Skip to Content

گزارش

احیای شب قدر به شیوه ای متفاوت


به گزارش خبرنگار میبد خبر: نمی دانم که شب های قدر امسال را درک کرده اید. نمی دانم شما هم مانند هزاران نفر دیگر دست خانوداده خود را گرفته اید و به مساجد و امامزاده ها برای اینکه شب قدر به شما بیشتر بچسبد رفته اید! نمی دانم، شاید پا را از این فراتر گذاشته اید و شب قدر را در مشهد الرضا و یا کربلای معلی سپری کرده اید! و با خود اندیشیده اید که خداوند امسال توفیق درک شب های قدر را در جوار حرم ائمه معصومین به شما عطا کرده است! در حالی که من و شما در فکر احیای بهتر شب های قدرمان بوده ایم انسان هایی از جنس خودمان و در گوشه گوشه شهرمان، در همین نزدیکی ها، در کنار مسجد و امامزاده، در طول خیابان خانه تان و یا حتی در چند قدمی مراسم احیا جور دیگری با خدای خویش به راز و نیاز نشسته اند.  آنها مشغول کار و تلاش برای خدمت بودند! وقتی سوار بر وسیله نقلیه عازم اماکن مذهبی برای قرآن بر سر گذاشتن بودید آن مردان در سکوت شب در کنار جدول خیابان با سحری ناچیزی روزه هایشان را آغاز می کردند. آیا با آنها سلام و احوالپرسی کرده اید. آیا خسته نباشیدی به آنها گفته اید. ساعت کارشان از 23 شروع و تا 4 صبح ادامه دارد. چقدر به احیا ساده و بی ریایشان غبطه می خورم. خداوند آرامش را در دل شب قرار داده است. آنها در این آرامش و سکوت در حال عبادت هستند. آخر کار کردن هم نوعی عبادت است. این مردان نیازمند بی نیاز چگونه شب را به صبح می رسانند در حالی که افرادی برای بیدار شدن در سحر به هزاران حیله متوسل می شوند. خدا قوت برادر! احیاءتان قبول اینها را می گویم و از مردان نارنجی پوش زحمت کش شهرم جدا می شوم. سپس به سمت مکانی می روم که شما و بنده خواسته و یا ناخواسته برایشان دعاکرده ایم. خدایا همه بیماران را شفا عنایت بفرما! بله به سمت بیمارستان امام جعفرصادق (ع) حرکت می کنم. آنجا خیلی ها روی تخت و خیلی ها در کنار تخت چشم هایشان نگران و مضطرب است. امیدشان به این شب هاست. از سوی دیگر پزشکان، پرستاران، خدماتی ها و ... برای بهبودی بیماران تلاش می کنند آیا تا به حال یک لحظه فکر کرده اید که آنها چگونه شب های قدر را سپری می کنند. روز 22 ماه مبارک رمضان با خانم دکتر نیلچیان رئیس بیمارستان امام جعفر صادق(ع) هماهنگ کردم که در شب قدر به بیمارستان بروم. خانم علمچی سوپروایزر بیمارستان به استقبالمان می آید و ما را به بخش داخلی هدایت می کند اولین شخصی که با او به گفت و گو می نشینیم محمدرضا زارع مهرجردی است. وی که 15 سال به عنوان تکنسین اتاق عمل در بیمارستان مشغول به کار بوده است، نظرش را در مورد سپری کردن شب های قدر در بیمارستان این گونه بیان می کند: مکان مهم نیست، حضور قلب مهم است. اگر بخواهیم نگاه کنیم آدم هر جا که باشد و در هر مکانی که وجود داشته باشد. اصل حضور قلبی است حضور قلبی خیلی موثره، چون ممکن است در یک مکانی باشی که آن مکان فرضا بیمارستان یا جایی دیگر باشد. به هر حال ما از کسانی که در مسجد و حسینیه هستند یاد می کنیم و قطعا آنها هم از ما یاد می کنند و در طول شیفت بالاخره ساعتی هست که آدم باید استراحت کند. در آن ساعت می تونه وقت بگذاره واسه خواندن دعای جوشن کبیر، خواندن قرآن. وی همچنین یکی از خاطرات شب قدرش را نیز برایمان تعریف نمود. یادم میاد یکی از شب های قدر یکی از همکارانی که بازنشسته شده بود خیلی سراسیمه اومد تو بخش و گفت که اخوی ام تصادف کرده و این مریض ضربه مغزی شده بود بعد مریض را وارد اتاق عمل کردیم و تا وقت نماز صبح بالای سر مریض بودیم، بعضی از بچه ها می گفتند احیامون (شب قدرمون) خراب شد در حالی که پس فردای آن روز مریض را از ICU وارد بخش کردیم در حالی که حالش خیلی بهتر بود و ما بسیار خوشحال بودیم.     