آزادی بیان برای دلسوزان انقلاب، یا برای پایگاههای دشمن؟!
دولت موسوم به «اصلاحات» را باید دولتی دانست که بر خلاف شهرت آن، بیش از حرکت در مسیر «اصلاح واقعی» امور و رفع کاستیها، در مسیر خلاف مصالح عالی ملت ایران گام برداشت و مستقیم یا غیرمستقیم تیشه به ریشه بسیاری از اخلاقیات و آرمانها زد.
فراموش نکردهایم که در بسیاری از موارد، شعارهای پرطمطراق زمامداران و برجستگان دولت «اصلاحات»، در عرصه عمل واقعیتی دیگر یافت و به ابزاری برای هجمه به آرمانهای نظام و زیرسؤال بردن دلسوزان واقعی انقلاب بدل گردید.
از جمله این شعارها؛ «زنده باد مخالف من»، «دانستن حق مردم است» و نظایر آن بود؛ شعارهایی که موجب میدان یافتن یافتن نامتجانسان با آرمانهای ملت و ارزشهای دینی شد.
با این همه جای شگفتی است که برخی با بیاعتنایی به رخدادهای تاسفبار در آن دوران، همچنان از اصلاحات کذایی و «آزادی بیان» آنچنانی در دولت مذکور حمایت میکنند. در این راستا اخیرا آقای علی مطهری هم درگفت و گو با «نسیم» ادعا کرده است «مساله آزادی بیان در دوره اصلاحات در مجموع خوب بود»!
اما فارغ از این ادعاهای کلی، آیا به راستی آزادی بیان در دوران موسوم به اصلاحات در سطح قابل قبولی وجود داشته است؟ چه کسانی از آزادی بیان مورد ادعا بهرهمند شدند؟ آیا آزادی بیان مورداشاره در خدمت دفاع از دین و نظام اسلامی و آرمانهای مردم قرار داشت، یا زمینهساز هجمه به مقدسات و دلسوزان واقعی مردم و دین و نظام برآمده از خونهای مطهر شهدا شده بود؟!
نگاهی گذرا به اهانتهای شرمآور رسانهها و برخی گزافهگویان آن دوران به باورهای عمیق دینی و ملی که همگی زیر بیرق «اصلاحات» سینه میزدند، نشان میدهد که «آزادی بیان» مورد اشاره جناب مطهری، در عمل به عنوان جاده صافکن برای دشمنان خارجی و بدخواهان داخلی به کار رفته است و مدافعان راستین نظام و انقلاب، از این خوان پر زرق و برق بهرهمند نشدهاند.
در سایه شعارهای اینچنینی، بدخواهان نظام به صحنه آمدند و درپوشش «آزادی بیان»، کودتای خزندهای را در عرصه مطبوعات و رسانهها شکل دادند و کوشیدند تا با تولید و دامن زدن به شبهات گوناگون و انتشار آن در سطح گسترده، نبض سیاسی و فکری جامعه را در دست گرفته به جنگ نظام اسلامی بروند.
در این راستا بود که آشکار و بیپروا و در سایه «سیاست تساهل و تسامح» دولت، به تمسخر ارزشها و آرمانهای ملت و نیز نخبگان و مدافعان اندیشههای دینی روی آوردند و در این راه حتی از جسارت به ساحت قرآن و پیشوایان معصوم(ع) نیز ابایی نداشتند و صد البته همه این جسارتها در لوای «آزادی بیان» رخ میداد! شاید علی مطهری و بسیاری دیگر، مصادیق آنهمه جسارت به مقدسات را به یاد نداشته باشند؛ از این رو با پوزش از مخاطبان «طنین ایران» ناچاریم از باب مشت نمونه خروار به نمونههایی از آن همه بیحیایی اشاره کنیم:
- «انقلاب اسلامی شبیه استبداد قجری است»؛
- «جمهوری اسلامی، حکومت لمپنیسم و فشار است و با قانونگرایی نمی سازد»؛
- «دستورات طالبان با قوانین مصوب در ایران از یک کاسه است و هر دو ناشی از تفکر عدم بلوغ انسان، و مختص جامعه های غیر بالغ است»؛
- «بعد از انقلاب، شاه مستبد، رفت ولی استبداد همچنان باقی است، تازه رنگ شرعی هم به خود گرفته است»؛
- «قلم فقها در طول تاریخ، آغشته به خون آزاداندیشان بوده است»؛
- «عوامل خشونت در ایران، سه دسته اند: 1- رزمندگان جبهه ها 2- گروهی از روحانیون 3-بعضی مسئولین مملکتی»؛
- «انتخابات دوم خرداد، خبرگان رهبری و شوراها، مشروعیت سیاسی ولی فقیه را زیر سوال برده است»؛
- «امروزه، فساد در نهادها و بنیادهای زیر نظر رهبری و ولایت مطلقه، در قوه قضائیه و وزارت اطلاعات که مستقیم و غیر مستقیم تحت اشراف رهبریاند، بیداد می کند و همین کافی است در اثبات ناتوانی حکومت ولایت مطلقه»؛
- «به خدا هم می توان اعتراض کرد و او را فتنهگر نامید»؛
