Skip to Content


آقای عسکر اولادی مبادا چپ کنید…


آقای عسکر اولادی نه تنها “سران فتنه بودن” برایشان صدق می کند بلکه مجرمی هم صفتی‌است که بعد از فتنه با خود یدک می‌کشند و چه ماهها که دستگاه قضا فرصت توبه داد ولی گوش شنوایی فعال نبود.

وقتی ماههای فتنه گون ۸۸ را مرور می کنیم فضا را بسیار بسیار غبارآلودتر از آن چیزی می بینیم که تصور می کردیم. آنقدر غبارهای سیاه و سفید بر پنجره های روبه نظام، نشسته بود که تنها بصیران را در جمع خالصان جای داد و خواصی را به ورطه نابودی کشاند که شاید گمان آن را هیچ کس نمی برد. حال هر چه از این فضا دور‌تر می شویم و به دوران کنونی می‌آییم می‌بینیم غبارها فرو نشسته و غربالگیری‌ها به نحو احسن انجام شده و جلو رفتن ما بعد از فتنه به مثابه افت و خیزهای یک عده نیز هست چرا که عده ای تا چندین ماه با اینکه خود را خاص جامعه می دانستند، از به زبان آوردن واژه فتنه خودداری کردند و بعد تازه متوجه شدند که فتنه‌ای بوده و آنها درک نکردند و عده ای نیز همچنان استوار به راه عداوت ادامه دادند و عده ای نیز افت شدید نمودند تا به جایی کشیده شدند که گاهاً به نقض سران فتنه بودن دو کاندیدای ریاست جمهوری که وجودشان فتنه آور بود، پرداختند.   حبیب الله عسگر اولادی را می توان در جرگه آخر جای داد و شاید هم باعث تعجب بسیاری گردد، ولی یک حقیقت است . عسکراولادی با اینکه حدود ۶۰ سال از عمر خود را پشت سر می گذارد و سابقه درخشانی در مبارزات انقلابی آن هم در موتلفه اسلامی دارد؛ امروز آن هم بعد از گذر ۳ سال از فتنه، داعیه مهربان تر از مادر برای سران [اظهرمن الشمس] فتنه شده و آنها را سران فتنه نمی داند و می گوید آنها دوستان خوبی برایش بوده اند و اینکه آنها را مسبب فتنه بدانیم را غلط می‌‌پندارد.   این اظهار نظرهای مرد ۶۰ ساله موتلفه را شاید بتوان از سر سودای رسانه ای شدن ایشان دانست یا دلتنگی ایشان به سال‌های تصدی وزارت بازرگانی میرحسین موسوی، او را هوایی نموده و دم از حمایت از او می زند. ولی هر چه هست این که سکوت در مقابل این گفته‌ها نیز بدتر از آن است که می‌بینیم؛ شاید هم عقلا ایستاده‌اند تا باز رهبری هزینه شود.   چند نکته را باید گفت تا نه تنها ایشان بلکه هرکس که شبهه ای در ذهن دارد آن را رفع کند و وسیله ای برای بازگشت از آن افکار موهن باشد:   حوادث تلخ پس از انتخابات ریاست جمهوری حوادثی نبودند که به یکباره و با اعلام نتایج انتخابات آغاز شوند، بلکه قرائن وشواهد از مدتها قبل گواهی می داد که دشمنان نظام اسلامی سعی دارند از این فرصت پیش آمده درجهت اهداف خود نهایت استفاده را ببرند وبه خیال خام خود مراحل انقلاب مخملی را در کشور اجرا نمایند ولذا رسانه های خارجی درماههای قبل از انتخابات مرتب از احتمال تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سخن می‌گفتند.   ولی از آن مهمتر در داخل عده‌ای ندانسته با القای احتمال تقلب در انتخابات، این ذهنیت را تقویت نموده و زمینه نا آرامی و آشوبهای مدنی و اعمال فراقانونی را فراهم ساختند. به عنوان مثال یکی از شخصیت های کشور،هفته ها قبل از انتخابات از تریبون رسمی اعلام کرد باید کاری بکنیم که همان رایی که به صندوق انداخته می شود، از صندوق بیرون آید. همسر همین شخصیت در روز انتخابات پس از انداختن رای خود به صندوق، گفت احتمال تقلب در انتخابات کاهش پیدا نکرده و اگر تقلب شد مردم به خیابانها بریزند، موسوی هم همان روز انتخابات در حالی که هنوز نتایج اراء اعلام نشده بود، با برگزاری کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که برنده انتخابات است.   