آقای علی رشیدی که حدود 40 روز است داخل بیمارستان بستری است. شب های قدر را که داخل بیمارستان بوده است. تفاوت شب قدر در بیمارستان و مسجد را این گونه توصیف می کند:   حال و هواش خیلی فرق دارد، داخل جمعیت که باشی تا تنها باشی هرکدام حس وحال خودش رو داره. '   خانم زارعی پرستاری که 15 سال از دوران 17ساله خدمتش را در بخش سی سی یو سپری کرده اینگونه شب های قدری را که در بیمارستان گذرانده برایمان توصیف می کند: ماهانه 8 الی 9 شیفت شب داریم. در ماه رمضان هم سه تا شب احیایی که داریم اکثرا در هر سال 2 تا شبش حتما بوده ایم. راستش را بخواهید من شب های قدر خیلی بیشتر دوست دارم که تو محیط کارم باشم توی محیط بیمارستان بالای سر بیمارانم. چون یک حال و هوای خوبی دارد، آرامش خاصی دارد. مخصوصا که انسان حس اش خیلی خوبتره و والاتره، چون دارد یک کاری را یک خدمتی را واسه مردم انجام می دهد. مخصوصا به بیماران قلبی که بیماران بدحال هستند و اینکه در اون لحظه خداوند واقعا داره می بیندش و حرفش را گوش می دهد. من خودم شخصا دعاهایم بالای سر بیماران است. یعنی سعی می کنم که هر دعایی، هر خواسته ای که از خداوند دارم در لحظه ای که دارم به بیمار خدمت می کنم از خدا بخواهم. در کنارش هم هر چند که ما دلمون در مساجد و تکیه گاهها هست، آنجایی که مردم بیدار هستند کنار هم نشستند قرآن سر می گیرند، دعا می خوانند و راز و نیاز می کنند. ما اینجا تنها هستیم، شاید با یکی دو تا همکار باشیم در کنار هم دیگه سعی می کنیم که شب احیاء را تا صبح بیدار باشیم و در کنار هم دیگه مشغول دعا و عبادت. قرآن می خوانیم و بر سر می گیریم. اینجا در کنار بیماران شب های احیا خیلی قشنگتر است و حس روحانی تری دارد. احساس می کنم واقعا هر خواسته و دعایی که داریم مستجاب می شود. یعنی تا الان من هر چیزی که از خدا خواستم به من داده. کارمان خیلی سخته، بارها بوده که در حین افطار، بیمار بدحال مخصوصا بیماران قلبی که اکثرا سکته قلبی هستند به بیمارستان منتقل شده اند. ما یک ساعت و یا دو ساعت مشغول بودیم و اصلا متوجه نشدیم که افطار نکرده بودیم. این قضیه موقع سحر هم اتفاق افتاده است. مثلا همین دیشب بیماری قلبی را داشتیم که ساعت 3 بستری کردیم و آن لحظه ای بوده که همکار ما داشته سحری را آماده می کرده. حالا مردم تو خونه هاشون هستند دارند سحری می خورند دارند استراحت می کنند ولی ما نه. من شخصا خیلی خوشحال هستم و خیلی شغلم رو دوست دارم و خیلی هم چیزها ازش دیدم که انشاء الله خداوند هم راضی باشد از خدمات و فعالیت های ما. خانم زارعی آخرین حرف هایش را با ما این طور بیان داشت: آرزوی من در ابتدا فرج و سلامتی آقا امام زمان است و انشاء الله آقا امام زمان نظرش را از ما برنگرداند، حتی اگر یک گوشه چشمی هم هستش به ما بیندازه. که بالای سر بیماران هستیم و خدمت می کنیم و انشاء الله که خدمت صادقانه ما رو بپذیره و شفاعت حال ما را بکند. از طرف دیگر سلامتی بیماران، علی الخصوص بهبودی تمام بیماران صعب العلاج از خداوند متعال را خواهانم. همین طور سلامتی تمام پزشکان، پرستاران و تمامی کادر درمان که تمام وقت در خدمت مردم هستند هر چند که تو چشم نمیاد، شب هایی که آنها تا صبح بیدار هستند و مردم خوابیده اند و متوجه کسانی که به بیمارانشون کمک می کنند نیستند را از خداوند خواهانم. برای ما خیلی زیباست که انسان هایی که در حال فوت بوده اند و قلب آنها از تپش ایستاده بود و با احیای کادر درمانی به زندگی برگشتند و اکنون فعالیت عادی خود را سپری می کنند را درکوچه و بازار مشاهده می کنیم. بیاییم قدردان همه کسانی باشیم که شب های احیایشان را به خاطر خدمت به خلق طور دیگری به صبح رسانده اند. عکاسان : سید محمد نیوی ، الیاس دهقانی  

