بازگشت به صفحه کامل

خدمت و خیانت


دولت مطمئن باشد اگر مسیر خود را اصلاح کند ، و موضع استقلال و عزت در مقابل امریکا اتخاذ کند ، اگرچه حمایت امریکا و هم پیمان های امریکا را از دست خواهد داد ، اما ، تنها نخواهد ماند ، و برای موفقیت در انتخابات محتاج گروهک ها نخواهد بود.

به گزارش "میبدخبر"،اگر چه در لغتنامه ها و فرهنگ های زبان فارسی ، معانی متعدد و مختلفی برای واژه های خدمت و خیانت ذکر شده ولی در فرهنگ های سیاسی ، این واژه ها معانی  مشخصی در محدوده ی " خدمت وخیانت به کشور " دارند  .

حتی در این حوزه ی خاص نیز خدمت و خیانت ممکن است در مقوله های مختلف فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و نظامی و در درجات مختلفی از شدت و ضعف باشد ، اما دربین  کارشناسان ، اتفاق نظر وجود دارد که اصلی ترین و شدید ترین نوع  خیانت  ،  خیانت سران کشورها به ویژه  در هنگام جنگ و تهدیدهای نظامی است ، چرا که این نوع از خیانت ، اساس و موجودیت یک کشور را به خطر می اندازد  و اثار مخرب  تری بر سرنوشت ملت  دارد . 

در تاریخ ، اینگونه خیانت ها به طور برجسته باقی میماند تا شاید نسل های بعد و مسئولان بعد از آن عبرت گیرند . یکی از مهم ترین معانی خیانت که به ویژه در شرائط تهدید خارجی می توان بیان کرد و در قانون اساسی بعضی از کشور ها هم ذکر شده  " کمک به دشمن "  است  . 

در قانون اساسی امریکا ، در اصل دو و سه ، به طور صریح و روشن ، موضوع خیانت رئیس جمهور و مقامات عالی دولت مطرح شده و معنای خیانت نیز به وضوح " کمک به دشمن" ذکر شده . در قانون اساسی بعضی  کشورها حتی دادگاه ویژه ای در بالاترین سطح ، برای محاکمه ی سران ، پیش بینی شده تا در صورت وقوع خیانت ،  کارمحاکمه ، با کمترین هزینه و با پشتوانه ی مستقیم قانون اساسی  که بالاترین اعتماد عمومی را دارد انجام شود .

بر خلاف تصور اولیه ،  کمک مسئولین  به دشمن ، همیشه در قبال  گرفتن امتیازهای شخصی  نیست  . البته این نوع از خیانت که با آگاهی و در قبال گرفتن امتیاز های شخصی صورت می گیرد ، کثیف ترین و ننگین ترین نوع خیانت مسئولین است .  گاه مسئولان ، با نیت خدمت  به کشور  مرتکب خیانت می شوند  . 

مثلا ، دشمن ، کارشناسان و مشاورانی را که از نظر فکری به او نزدیک هستند ، در حلقه ی مشاوران  و در اطاق های فکر یک رئیس جمهور و در بیوت ،  نفوذ می دهد . این مشاوران ، در طول زمان ، اطلاعات ، تحلیل ها وگزارش های  مدیریت شده ای را  ارائه می دهند  و به مرور زمان ، نظام محاسباتی  مجموعه را تحت تأثیر قرار می دهند .

در این زمان است که  مقام عالیرتبه که خود وقت کافی برای فکر کردن و تعیین تکلیف همه ی مسائل را ندارد و از خوراک آماده شده در اطاق های فکر  تغذیه می کند ، دچار مسمومیت فکری یا  خطا در محاسبه می شود .  خطا در محاسبه   ، موجب خطا در موضعگیری و خطا در تصمیم گیری و خطا در اقدام می گردد  و اینگونه است که یک مقام عالیرتبه که دارای وجهه و آبروی اجتماعی است ، به تدریج و بدون آنکه اراده کرده باشد  در جدول دشمن قرار می‌گیرد ، و سخن دشمن را تکرار می کند  .