از آن به بعد این فرد به همراه یار غار خود مهدی کروبی چنان فضا و خلائی را برای حضور دشمنان فراهم کردند که هیچ گاه چنین چیزی اتفاق نیافتاد. بیانیه های پی در پی در مناسبت های مختلف که نتیجه آن بارها دیدند و قطعاً درک نمودن که هیمنه نظام زیر سوال رفته است ولی هیچ گاه برائت ننمودند. بارها از سوی رهبری و برخی خواص دعوت به بازگشت و برائت از فتنه شدند ولی موثر واقع نگشت. برای اینکه خود را لیدر این جنبش آغازین در سال ۸۸ می دانستند و خود را در موقعیت تحول اساسی در نظام می‌دیدند و آنجا پیش رفتند که دیگر نظام که هیچ، شعائر اسلامی نیز ذره‌‌ای در مقابل اهداف کورکورانه آنها ارزشی نداشت. تبرئه نجستند و پیش رفتند و ملایمت ها و آغو شهای باز ملت را دیدند ولی ندیدند که خاموشی، سرانجام این مسیر است.   حال جناب عسکراولادی می گوید که اینها سران فتنه نبودند بلکه آنها هم دخیل شدند؛ باید بگوییم که اشتباه است که آنها را غیر از سر‌ان فتنه چیز دیگری لقب داد چرا که اگر آنها نبودند پای هیچ بیگانه‌ای به کشور باز نمی شد، ام ای‌۶ و موساد و سیا فعال تر از قبل نمی شد، نظام ۸ ماه هزینه نمی داد و بسیاری دیگر.   بله آقای عسکر اولادی نه تنها "سران فتنه بودن" برایشان صدق می کند بلکه مجرمی هم صفتی‌است که بعد از فتنه با خود یدک می‌کشند و چه ماهها که دستگاه قضا فرصت توبه داد ولی گوش شنوایی فعال نبود.   بله گفتیم مجرمند چرا که آقای موسوی بحث عمل تقلب را مستقیما و صراحتاً به وزارت کشور، شورای نگهبان و دولت نسبت داده که این افترا بود و وی باید برای اثبات مدعای خود به دادگاه احضار می‌شد.   و هم چنین بر هم زدن امنیت کشور موضوع ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی، تبلیغ علیه نظام موضوع ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی و تحریک مردم به جنگ و کشتار و هشدار موضوع ماده ۵۱۲ قانون مجازات اسلامی، از دیگر جرائمی است که نقش میرحسین موسوی در آنها غیرقابل انکار بود و نگاهی به بیانیه های وی طی ماه های پس از انتخابات به خوبی بر این نکات صحه می گذارد.   در نهایت اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرائم ضد امنیت داخلی کشور موضوع ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی، اخلال در نظم عمومی موضوع ماده ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی، مزاحمت برای زنان و اطفال موضوع ماده ۶۱۹ و تخریب، نهب و غارت، موضوع مواد ۶۷۵، ۶۷۶، ۶۷۷، ۶۸۳،۶۸۷ و ۶۸۹ قانون مجازات اسلامی است که به وفور در پرونده این مخل امنیت ملی به چشم می خورد   و طبق ادله و شواهد موجود با توجه به علم متهم به نتایج تجمعات غیرقانونی، تظاهرات و اختلال عرفی که بین علت و معلول یعنی بین تجمعات و تخریب‌ها موجود است، موسوی با اغتشاشگران وحدت قصد داشته و این وحدت قصد محرز است.   در مورد آقای کروبی نیز این به عینه اثبات گشته است:   از آنجایی که مسئولیت برگزاری هرگونه تجمع غیر قانونی با ترتیب دهندگان تجمع است، در روز دوشنبه ۲۵ خرداد ماه سال ۸۸ به دعوت نامبرده و دیگر بانی اصلی فتنه (میرحسین موسوی) راهپیمایی غیر قانونی و فاقد مجوزی در خیابان آزادی تهران برگزار شد که دنباله آن به بروز آشوب و اشتهار سلاح و درگیری مسلحانه و حمله به مراکز نظامی، تخریب اموال عمومی و خصوصی و تاسف بارتر از همه مرگ و جراحت تعدادی از هموطنان مان انجامید.   از آنجا که نقش نامبردگان در برپایی و حضور در تجمعات بدون مجوز و همچنین ادبیات به کار رفته در سخنرانی‎‌های آنان آشکارا در ارتکاب این جرایم نقش داشته و بیانیه های پی در پی آنها در تکوین و تداوم آشوب ها و ریخته شدن خون فرزندان این کشور تاثیر فراوان داشته اند،آنها مجرم می‌باشند و مستحق مجازات.   در پایان، بحث ما با آقای عسکراولادی که داعیه دار ولایتمداری در خود می باشد ، این است که سخن حضرت امام خمینی(ره) مبادا از یادش برود که می‌فرمودند: من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسى و اسلام‏نمایى بعضى افراد ذکرى از آنان کرده و تمجیدى نموده‏ام، که بعد فهمیدم از دغلبازى آنان اغفال شده‏ام. آن تمجیدها در حالى بود که خود را به جمهورى اسلامى متعهد و وفادار مى‏نمایاندند، و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود. و میزان در هر کس حال فعلى او است. منبع:صبح قزوین



رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.