Skip to Content


قاتل همسر/// بازخواني يک پرونده جنايي


در يكي از روزهاي پاياني سال فقدان فردي، توسط خانواده اش به پليس اعلام گرديد كه با پيگيري زياد جسد وي كه براثر ضربات متعدد به قتل رسيده بود و آغشته به خون در زير درختچه هاي خارج ازشهر پيدا شد.

میبد خبر؛

در يكي از روزهاي پاياني سال فقدان فردي، توسط خانواده اش به پليس اعلام گرديد كه با پيگيري زياد جسد وي كه براثر ضربات متعدد به قتل رسيده بود و آغشته به خون در زير درختچه هاي خارج ازشهر پيدا شد.

زني كه خود را همسر مقتول معرفي و دراتاق بازجويي دايره مبارزه با جرايم جنايي پليس درحال گريستن بود شرح ماجرا را اينگونه مطرح كرد.

چندين سال قبل با مقتول آشنا شدم و ازدواج کردم وثمره ازدواج ما چند فرزند پسر ودختر است كه پس از چند سال زندگي زناشويي و بزرگ شدن فرزندان، آنها ازدواج کردند و به خانه بخت رفتند وتنها يك فرزند خردسال دارم كه با ما زندگي مي كند.

زن مقتول درحالي كه اشك هاي خود را پاك مي كرد گفت: گرفتاري ها و بد بيني هاي همسرم نسبت به من زماني آغاز شد كه پاي ماهواره درمنزل ما باز شد.

همسرم كه روزها سر کار بود، شبها چندين ساعت از وقت خودرا صرف ديدن فيلم هاي ماهواره مي كرد و به دليل بيماري، مواد مخدر هم مصرف مي کرد .

با توجه به گذشت روزها وتمايل بيشترهمسرم به اين گونه رفتارها درگيري لفظي بين من وهمسرم هرروز شديدترمي شد.

تا اينكه آن شب شوم فرا رسيد من خسته از فعاليت هاي روزانه دراتاق خواب خود درحال استراحت بودم وهمسرم طبق روال قبل مشغول تماشاي فيلم هاي ماهواره بود تا اينكه دوباره مشاجره لفظي بين من و اودرباره ديدن اينگونه فيلم هاشدت گرفت وبا بهانه گيري مرامورد ضرب وشتم قرارداد.

به ناچارخواستم براي رهايي خود، او را هل دادم ناگهان ديدم سرش به ديواربرخورد وبه زمين افتاد وپس ازخونريزي شديد ازحال رفت.

درحالي كه آن شب، روبه پايان ونزديك دم دمه هاي صبح بود ترس و وحشت عجبيب مرا فراگرفته بود ونمي دانستم با جسد نيمه جان همسرم چكاركنم وفكرهاي زيادي به ذهنم خطورمي كرد ونقشه هاي زيادي براي اومي كشيدم.

درنهايت موضوع را با مادرم كه مسن بود ودرخانه به همراه ما زندگي مي كرد درجريان گذاشتم ودرنتيجه تصميم گرفتيم جسد بي حال و از هوش رفته همسرم را به حومه شهر برده و درآنجا رها نماييم.

من با مادر پيرم با مشقت زياد جسد همسرم را داخل خودرو گذاشتيم و او را به بيابانهاي خروجي شهربرده ودرمحل رها وچندين ضربه با ميله فلزي به سرش وارد کردم و او را به قتل رساندم وازمحل متواري شدم.

حالا ازكرده خود نادم و پشيمان مي باشم كه بدليل تنفر زياد وخودسرانه عمل نمودن موجب مرگ همسر وازهم پاشيده شدن خانواده ام شده ام بطوريكه ديگر فرزندانم به چشم يك مادر به من نگاه نمي كنند ودر ذهن آنها بعنوان قاتل پدرشان نقش بسته ام.

 

به قلم سرهنگ كارآگاه "رضا حناساب"




رای شما
میانگین (1 رای)
The average rating is 4.0 stars out of 5.