این  ، در حالی است که آن مقام عالیرتبه ، در اثر تغییر دستگاه محاسبه ،   گمان میکند اقدامات او خدمت  به کشوراست و اگر مورد سؤال قرار گیرد ، خود را بی گناه می پندارد  , إِذا قیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْض قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُون» می‌گویند  ما مصلح هستیم و  قصد اصلاح داریم «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا یَشْعُرُون . یعنی خودش هم نمی داند عمل او مصداق فساد است و ده ها دلیل برای درستی کار خود ارائه می دهد .

اگر دفاعیات برخی از سران کشورها را که به اتهام خیانت محاکمه شده اند مطالعه کنیم خواهیم دید که آنها هرگز خود را خیانتکار ندانسته اند . شاه ملعون ، در کتاب پاسخ به تاریخ ، خود را به راستی خدمتگزار کشور می داند و قرار دادن کشور در حوزه ی اراده ی امریکا را ،اقدامی صحیح  برای پیشرفت اقتصاد و  بالاترین خدمت خود به ملت دانسته و بسیار متعجب است که چرا مردم قدر خدمت او را ندانسته و او را کنار زده اند . 

خیانت سران ، به ویژه آنها که با رأی مردم بر سر کار آمده اند ، اگرچه  امری دور از انتظار مردم است ، ولی در تاریخ همه ی کشورها نمونه های درس آموزی دارد و در تاریخ کشور ماهم نمونه های بارزی از آن به ویژه در دوران قاجار و پهلوی وجود داشته .  در این 35 سال پس از انقلاب نیز شاهد موارد حیرت انگیز وعبرت آموزی بوده ایم ، لذا ملت ما در قبال این مسأله ی خطیر ،تجربه و آگاهی بسیاری  دارد و در هر زمان ضرورت ایجاب کند ،  با استفاده از تجربیات گذشته ، می تواند خطر را بشناسد و هوشیارانه  به تکلیف خود در قبال آن عمل کند  .

امام بزرگوارمان، در آن سال هائی که هنوز مردم تجربه ی کافی نداشتند و اصلا احتمال خیانت مقامات عالی کشور را  با آن سوابق درخشان و وجاهت ملی نمی دادند ، بارها خیانت های مکرر بزرگان صدر اسلام را مورد تأکید قرار می دادند ، تا همه باور کنند که خیانت ، حتی در یک حکومت اسلامی و حتی در بالاترین سطوح مسئولین یا  روحانیون ، امری بسیار محتمل است و باید بیدار و مراقب بود و از  تجربه های تلخ  گذشته درس گرفت .

در بین  بالاترین مقامات برجسته ی سیاسی ، روحانی و نظامی کشورما نمونه های تأسف باری از خیانت وجود داشته و اگر چه موجب خسارات سنگین شده ولی بر بصیرت ملت افزوده  تا راه پر افتخار خود را با بینائی بیشتر ادامه دهد .   امام عزیز ، معمولا در هنگام توشیح و ابلاغ حکم رئیس جمهور ، نصیحت می کردند و هشدار می دادند که آقایان ، مواظب باشند پس از جلوس بر کرسی ریاست ، تغییر نکنند و راهشان را تغییر ندهند .

این هشدارها ، گویای این حقیقت  بود که در سطح مقامات عالی ، با وجود همه ی امتیازات مثبت و سوابق درخشان  ، خطر تغییر، وخطر لغزیدن به مسیر های خطا ، بسیار جدی و غیر قابل انکار  است چرا که قدرت ، مست کننده است و اگر مراقبت نباشد ، بدمستی به دنبال دارد  . وقایع  این 35 سال ، اثبات کننده ی درستی دیدگاه آن مرد حکیم است  .

