بازگشت به صفحه کامل
مصاحبه منتشر نشده از حمزه ریگی

اعترافات همراه دستگیر شده با عبدالمالک ریگی


سرکردگان گروهک‌های تروریستی، علی‌رغم ادعاهای خود از ابتدایی‌ترین آگاهی‌های دینی برخوردار نیستند و صلاحیت این کار را هم ندارند.

به گزارش  میبدخبر ، هنگام دستگیری ریگی در اسفندماه سال 88 شخص دیگری نیز در هواپیما عبدالمالک ریگی را همراهی می‌کرد که اخبار مربوط به دستگیری او در سایه شهرت عبدالمالک مغفول ماند. هر چند مدتی در برخی سایت‌ها و منابع غیر رسمی نقل قول‌های ساختگی در خصوص همراه ریگی منتشر شد و حتی وی را مأمور نفوذی ایران معرفی کردند! اما هیچ کدام از این خبرهای ساختگی به اهمیت اقدام ارزشمند جمهوری اسلامی ایران در دستگیری سرکرده گروهک جندالله، آنهم با آن شکل، کیفیت و البته اعترافات مهم خود ریگی نبود که به آن پرداخته شود.

حمزه ریگی پسر عموی عبدالمالک و یکی از نزدیک‌ترین افراد به وی در گروهک بود که عبدالمالک را در سفر مهمش به قزاقستان و قرار دیدار با مأمورین آمریکایی، همراهی می‌کرد. حمزه تا مدت‌ها بعد از دستگیری حاضر به هیچ گفتگوی رسانه‌ای نبود و این مکالمه مختصر نیز با این شرط صورت پذیرفت که صرفاً در مورد مسائل اعتقادی صورت گیرد.

 

‌ در ابتدا لطفاً خودتان را معرفی کنید و اجمالی از سابقه عضویت خود در گروه‌های تروریستی بفرمایید.

 

من حمزه ریگی هستم که در حدود چند سال قبل از دستگیری، جذب یکی از گروه‌های تروریستی به نام «جنداله» شدم که سرکرده این گروهک عبدالمالک ریگی بود.

 

‌ سرکردگان این گروهک‌ها چگونه افراد را جذب گروهک‌های تروریستی می‌کنند؟ به عنوان مثال خود شما چگونه جذب شدید؟

 

این گروه ها از طریق کار بر روی احساسات مذهبی و برانگیختن احساسات قومی و مذهبی به دنبال جذب نیرو و شرکت در عملیات‌های تروریستی و خرابکارانه هستند. از همین حربه هم استفاده کردند و من و گروهی دیگر را تحریک کردند و سبب شدند تا جذب این گروه شدم و با این گروه همکاری می‌کردم.

 

بعد از مدتی که همراه با این گروه در بعضی از عملیات های خرابکارانه مشارکت داشتم، متوجه شدم که تمام اعمال این عده از روی تندروی و افراط‌گرایی است که هدف آنان ایجاد اختلاف مذهبی بین دیگر مذاهب اسلامی و همچنین ایجاد ناامنی در استان‌های جنوب شرقی است و از هیچ گونه پشتوانه شرعی و مذهبی برخوردار نیستند. البته بعداز دستگیری به اشتباه خودم بیشتر پی‌بردم که راه غلطی را انتخاب کرده بودم.

 

‌حتی خود افراد تروریست عضو این گروه‌های تروریستی هم می‌دانند راهی که می‌روند اشتباه است، اما لجاجت و افراط‌گرایی سبب می شود که نتوانند به راحتی از این گروه‌ها جدا شوند. توجیهات این گروه‌ها برای اعضای جوان‌تر یا تازه جذب شده‌ها هم فقط از این طریق صورت می‌گیرد که دشمنان خود را در دسته کفار و مشرکین معرفی می‌کنند و اینگونه برای قتل آنها فتوا صادر می‌کنند. بالاخره ناآگاهی و بی‌سوادی اعضا هم کمک می‌کند که به راحتی به دام احکام دروغ و غیر اسلامی بیفتند

 

بعد از دستگیری ریگی و فروپاشی گروهش، اعترافات عبدالمالک که حکایت از پشیمانی داشت، پخش شد، اما همچنان برخی از باقی‌مانده‌های این گروه هر چند با وقفه، اما دوباره فعالیت خود را آغاز کردند! اگر فقط مسئله فریب‌خوردگی است، چرا همچنان ادامه می‌دهند؟

 