222

به گزارش خبرنگار میبد خبر: نمی دانم که شب های قدر امسال را درک کرده اید. نمی دانم شما هم مانند هزاران نفر دیگر دست خانوداده خود را گرفته اید و به مساجد و امامزاده ها برای اینکه شب قدر به شما بیشتر بچسبد رفته اید! نمی دانم، شاید پا را از این فراتر گذاشته اید و شب قدر را در مشهد الرضا و یا کربلای معلی سپری کرده اید! و با خود اندیشیده اید که خداوند امسال توفیق درک شب های قدر را در جوار حرم ائمه معصومین به شما عطا کرده است! در حالی که من و شما در فکر احیای بهتر شب های قدرمان بوده ایم انسان هایی از جنس خودمان و در گوشه گوشه شهرمان، در همین نزدیکی ها، در کنار مسجد و امامزاده، در طول خیابان خانه تان و یا حتی در چند قدمی مراسم احیا جور دیگری با خدای خویش به راز و نیاز نشسته اند.

 آنها مشغول کار و تلاش برای خدمت بودند! وقتی سوار بر وسیله نقلیه عازم اماکن مذهبی برای قرآن بر سر گذاشتن بودید آن مردان در سکوت شب در کنار جدول خیابان با سحری ناچیزی روزه هایشان را آغاز می کردند. آیا با آنها سلام و احوالپرسی کرده اید. آیا خسته نباشیدی به آنها گفته اید. ساعت کارشان از 23 شروع و تا 4 صبح ادامه دارد. چقدر به احیا ساده و بی ریایشان غبطه می خورم. خداوند آرامش را در دل شب قرار داده است. آنها در این آرامش و سکوت در حال عبادت هستند. آخر کار کردن هم نوعی عبادت است. این مردان نیازمند بی نیاز چگونه شب را به صبح می رسانند در حالی که افرادی برای بیدار شدن در سحر به هزاران حیله متوسل می شوند. خدا قوت برادر! احیاءتان قبول

اینها را می گویم و از مردان نارنجی پوش زحمت کش شهرم جدا می شوم. سپس به سمت مکانی می روم که شما و بنده خواسته و یا ناخواسته برایشان دعاکرده ایم. خدایا همه بیماران را شفا عنایت بفرما! بله به سمت بیمارستان امام جعفرصادق (ع) حرکت می کنم. آنجا خیلی ها روی تخت و خیلی ها در کنار تخت چشم هایشان نگران و مضطرب است. امیدشان به این شب هاست. از سوی دیگر پزشکان، پرستاران، خدماتی ها و ... برای بهبودی بیماران تلاش می کنند آیا تا به حال یک لحظه فکر کرده اید که آنها چگونه شب های قدر را سپری می کنند.

روز 22 ماه مبارک رمضان با خانم دکتر نیلچیان رئیس بیمارستان امام جعفر صادق(ع) هماهنگ کردم که در شب قدر به بیمارستان بروم. خانم علمچی سوپروایزر بیمارستان به استقبالمان می آید و ما را به بخش داخلی هدایت می کند اولین شخصی که با او به گفت و گو می نشینیم محمدرضا زارع مهرجردی است. وی که 15 سال به عنوان تکنسین اتاق عمل در بیمارستان مشغول به کار بوده است، نظرش را در مورد سپری کردن شب های قدر در بیمارستان این گونه بیان می کند:

مکان مهم نیست، حضور قلب مهم است. اگر بخواهیم نگاه کنیم آدم هر جا که باشد و در هر مکانی که وجود داشته باشد. اصل حضور قلبی است حضور قلبی خیلی موثره، چون ممکن است در یک مکانی باشی که آن مکان فرضا بیمارستان یا جایی دیگر باشد. به هر حال ما از کسانی که در مسجد و حسینیه هستند یاد می کنیم و قطعا آنها هم از ما یاد می کنند و در طول شیفت بالاخره ساعتی هست که آدم باید استراحت کند. در آن ساعت می تونه وقت بگذاره واسه خواندن دعای جوشن کبیر، خواندن قرآن.

1 (88)

وی همچنین یکی از خاطرات شب قدرش را نیز برایمان تعریف نمود. یادم میاد یکی از شب های قدر یکی از همکارانی که بازنشسته شده بود خیلی سراسیمه اومد تو بخش و گفت که اخوی ام تصادف کرده و این مریض ضربه مغزی شده بود بعد مریض را وارد اتاق عمل کردیم و تا وقت نماز صبح بالای سر مریض بودیم، بعضی از بچه ها می گفتند احیامون (شب قدرمون) خراب شد در حالی که پس فردای آن روز مریض را از ICU وارد بخش کردیم در حالی که حالش خیلی بهتر بود و ما بسیار خوشحال بودیم.