دولت موقت ، در اولین ماه های بعد از پیروزی انقلاب و با وجود آنکه هر انسان عادی  تشخیص می داد امریکا از انقلاب ایران زخم خورده  و در صدد انتقامجوئی و بر اندازی است ، با کمال ساده لوحی ، امریکا را برادر بزرگ می خواند و در صدد آشتی با امریکا  بود  .

این دیدگاه خام ، سبب شد در حالی که ارتش ما  هنوز انسجام لازم را نداشت و سپاه هم هنوز شکل نگرفته بود و هر لحظه این احتمال وجود داشت که همسایگان ، با مشاهده ی  خلأ دفاعی ، با تحریک دشمن به خاک ایران حمله کنند   ، با کمال  خوش خیالی ،  با این استدلال که ما با هیچ کس سر جنگ نداریم و در صدد صلح و آشتی با همه ی دنیا هستیم ، خدمت سربازی را کاهش دهد ، پادگان ها را خالی کند  و تصمیم بگیرد جنگنده های پیشرفته امریکا را که خریداری شده بود به آن کشور باز گرداند . آیا این ، بالاترین کمک به دشمن نبود ؟ .

بعدها جاسوس های  امریکا ، در حلقه ی مشاوران دولت شناسائی و محاکمه شدند و معلوم شد ریشه ی اینگونه تصمیمات عجیب کجا بوده است . سازمان منافقین  هم که فرزندان معنوی آن دولت محسوب می شدند با این استدلال که ارتش هنوز ، ارتش شاهنشاهی است ، پیگیر انحلال ارتش بودند .

مجموعه ی این رویکردها  اگرچه با استدلال های عامه پسند همراه بود و بعضی ساده لوحان را نیز تحت تأثیر قرار می داد ، موجب ، تضعیف قدرت دفاعی کشور در مقابل  دشمن کمین کرده شد  .

وقتی صدام به ایران حمله کرد ، همه متوجه شدند آن تصمیمات و اقدامات  به ظاهر خیر خواهانه و صلح طلبانه ، دانسته یا ندانسته ،  ایجاد کننده ی جنگ و هموار کننده ی راه دشمن بوده است . خیانت ،  امری غریب نیست ، اگر کسی هنگام  خطر ، نظام دفاعی کشور را تضعیف کند ، در حقیقت دشمن را به جنگ تشویق و  راه او را برای تجاوز هموار کرده  و بدیهی است که این عمل  ،خیانت به کشور است .

در این موارد عمدی  بودن یا نبودن خیانت ، تفاوتی در ماهیت کار و اثر آن  ایجاد نمی کند. بنی صدر ، اولین رئیس جمهور کشور که با رأی بالائی به ریاست جمهوری رسید ، در حالی که گزارشهای متعددی  از تجمع تجهیزات و نیروهای  نظامی صدام  در مرزها به وی می رسید  ،به جای متحد کردن و بسیج  مردم ومنسجم کردن  قوای نظامی برای دفاع و به جای تقویت  مرزها ، که مؤثر ترین اقدام  بازدارنده است ، با پشت گوش انداختن گزارش ها ، دعواهای سیاسی داخل کشور را دامن زد و قدرت یکپارچه ی ملت را با جنگ داخلی دچار پراکندگی و غفلت نمود ، این شرائط ، عزم دشمن  در حمله به ایران را جزم و  راه را برای حمله هموار کرد   .

با اطمینان می توان گفت اقدامات رئیس جمهور در تضعیف وحدت و قدرت دفائی کشور  ، دانسته یا ندانسته ، موجب تجری دشمن و  شروع جنگ شد   .

پس از آن ، وقتی صدام به ایران حمله کرد ، رئیس جمهور، این بار  با این استدلال که زمین می دهیم تا زمان  بگیریم ، عملا تاکتیک عقب نشینی را در دستور کار ارتش قرار داد و با این کار،  فرهنگ گریز را ، جایگزین فرهنگ مقاومت  کرد .اعمال این تفکر ، بزرگترین خدمت به دشمن بود ، زیرا بدون مانع ، تا مرز آبادان پیشروی کرد و به دلیل نداشتن عقبه کافی متوقف شد  .