- «در بعد مسائل فرهنگی سه مشکل هست که حوزویان باید آن را حل کنند. یکی موسیقی به نحوی که انسان هروقت دلش خواست ضبط را روشن کند و یکی هم رقص و دیگری ماهواره به نحوی که در فیلم به زنان از زانو به بالا عریان هم بتوان نظر انداخت»؛
- «یک زمانی مردم می گفتند چون عیسی(ع) این سخن را گفته پس درست است، اما امروز عیسی که سهل است، خود خدا هم اگر حرفی بزند و آن حرف با عقل مردم منطبق نباشد، نخواهند پذیرفت. امروز خدا در جامعه هیچ کاره است»؛
- «قوانین شرعی در مورد زنان ظالمانه است»؛
- «اینکه پیامبر را ابوالقاسم لقب دادهاند، نه ابوفاطمه، حاکی از غلبه فرهنگ جاهلی مردسالاری است»؛
به هر روی، «آزادی بیان» ادعایی در آن دوران چنان افسار گسیخته شده بود که رسانهها روز به روز بر دامنه و عمق هجمه به مقدسات میافزودند و کار به جایی رسید که رهبری پس از مشاهده بیاعتنایی مسئولان برجسته دولتی از جمله رئیسجمهور و وزیر وقت فرهنگ و ارشاد، خود به میدان آمدند و در سخنانی هشداردهنده و تاسفانگیز فرمودند:
«مشکل آن جا بروز می کند که اسلام را قبول ندارند، امام را مطلقاً قبول ندارند، این نظام را قبول ندارند. از اول تا توانستند با این نظام جنگیدند و آن وقتی به خانه هایشان رفتند نشستند، که دیدند دیگر سلاح هایشان کند شده است. این ها بیایند پشت سر کسی یا جمعی پنهان بشوند و شروع کنند به ایمان مردم دست اندازی کردن و آن را هدف قراردادن، این قابل قبول نیست. من میبینم که بعضی از مطبوعات کشور متأسفانه دستخوش چنین بحرانی هستند... بنده منتظر می مانم ببینم دستگاه های مسئول چه می کنند، و الا جلوگیری از این حرکات موذیانه، کار دشواری نیست. هیچ وقت هم ما فکر این که دنیا چه می گوید، روزنامه های دنیا چه می گویند، سازمان های دنیا چه می گویند، نکرده ایم و نباید بکنیم. مگر باید برای مصالح کشور و مصالح یک ملت، منتظر این حرف ها ماند؟ بنده منتظر اجازه بین المللی برای نحوه اداره این کشور نمی مانم. منتظرم دستگاه های مسئول، وزارت ارشاد، دستگاه قضایی، دستگاه های امنیتی، کار خودشان را بکنند، ببینیم این کسانی که در بعضی از این مطبوعات، ایمان مردم را هدف گرفته اند، از جان مردم چه می خواهند. این ها به انقلاب اهانت می کنند...»
و در جایی دیگر تصریح فرمودند:
«من قلباً از بعضی از پدیده هایی که در کشور هست، رنج می برم. من نمی خواهم آنچه را که برای من رنج آور است، با افکارعمومی مطرح کنم؛ اما این نکته که آن روز گفتم داستان غم انگیزی است... من حالا می بینم متأسفانه همان دشمنی که به وسیله تبلیغات خود، همتش این بود که افکارعمومی یک کشور را به سمتی متوجه بکند، امروز به جای رادیوها آمده و در داخل کشور ما پایگاه زده است. بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاه های دشمن اند، همان کاری را می کنند که رادیو و تلویزیون های بی.بی.سی و آمریکا و رژیم صهیونیستی می خواهند بکنند»
فراموش نکردهایم که در آن دورانِ خوب بودنِ آزادی بیان، چه هجمههای گستردهای به عالمان دینی و نیروهای حزباللهی روا داشته شد و البته آیتالله مصباح چه نیکو واقعیت آزادی بیان مورد ادعای دولتمردان وقت را شرح داده بود که: « ما با بعضی از اشخاص که در جامعه هستند، تقسیم کار کردهایم. ما در زمینههایی حرف خشونت را ميزنیم و آن را تأیید ميکنیم و آنها عملش را انجام ميدهند و متقابلاً؛ آنها تحمل و مدارا را در زبان ترویج ميکنند و عمل آن را ما انجام ميدهیم. یک همچون تقسیم کاری بین ما و بعضی از افراد انجام گرفته که ان شاءالله مبارک است!»
به هر روی، تامل در انبوه هجمهها به مقدسات و آرمانهای دینی و ملی در دوران موسوم به اصلاحات، به خوبی پرده از واقعیتها کنار میزند و دیدگاه امثال علی مطهری مبنی بر تمجید از آزادی بیان در آن دوران را بیارزش میسازد.
منبع: طنین ایران