دکتر محمد جواد دهقانی با بیان این مطلب گفت:

هدف آقای عسکراولادی ، یک هدف مقدس و موافق با اهداف رهبری است. منتها دیدگاه رهبر یک دیدگاه مسلط فقهی و ولایی به عنوان رهبر جامعه دارد اما آقای عسگراولادی بدون شک یکی از اولیای خداست مجتهد مسلمان و از نظر علمی بسیار مهذب و پاک است. ایشان شخصی است که هفتاد سال کار سیاسی  انجام داده و لغزشی نداشته است. و تازمانی که امام (ره) زنده بود و بعد هم به رحمت الهی رفته بود تاکنون دست از ولایت فقیه نکشید. ایشان دیدگاههای شخصی خود را دارند این دیدگاههای شخصی برای آقای عسگراولادی یک دیدگاههای بسیار مقدسی است از روی خلوص نیت بیان کرده ولی جامعه فعلی ما در برابر دیدگاههای وی مواضع تندی را انتخاب کرده است و دلیل اینکه بعضی اشخاص و گروه ها چنین موضعی را انتخاب می کنند به این است که آنها توقع دارند دیدگاههای آقای عسکر اولادی با دیدگاههای آقای خامنه ای یکسان باشد درصورتی که عملا غیرممکن است اما با این وجود دیدگاههای عسگراولادی به رهبر نزدیک است. بنابراین چنین گروههایی نباید عملکرد گذشته وی را نادیده بگیرند و شخصیت ایشان را تخریب کنند، در درون حزب موتلفه اسلامی نیز  انتقادهایی در خصوص دیدگاه آقای عسکراولادی است، اما ما نباید آقای عسگراولادی را سبک مغز و شخصی که بدون بنیاد حرف می زند، معرفی کنیم بلکه باید نقد صورت گیرد.

هرکس در دایره و خط رهبری حرکت کرد باید از او خیلی تقدیر کنیم و هرکس در این مسیر حرکتی نکرد  نیازی نیست که از وی تقدیر کنیم اما نیازی به تخریب هم نیست. تخریب شخصیتی مانند هاشمی رفسنجانی که در دوران انقلاب فعالیتها و نقش های زیادی داشته موافق نیستم. از جمله اشخاصی که هاشمی رفسنجانی را تخریب کرد رئیس جمهور فعلی است؛ در مناظرات سیاسی شاهد بودیم که رئیس جمهور فعلی با تمام رقبای خویش برخورد تخریب کننده داشته و در سبک صحبت و بیانش اصول مناظره سیاسی رعایت نشده است. متأسفانه مناظره های سیاسی دکتر احمدی نژاد در سال 88 ویروس تخریب، تهمت و بداخلاقی سیاسی را به جامعه تزریق کرد؛ در نتیجه در مناظره از مسیر ولایت و رهبری خارج شد. رئیس جمهور مچ گیری را در مناظره سیاسی که یک شیوه غربی است و اصلا اسلامی نیست، انتخاب کرد و برمبنای «من و ما» حرکت می کند. او می بایست بعد از اینکه در انتخابات برنده شد می گفت: من منتخب همه ملت ایرانم وظیفه دارم  برای همه ملت ایران کار کنم.  من قصد تخریب رئیس جمهور را ندارم و هدف اصلاح وی را دارم.

مصالح نظام نباید به قصد تخریب شخصیت های جامعه انجام شود که رهبر معظم انقلاب بر روی  آن تأکید بسیاری کرده اند. یعنی وقتی کاندیداها باهم رقابت می کنند این رقابت باید در آن تقوا، ایمان و شعائری که در نماز و قرآن ذکر شده رعایت شود. لذا اگر این موضوع لحاظ شود به نظر رهبر عمل شده و در فیلتر نظام، فعالیتهای تندروی و سلیقه ای اعمال نمی شود و سرکوب و تخریب صورت نمی گیرد، و در نتیجه افرادی انتخاب می شود که در جامعه مفید واقع می شوند. حالا اصول گرایان کسانی هستند که در مسیر رهبری حرکت می کنند و حق ندارند داغ تر باشندو نیز حق ندارند سردتر از مقام معظم رهبری باشند بلکه باید معتدل باشند.