نیت بنی صدر و استدلال او هرچه بود ، نتیجه اش آن شد که ، صدام به آسانی بخش های زیادی از سرزمین ما را اشغال کند و آقای بنی صدر هرگز نتوانست به وعده ی خود عمل کند  و  زمین هائی را  که به آسانی به دشمن داده بود باز پس گیرد .

در هر مکتبی ودر هر منطقی ، این گونه امتیاز دادن آسان و یکطرفه به دشمن ، خیانت محسوب می شود  حتی اگر قصد خیانت در کار نباشد . در شاهکاری دیگر ، آقای رئیس جمهور ، در سخت ترین شرایط جنگ و در حالی که بخش های بزرگی از کشور در اشغال دشمن بود و آبادان نیز در معرض سقوط قرار داشت ، به جای تقویب سپاه که نماد قدرت انقلاب در میدان جنگ بود   ، در اقدامی عجیب  ،  سپاه تازه پا و شجاع را  تحریم کرد  .

در حقیقت ، دولت ، در اوج نبرد  ، دست سپاه و نیروهای مردمی را بست تا نتوانند با دشمن مقابله کنند و با این سیاست غلط،   چه خونها  مظلومانه بر خاک ریخت و خرمشهر مظلوم ، چه غریبانه اما مقتدرانه در مقابل لشکر های عراق مقاومت کرد. آیا این اقدام دولت ، خیانت به ملت وبالاترین کمک به دشمن نبود ؟.

رئیس جمهور ، با وجود آنکه پس از عزل شدن ، باز هم مورد عنایت امام عزیز قرار گرفت واز او دعوت به فعالیت علمی در داخل کشور شد ، اما در اثر القائات  مشاورین منحرف  که در دفتر او نفوذ کرده  و اورا دچار خطای در محاسبه کرده بودند ، آخرین تصمیم خطا را هم گرفت و به دشمن پناهنده شد تا آخرین بقایای حیثیت سیاسی خود راهم به باد دهد و این احتمال را که اقدامات او خیانت عمدی بوده قوت بخشد . رؤسای جمهور و مقامات بلند پایه ی  کشوردر هر دوره  و مردم عادی، میتوانند از زندگی بنی صدر و سرنوشت عبرت آموز او درس های بسیار  بگیرند .

او که  رئیس جمهور اولین حکومت ولائی شیعه  و دارای بالاترین رأی و محبوبیت مردمی بود و مورد حمایت ویژه ی امام امت قرار داشت ، و میتوانست خوش عاقبت ترین و خوشنام ترین خدمتگزاران مردم باشد ، اکنون در کنار قبرستان یهودیان و تحت الحمایه ی دشمن ،به سوء عاقبت مبتلا است و  در میان ملت ، به عنوان خائنی منفور و مرده ای سیاسی شناخته می شود.

غفلت و لغزیدن به ورطه ی خیانت ،برای هیچ مسئولی ، ناگهانی و دفعی نیست ،  بسیار آرام و  تدریجی   اتفاق می افتد ، ولی پایانی ناگهانی و عاقبتی تلخ و ناگواردارد . به همین دلیل ،  مسئولان خوشنام ، خوش سابقه و آبرومند ، با وجود مشاهده ی خائنین و سرنوشت تلخ آنها و تذکرات دائمی دلسوزان ، هرگز چنین عاقبت سو ئی را برای خود احتمال نمی دهند و به همین علت دچار غفلت از شیطان و غفلت ازنفس خود می شوند   .   

مردم هم باید مراقب مسئولین باشند و با مشاهده ی اولین علائم و نشانه ها ی خیانت ، بدون فوت وقت با آرامش ، به روشنگری ، امر به معروف و نهی از منکر  پرداخته ، اقدامات پیش گیرانه را آغاز کنند . نباید همه بنشینند ، نگاه کنند  تا سقف روی سرشان فرود آید و بعد افسوس بخورند .  یک ملت نباید از یک سوراخ چند بار گزیده شود و چند بار خسارت ببیند .