دیگر گروه های تکفیری هم که اکنون در حال انجام عملیات های تروریستی هستند هم مانند این گروه از روی افراط عمل می‌کنند که باعث گرفتن جان عده‌ی زیادی از بی‌گناهان می‌شوند. آنها دیگر به ورطه‌ای افتاده‌اند که نفع و ضرر خود را تشخیص نمی‌دهند! و همچنان بر عقاید اشتباه خود لجاجت می‌کنند. زیان این گروه ها بیش از سودشان است که می توان گفت که این گروه های نه تنها سودی برای اسلام ندارند، بلکه وجودشان تماماً برای اسلام ضرر است. کارهای اینان اصلاً اسلامی نیست و بویی از اسلام نبرده است. نشانه آن هم ارتباط این گروه‌ها با کشورهای غربی است؛ آنها از کسانی دریافت کمک می‌کنند که اصلاً با اسلام و دین و مخالفند و سر جنگ دارند. این کشورها برای ادامه خشونت‌ها به نام اسلام و دستیابی به اهداف سیاسی خود سرمایه‌گذاری می‌کنند.

 

اسلام همه جا را با شمشیر فتح نکرد و بسیاری از جاها را با اخلاق نیکو و حسن خلق فتح و تمام این کارها خطا و اشتباه است و سود و نتیجه‌ای جز ایجاد نفرت در بین مسلمین و غیر مسلمین ندارد.

 

‌ بالاخره برخی از اعمال و جرائمی که این گروه‌ها مرتکب می‌شوند با هیچ توجیهی در دین اسلام قابل پذیرش نیست که نمونه آن قتل دیگر انسان‌هاست. اینها چطور این مسئله را برای خود و دیگر اعضای گروه توضیح می‌دهند؟

 

قتل مسلمانان یکی از خطاهای آشکار این گروه‌ها است که هیچ وقت هم سرکردگان تروریست‌ها پاسخی برای آن ندارند! همین نوع قتل‌ها مانند سر بریدن‌ها و عملیات‌های انتحاری که بی‌گناهان زیادی کشته می‌شوند، هیچ جایی در اسلام و شرع و قرآن و حدیث ندارد. همه هم می‌دانند که این گونه کشتارها خطا است، حتی خود افراد تروریست عضو این گروه‌های تروریستی هم می‌دانند راهی که می‌روند اشتباه است، اما لجاجت و افراط‌گرایی سبب می شود که نتوانند به راحتی از این گروه‌ها جدا شوند.

توجیهات این گروه‌ها برای اعضای جوان‌تر یا تازه جذب شده‌ها هم فقط از این طریق صورت می‌گیرد که دشمنان خود را در دسته کفار و مشرکین معرفی می‌کنند و اینگونه برای قتل آنها فتوا صادر می‌کنند. بالاخره ناآگاهی و بی‌سوادی اعضاء هم کمک می‌کند که به راحتی به دام احکام دروغ و غیر اسلامی بیفتند.

 

‌ تعریف جهاد در گروه‌های تروریستی هم با همین قسم از توجیهات ارائه می‌شود و البته تصور می‌کنم که جنگ و جهاد یکی ار واژه‌های اصلی برای جذب اعضا است.

تعریفی که از جهاد در این گروه‌ها می‌شود، تعریفی غیرشرعی و غیر عقلی است که متأسفانه از این دستور اسلامی سوء استفاده شده است. در شرع اسلام وظیفه علما و فقها و مجتهدین است که دستورات شرعی و تعریف و تفاسیر اسلامی را به مردم بشناسانند. با توجه به اینکه علما وظیفه خود را به درستی به انجام رسانده‌اند و با توجه به اینکه فتاوای صادره از سوی علما مخالف نظرات شخصی و ظاهرگرایانه سرکردگان امثال این گروهک‌ها است، آنها مجبور می‌شوند تعاریف و تحریف‌های غلط از دستورات و قوانین اسلام تولید کنند! که با روح اسلام در تعارضی آشکار است. سرکردگان این گروهک‌ها اصلاً صلاحیت علمی ندارند تا بتوانند مسائل را تجزیه و تحلیل کنند.

 

از نظر شما درگیری میان مسلمانان که آن را در زمره اهداف غربی و استعماری دسته‌بندی کردید، چه محصولی برای جهان اسلام دارد؟

 

در جهان اسلام که پیامبر مبعوث شدند، اصلاً ‌درگیری وجود نداشت و اینگونه نبود که مسلمانی خون برادر مسلمان دیگرش را بریزد و این در بین تمام مسلمانان بود و اختلافی بین مسلمانان وجود نداشت.

