Skip to Content


شب کوک، دورهمی، خندوانه و پیش بینی جالب مرتضی آوینی


شب کوک، دورهمی، خندوانه و پیش بینی جالب مرتضی آوینی

 
1- شهید مرتضی آوینی برای علاقمندان به مباحث تمدن اسلامی و غرب شناسی که از قضا از مجادلات سیاسی روزمره بشدت فراری اند، بیشتر به یک قله می ماند؛ کسی که در دهه 60 و اوج زد و خوردهای سیاسی، تمدنی می اندیشید و اقتضائات انقلاب اسلامی را در افق تاریخ می فهمید. با نگاهی اجمالی به فضای سیاست زده سال های گذشته نیز روشن است که اگر آوینی آن حرف ها را نمی زد و مثلا از ماهیت سینما و تلویزیون و نیز نقد مشهورات جهان مدرن سخن نمی گفت، این علم همچنان زمین مانده بود.
 
2- یکی از محوری ترین نتایج مطالعات تمدنی و غرب شناسی، تصریح بر این نکته است که ابزار، اساسا ماهیت خنثی ندارند و به تعبیری ظرفی نیستند که هر مظروفی را بپذیرند. به عبارت دیگر، هر تمدنی، ابزار متناسب با فرهنگ و نگرش های خود به انسان، طبیعت و خداوند را می سازد و مثلا جهان بینی کسی که بادگیرهای خانه ها در یزد را می سازد با جهان بینی تمدنی که کولر را اختراع می کند، از زمین تا آسمان متفاوت است نه اینکه این دو پدیده حاصل تقدم و تاخر زمان بوده و ناشی از سیر خطی پیشرفت تاریخ باشد که آن هم از اساس باطل است. 
 
در همین راستا از سال های دور و حتی پیش از انقلاب اسلامی، دو نگاه در میان جامعه مذهبی به ابزارهایی چون سینما و تلویزیون وجود داشت. یک نگاه که البته با گذشت زمان به تفصیل رسید و در موارد متعددی نیز اثبات شد، این بود که این قبیل اختراعات، ذاتی تمدن غرب بوده و الزامات متعدد و غیر قابل انفکاکی دارند که به هیچ وجه، اسلام نمی تواند آن ها را بپذیرد...
 
نگاه مذهبی دیگر اما بدون تامل در این تاملات و بدون پاسخ به سوالاتی نظیر اینکه با مسئله جذابیت در سینما و تلویزیون چه خواهند کرد و یا اینکه موضوع حضور زن مسلمان شیعه پیرو حضرت فاطمه (س) در مقابل دوربین را چه طور حل می کنند و یا اینکه موسیقیِ ناگسستنی از فیلم را چطور می خواهند بر اسلام مطابقت دهند و بسیاری چراهای دیگر، اصرار داشتند که می توان سینما و تلویزیون را اسلامی کرد، همانگونه که می توان سایر مولودات مدرنیته نظیر انتخابات، دموکراسی، دانشگاه، فضای مجازی، علمِ مدرن و ... را اسلامی نمود! صاحبانِ این نگاه در سال های پس از انقلاب هم روزی نبود تا به برنامه های صدا و سیما خرده نگیرند و از "کم مخاطبی" و "کم جذابیتی" تلویزیون ننالند. اینان چون ابزار را خنثی پنداشته و خیال می کردند که این ظرف، هر مظروفی را خواهد پذیرفت، حتی علت اقبال مردم به ماهواره ها را ضعف مدیران و برنامه سازان تلویزیون معرفی کردند. غافل از اینکه ابزار، وسیله نیست، خود هدف است یا حداقل بخشی از هدف است.
 
3-  مرتضی آوینی در کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب و بویژه در کتاب آینه جادو که مقالات سینمایی او را در بر می گیرد، خیلی خوب به این بحث ورود کرده و آن را شکافته است:
 
" بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ما رادیو و تلویزیون و سینما و بسیاری دیگر از ملزومات تمدن جدید را متناسب با معتقدات کاملا استثنایی خویش تا آنجا که توانسته ایم، تغییر داده ایم و لهذا برای دریافت ماهیت حقیقی این ملزومات، باید به آن صورتی نظر کرد که این پدیدارها در غرب یافته اند. تلویزیون ایران هرگز نمی تواند حکایتگر همه موجودیت تلویزیون باشد، چرا که ما خواه ناخواه و نه از سر خودآگاهی بلکه در پاسخ به یک ضرورت طبیعی در انقلاب ناچار شده ایم که حتی المقدور مانع از ظهور تعارضات آشکاری شویم که میان این پدیدارها با تفکر دینی ما وجود دارد. به عبارت دیگر، ما ناگزیر بوده ایم که نیش این مار را بکشیم و اگر چه در این امر توفیق کامل ممکن نیست، اما هرچه هست، تلویزیون ایران نمی تواند مظهر تمام و کاملی برای "تلویزیون بماهو تلویزیون" باشد..."
 