مسئولان بلند پایه ای که در  بحرانی ترین شرایط جنگی منطقه ، ودرمعرض سنگین ترین تهدیدات نظامی وهابی ها   ، می گویند دوران موشک گذشته ومدتی بعد  حرف خود را کامل می کنند و می گویند با تعطیل کردن قوای دفاعی می توان  به رشد اقتصادی رسید ، چه هدفی را دنبال میکنند  ، آیا با این راهبرد غلط ، دیوار دفاعی کشور را سست و راه ورود دشمن  را هموار نمی کنند ؟ آیا موجب تحریک دشمن و طمع دشمن  و تهاجم دشمن نمی شوند ؟ اگر چنین قصد خائنانه ای در کار نباشد ، که نیست. تنها احتمال این است که این افراد تصور کنند وجود دشمن ، یک توهم است و تهدیدی وجود ندارد  و زمانه ،  زمانه ی آشتی و گفتگو و صلح است .

بسیار بعید است  یک سیاستمدارو نظامی  با تجربه ، با مشاهده ی وضعیت منطقه ، واقعا چنین برداشتی داشته باشد  ، ولی  اگر چنین باشد باید پرسید اگر زمان  آشتی و صلح و صفا است و دوران جنگ و موشک گذشته ،پس این جنگ های خانمان بر اندازمنطقه  چیست ؟،  چرا امریکا با همه ی جهان مسابقه ی تسلیحاتی  دارد ؟ چرا بودجه ی نظامی امریکا حتی از دوران جرج بوش جنگ طلب فراتر رفته  و امروز با سنگین ترین بودجه ی نظامی تاریخ امریکا روبرو هستیم ؟

چرا هشتاد پایگاه نظامی امریکا در اطراف مرزهای ایران تأسیس شده  ؟ چرا اسرائیل  250 کلاهک هسته ای  دارد و چرا بالاترین میزان صادرات اسلحه ی امریکا  متمرکز بر  خلیج فارس  و عمدتا عربستان است ؟ اگر دوران آشتی است و  مذاکرات هسته ای هم نماد عینی دوران آشتی است ،  چرا درطول همین  مذاکرات ، امریکا دویست بار ایران را تهدید نظامی کرد  ؟ چرا در مدت مذاکرات بر تحریمها افزود ؟.

آنها که می گویند دوران موشک و جنگ گذشته  ، باید پاسخ دهند که عربستان ، در همسایگی ما ، برای چه هدفی ، این حجم وسیع  از پیشرفته ترین هواپیماهای جنگی ، موشک های نسل جدید  ، کشتیهای جنگی  و هلیکوپترهای نظامی را از امریکا خریداری میکند ؟ آنها که می گویند قدرت دفاعی لازم نیست و بودجه ی سپاه را کاهش می دهند ، بسیار بعید است ندانند  بودجه ی نظامی عربستان از مرز  هشت برابر بودجه ی نظامی ایرا ن فراتر رفته و هنوز در حال افزایش است  و امروز حتی از بودجه ی نظامی روسیه پیشی گرفته  .

بعید است عربده جوئی های مستانه ی حکام عربستان را که شبیه دیوانگی های صدام است نبینند . پس چگونه و با چه عقل و منطقی و با چه هدفی  میگویند قدرت دفاعی کشور را تعطیل کنیم ؟ ، با چه عقل و تدبیری بودجه ی سپاه را  کاهش می دهند تا دست سپاه بسته شود ؟

آن مقاماتی که مسئولیت نظارت بردولت ونظارت بر موافقتنامه های دولت  را دارند و  به قرآن قسم خورده اند که  وظیفه ی نظارتی خود را انجام دهند  ودر موقع خطر، هوشیارانه از حقوق ملت دفاع کنند ،اگر  بگویند از محتوای موافقتنامه ای با این اهمیت اطلاع  نداریم  چه پاسخی به قرآن می دهند .

