Skip to Content

روز جهانی معلولان؛

دل نوشته یک معلول


دلنوشته یک معلول میبدی به مناسبت فرار سیدن 12 آذر ماه، روز جهانی معلول.

میبد خبر؛

چون اکثر جمعه ها درخانه نشسته و ذهن درگیرم را مشغول می کنم نگاهم به تقویم می افتد صفحات  را ورق می زنم باز 12 آذر وباز  روز جهانی معلولان . به گذشته ام فکر می کنم که چقدر در رسیدن به اهدافم موفق بوده ام و از گذشته تا به حال چقدر فرق کرده ام . اصلاً از پارسال تا امسال  چقدر موفق بوده ام .(بد نبوده اما حرکت لاک پشت وار چه فایده ای دارد)  از طرفی صحبتهای مادرم که همیشه در گوشم خوانده و ملکه ذهنم گردیده که ناشکری و نا سپاسی  خداوند نکنم چرا که می توانست همین معلولیت از این بدتر باشد . از طرفی می بینم صبح تا شب کار کردن (اصلاً کارکردن چیه جان کندن)  و دیگر همه هیچ

خدایا بین خوف و رجا، مانده ام .بارها این جوری شده ام  اما انگیزه قلبی من برای تلاش بیشتر و رفع موانع زندگیم، هرگز رنگ شکست و نومیدی به خود نمی گیرد. این بار با قلمم از مشکلی می نویسم که چندین سال است  خیلی از دوستان همنوعم را خانه نشین کرده است.

1- قانون جامع حمایت از معلولان ، زد و بند بسیاری در مجلس، اجرائی نشدن اکثر مواد آن ، آن چند قسمت جزئی نیز با زور و ضرب و التماس و خواهش ، وقتی به قوانین، ماده ها و تبصره های لازم الا جرای حمایت از معلولین که هنوز هم در اکثر سازمانها و ارگانها اجرا نمی شوند می اندیشم، لبخندی می زنم و بازهم قلم و کاغذ را برمی دارم تا فلان مشکل یا فلان معضل را نوشته و با مسوولین اجرایی مطرح کنم بنویس داد بزن فریاد کن . اصلاً چه فایده ، گویا سعدی علیه الرحمه هم می دانست که گفت ((گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من -----آنکه البته به جایی نرسد فریاد است ))

2-مشکل ایاب و ذهاب معلولین، تنها یک معضل کوچک نیست زیرا من و همنوع ام برای حضور در اجتماع و رسیدگی به امور روزانه و ملزوم خود دچار مشکلات فراوانی شده اند. مایی که می خواهم خود و خانواده امان مستقل زندگی کنیم  ذهنم را به این چندماه معطوف می دارم، آیا این چندماه باعث تضعیف روحیه و احساس نومیدی و یاس در اراده ام شده است؟

تنها جوابم این است: بسیار کم! ساعتها در خانه ماندن و مشغول کردن ذهن به امور روزمره ناخودآگاه جسم و روح را خسته می گرداند. اما همین زمان باعث شد تا بیشتر فکر کنم و قدر نعمت هایی که خداوند عطایم کرده را بیش از پیش بدانم. اما من هم نیاز دارم در اجتماع حضور یابم و برای پیشرفت زندگی تلاش کنم. پروردگار عالم آنقدر توانایی عطایم فرموده است که اندک ناتوانی جسمی نباید مانع شکوفایی استعدادهایم شود. من خودم را باور دارم و می خواهم تو هموطن و همنوع مهربانم نیز باورم داشته باشی.

بار سنگین تمامی فراز و نشیب های مسیر عبورم را به امید داشتن شهری بی پله تحمل می کنم. به تک تک لحظاتم با یاد خدا آرامش می بخشم زیرا ایمان دارم که یاری جستن از پروردگار و توکل بر رحمت بی انتهایش کلید گشایش همه درهای بسته است.

2- قانون را ولش کن مشکل اشتغال را چه کنیم . ما هم ایرانی هستیم ما هم نظاممان را دوست داریم ما هم با دل غمبار رهبرمان می گرییم ، می دانیم نباید به استکبار جهانی رو داد نباید با این تحریمها سست شویم اصلا می دانیم تحریممیم اما می خواهم به اون بی انصافهایی که در این شرایط حواسشان به این قشر شدیدا آسیب پذیر نیست اون مسئولان که اصلا یادشان رفته ما هم حق زندگی داریم ما هم آرامش می خواهیم ما هم فرصت نفس کشیدن می خواهیم بگوییم اگر وضعیت بحرانی است پس چرا .......... اصلاً ولش کن

3- قانون را ولش مشکل درخواست وام را چه کنیم . من و تو قبول داریم که اعتبار نیست بودجه نیست اما همین هم که هست چرا باید یک معلول را سرگردان کرد.  چرا در حالی که با آشنا و دوست در همین با نکها و صند وقهای شبه بانک می توان به راحتی وام کم بهره جور کرد یک معلول تنها و بی کس  را روزها و ماهها سردواند و به بهانه هایی که مرغ پخته هم پرواز می کند در انتظار نگه داشت و آخرش هم هیچ ......

بگذار ساده بگویم ، برادران محترمی که  کار دستتان است( بقول عزیزی که میگفت استمداد را ولش کن اگر بفهمند معلولی، آنوقت بیشتر اذیتت می کنند آنوقت است که می اندارنت تو دور بروکراسی.شاید بهتر باشد که کسی را به عنوان نماینده بفرستی تا نفهمند معلولی  ) نمی خواهم اعصاب مبارکتان خراب شود ولی آیا می دانید هر شخص سالمی خدای ناکرده با معلولیت نیم متر فاصله دارد فقط کافیه ترمز ماشین عمل نکنه ، اتفاق است دیگر هزار و یک دلیل امکان دارد بیفتد کسی نمی خواهد آن موقع درک کنید حالا درک کنید بهتر است ....... والله اعلم

 




رای شما
میانگین (2 آرا)
The average rating is 3.0 stars out of 5.