 

پیامبر(ص) رحمة‌للعالمین بود و این مهربانی تنها شامل مسلمین نمی‌شود، بلکه مهربانی پیامبر برای تمام مخلوقات است و چگونه امکان دارد پیامبری که رحمتش بی‌اندازه است، دستور به قتل و کشتار بی‌گناهان و مسلمانان بدهد؟ اما در این گروه‌ها با برداشت‌های ظاهرگرایانه و غیر علمی که توسط افرادی که صلاحیت هم ندارند صورت می‌گیرد، دلیل اعمال خودشان را رفتار پیامبر می‌دانند که البته با داشتن کم‌ترین آگاهی نسبت به رفتار پیامبر به کذب بودن این ادعا می‌توان رسید. اگر اخلاق پیامبر نبود، اسلام به این اندازه در بین بشر رشد نمی‌کرد و امروز شاهد گسترش و پیشرفت اسلام نبودیم. اما گروهک‌های تکفیری و تروریستی از این رحمت پیامبر بویی نبرده‌اند و تمام رویکرد آنان خشونت‌زا است که تنها باعث اسلام زدایی در بین دیگر انسان‌های آزادی خواه می‌شود که اسلام زدایی نقشه‌ای از جانب استعمارگران است که بازیگردانان این عرصه افراد گروه‌های تروریستی هستند.

اگر امروز هم در بین مسلمین بنابر همان رأفت و مهربانی پیامبر رفتار شود، هیچ اختلافی را در بین مسلمانان نخواهیم دید. انسان با خشونت، کاری را از پیش نخواهد برد و با مهربانی و رحمت است که می توان کارها را پیش برد. رفتار از روی خشونت حاصلی جز تنفر و کینه نخواهد داشت. خداوند در قرآن راه را نشان داده است که با اخلاق نیکو است که می‌توان در بین مسلمانان الفت و دوستی را ایجاد کرد. با ریختن خون مسلمانان چیزی حاصل نمی‌شود. دین راه دوستی و مودت را به مسلمین نشان می‌دهد، خشونت راهی در اسلام ندارد، شیوه دعوت رسول اکرم به وسیله اخلاق بوده است نه از راه جنگ و خونریزی.

 

‌در شرع اسلام وظیفه علما و فقها و مجتهدین است که دستورات شرعی و تعریف و تفاسیر اسلامی را به مردم بشناسانند. با توجه به اینکه علما وظیفه خود را به درستی به انجام رسانده‌اند و با توجه به اینکه فتاوای صادره از سوی علما مخالف نظرات شخصی و ظاهرگرایانه سرکردگان امثال این گروهک‌ها است، آنها مجبور می‌شوند تعاریف و تحریف‌های غلط از دستورات و قوانین اسلام تولید کنند! که با روح اسلام در تعارضی آشکار است. سرکردگان این گروهک‌ها اصلاً صلاحیت علمی ندارند تا بتوانند مسائل را تجزیه و تحلیل کنند.

 

فتاوای صادر شده در گروه‌های تروریستی تکفیری با نظر و فتوای علمای شناخته شده دینی اعم از شیعه و سنی در تضاد است، با وجود این فضا باز هم می‌بینیم که هرچند در تعدادی محدود، اما برخی به این گروه‌ها گرایش می‌یابند!؟

 

گروه‌های تروریستی با درست کردن فرقه‌ها و گروه‌ها مخالف علما هستند و بنابر روش علما عمل نمی‌کنند و مشورتی هم از علما نمی‌گیرند. همانطور که گفتم بی‌سوادی و کم اطلاعی افراد هم برای افتادن در این دام‌ها مؤثر است. کسانی که در این گروه‌ها فتوای جهاد صادر می‌کنند به هیچ وجه از علما و بزرگان دینی نیستند و در نهایت با علمای واقعی دین درگیر می‌شوند که این درگیری‌ها فقط به نفع رژیم صهیونیستی و آمریکاست.

 

سرکردگان گروهک‌های تروریستی، علی‌رغم ادعاهای خود از ابتدایی‌ترین آگاهی‌های دینی برخوردار نیستند و صلاحیت این کار را هم ندارند. برای صادر کردن دستور فتاوی احتیاج به مقدمات خاصی است که با تحصیل علوم دینی و شناخت قوانین اسلامی حاصل خواهد شد. اصل حرکت‌های تروریستی با گفتار علما مخالف است و هیچ عالمی دستور نداده است که مسلمانان را به قتل برسانند. روش علما دعوت به اسلام از طریق گفتار اسلامی است و زور و اجبار، راهی در دعوت علما به اسلام ندارد. سخن تمام علمای اسلامی خیرخواهی برای تمام انسان‌ها است و از همین رو است که انسان‌ها را دعوت به اسلام می‌کنند.

منبع:دانا

انتهای پیام/ص

 

 




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.