در چنین شرایط جنگی و بحرانی ، که منطقه ، هر لحظه در انتظار دیوانگی جدید وهابی  ها و اربابان آنها است ، هر دولت دلسوزی  ، به طور طبیعی باید توانائی کشور برای دفاع از مرزها را افزایش  دهد و حمایت های جدیدی  از سپاه و ارتش و بسیج  به عمل  آورد ، نه آنکه سپاه و ارتش را تحریم و به نوعی خلع سلاح کند ، بودجه ی دفاعی را کاهش دهد و در صدد تعطیل  بسیج مدارس بر آید  .

هر دولتی در موقع خطر،  اصلی ترین گلوگاه های راهبردی اقتصاد و صنعت را در اختیار نیروهای وفادار  کشور قرارمی دهد  نه آنکه   قرارگاه خاتم الانبیاء را که مجموعه ای از فداکارترین رزمندگان هشت سال دفاع مقدس اند و از نظر تخصص و تجربه ی حوزه  نفت و گازحتی مورد تشویق دولت قرار گرفته اند،  برای همیشه از قراردادهای نفت و گاز حذف کند و توتال فرانسه را جایگزین آنها کند  .

تمام آنها که در دوران تحریم های ظالمانه ی امریکا ،  در خط اول جنگ اقتصادی ، امریکا را به زانو در آوردند و او را مجبور کردند  در سال 91 ملتمسانه از ایران درخواست مذاکره کند و تمام آنها که در دوران تحریم  ، دیوار تحریم هارا شکستند تا اقتصاد ایران سر پا بماند و رشد کند ، در لیست سیاه تحریم های امریکا هستند  . آنها قهرمان های بزرگ ملی  و ، سرمایه های راهبردی کشور برای  دفاع در مقابل دشمن اند .

کدام عقل و تدبیری حکم میکند  دولت ایران و بانکهای ایران پا به پای دولت امریکا ، آنها را تحریم کند  ؟ اگر تحریم این افراد و نهادها    کمک  به دشمن نیست پس چیست ؟ باور کردنی نیست که 178 فرد و نهاد که همه ، قهرمان های بزرگ جنگ  و خط شکنان جبهه ی اقتصاد مقاومتی  هستند ، از طرف دولت خودمان تحریم شوند .

با پذیرش FATF  دولت رسما تأیید کرده  که آنها تروریست اند ، رسما تأیید کرده که حزب الله لبنان ، انصارالله یمن ، شیعیان بحرین ، مجاهدین عراق و جبهه ی مقاومت فلسطین ، همه تروریست اند و هرگونه کمک به آنها باید با مجازات  بین المللی پاسخ داده شود .

آیا این ، کمک به دشمن وتقویت دشمن در منطقه و بازی در جدول دشمن نیست ؟. بر اساس این توافقنامه ، تمام مراودات مالی مردم ، حتی مراودات دفاتر مراجع تقلید  ، تحت نظارت اسرائیل که عضو ناظر کار گروه FATF است قرار می گیرد و اگر کمکی به سپاه و بسیج یا به شیعیان لبنان ، عراق و بحرین انجام دهند ،  اسمشان وارد لیست سیاه می شود و مشمول مجازات و تحریم بانکی  دولت قرار خواهند گرفت .

آیا این ،  همان برجام  دو و سه  نیست که قبلا تکذیب می شد و اکنون  یک طرفه و حتی بدون وعده ی رفع تحریم ها به اجرا در آمده . در برجام ،  دولت تعهد داد ، قدرت هسته ای  را کاهش دهد تا آنها متقابلا تحریم ها را لغو کنند .