    آقای علی رشیدی که حدود 40 روز است داخل بیمارستان بستری است. شب های قدر را که داخل بیمارستان بوده است. تفاوت شب قدر در بیمارستان و مسجد را این گونه توصیف می کند:  

حال و هواش خیلی فرق دارد، داخل جمعیت که باشی تا تنها باشی هرکدام حس وحال خودش رو داره.

'1 (96)  

خانم زارعی پرستاری که 15 سال از دوران 17ساله خدمتش را در بخش سی سی یو سپری کرده اینگونه شب های قدری را که در بیمارستان گذرانده برایمان توصیف می کند:

ماهانه 8 الی 9 شیفت شب داریم. در ماه رمضان هم سه تا شب احیایی که داریم اکثرا در هر سال 2 تا شبش حتما بوده ایم.

راستش را بخواهید من شب های قدر خیلی بیشتر دوست دارم که تو محیط کارم باشم توی محیط بیمارستان بالای سر بیمارانم. چون یک حال و هوای خوبی دارد، آرامش خاصی دارد. مخصوصا که انسان حس اش خیلی خوبتره و والاتره، چون دارد یک کاری را یک خدمتی را واسه مردم انجام می دهد. مخصوصا به بیماران قلبی که بیماران بدحال هستند و اینکه در اون لحظه خداوند واقعا داره می بیندش و حرفش را گوش می دهد. من خودم شخصا دعاهایم بالای سر بیماران است. یعنی سعی می کنم که هر دعایی، هر خواسته ای که از خداوند دارم در لحظه ای که دارم به بیمار خدمت می کنم از خدا بخواهم. در کنارش هم هر چند که ما دلمون در مساجد و تکیه گاهها هست، آنجایی که مردم بیدار هستند کنار هم نشستند قرآن سر می گیرند، دعا می خوانند و راز و نیاز می کنند. ما اینجا تنها هستیم، شاید با یکی دو تا همکار باشیم در کنار هم دیگه سعی می کنیم که شب احیاء را تا صبح بیدار باشیم و در کنار هم دیگه مشغول دعا و عبادت. قرآن می خوانیم و بر سر می گیریم. اینجا در کنار بیماران شب های احیا خیلی قشنگتر است و حس روحانی تری دارد.

احساس می کنم واقعا هر خواسته و دعایی که داریم مستجاب می شود. یعنی تا الان من هر چیزی که از خدا خواستم به من داده. کارمان خیلی سخته، بارها بوده که در حین افطار، بیمار بدحال مخصوصا بیماران قلبی که اکثرا سکته قلبی هستند به بیمارستان منتقل شده اند. ما یک ساعت و یا دو ساعت مشغول بودیم و اصلا متوجه نشدیم که افطار نکرده بودیم.

این قضیه موقع سحر هم اتفاق افتاده است. مثلا همین دیشب بیماری قلبی را داشتیم که ساعت 3 بستری کردیم و آن لحظه ای بوده که همکار ما داشته سحری را آماده می کرده. حالا مردم تو خونه هاشون هستند دارند سحری می خورند دارند استراحت می کنند ولی ما نه.

من شخصا خیلی خوشحال هستم و خیلی شغلم رو دوست دارم و خیلی هم چیزها ازش دیدم که انشاء الله خداوند هم راضی باشد از خدمات و فعالیت های ما.

خانم زارعی آخرین حرف هایش را با ما این طور بیان داشت:

1 (105)

آرزوی من در ابتدا فرج و سلامتی آقا امام زمان است و انشاء الله آقا امام زمان نظرش را از ما برنگرداند، حتی اگر یک گوشه چشمی هم هستش به ما بیندازه. که بالای سر بیماران هستیم و خدمت می کنیم و انشاء الله که خدمت صادقانه ما رو بپذیره و شفاعت حال ما را بکند. از طرف دیگر سلامتی بیماران، علی الخصوص بهبودی تمام بیماران صعب العلاج از خداوند متعال را خواهانم.

همین طور سلامتی تمام پزشکان، پرستاران و تمامی کادر درمان که تمام وقت در خدمت مردم هستند هر چند که تو چشم نمیاد، شب هایی که آنها تا صبح بیدار هستند و مردم خوابیده اند و متوجه کسانی که به بیمارانشون کمک می کنند نیستند را از خداوند خواهانم.

برای ما خیلی زیباست که انسان هایی که در حال فوت بوده اند و قلب آنها از تپش ایستاده بود و با احیای کادر درمانی به زندگی برگشتند و اکنون فعالیت عادی خود را سپری می کنند را درکوچه و بازار مشاهده می کنیم.

بیاییم قدردان همه کسانی باشیم که شب های احیایشان را به خاطر خدمت به خلق طور دیگری به صبح رسانده اند.

1 (114) 1 (118) 1 (120) 1 (123) 1 (127) 1 (131) 1 (129) عکاسان : سید محمد نیوی ، الیاس دهقانی  



رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.