آوینی در این فضا، مخاطب خود را عموما "برادران حزب اللهی" ای قرار می دهد که گمان می کنند با نشان دادن فرد نمازخوان یا بسیجی در قاب تلویزیون توانسته اند ماهیت آن را به تسخیر در آورند! این جملات را بخوانید: 
 
" وقتی بنی اسرائیل صاحب چنین صفتی (دیده پرستی یا چشم گرایی) باشند، معجزات حضرت موسی (ع)، نیز باید آنچنان باشد که در قرآن مجید آمده است، حال آنکه معجزه پیامبر آخرالزمان، "کلمه" است . قرآن، "نازله کلام ازلی" و "خواندنی" است، نه "دیدنی". نوع دلالت کلمه بر مدلول خویش مجرد است و به همین علت می تواند عام و کلی و مختلف الجهت و نامحدود باشد، حال آنکه دلالت تصویر بر مفهوم، مستقیم و غیرمجرد، خاص، جزئی و محدود است و نیاز به تخیل و تفکر ندارد و این یکی از مهمترین علل روی آوردن انسان جدید به هنرهای تصویری و تجسمی است. بشر امروز از تعقل فلسفی و تفکر می گریزد و روی به بازی ها و سرگرمی هایی می آورد که ذاتا مبرای از تفکر باشند."
 
البته به باور آوینی، این تعارض، مخصوص جامعه مسلمان و انقلابی ایران است و درست هم می گوید:
 
" (لذت پرستی) اصل مطلوب و غالب تفکر عام مردم در مغرب زمین است. با این تفکر وظیفه تلویزیون همان است که پیش از این به آن اشاره شد( پر کردن اوقات فراغت مردمی که می خواهند خستگی یک کار اکراه آور ِ هر روزه را از وجود خود بزدایند) و اگر نه، خواه ناخواه باید منتظر باشیم که تلویزیون از عهده جذب همه مردم بر نیاید و بخش عظیمی از اقشار جامعه در جستجوی غفلتکده ای که آنها را از خود غافل کند، روی به شبکه های ویدئویی و فیلم های قاچاق بیاورند.
 
این یک تعارض حل ناشدنی است و مسئله ای است خاص جوامعی مذهبی چون ما که از یک سو حفظ دین و دینداری  را بر خود فرض می دانیم و از سوی دیگر رسانه هایی چون تلویزیون را هم نمی خواهیم از دست بدهیم. اگر در غرب توانسته آن قالب های جذابی برای انواع موضوعات مطروح در برنامه های تولیدی تلویزیون بیاورند، بدین سبب است که آنها در جامعه خویش گرفتار این تعارض که عرض کردم نیستند و بنابر این در جستجوی حل این تعارض نمی توان به غرب روی آورد؛ چرا که اصلا مسائلی چنین، فقط مبتلا به جوامعی چون ماست و در هیچ یک از اعصار تاریخی و در میان هیچ یک از اقوام دیگر نظیر ندارد."
 
4- در همین راستا و همین نگاه عمیق آوینی به ماهیت و کارکرد ذاتی تلویزیون(1) است که او آینده بسیار دقیقی را برای تلویزیون در جامعه مسلمان ایران به تصویر می کشد. پیش بینی جالبی که هر چند بارها و بارها به اثبات رسید اما با اعلام خبر پربیننده ترین برنامه های صدا و سیما در نوروز امسال عینیت عمیق تری یافت. آنگونه که روابط عمومی خود سازمان صدا و سیما اعلام کرده، برنامه های "شب کوک"، "خندوانه" و "دور همی" پربیننده ترین برنامه های نوروزی رسانه ملی بوده اند. برنامه هایی که " سرگرمی، موسیقی و حضور چهره های "جذاب" موسیقی و سینما"، محوریت و ویژگی مشترک آنان بوده و در عمل این گزاره را به اثبات رسانده اند که تلویزیون اگر واقعا می خواهد تلویزیون باشد و مخاطب داشته باشد، باید "اینجور" برنامه ها را بسازد. با این برنامه ها تلویزیون موفق شمرده می شود و می تواند توجه مردم را از ماهواره ها برگرداند! (بگذریم از اینکه در ماهیت و نه در ظاهر، "این برنامه ها" و "آن برنامه ها"  هیچ، تاکید می شود که هیچ فرقی با هم ندارند).
 