دولت با عجله و زود تر از موعد و بدون تضمین بخش های اصلی توانائی  هسته ای را برچید ، ولی آنها تحریم ها را برنداشتند ، رئیس جمهور، که خود ، ده ها بار برداشته شدن تحریم ها را به ملت تبریک و تهنیت گفته و به آن افتخار کرده  ، به جای مقابله ی غیرتمندانه  با این عهد شکنی و به جای احقاق حقوق ملت و دولت و مجبور کردن طرف مقابل به انجام تعهد ، با  کمال ناباوری، موضع خود را تغییر داد ،ادعای دشمن را تأیید نمود و  اعلان کرد ،از اول  قرار نبوده تحریم ها برداشته شود !   آیت الله جوادی آملی اعلان کردند اگر ما به تعهدمان عمل کنیم و طرف مقابل به تعهدش عمل نکند ، طبق شریعت مقدس اسلام  این بردگی است .

حالا فقیهان ، حقوقدانان و دلسوزان ملت باید پاسخ دهند  اگر یک رئیس جمهور پیمان خود را بشکند ، قسم خود را زیر پا گذارد. نام این عمل  چیست؟ این اقداماتی که مشاهده می کنیم ، خطاهای عادی و معمولی  نیست  ،  آنقدر فاحش است که فریاد برخی از مدافعان دولت هم که وجدان بیدارتری دارند بلند شده .

برخی از آنها از این که  برجام را تأیید کرده اند اظهار پشیمانی کرده  در صدد اعاده ی حیثیت خویش اند .  قطعا دولت به طور بنیادین دچار خطای در محاسبه است  و تردید نباید کرد که همچون دوران ریاست جمهوری اول ، عناصر نفوذی دشمن ، فعال شده  اند . دستگیر شدن برخی از آنها به اتهام جاسوسی و شباهت  مواضع  دولت با مواضع امریکا در مسائل اخیر ، گواه این ادعا است . اما هنوز فرصت باز گشت و اصلاح وجود دارد .

اگر چه فقط چند ماه تا پایان دوره ی دولت باقی مانده و فرصت های گرانبهائی از دست رفته ولی مردم ایران بزرگوارند و اگر دولت ، با صداقت ، مسیر خطرناک سه سال گذشته را که عملا موجب رکود اقتصاد ی و تضعیف قوای دفاعی کشورشده و دشمن را برای باج خواهی و تجاوز جری کرده ، تغییر دهد و هشدارها ی مکرر رهبر عزیزمان و مراجع بزرگوارتقلید  را که گاه با واژه ها ی سنگین خیانت و دیاثت همراه بوده   بشنود  و بیدار شود  و در مسیر درست حرکت کند  ، مردم طور دیگری داوری خواهند کرد .

دولت مطمئن باشد اگر مسیر خود را اصلاح کند ، و موضع استقلال و عزت  در مقابل امریکا  اتخاذ کند ، اگرچه حمایت امریکا  و هم پیمان های امریکا را از دست خواهد داد ، اما ،  تنها نخواهد ماند  ، و برای موفقیت در انتخابات محتاج گروهک های بد نام و ور شکسته ی داخلی و خارجی نخواهد شد .  ملت ، با تمام توان به کمک دولت خواهد آمد و در مقابل امریکا و تحریم‌ها و تهدید هایش  از دولت حفاظت خواهد کرد .

این اتحاد دولت و ملت ،واین اتکای دولت به ملت ،  نه تنها بزرگترین پشتوانه ی  دولت در هرصحنه و در هر انتخابات است ، بلکه ، جانمایه ی توسعه ی اقتصاد  و رونق پایدار و رسیدن به قله های شکوفائی است   ، ولی اگر همان راهبرد غلط گذشته امید بستن به  آمریکا و غفلت از ظرفیت های داخل  ادامه یابد و همچنان تاکتیک عقب نشستن و امتیاز دادن ، در دستور کار باشد ،  ملت آگاه و نمایندگان غیور ملت ، در جهت تحقق منویات رهبری ، تکلیف شرعی و ملی خود  در قبال دولت را  انجام خواهند داد.

انتهای پیام/




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.