مراقب نیرنگبازان یقّه«سفید» باشیم!
میبد خبر؛ «معلم»، نماد بارز فرهیختگی در جامعه اسلامی است که سرمایه عمر خود آرام آرام را فدا میکند تا آيندهای درخشان را رقم زند.
معلم شمعی است که ذره ذره میسوزد تا جامعهای را روشنایی بخشد.
او نماد ایثاری است که اگر سالها بگذرد و تو به بالاترین درجات بزرگی هم دست یابی، نمیتوانی در برابر مقامش سر تعظیم فرونیاوری و عاشقانه دوستش نداری.
معلم، گوهری است که ارزش و شأن او را نمیتوان با مواهب مادی پاس داشت؛ هرچند رسیدگی به دغدغههای معیشتی او کمترین وظیفه برای متولیان به شمار میآيد.
چندی است در برخی استانها از جمله استان «دارالعلم» یزد، شاهد برگزاری تجمعات اعتراضآمیز این قشر فرهیخته و پرتلاش هستیم؛ تجمعاتی که نارضایتی آنان را از برخی رویکردها نشان میدهد و البته اعتراض به «کافی نبودن افزایش حقوق» معلمان در چارچوب «موازین قانونی و شرعی»، حق مسلّم آنان است؛ همانگونه که اعتراض قشر شریف کارگر به «عدم دریافت چندین ماه حقوق» خود، حقی بدیهی است.
متاسفانه آنگونه که از برخی قرائن قطعی به دست آمده، برخی متصدیان و عوامل همسو با تشکلها و احزاب «غیرقانونی و منحلّه» مشارکت و نظایر آن، میکوشند تا با «استفاده ابزاری» از تجمعات معلمان گرانقدر، برای پیگیری مطامع سخیف جناحی خود بهرهبرداری کنند و ادعاهایشان مبنی بر دلسوزی برای قشر شریف فرهنگیان، محلّی از اعراب ندارد.
آنان ابایی ندارند تا با به تعطیلی کشاندن کلاسهای درسی بر اساس الگوی «نافرمانی مدنی»، ایدههای دومخردادی از نوع «فشار از پایین، چانهزنی در بالا» را در فضای موجود امتحان کنند و به «آمال شوم» خود دست یابند؛ آمالی که میتواند با برکناری برخی مسئولان خدمتگزار و جایگزینی عناصر «همسو با فتنه» تجلی یابد.
تاملی ژرف در پیشینیه کاری و رویکردهای برخی از این «فرصتطلبان» در کمین نشسته، تردیدی باقی نمیگذارد که اینان با «گلآلود کردن آب»، تنها به دنبال صید «ماهی مقصود» خویش هستند و ادعاهایشان مبنی بر دلسوزی برای حقوق قشر فرهنگی، واقعیت ندارد.
خبرگان فن و رصدکنندگان اوضاع سیاسی یزد، با تامل آگاهانه در «ادعاهای پرطمطراق» این سیاستبازان حرفهای با یقّههای«سفید» ، به این نکته پی بردهاند که ادعای دوستی این گروه، از جنس «دایههای دلسوزتر از مادر» است که میکوشند با دمیدن در تنور نارضایتیها، به خواستهای نابخردانه خویش دست یابند و پروایی ندارند اگر در این گیرودارها، نظام جمهوری اسلامی و جایگاه والای معلمین دلسوز و فرهیخته نیز دستخوش آسیب گردد.
به راستی برخی از این عناصر پشتپرده که امروز با قشر فرهنگیان استان «اظهار همنوایی» میکنند و آنان را به تداوم اعتراض و تعطیلی کلاسهای درسی و سرگردانی دانش آموزان فرامیخوانند، چرا در زمان زمامداری خود در دولت اصلاحات، اقدامی برای بهبود معیشت معلمین انجام ندادند؟! چرا آن زمان کسی کمترین تلاشی از اینان برای تحقق خواستهای بحق معلمین مشاهده نکرد؟! طبیعی است دستمال به ظاهر«سفید» سیاستزدهای که در خدمت احزاب منحلّهای چون مشارکت بوده است، هیچگاه نمیتواند «مرهمی شفابخش» بر زخم دل معلمان عزیز دیارمان باشد، هر چند شاید در کوتاهمدت بتواند برخی ناآگاهان از «پشتپرده« ها را با خود همراه سازد.
در این میان، شائبهای مطرح میشود و آن اینکه چگونه است تجمع معلمان معترض به «ناکافی بودن افزایش حقوق» با کمال آرامش و همراهی برگزار میشود؛ اما تجمع کارگران معترض به «دریافتنکردن اصل حقوق» با برخوردهای دور از شان برخی مسئولان مواجه میگردد؟! این مسئلهای است که پاسخ صریح مسئولان به ویژه معاون سیاسی امنیتی استانداری را میطلبد.
در این باره ناگفتنیها فراوان است، هرچند این وجیزه را مجال پرداختن به آنها نیست.
نویسنده: علیرضا مهربان