شهید آوینی سه دهه پیش این تغییر رویکرد ناگزیر "تلویزیون جمهوری اسلامی" را به وضوح می دید:
 
" بررسی هایی که شده نشان می دهد مردم به برنامه های آگاه کننده ی اینگونه وسایل با درصد بسیار کم تری توجه می کنند بدین صورت که از گوش دادن به اخبار طفره می روند، از توجه به تفسیر های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی تن می زنند و سرانجام به حدی می رسند که این دو وسیله را (رادیو و تلویزیون) فقط برای سرگرمی می خواهند و به مجرد اینکه برنامه های سرگرم کننده ، به مناستی پخش نشود، میزان استفاده از دستگاه های مزبور به حداقل ممکن می رسد.
 
و این واقعیتی است غیرقابل انکار. اگر حکام جامعه بخواهند به این خواسته ترتیب اثر بدهند، خود به خود برنامه های سرگرم کننده، همه ساعات پخش تلویزیون را پر خواهد کرد- آنچنان که اکنون در غرب معمول است- و اگر نه، آنچنان که در ایران امروز (دهه 60) روی داده است، یا باید برنامه سازان روی بدین امر بیاورند که حتی مسائل تربیتی را نیز در قالب مسابقات هیجان انگیز، شو های جذاب و فیلم های کمدی ارائه کنند و یا روز به روز از تعداد بینندگان تلویزیون کاسته خواهد شد و در صورت امکان، شبکه های ویدئویی آپارتمانی و یا محله ای همه جا را پر خواهد کرد. مشکلی که در اینجا رخ می نمایاند، آن است که مسابقات هیجان انگیز، شوهای جذاب و فیلم های کمدی، فی انفسهم نمی توانند کالبد روحی واقع شوند که در مسائل تربیتی، اخلاقی یا مذهبی وجود دارد. آنچه که در ایران امروز روی داده است، با عنایت به سابقه نفوذ استعمار در این کشور و پیوستگی سراسر جهان به یکدیگر، امری اجتناب ناپذیر است که در تهران و بسیاری دیگر از شهرهای بزرگی که غرب زدگی فرهنگی همچون جذام حتی استخوان های پیکر جامعه را نیز خورده است، شبکه های خصوصی ویدئویی و قاچاق فیلم ها و برنامه های تلویزیونی تا بدین حد گسترش پیدا کند.
 
لفظ "آموزش" نیز در غرب به مفهوم خاصی، متفاوت با مدلول "تعلیم و تربیت" در نزد ما استعمال می شود و لهذا، برنامه های آموزشی تلویزیون را نیز نمی توان همسو با غایات مورد نظر نظام اسلامی دانست...
 
5-خیلی ها با وجود تجربه شفاف و بسیار آموزنده حدود 40 سال حیات پربرکت جمهوری اسلامی، هنوز فکر می کنند اگر ساختار همین باشد و انسان های پاکدست و انقلابی بر همین نهادهای فعلی جامعه نظیر بانک، رسانه ها، شهرداری و شوراها، انتخابات و ...حاکم شوند، کار تمام است و انقلاب اسلامی به هدف غایی خود رسیده! غافل از اینکه این می شود همان "حکومت مسلمانان" و نه حکومت اسلامی. ما اتفاقا به جامعیت اسلام معتقدیم و اینکه اسلام علاوه بر وجوه مختلف که سیاست، سبک زندگی و ...من جمله آنهاست، در مسئله ابزار،  وسایل و ساز و کارها نیز حرف دارد. از این رو پیش بینی می شود راه اندازی شبکه های تلویزیونی چون "افق" آخرین تلاش های جریان مذهبی برای ادعای بزرگ "تصرف و غلبه بر رسانه" قلمداد شود چه اینکه تجربه یکساله این شبکه نیز پیش روی ماست.
 
پی نوشت: 
 
(1) البته در کنار همه این مطالب، یک علامت سوال بزرگ در این مطالب آوینی به چشم می خورد و آن هم آنجاست که او از "تصرف در تکنیک" سخن می گوید و اینکه اگر از ساحت حیات معنوی به تکنیک ورود کرده و با علمِ به ماهیت آن وارد شویم، می توانیم بر آن غلبه کرده و از تکنیک ابزارهایی چون سینما و تلویزیون، "خرق حجاب" نماییم. او خیلی به این زاویه نپرداخته و مثلا درباره موضوعی چون نحوه برخورد مذهبی ها با لازمه "جذابیت" در سینما صرفا به این جمله بسنده می کند که باید هنرمند متعهد از مقوله جذابیت عبور نماید.



رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.