز شور آفرین مردمان قدر شناس به دنبال...

و اینبار مادری یافت جوانش را جوانی اش را....

ومادر شهید سید جلیل میرورکی از خون فرزند توست که ما هستیم ایران ماهست وبدان ما پاسدارش هستیم.




رای شما
میانگین (1 رای)
The average rating is 2.0 stars out of 5.