هم اکنون که در درون یک حزب صحبت می کنم، هیچ گاه در قالب حزب به معنای حزبی که در اصول غرب فعالیت می کنند، به پیش نمی آیم.  مجدداً تأکید می کنم که یک حزب باید اصل انتقاد نه انتقام، امر به معروف و نهی از منکر نه امر به منکر و نهی از معروف را اجرا کند. اصلا شعار عدالت برمبنای محبت است نه برمبنای انتقام. عدالت باید به دست مردم با وحدت و برادری و جذب همه افکار و همدلی ها اجرا کرد؛ اگر فکری ناسازگار با نظام ولایت فقیه وجود داشت باید جنبه ناسازگاری آن فکر را فاکتور گرفت.

بعضی تشکل ها که سیاست  حزب گرایی را دنبال می کنند، در بعضی از مناظرات مغز همدیگر را نشانه می گیرند. لذا در این بحبوحه تعدد احزاب و تشکل ها ما باید به همدیگر کمک کنیم. دادن نظر باید برمبنای تکلیف باشد و اگر کسی نظر بهتری داد باید پذیرفت. درانتخابات سال 88 احمدی نژاد شروع کننده اختلافات بود و دیگران نیز موضع گرفتند؛هردو اشتباه کردند و باید آدم منصفی پیدا شود تا اشتباهات آنان را گوشزد کند.

همیشه شروع کننده هر نزاعی جرمش سنگین تر است؛ متأسفانه افراطی گرایان،  شخصیت افرادی مانند آقای هاشمی که به هرحال به عنوان یکی از شخصیت هایی است که در مبارزات انقلاب اسلامی شرکت می کرده، را زیر سوال بردند.

بنابراین تمام کسانی که در این اشتباهات نقش داشتند باید گذشته را نادیده بگیرند و به خویشتن خویش و سال های آغازین انقلاب اسلامی برگردند و دست به دست هم بدهند این کشور را در جهت اهداف امام  خمینی (ره) حرکت دهند و از مانورهای شخصی بپرهیزند. آقایان احمدی نژاد، کروبی، موسوی و خاتمی می توانند بدون رودرواسی در جلوی تلویزیون اسلامی ظاهر شوند و اعتراف به اشتباه کنند که این به نفع جامعه است. بنده شخصاً اول آقای احمدی نژاد را دعوت می کنم، آنها می توانند نکاتی را بیان تا دنیای غرب نتواند سوءاستفاده کند.

فرهنگ اسلام وقتی تحقق پیدا می کند در مقابل سایر فرهنگ ها چند نکته بوجود می آورد: اینکه اسلام غرب ستیز است در صورتی که اینگونه نیست اسلام سر جنگ با دیگران ندارد، در مقابلش این نکته، غرب پرستی است این هم نظام جمهوری اسلامی نیست، آیا اسلام گریز است این برخورد به فرهنگ های بزدل برمی گردد، مقابل فرهنگ گریز، غرب گرایی است درصورتی که گرایش به سمت غرب ندارد. در مقابل این برخوردها باید گفت که اسلام غرب پژوه و فرهنگ پژوه است یعنی غرب را بررسی می کند خوبی هایش را میگیرد، غربال و نقد می کند و بدی هایش طرد می کند. مثلا اسلام، فرهنگ بی بند و باری در غرب را کنار می گذارد اما اختراع و علم که در دانشگاههای غرب صورت می گیرد را نگه می دارد مثلا حزب دموکرات غرب در حوزه منفعت ملی با یکدیگر متحد هستند و در این خصوص این را باید درس بگیریم و اگر این گونه بود  موسوی و هاشمی را اینگونه تخریب نمی کردیم و بعد هم احمدی نژاد هم در زباله دانی تاریخ نمی انداختیم. رئیس جمهور فعلی اشتباهاتی دارند اما باید اشتباهات وی را گفت اما خوبی های وی را باید بگیریم اما راه به فتنه هم ندهیم.